دکتر آذرنوش: بحران را با موفقیت پشت سر گذاشتیم

1392/2/22 ۱۱:۰۴

دکتر آذرنوش: بحران را با موفقیت پشت سر گذاشتیم

دکتر آذرتاش آذرنوش از محققان برجسته مرکز دایره المعارف است که در حوزه ادبیات عرب فعالیت می کند. ایشان از سال 1364، آذرنوش مدیریت بخش ادبیات عرب را در مرکز دائرۀالمعارف بزرگ اسلامی به‌عهده گرفت و طی ده سال توانست علاوه بر تألیفات شخصی خود، بیش از 200 مقاله که برخی تا حد کتاب کوچکی گسترده است بنگارد و صدها مقاله را نیز ویرایش کند.

نمایشگاه کتاب فرصتی بود تا با برخی از استادان و محققان فرهنگ غنی فارسی به گفتگو بنشینیم و با آنها درباره کارهایی که انجام داده اند سخن بگوییم . دکتر آذرتاش آذرنوش از محققان برجسته حوزه ادبیات عرب، مرکز دایره المعارف است. وی از سال 1364، مدیریت بخش ادبیات عرب را در مرکز دائرۀالمعارف بزرگ اسلامی به‌عهده گرفت و طی ده سال توانست علاوه بر تألیفات شخصی و ویرایش صدها مقالات، بیش از 200 مقاله تالیف نماید که برخی از آنها تا حد کتاب کوچکی گسترده شده است. او هم‌اکنون علاوه بر کار استادی در دانشکده ادبیات(و گاه در دانشگاه امام صادقو تربیت مدرس) و مدریت بخش عربی در دائرۀالمعارف، سردبیر مجله مقالات و بررسیها و نیز مدیر بخش عربی در دانشکده الهیات نیز بود.

****

 

-    آقای دکتر ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، شما مقالات ارزشمندی را در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی از خودتان بجا گذاشتید، می خواستم بپرسم که چطور شد که تصمیم گرفتید با دایره المعارف همکاری کنید؟

 

همکاری من با دایرةالمعارف به آغاز فعالیت های این مرکز باز می گردد. از همان روزی که وارد دایرة المعارف شدم به سراغ حوزه فعالیت های علمی خودم (ادبیات عرب) رفتم. از آنجایی که ادبیات عرب در یک دایرةالمعارف شرقی و به خصوص ایرانی سهم بزرگی را ایفا می کند پس من باید مقالات بسیاری را تدوین می نمودم. از این رو لازم بود دستیارانی را برای همکاری انتخاب می کردیم. خوشبختانه توانستیم تعدادی از جوانان کوشا، مستعد، زبان دان و فارسی شناس را گردهم آوریم و به کمک همین جوانان نیز توانستیم یک دوره بحرانی را در این بخش با موفقیت به اتمام برسانیم.

-          منظورتان چه دوره ای است و چرا بحرانی؟

دوره بحرانی، همان دورانی بود که در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی مشغول تدوین حرف «الف» بودیم. در حال حاضر مرکز دایرةالمعارف بر روی حرف « د»  و « ذ » کار می کند. این حروف برای حوزه ما حجم کار کمتری را دارد. اما در ۱۵ جلد اول که به الف اختصاص داشت کار ما بسیار سنگین بود. زیرا در ابتدای اسامی شاعران و نویسندگان  بزرگ ایران یا «ابن» وجود دارد یا «ابو». در نتیجه مقالات مرتبط با آنها نیز به بخش ادبیات عرب اختصاص می یافت. مثل ابن سینا، ابو علی سینا و ... از این رو من دوران خیلی پر هیجانی را در زمان نوشتن این مقالات طی کردم.

خوشبختانه الان کمی آرام تر هستیم اکنون خرسندیم که عمری را برای این کار صرف نمودم و درباره شخصت های بزرگ مقالات جامع و کاملی نگاشته شد. در دنیای عرب هم ممکن است درباره اشخاص مطالبی باشد. مثلا یکی از بزرگترین نویسنده همه دوران های عرب، شخصی است به نام جاحظ. او در نوشتن مقالات مطالب زیادی دارد اما  نکته ای که بسیار بسیار مهم اینست که ما تمام مقالات را در مقام یک ایرانی می نویسیم نه یک عرب. وقتی در مقام یک ایرانی می نویسیم طبیعتا بازتاب هایی که فرهنگ ایرانی در آثار دارد برای ما مهم تر، شیرین تر و جالب تر است.

مثلا وقتی یک اروپایی درباره یک شاعر عرب می نویسد تنها به نوشتن زندگی آن شاعر قناعت می کند و کاری به تاثیرات فرهنگی آن شاعر ندارد اما ما درباره شاعر مطالبی می نویسیم که معمولا دیگران ننوشته اند و شاید همین نکته باعث شده است که مقالات ما نوآوری های خاصی داشته باشند. 

-          از آخرین کتابتان به نام «چوگان» بگویید و اینکه چرا ورزش چوگان را انتخاب کردید؟ چوگان چه ویژگی داشت که یک محقق را مجذوب خودش کرده است؟

بگذارید بخشی از مقدمه کتاب را برایتان بخوانم که در توضیح این سوال است، من وقتی کودک بودم روی پرده خانه مان تصاویری از چوگان باز وجود داشت «من که هشت نه سال بیش نداشتم، آن سواران چابک را از فراز زین به زیر می کشیدم و خود بر می نشستم و چوگان به دست می گرفتم و در کوچه خیابان های خاک آلود قم تاخت و تاز می کردم و همگان را شیفته دلاوری ها و برازندگی های خود می ساختم.»

من از بچگی دیوانه اسب بودم و همیشه در خواب و خیال هایم سوار بر اسب بودم. تا وقتی که استقلال پیدا کردم وخودم به سراغ اسب سواری رفتم و چوگان بازی را آموختم. تا 45 سال است که چوگان بازی می کنم. البته این بعد عملی این قضیه است. اما مسئله اینجا است که چوگان در ایران یک بازی صرف نیست. در فرهنگ ایران از دوران های اساطیری، مثل دوران سیاوش و افراسیاب، تا دوران ساسانیان، اسلام و تا به امروز، بازی چوگان یک بعد فرهنگی بسیار قوی دارد و تمام پادشاهان ایران یک دستگاه چوگانی داشته اند و کسانی که در این دستگاه بودند به آنها آقای چوگان دار می گفتند. مثلا سلطان مسعود قزنوی، سه نفر چوگان دار داشته است. البته عرب ها لغت چوگاندار را به جوکندر تغییر داده اند.

-          پس می توان گفت که چوگان درواقع یک بازی اشرافی یا سلطنتی بوده و عموم مردم کمتر به آن می پرداختند؟

اسناد بسیار محکمی از دوران سامانی وجود دارد که نشان می دهد تمام سربازان سواره باید چوگان را می آموختند. چوگان همواره چند وجهی بوده است. اولا اینکه چوگان آیین جنگ بود. به هم خوردن اسب ها و ضربه چوب ها به توپ، نوعی جنگ جدی بود. همچنین بازی چوگان تمرین سوارکاری بود. تمام دانشمندان ما که به چوگان پرداخته اند به این نکته اشاره کرده اند که اگر می خواهید جنگ آور خوبی بشوید اول چوگان بازی کنید تا پیچ و خم های اسب سواری را به خوبی یاد بگیرید.  

از این گذشته بازی چوگان با مراسم و آیین های خاصی همراه است. وقتی پادشاهی سوار اسب می شد تا به اتفاق همراهانش به میدان بروند، مردم جمع می شدند تا سواراکاران را تماشا کنند. سوارکاران لباس های مخصوص می پوشیدند، چوب به دست داشتند و اسب هایشان را به شکل های خاصی زینت می دادند. کم کم در میان ممالک، میدان چوگان به بخشی از دربار تبدیل شد. مثلا حکمران در آنجا حکم می داد یا آدم ها را بیرون می کرد یا وارد بازی می کردند.

-          چگونه یک بازی مثل چوگان می تواند تا اینحدبا تاریخ وفرهنگ ما ÷یوند خورده و در شناخت تاریخ ایراننقش مهمی داشته باشد؟

چوگان در ایران بسیار رواج داشته ولی متاسفانه اخباری در این باره وجود ندارد. اما من در کتاب چوگان تقریبا 8 مقاله پیرامون چوگان معرفی کرده ام. یکی از زیبایی های چوگان ورود آن به ادبیات بود. در ادبیات ایران گوی و چوب چوگان تمثیلی از عاشق و معشوق شدند. انبوهی رساله داریم که گوی و چوگان در آنها سمبل عشق الهی هستند مثلا درویشی عاشق شاهزاده ای می شود و آن شاهزاده همان چوب چوگان و آن درویش همان گوی است. این نماد سازی چوگان را وارد عرفان می کند. داستانهایی درباره ایاز، سلطان محمود و ... وجود دارند که به نوعی چوگان را وارد ادبیات فارسی کرده اند.

بنابر این چوگان در ایران ابعاد بی نظیری را از قبیل بعد ورزشی،نظامی، ادبی در بر داشته است. در دنیا به تمام ابعاد چوگان پرداخته شده است اما اینگونه رساله پردازی و سمبل پردازی با گوی و چوگان فقط خاص ایران است و هیچ کشوری تا این حد در این زمینه قوی نیست.

-          می توان محل تولد چوگان را در ایران دانست؟

خیلی از ملت ها هستند که ادعای اختراع چوگان را دارند مثل چینی ها، ژاپنی ها، هندی ها و تبتی ها. اما وقتی تمام اسناد را بررسی می کنید قدمت هیچ کدام از آنها به اسناد مربوط به چوگان در ایران، که به زمان ساسانی باز می گردد، نمی رسد. سابقه بازی چوگان در ایران به زمان نخستین پادشاه ایرانی باز می گردد. وقتی درباریان در دوره ساسانی چوگان بازی می کردند پس می توان ادعا کرد که اختراع بازی چوگان به پیش از این دوره (دوره اشکانیان)، تعلق داشته است. علاوه بر این وقتی به افسانه ها و ادبیات ایران مراجعه می کنیم می بینم که به بازی چوگان نیز اشاره شده است مثل افراسیاب، سهراب و رستم در شاهنامه فردوسی. جالب است بدانید که اولین مسابقه بین المللی چوگان بین ایران، به رهبری سیاوش، و تورانیان انجام شد که یکی از زیبا ترین و پربهاترین روایت های شاهنامه است.

-          به زودی باز هم کتاب جدیدی از شما خواهیم دید؟

من برای سال جدید سه کتاب در دست تدوین داشتم که یکی از آنها، همین کتاب چوگان بود که به چاپ رسید. کتاب دیگر «فُرسنامه» یا همان اسب نامه، نام دارد که متعلق به سال 555 هجری است. این کتاب خطی به دست فردی که خودش را به عنوان مبارک ابن زنگی معرفی می کند نوشته شده است. کتاب درباره اسب ها نوشته شده است. ما تا به حال فکر می کردیم که قدیمی ترین فُرسنامه به زبان فارسی متعلق به قرن نهم هجری است در حالی که این کتاب کشف شده قدیمی تر از آن است. جالب است که در این فُرسنامه اشاره زیادی به چوگان شده است. کتاب سوم به مجموعه مقالات من اختصاص دارد که به زودی چاپ می شود. این کتاب شامل 3 جلد می شود که احتمالا یک جلد آن شامل فهرست ها و نمایه ها باشد.

-          برای آغاز کار دیگری، تصمیم دارید؟

من از دوران جوانی و آغاز کارهای پژوهشی خود به واژهای فارسی که در زبان عربی به کار رفته اند، علاقه داشتم. به این واژه ها «مُعربات » می گویند0یعنی عربی شدگان. در این زمینه مقالات بسیاری نوشته ام و هر وقت که درباره یکی از شعرا و نویسندگان عرب کار کرده ام، کلمات فارسی مورد استفاده آنها را هم استخراج کردم. از آنجایی که 40 سال پیش این کار را شروع کردم در حال حاضر فیش های بسیاری در این زمینه منزل دارم که منتظر فرصتی هستم تا آنها را نظم ببخشم. امیدوارم بتوانم این «قاموس معربات» را به شیوه ای تازه که مختص خودم است بنگارم.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: