گفتگو با دکتر آذرنگ : خاطرات عنایت الله رضا منحصر بفرد است

1392/2/24 ۱۴:۰۸

گفتگو با دکتر آذرنگ : خاطرات عنایت الله رضا منحصر بفرد است

اخیرا از دکتر عبدالحسین آذرنگ دو کتاب تازه به نام های «سقوط ها، فروپاشی ها» و «ناگفته ها: خاطرات دکتر عنایت الله رضا» منتشر شده است. دکتر آذرنگ در این گفتگو به نحوه نگارش کتاب «ناگفته ها: خاطرات دکتر عنایت الله رضا» پرداخته است.

اخیرا از دکتر عبدالحسین آذرنگ دو کتاب تازه به نام های «سقوط ها، فروپاشی ها» و «ناگفته ها: خاطرات دکتر عنایت الله رضا» منتشر شده است. دکتر آذرنگ در این گفتگو به نحوه نگارش  کتاب «ناگفته ها: خاطرات دکتر عنایت الله رضا» پرداخته است.

****

می خواهم به سراغ کتاب «ناگفته ها: خاطرات دکتر عنایت الله رضا» بروم که انتشارات «نامک» در سال 1391منتشر کرده و البته در قالب کار مشترک و گروهی شما با علی بهرامیان، صادق سجادی و علی همدانی نگاشته شده است. پیش از هر چیزی برای ما درباره دکتر عنایت الله رضا بگویید. شاید باشند کسانی که نام ایشان را نشنیده باشند. آثارشان را نخوانده باشند و از اهمیت فعالیت های ایشان بی اطلاع باشند.

 آقای دکتر عنایت الله رضا در جوانی نظامی، خلبان و از لحاظ سیاسی چپ بوده است. در 1325 به دستور سازمان نظامی حزب تودۀ ایران به جریان جدایی خواه در آذربایجان پیوست و از فرماندهان نیروی هوایی در آنجا شد. پس از یورش ارتش به آذربایجان، همراه اعضای فرقۀ دموکرات آذربایجان از ایران گریخت و به آذربایجان شوروی پناه برد. در باکو درس خواند و در رشتۀ فلسفه دکترا گرفت. پایان نامه اش در بارۀ اندیشه های احمد کسروی بود. به سبب اختلاف نظر با فرقۀ دموکرات، به حالت فرار از باکو گریخت و به مسکو رفت. درآنجا با کمک دوستان سابق حزبیش در بخش فارسی رادیو مسکو مشغول به کار و گوینده شد. چند سال در آن رادیو کار کرد. بعدها که چینی ها خواستند بخش فارسی را در رادیو پکن راه اندازی کنند، از رفقای روسی شان کمک خواستند. آنها هم چند نفر را از بخش فارسی رادیو مسکو در اختیارشان قرار دادند که یکی از آنها دکتر رضا بود. او در ایام اقامت در چین و تامل در بارۀ دو نظام جداگانه، اما مدعی مارکسیسم، اعتقاد خود را به این دو نظام استقرار یافته و حزب سابقش از دست داد و از طریقی از برادرش پروفسور فضل الله رضا، که در ایران رئیس دانشگاه صنعتی و دانشگاه تهران بود، برای بازگشتن به ایران کمک خواست. او هم کمک کرد و با استفاده از نفوذ و مناسباتش امکان بازگشت وی را فراهم ساخت. دکتر رضا و خانواده اش پس از بازگشتن از چین به اتحاد شوروی، به آلمان شرقی و از آنجا به آلمان و فرانسه رفتند و به ایران بازگشتند. دکتر رضا به فعالیت های تدریس و تحقیق و ترجمه مشغول شد و در ضمن به مطالعات گسترده ای در بارۀ تاریخ ایران پیش از اسلام و منطقۀ ارّان و قفقاز دست زد و به یکی از برجسته ترین متخصصان این حوزه تبدیل شد. مقاله های تحقیقی که در دانشنامه ها در بارۀ این حوزه نوشته است، از بهترین منابع مرجع در این زمینه است. او سال ها در دائره المعارف بزرگ اسلامی مدیریت بخش جغرافیا را به عهده داشت. بنده هم در آن دائره المعارف با ایشان از نزدیک آشنا شدم. پیش از آن، دکتر رضا را فقط از راه آثارشان می شناختم.

این کتاب که در واقع متن پیاده شده و بازنگاری شده بیست و سه گفتگو است، حاصل جلسات گفت و گوی شما با دکتر رضا است. ابتدا بگویید طرح چنین کاری چگونه به ذهن شما و همکارانتان رسید؟ و چه ضرورتی برای مکتوب و حفظ کردن خاطرات دکتر رضا احساس کردید که به این شیوه رو آوردید؟

 آقایان علی بهرامیان، صادق سجادی و علی بهرامیان با دکتر رضا حشر و نشر بیشتر و گفت و گو داشتند. آنها از دکتر رضا می خواستند خاطراتش و زندگی پرماجرایش را بنویسد. دکتر رضا به دلایلی که من نمی دانم، نمی پذیرفت. بعداً او را راضی کردند حرف بزند تا صدایش را ضبط و پیاده کنند. دکتر رضا بالاخره پذیرفت، اما از آنها خواست که من(عبدالحسین آذرنگ) هم در گفت و گو ها حاضر باشم. دکتر رضا به من محبت و لطف زیادی داشت که علتش را نمی دانم؛ هنوز هم واقعاً نمی دانم چرا این مرد آنقدر بزرگوارانه با من رفتار می کرد. در هرحال، نشست ها در مدتی بیش از 6 ماه در دفتر کار من برگزار شد. آقایان تشریف می آوردند آنجا و پرسش و پاسخ ها شروع و ضبط می شد که بعداً پیاده شد و به صورت کتاب حاضر انتشار یافت. 

دکتر رضا چگونه به شما پاسخ می دادند؟ با توجه به شرایط جسمی و سنی ایشان، چگونه خاطرات شان را بازگو می کردند و چگونه به اتفاقات گذشته رجوع می کردند؟

احوالشان متغیر بود، چون بیماری سرطان در حال پیشروی بود، دارو مصرف می کردند، وزنشان زیاد شده بود و به سختی راه می رفتند، گاهی تمرکز ذهن و حواس برایشان دشوار بود، ولی به رغم این گرفتاریها، با غیرت و تلاشی ستودنی تقلا می کردند که حرف بزنند و به پرسش های ما پاسخ بدهند. می دانستند که آفتاب لب بام اند و خود را ناگزیر می دیدند حقایق را ، به ویژه در بارۀ فرقۀ دموکرات آذربایجان، جریان جدایی خواه وابسته به آن، و تهدیدهای متوجه ایران از سوی آنان، در میان بگذارند. هرگاه از فرقۀ دموکرات سخنی به میان می آمد، رنج و نفرت را می شد در چهرۀ دکتر رضا حس کرد، انزجار عجیبی از فرقه ای ها داشت. ما که نه آن دوره را دیده بودیم و نه تجربۀ مستقیمی از آن داریم. ما فقط غم و رنج و نگرانی دکتر رضا را در این باره حس می کردیم.

این اثر به روشن شدن کدام یک از زوایای تاریخ معاصر کمک می کند؟

 به زوایای بسیاری: وقایع کرمان، سازماندهی برای پیوستن به جریان آذربایجان، مسائل داخلی حزب توده، آذربایجان دورۀ پیشه وری، نکاتی از زندگی روزمره در آن دوره در آنجا تا مسائل سفر و مهاجرت به اتحاد شوروی، زندگی در آنجا و در چین و خیلی نکات دیگر. برخی اشاره های این کتاب، منحصر به فرد و بی سابقه و از لحاظ تاریخی مهم است. جداً معتقدم که این کتاب باید به انگلیسی ترجمه و در خارج منشر شود، چون بخش هایی از آن ارزش جهانی دارد. امیدوارم ناشران اهل فن متوجه این ارزش ها  و دست به کار ترجمۀ آن بشوند.

 

به نظر شما پرداختن به آثاری از این دست و رفتن به سراغ برخی از متفکران و یا به عبارت دیگر سندهای زنده مربوط به دوره های تاریخی مختلف چه اهمیتی دارد؟

کاملاً اهمیت دارد. تجربه های منحصر به فرد را که حتماً باید ثبت و ضبط کرد. شما همین کتاب دکتر رضا را ببینید. اگر این حرف ها بیان نمی شد و دکتر رضا از میان ما می رفت، این فقدان را چه طور می شد جبران کرد؟ در جمعی بودم و کسانی به کتاب خاطرات پرویز ثابتی، معاون ساواک، می تاختند که دروغ و تحریف واقعیت است و این آدم جنایتکار جنگی است و باید دستگیر، محاکمه و اعدام می شد و  از این حرف ها. از شمشیر به دستان آن جمع پرسیدم که پرویز ثابتی اگر این حرف ها را نمی زد و دار فانی را وداع می گفت بهتر بود یا می زد و وداع می گفت؟  گفتند دروغ چه ارزشی دارد؟ گفتم دروغ را چگونه معلوم می کنید؟ خلاصه بحث مفصلی در گرفت که اگر بخواهم بازگو کنم چندین صفحه را پر می کند. بنده به سهم خودم ممنون آقای قانعی فرد هستم که با چه تلاش و پی گیری تحسین برانگیزی توانسته است پرویز ثابتی را بیابد و با او به گفت و گو بنشیند و کتابی عرضه کند که باید آن را حادثه ای در تاریخ معاصر ایران تلقی کرد. واکنش های محققانه به حرف های پرویز ثابتی و جمع بندی ها در این باره اگر روزی در آینده جمع و تدوین شود، یقین بدانید حاوی اطلاعات بسیار ارزشمند و بی مانندی در بارۀ تاریخ معاصر ایران است که اگر خاطرات پرویز ثابتی منتشر نمی شد، هیچ گاه بیان و باز و تشریح نمی شد. گاه واکنش ها، نقد و بررسی ها، اظهار نظرها، و در بارۀ این کتاب بخصوص ثابتی به ویژه شهادت ها ممکن است پدیده های منحصر به فردی باشند. این نکته را از نظر دور نداریم.

 

 

منبع: بخشی از مصاحبه دکتر آذرنگ با ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: