1392/3/8 ۱۲:۰۱
كامران فاني، كتابدار و نسخهپژوه ايراني و عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي و عضو هيات علمي دانشنامه تشيع گفت: ايران هزار سال است كه تاريخ مستمر و مداومي داشته است.
كامران فاني، كتابدار و نسخهپژوه ايراني و عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي و عضو هيات علمي دانشنامه تشيع گفت: ايران هزار سال است كه تاريخ مستمر و مداومي داشته است. تاريخي سرشار از فراز و فرودهاي عبرتآميز، ولي طي ساليان دراز همواره خاطره اين كشور بزرگ و قديمي در مقابل حوادث ايستاده است. در واقع سرنوشت همچون درخت سرو است كه در مقابل توفانها سر خم ميكند و گاهي تا مرز سقوط ميرود ولي در نهايت به حالت ايستاده برميگردد. فانی که در مراسم رونمایی از کتاب «امپراتوري فراموش شده» اثر جان كرتيس و نايجل تاليس سخن می گفت، افزود: در واقع سرنوشت قومي كه در اين منطقه نجد ايران زندگي كردند طي هزاران سال مواجه با دگرگونيهاي بسيار بودند ولي هميشه درست مثل همان درخت سرو از جريان آن توفانها و گزند توفانها سالم به در آمدند و برافراشته شدند. در ميان تاريخ كهنسال چند هزار ساله ايران يك دوره درخشان داريم و آن دوره ايران باستان است. اين دوره واقعا به تمدن بشري افزوده و باعث غنا و شكوفايي تمدن جهاني شده است. وي سپس به معرفي مجموعه مطالعات ايران باستان پرداخت و درباره عنوان امپراتوري فراموش شده گفت: امپراتوري هخامنشي را در دوران باستان در بخش تمدنياش در نظر داريم كه عبارت از خاورميانه و غرب ميباشد. چون رابطه با چين و هند آن رابطه مستقيم نبود. در اينجا آن امپراتوري به چه صورتي بوده است. به اين صورت بوده است كه در دنياي وسطي ايران هميشه وجود داشت و در مقابلش دو تمدن بزرگ يا دولت بزرگ يونان و روم وجود داشته. واقعا در گذشته شناختهشده تمدني هميشه اين سه كشور وجود داشته است ولي همواره ايران حضور داشته است. ولي نه يونانيها و نه روميها هيچگاه دوران هخامنشي را فراموش نكردند. به ويژه يونانيها كه مواجه با دولت هخامنشي بودند. عظمت اين دوره را درك كرده بودند و در ضمن دشمن هخامنشي هم بودند. اشكالي كه وجود داشت در واقع همين بود چون بخش مهمي از يونان در قلمرو هخامنشي بود و آن بخش از ايران كه خارج از اين قلمرو بود و مركزش آتن بود شبهجزيره آتيكا بود و جنگ ماراتن و ساراميس بزرگ هم با ايران كردند و دفاع خوبي كردند. اين باعث شد كه با يك كينهيي به ايران نگاه كنند و در عين حال تحت تاثير عظمت اين امپراتوري قرار گرفتند و طبيعي است يك احساس مهر و كين در اين مورد داشته باشند. فاني به نگرش غربيان به امپراتوري ايرانيان گفت: روميها كه در واقع جانشين يونانيها بودند، هميشه اين ديد را داشتند. از يك طرف توصيف ستايشآميزي از اين تمدن هست و از سوي ديگر نوعي تحريف. در واقع اين اقدام براي برگزاري نمايشگاه امپراتوري فراموششده ميخواهد بگويد كه اين امپراتوري يك امپراتوري نيست كه غرب بتواند فراموشش كند. ممكن است يك دورهيي فراموش شود يا پنهان شود. ولي بخشي در واقع از آگاهي غربي است. اگر غرب را ميراثبر يونان باستان و روم باستان بدانيم و مجموعه آن تمدن را متعلق به تمدن جديد غرب بدانيم ايران هميشه يك حضور پررنگي در اين تمدن داشته است. اما اين «فراموششده» را من در واقع از طرف خودمان ميدانم. من معتقدم اين ما بوديم كه اين دوره را فراموش كرديم. كامران فاني در ادامه سخن به معرفي مقالات كتاب پرداخت؛ وي درباره مقاله نخست كه به «رمزگشايي از خط ميخي» ميپردازد، گفت: اجداد ما اين خط را به نوعي خط جن ميدانستند. اينكه چگونه خط ميخي را خواندند و بخش مهمي از تاريخ جهان و ايران را شناختند. كتيبههايي كه از دوره هخامنشي باقي مانده هيچ چيزي از آن روشن نبود. تاريخچه هيجانانگيز خوانش اين خط در اين مقاله آمده است. خواندن اين خط باعث شد كه كل تمدن باستاني ما و بينالنهرين شناخته شود. اگر خط ميخي بيستون كشف نشده بود ما به هيچوجه با تمدن سومر، تمدن بابل و تمدن آشور آشنايي نداشتيم. البته اين واقعه در مصر رخ داده و خط هيروگليف كشف شده بود، اما ويژگي خط هيروگليف آن بود كه ترجمه يونانياش وجود داشت. اما درباره كتيبههايي كه از دوره هخامنشيان كشف شده بود، هيچ نشانهيي حتي درباره جهت آن، كه از بالا يا پايين يا از چپ يا راست است، وجود نداشت. خوشبختانه خط ميخي هخامنشيان بسيار سادهتر از خط ميخي سومريان و بابليان است، چون تا حد زيادي الفبايي است. گروتفند آلماني و رنخستينسون انگليسي موفق به كشف خط ميخي شدند و توانستند اين خط را بخوانند. كامران فاني درباره مقاله «سازماندهي حكومت هخامنشيها» گفت: هخامنشي نخستين امپراتوري جهان است. نخستين بار بود كه امپراتوري 200 سال دوام ميآورد و در اين مدت شورش زيادي در درون آن ديده نميشود. بنيانگذار اين امپراتوري كورش بود و رفتاري كه كورش با اقوام ديگر داشت، باعث شد كه اين اقوام باقي بمانند. هرودوت كه بزرگترين مورخ ضدايراني است، خود شهروند ايراني است. اين سازماندهي كار سادهيي نبوده است، اينكه مساحتي در حدود سه تا چهار هزار كيلومتر حفظ شود. در اين فصل به مجموع فرمانها و اينكه روي چه چيزهايي نوشته ميشده است، مانند لوح، سفال و پاپيروس. . . پرداخته شده است. اينها فرمانهايي بودند كه از مركز، يعني شوش يا تختجمشيد يا بابل، به نقاط دوردست فرستاده ميشد كه حتي بعضي از آنها در شمال بلغارستان پيدا شده است. جاده هخامنشي بسيار مهم بوده و در واقع پست را داريوش ابداع كرده است. در اين فصل به انواع جلوههاي مختلف سازماندهي و اداره يك امپراتوري با اشياي ملموس و عيني پرداخته ميشود. وي تاكيد كرد: اين فراموشي از سوي ما بوده است. امپراتوري هخامنشي در دوران اشكانيان تا حدي شناخته شده بود، در دوران ساسانيان كمتر و دوران بعد از اسلام هيچ اطلاعي از دوره هخامنشيان وجود نداشت و حتي اسم كورش را كه مهمتر از همه است در كتابهاي تاريخي نميبينيم، به استثناي چند كتاب از جمله كتاب بيروني به نام آثار الباقيه، ولي در آنجا نيز اين پادشاهان به عنوان پادشاهان بابل معرفي شدهاند. نخستين باري كه ايرانيان اين خاطره فراموششده را بازيافتند در دوره تمدن مدرن بود و شروع آن اين بود كه تعدادي از سياحان و جهانگردان كه با دوران هخامنشيان آشنا بودند به ديدن تختجمشيد ميرفتند و اين باعث آشنايي بيشتر ايرانيان با اين دوره تاريخي شد. از دوره ناصرالدين شاه بود كه به طور جدي به هخامنشيان توجه شد و نخستين كتاب درباره هخامنشيان در دوره ناصرالدين شاه بود. معروف است كه ناصرالدين شاه علاقهمند به يادگيري خط ميخي بود. فاني سپس به احياي ايران باستان پس از مشروطه اشاره كرد و گفت: از دوره مشروطيت كه حس مليگرايي و هويت مطرح شد، ناگهان به دوران باستان توجه بيشتري شد. به ويژه در دوره ناسيوناليسم رضاشاه اين توجه بيشتر شد و حضور هخامنشيان را ميتوان در معماريها و اسكناسهاي اين دوره ديد. از اين به بعد بود كه به اين دوران تا حدي اغراقآميز توجه شد. وي در پايان به اهميت پرداختن به ايران باستان تاكيد كرد و گفت: متاسفانه عده كمي بودند كه به پژوهش در اين زمينه بپردازند. البته درباره زبان كارهايي انجام شده، اما درباره تاريخ كمتر. از محققاني كه به دوران هخامنشيان پرداختهاند ميتوان به شادروان شهبازي، آقاي دريايي و در صدر دكتر رحيم شايگان اشاره كرد. يك علت سختي اين كار اين است كه محققي كه قدم در اين راه ميگذارد بايد زبانهاي باستاني چون يوناني و لاتيني و نيز زبانهاي جديد را بداند و بر آنها مسلط باشد تا بتواند نظريات خود را ارائه دهد. ما بسياري اوقات نظر اروپاييان را به عنوان دشمني آنها با ايران رد ميكنيم، ولي خود نظر آكادميكي ارائه نميدهيم. تابهحال شده كه يك ايراني براي ديدن دشت ماراتون كه در آن ايران از يونان شكست خورد به آنجا برود؟ بايد ايرانيان خود سرسلسله پژوهش درباره تاريخ هخامنشيان باشند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید