صدا و جهان واقعي / ناصر فكوهي

1392/2/18 ۱۴:۲۵

صدا و جهان واقعي /  ناصر فكوهي

جهان «پر صدايي» كه ما براي خود ساخته ايم بيشتر از آنكه بتواند رابطه يي واقعي تر ميان ما و خود برقرار كند و احساس هايمان را در رابطه با يكديگر تكميل كرده و تصويري كامل تر، قابل فهم تر و تحمل پذير تر از جهان به ما ارائه دهد، به فيلم بدساخت و پر هياهويي شباهت دارد كه همه صداها در آن از همزماني و دقت افتاده و صرفا گوش ها را آزار مي دهند و ذهن و بدن ما را تخريب مي كنند.

 

ژان روش (Jean Rouch)، فيلمساز و انسان شناس فرانسوي، كه اكثريت قريب به اتفاق 120 فيلم مستند خود را درباره آفريقا و درون اين قاره ساخته است و آشنايي گسترده يي با فرهنگ و روحيات مردمان پهنه هاي مختلف آفريقايي داشت، از شيوه يي خاص در ساختن فيلم هايش استفاده مي كرد. 

او ابتدا فيلم را با سناريويي آغاز مي كرد و از «هنرپيشگاني» استفاده مي كرد كه اغلب همان مردمي بودند كه موضوع فيلم را هم تشكيل مي دادند. در طول ساخته شدن فيلم، روش، امكانات زيادي ايجاد مي كرد كه مردم و هنرپيشگان بر روند فيلم و سناريوي آن تاثير گذاري كنند و آن را تغيير بدهند. اما حتي پس از اتمام فيلم و تدوين آن، فيلم را پيش از نمايش عمومي آن، به نزد همان مردم مي آورد و براي آنها نمايش مي داد تا واكنش هاي آنها را در نهايي كردن فيلم به كار برد. روش، خاطره يي جالب توجه از ساختن يكي از فيلم هايش دارد كه موضوع آن شكار است، ا

ين خاطره به موسيقي فيلم مربوط مي شود كه بر آن گذاشته شده بود و وقتي مردم بومي فيلم را با موسيقي مشاهده مي كنند، اولين واكنش آنها اين است كه روش را دست مي اندازند كه چطور موسيقي در فيلم گذاشته است و وقتي او مي پرسد چرا نبايد موسيقي در اين صحنه شكار باشد، آنها به سادگي مي گويند: «معلوم است براي آنكه اگر جانور صداي موسيقي را بشنود كه فرار مي كند، پس ما چطور مي خواهيم شكارش كنيم؟» در اينجا ما با گسستي معنايي ميان ذهنيت واقع بينانه تر مردم بومي افريقايي از يكسو و ذهنيت تغيير شكل داده و حتي تخريب شده فيلمساز سروكار داريم كه امري كاملاغير طبيعي را «طبيعي» مي كند و «طبيعي» جلوه مي دهد.

ادگار مورن در كتاب خود موسوم به «سينما يا انسان تخيلي، رساله يي انسان شناختي (1956) به همين موضوع اشاره دارد و از جمله چنين مي نويسد: « شخصيت هاي يك فيلم مي توانند حتي تا جايي پيش روند كه صداها و زبان خود را بنا بر آنكه آيا سخن مي گويند يا آواز مي خوانند، تغيير دهند شنوايي همه اين ها را تحمل مي كند در حالي كه چشم نابردبار است. (...) ما مي بينيم كه نرون و علي بابا در لباس ها و دكورهايي كه تلاش مي شود به واقعيت تاريخي وفادار باشند، به زبان فرانسوي، امريكايي يا روسي سخن مي گويند.

البته روشن است كه فهميده شدن در اين زمينه پيش از عيني بودن قرار مي گيرد. اما مهم آن است كه دلبخواه بودن قرار داد زبان شناختي، اصولااحساس نمي شود. به همين ترتيب نيز موسيقي فيلم صداهاي عجيبي را در واقعيت قرار مي دهد بدون آنكه اين كار در نظر تماشاگر خدشه يي به واقعيت تلقي شود و حتي از اين هم بيشتر، ذهنيت موسيقي در رقابت با ديالكتيكي كه عينيت اشيا را به ذهنيت بدل كرده است، عينيت را در آنها بيشتر مي كند. (168- 167. pp) صدا در جهان واقعي، احساسي واقعي است كه يكي از حواس پنجگانه ما كاربرد دريافت و رساندن آن را به نظام شناختي مان بر عهده دارد. جهان بدون صدا، جهاني ناقص و گاه تا حد وحشت آوري، جهاني از شكل افتاده و دوزخ وار است.

با وجود اين، جهان «پر صدايي» كه ما براي خود ساخته ايم بيشتر از آنكه بتواند رابطه يي واقعي تر ميان ما و خود برقرار كند و احساس هايمان را در رابطه با يكديگر تكميل كرده و تصويري كامل تر، قابل فهم تر و تحمل پذير تر از جهان به ما ارائه دهد، به فيلم بدساخت و پر هياهويي شباهت دارد كه همه صداها در آن از همزماني و دقت افتاده و صرفا گوش ها را آزار مي دهند و ذهن و بدن ما را تخريب مي كنند. البته مي توان گفت و ادعا كرد كه صداهاي هر پهنه يي از جهان، صداهاي هر جامعه اي، به نوعي شباهتي تام به خود جامعه دارند و بنابراين شايد اين را نيز بايد افزود كه «نوار صوتي» يك جامعه، بازنمايي وفادارانه يي است از آنچه واقعا در يك جامعه مي گذرد اما برخلاف «تصاوير» كه تلاش مي كنند در نوعي هماهنگي ولو مصنوعي، نابردباري چشم به قول مورن را جبران كنند، در اينجا صداها، پشت صحنه يي نه چندان مطلوب را نشان مي دهند.

بدين ترتيب، اگر اين تحليل نظري را با واقعيتي كه به صورتي روزمره با آن سروكار داريم در هم بياميزيم، به نتايجي شايد قابل توجه دست مي يابيم كه تنها به پاره يي از آنها اشاره مي كنيم: كمتر نقطه يي را مي توان در شهرهاي بزرگ ما يافت كه در آن سروصداهاي عجيب و آزار دهنده با يكديگر در هم آميخته نشده و امواجي هيولايي نساخته باشند: صداي مته ها، چكش ها، جرثقيل ها و كاميون هايي كه دايم چيزهايي را سوراخ مي كنند، چيزهايي را زير و رو كرده يا خالي و پر مي كنند و كارگران و كارفرمايان و رهگذران و ديگراني كه با دليل و بي دليل فرياد مي كشند و معناي شنوايي را به شكنجه يي آزار دهنده و تخريب كننده حسي زيبا تبديل مي كنند. در كنار اين امر، كلماتي كه با آواي خود بايد يا گوش را نوازش دهند و يا دست كم گاهي، خبر از صداقت و راستي و درستي و يكدستي و شفافيتي از ذهن و عمل بدهند، اما كمتر چنين است و برعكس، كلمات و اداي آنها براي اكثر ما، باز هم فرصتي است كه همچون همان ويران كردن ها و ساخت و ساز هاي بي رويه، تخريب ها و سازندگي هاي بيهوده، اين بار در عرصه ذهن و اخلاق و علم يا آنچه از اين مفاهيم هنوز باقي مانده است، دست به اين كار بزنيم: «بساز و بفروش هاي» ساختماني، اين بار به صورتي گسترده در عرصه روابط ميان انسان ها و صداهايي كه با نام «زبان» و «دانش» و «كلام» و «تجربه» با يكديگر مبادله مي كنند، كشيده مي شود: شلختگي زباني، شلختگي رفتاري را تكميل مي كند و بي اخلاقي ذهني بي اخلاقي عملي را. و آن گاه كه از جهان واقعي به جهان رسانه يي و مجازي گذر كنيم، بيلاني باز هم غم انگيز تر از صدا خواهيم يافت كه اين بار ويرانه هايش را در پهنايي به گستره جهان زبان ما عرضه مي كند: فريادهايي كه در فيلم ها و برنامه هايمان بادليل و بي دليل به آسمان مي روند، گفتارهاي مبالغه آميز و بي صداقت كه گوش آزارند، و زباني كه حتي وقتي چون تصاوير در قالب كلمات به چشم هايمان وارد مي شوند، در ذهنيت شنوايي مان همان صداهاي ويرانگر ساختمان هاي نيمه تمام، و زبان ناقص و دروغين روابط انساني را يادآور مي شوند.

در يك كلام، ظاهرا ما استعداد بالايي براي پذيرش، نمايش صداها و طنين دروغين آنها در ذهن و حيات بيولوژيك خود داريم تا حدي كه نسبت به آنها خنثي شده ايم و همين يك آسيب اساسي است كه تا زماني كه نتوانيم از چرخه هاي بيهودگي آن بيرون بياييم و خود را از اين هزارتوي گمراه كننده اش كه براي خود با صداهاي سخيفش ساخته است، رها كنيم، قاعدتا راه به جايي نخواهيم برد. در اين شرايط شايد هنوز به ناچار، سكوت باز هم بهترين دارو باشد.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: