گفتگو با هوشنگ ماهرویان:کانون نویسندگان موضعگیری سیاسی نکند

1392/3/8 ۱۲:۳۶

 گفتگو با هوشنگ ماهرویان:کانون نویسندگان موضعگیری سیاسی نکند

کتاب «نهادهای جامعه مدنی» آخرین کتاب از هوشنگ ماهرویان است. این کتاب که به خاطر مشکلات این روزهای حوزه نشر در ایران هنوز موفق به چاپ و نشر نشده است، به نقد بخشی از جامعه مدنی ایران می پردازد. در گفت وگو با هوشنگ ماهرويان جامعه شناس و مولف كتاب هاي چون «مدرنيته و بحران ما» و «تبارشناسي استبداد ايراني» به بررسي ويژگي هاي اين نقد و راه حل هاي احتمالي برون رفت از آن پرداخته ایم.

کتاب «نهادهای جامعه مدنی» آخرین کتاب از هوشنگ ماهرویان است. این کتاب که به خاطر مشکلات این روزهای حوزه نشر در ایران هنوز موفق به چاپ و نشر نشده است، به نقد بخشی از جامعه مدنی ایران می پردازد. در گفت وگو با هوشنگ ماهرويان جامعه شناس و مولف كتاب هاي چون «مدرنيته و بحران ما» و «تبارشناسي استبداد ايراني» به بررسي ويژگي هاي اين نقد و راه حل هاي احتمالي برون رفت از آن پرداخته ایم.
****
-    آخرین کتابتان که متشکل از مجموعه مقالات شما در بحث نهادهای اجتماعی است با عنوان «نهادهای جامعه مدنی» در دست چاپ است. این کتاب کدام بخش و کدام ویژگی نهادهای مدنی جامعه ایرانی را به نقد و چالش می کشد؟
در این کتاب من به طور مشخص نهادهای جامعه مدنی را به دو بخش تقسیم کرده ام؛ بخشی از جامعه مدنی را به نهاد های سرد و بخش دیگر را به نهادهای گرم. نهادهای گرم مثل نهادهای ایدئولوژیک، سیاسی و ... هستند که مستقیما موضع گیری های سیاسی دارند اما نهادهای سرد نباید موضع گیری های سیاسی داشته باشند. نهادهای سرد جامعه مدنی تنها باید روی موضوع های مشخصی که مسئولیت آن را به عهده دارند کار کنند. مثلا ما با هدف تمیز نگاه داشتن دریا ها یک NGO تشکیل می دهیم این NGO مطلقا نباید سیاسی باشد بلکه باید تنها هدفش تمیز نگاه داشتن دریاها باشد مثلا به شهرداری ها نامه بنویسد که فاضلاب شهرهای کنار دریا را نباید به داخل دریا ریخت. این نهاد ها نباید ایدئولوژیک شوند.
اما متاسفانه از شهریور 1320 به بعد که حزب توده در ایران فعالیت های خود را آغاز کرد، به هر نهادی که به سمت آن گرایش داشت، رویکرد سیاسی خود را القا می کرد و آن را از حالت سردی که خاص نهادها بود در می آورد. به نظر من سردی نهادهای مدنی خیلی مهمتر از آزادی احزاب سیاسی است. به گفته هابر ماس این نهادها گستره همگانی هستند که بین فرد و حکومت قرار می گیرند و فرد را تنها نمی گذارند. فرد در نهاد، اتحادیه یا سندیکای خود با حضور در یک جمع خاص، مقابل حوزه حکومتی قرار می گیرد اما متاسفانه ما این قضیه را درک نمی کنیم که مثلا مسجد باید به گونه ای باشد که هر فرد مسلمانی با هر نوع باوری بتوانند وارد آن بشود.
مثلا در شرایط انتخاباتی کنونی کشور، پیش نماز یک مسجد نباید موضع گیری خاصی درباره یک کاندیدا داشته باشد، در غیر این صورت مخالفان کاندیدای مورد نظر چگونه می توانند پشت وی بایستند و نماز بخوانند؟ پیش نماز با کنار گذاشتن عقاید سیاسی خود باید بتواند سرمایه های خود را حفظ کند.
متاسفانه ما نتوانستیم در این 50 سال اخیر این نوع تفکر را جا بیاندازیم. از این رو تکیه من در این کتاب  بیشتر روی نهادهای سرد مدنی است. مثلا اگر کانون نویسندگان از آزادی قلم و رفع سانسور دفاع می کند مطلقا نباید موضع گیری سیاسی داشته باشند و باید از آزادی قلم تمام تفکرها و اندیشه دفاع کند. آیا در حال حاضر این کانون می تواند این کار را انجام بدهد؟ باید به قدر کافی این سوالات را در جامعه تکرار کرد تا جا بیفتند و ما کم کم بتوانیم نهادهایمان را سرد کنیم.
 نظام های توتالیتر مثل نظام هیتلر در آلمان یا نظام استالین در شوروی، اصلا استقلال حوزه عمومی را از حوزه حکومتی قبول نمی کنند. آنها کل حوزه حکومتی را تحت تسلط خودشان می گیرند بنابر این چیزی به نام جامعه مدنی را قبول ندارند. جامعه مدنی متعلق به تفکرات دمکراتیک است که شرح و بررسی آن به صورت مفصل در این کتاب من آمده است. نوشتن و شرح این مسائل وقت زیادی از من گرفت اما مجموعه خوبی به وجود آمد که ارزشش را داشت.


-    در جامع ایران نوعی استقامت در برابر شکل گیری نهادهای مستقل مدنی وجود دارد آیا این استقامت به این خاطر نیست که نهادهای مدنی را جایگزینی برای نهادهای مذهبی می دانند؟
نهادهای مذهبی هم جزئی از نهادهای مدنی هستند حتی چنین نهادهایی هم در صورت شکل گیری باید استقلال خود را حفظ کنند. روزی یکی از پیش نمازها به من می گفت من به عنوان پیشنماز در مسجد باید جوری صحبت و رفتار کنم که یک سلطنت طلب مسلمان هم بتواند پشت سر من نماز بخواند چراکه در هر صورت او هم مسلمان است.


-    چه انگیزه و چه تفکری شما را به بررسی و نقد نهادهای اجتماعی از این منظر و دیدگاه مشتاق کرد؟
من از زمانی که آقای خاتمی در شعارهای تبلیغاتی خود رویکرد به جامعه مدنی را مورد توجه قرار می داد، که البته شعار خوب و بجایی هم بود، به این فکر افتادم که در این رابطه کار کنم. در آن زمان هم متناسب با این موضوع مقالاتی نوشتم که در مجله «فرهنگ و توسعه» و مجلات مختلف چاپ شد.


-    اما نهادهای مدنی، هم از جانب برخی از وجوه قدرت  و هم از جانب تندروها که بیشتر به فعالیت های سیاسی علاقه مند هستند، کاملا تحت فشارند.
باید کوشش کرد تا این پدیده را جا انداخت. هر فردی که در یک سندیکا عضو است مثل سندیکای نانوایان، باید فقط از منافع نانوایان دفاع کند. هر تفکر سیاسی یا غیر سیاسی دیگر را باید کنار بگذارد و مطلقا نباید بگذارد که سندیکای او آلوده به تفکرات سیاسی و از نهاد قدرت نیز جدا بشود. مثلا یادم می آید در یک دوره ای ، آقای احمدی نژاد می گفت که NGO ها می توانند تحت پوشش مساجد بروند. درحالی که اصلا این حرف درستی نیست. شاید کارکرد یکNGO  اصلا ربطی به فعالیت مساجد نداشته باشد. انجمن ها و NGO ها در هر حالتی باید مستقل باشند. این مباحث باید به قدری گفته شوند و درباره آنها بحث شود تا این قضیه جا بیفتد که وقتی یک سندیکا و اتحادیه ای وجود دارد هرگز نباید خودشان را آلوده به تفکرات سیاسی کند. متاسفانه ما چون جامعه مدنی نداشته ایم هنوز به نوعی فکر می کنیم نهادهای مردمی باید حتما وابسته به نهادهای قدرت باشند. مثلا وقتی می خواهیم یک انجمن تشکیل بدهیم تلاش می کنیم به نوعی به حاکمیت متصل باشیم تا بتوانیم از آن امتیاز های مالی و غیر مالی بگیریم.


-    در حال حاضر که چنین تفکری وجود ندارد. اما این مشکل از کجا ناشی می شود؟
تفکر را باید شکل داد. یادم می آید چندی پیش مجله ای وجود داشت که متعلق به تفکرات چپ بود. شخصی در این مجله مقاله ای نوشته بود با این مضمون که «NGOها عامل امپریالیست هستند و اگر NGO ها تحت حاکمیت تفکر کارگر قرار گیرد دیگر وابسته به امپریالیست نخواهد بود.»
این حرف ها یعنی چی؟ مثلا اگر من می خواهم یک انجمن کوچک در محله درست کنم تا بتوانم آن را تمیز نگه دارم، این NGO عامل امپریالیست می شود؟ متاسفانه در جامعه شعارهای این شکلی بسیار داریم. باید به قدر کافی در این رابطه در جامعه صحبت و اطلاع رسانی بشود تا هر کسی نتواند هرچه دلش می خواهد بگوید.


-    چه کسی مسئول مطرح کردن این مباحث در جامعه است؟
جامعه روشنفکری باید این کار را بکند. روشنفکران باید چنین مفاهیمی را در جامعه جا بیندازند تا مردم با درک این مفاهیم بتوانند از منافع و حقوق صنفی شان دفاع کنند، از استقلال شان در برابر حاکمیت دفاع کنند و نگذارند که تفکرات دیگر با مقاصد خاص بتوانند بر آنها مسلط بشوند.


-    با این تفاسیر وضعیت کنونی روشنفکری ایران را چگونه می بینید؟
متاسفانه وضعیت روشنفکری ایران، وضعیت خرابی است. ولی یک سری مقولات جدید دارد جا می افتد که اگر این مقولات جا بیفتد وضعیت خوبی می شود. اما نباید ناامید بود. چراکه سیر تاریخ ما به نحوی پیش می رود که ما را به نقطه مورد نظرمان می رساند. سال های 1345 و 46 زمانی که ما دانشجو بودیم وقتی کسی از این جور حرف ها می زد و یا یک کتاب از جان لاک در دستش بود، چپ ها می گفتند طرف لیبرال است.و به او بد و بیراه می گفتند. اما هم اکنون می بینیم که چقدر شرایط فرق کرده است و از آن دوره فاصله گرفته ایم.


-    پس به عقیده شما می توان به آینده تفکر در ایران امیدوار بود.
مسلما جامعه ما بدون تردید یک جامعه مدرن و دمکراتیک خواهد شد ولی زمان می برد.
 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: