نگاهي ديگر به شاهنامه / جواد ماه زاده

1392/2/23 ۱۲:۳۳

نگاهي ديگر به شاهنامه /  جواد ماه زاده

دم زدن پياپي از فردوسي و مولانا و تحسين و ستايش آنها خود قصور و غفلتي مضاعف است؛ چون نشان دهنده آن است که در عين اطلاع از اهميت آثار اين بزرگان، همچنان نادان از اهميت راهيابي به درون متونشان هستيم

به مناسبت انتشار «شاهنامه فردوسي به نثر» كاوه گوهرين
اگر ظرفيت هاي عيني شاهنامه را به دو بخش محتوايي و شکلي تقسيم کنيم تا آن را فارغ از جنبه هاي اسطوره اي، تاريخي و قوام بخشي به زبان و هويت ايراني در نظر بگيريم، مي توانيم درباره برگردان ها، تبديل ها و تلخيص هاي امروزي که روي شاهنامه صورت مي گيرد، راحت تر و بي پرواتر صحبت کنيم. شاهنامه همچون ديگر متون ارزشمند ادبيات کهن ايران، از چنان جايگاهي برخوردار است که نزد برخي گرايش هاي فرهنگي و سياسي به يک کتاب مقدس مي ماند. اما چنانچه با نگاه کارکردمحور و فايده انگار به سراغ آن برويم، به طور حتم نتايج ملموس تر و کاراتري عايدمان خواهد شد.

در ادبيات امروز ما – چه در ساحت دانشگاه و چه در سطح رسانه ها و مطبوعات - جاي نگاه انتقادي و واکاونده به متون کهن همچنان خالي است. به بيان ديگر ادبيات کهن ايران که در غرب مورد شناخت قرار گرفته، در ايران چندان به عرصه عمومي کشيده نشده و همواره با نگاهي متعالي و ستايش آميز به آن مي نگريم؛ ستايشي سنتي و پدرگونه که مجال نزديکي يا رودررويي با آنها را نمي دهد.


متون قديم ما غالبا با تصحيح هاي متعدد همراهند و چنانچه در اين ميان، کتابي با اطلاق تصحيح انتقادي منتشر مي شود، در حقيقت از آن رو انتقادي خوانده مي شود که واجد انتقاد و اکتشاف نسبت به ساير تصحيح هاست و نه نسبت به متن اصلي. برخي نوگرايي ها نسبت به متون کهن نيز به قدري خام دستانه و سطحي نگرانه هستند که اطلاق تصحيح انتقادي بر آنها، هم مضحک و هم انحرافي است. نمونه آن، رايج شدن برداشت هاي به اصطلاح نو از حافظ و سعدي است که جز گزينش، تلفيق يا سرهم بندي براساس تمايلات شخصي نيست و مکاشفه و انتقاد به آنها راه ندارد.

غفلت از متون کهن و ساده انگاري و فراموشکاري نسبت به آنها، غفلتي نيست که به ساحت ادبيات و نشر و دانشگاه محدود باشد و بتوان با سياست هاي مقطعي دولتي و جشنواره ها و سمينارها، خلاهاي موجود را پر کرد. حتي دم زدن پياپي از فردوسي و مولانا و تحسين و ستايش آنها خود قصور و غفلتي مضاعف است؛ چون نشان دهنده آن است که در عين اطلاع از اهميت آثار اين بزرگان، همچنان نادان از اهميت راهيابي به درون متونشان هستيم. در غرب و طي سده هاي گذشته، پرداختن به متون قديم، امري همواره رايج و مهم نزد متفکران و نويسندگان بوده است.

پرداختن نه به دليل ارزش گذاري فرهنگي، ميل بازگشت به گذشته، برتري جويي نژادي يا قداست بخشيدن به بخشي از تاريخ يا اساطير، بلکه به قصد شناخت ابعاد گوناگون درون متني و وجوه برون متني و شناساندن خطوط اصلي موجود در آنها. شناختي به قصد شناساندن.

اين شناخت و شناساندن به نقطه اي مي رسد که امروز مي توان در فيلم هاي علمي - تخيلي که با جديدترين فناوري هاي روز ساخته مي شوند، برداشت ها و اقتباس هايي - خواسته و ناخواسته – را از متون کهن رديابي کرد و حتي عناصري از ماجراهاي هري پاتر، بتمن و... را در شخصيت هايي از نمايشنامه ها و متون ادبي گذشته غرب و شرق مورد جست وجو قرار داد. برخي از اين اقتباس ها عامدانه و بسياري از آنها غيرعامدانه و ناخودآگاه صورت مي گيرند اما اين ناخودآگاه، به معني تصادفي نيست؛ همان ناخودآگاهي است که از پشتوانه غني مطالعه، شناخت و نقد آثار گذشته سرچشمه مي گيرد.

مطالعه ادبيات کهن چنانچه صرفا از روي علاقه و به قصد تکرار و تکرار انجام شود، حاصلي جز سرگرم شدن و دستيابي به لذتي راکد ندارد. گويي فيلم يا يك آلبوم موسيقي را بارها و بارها گوش کنيد و هربار خاطره اي در ذهنتان تجديد شود يا با آن به خلسه اي موقت سرازير شويد و براي ساعتي از رنج ها و شدايد روزگار خلاصي يابيد.

البته اين خود از کارکردهاي اصلي هر پديده فرهنگي است و قابل کتمان نيست اما عقب ماندگي و رکود فکري، زماني پديد مي آيد که هيچ نگاه نو و هيچ مکاشفه و درک عميقي صورت نگيرد و به خلق محصولي متفاوت و نوپديد نينجامد.سعي اي که «کاوه گوهرين» بر شاهنامه فردوسي صورت داده و آن را به نثر درآورده است، سعي اي بجا و قابل ستايش است؛ نثر انتخابي او ملهم از ادبيات منثور قرون پنج و شش هجري است؛ از نظر محتوايي به برگردان اثر پرداخته و از لحاظ فرم، نوگرايي هايي به کار برده است.


ايده او در انتخاب نثري که گاه آهنگين است و گاه فخيم و گذشته گرا، جالب توجه است، به خصوص در جاهايي که کوشيده است فحواي شعر فردوسي را به شعر نو بياورد و شبيه ترين و نزديک ترين کلام را براي ترجمه زبان او به کار گيرد. اين کار باعث شده تا مجموعه «شاهنامه فردوسي به نثر» از بند ملال آوري احتمالي چنين نثري، دور شود و از تکرار مکررات و درغلتيدن به يک شيوه تکرارشونده به خوبي بگريزد.

کتاب کاوه گوهرين داعيه تصحيح و مکاشفه ندارد و به قصد ارايه دادن ترجماني تازه و امروزي صورت گرفته است.
 او در جاهايي که از شعر نو براي بازگرداندن محتواي اشعار استفاده کرده، حضوري خلاقانه و متفاوت داشته است؛ هرچند کار وي از اين جهت نيازمند نقد و ارزيابي ادبي است تا ببينيم مواجهه او با متن شاهنامه تا چه ميزان شهودي و حسي و تا چه ميزان ادراکي و بينامتني است. آيا مترجم توانسته است مشاهده و مکاشفه خود را تا ذهن خالق شاهنامه امتداد دهد و با اثر، ارتباطي معنايي برقرار کند يا اينکه يک دريافت عيني به دست داده و به بازي زباني و فرمي بسنده کرده است.


قضاوت درباره نوآوري و جسارت کاوه گوهرين در انتخاب روش ترجمه يا خوانش شاهنامه، خود مي تواند سرآغاز بحثي ادبي باشد و باب نقد و شناخت را نسبت به وجهي از اين متن بگشايد. البته به اين اميد که بحث ها در اين باره به مجادله هاي تکراري قدما و متجددين (هواداران سنت و تجدد ادبي) تبديل نشود و دعواهاي کهنه را به عنوان نقد به مخاطبان حقنه نکند.
 کتاب «شاهنامه به نثر» کاوه گوهرين (انتشارات نگاه) که متن کامل شاهنامه را به نثر و گاه به شعر نو درآورده است، بر آن بوده تا مخاطباني سهل خوان تر را بيابد و آنها را با فحواي کلام و قصه هاي تاريخي و اسطوره اي شاهنامه آشنا کند؛ مخاطباني که شايد کلام فردوسي را ثقيل مي بينند و با خواندن نثر خوشخوان اين کتاب، ورودي سهل و ساده به جهان پيچيده و دشوار فردوسي خواهند داشت. از اين جهت، کوشش کاوه گوهرين بازتاب دهنده زبان فردوسي نيست و با وجودي که در پاره اي جاها قرائت شخصي جديدي به دست داده، تصحيح هم به شمار نمي رود و به دنبال انتقال محتواي شاهنامه به زبان امروزي براي مخاطبان ناآشناتر با فردوسي است.
   
 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: