عطار نیشابوری، مکمل شعر عرفانی

1394/1/25 ۱۱:۰۷

عطار نیشابوری، مکمل شعر عرفانی

بیست و پنجم فروردین بزرگداشت عطار نیشابوری شاعر بزرگ ایران زمین است؛ عارف بنامی که هفت وادی عشق را با تلاش فراوان پشت سر نهاد تا راه حق را به مردم روزگار خویش نشان دهد و آنان را با سعادت حقیقی آشنا سازد.

بیست و پنجم فروردین بزرگداشت عطار نیشابوری شاعر بزرگ ایران زمین است؛ عارف بنامی که هفت وادی عشق را با تلاش فراوان پشت سر نهاد تا راه حق را به مردم روزگار خویش نشان دهد و آنان را با سعادت حقیقی آشنا سازد.

فریدالدین ابوحامد محمد عطار کدکنی نیشابوری یکی از سرآمدان شعر و ادب فارسی است که برای ارتقای ادبیات ایران زمین بسیار کوشید و اینگونه نام خویش را در تاریخ این مرز و بوم جاودان ساخت.

مورخان و محققان، نام او را محمد و لقب وی را فرید الدین و کنیه اش را ابوحامد نوشته اند. پیشه ی عطار نیشابوری، فروش گیاهان و گل های خوش بو و عطرآگین دارویی بود و بدین سبب، در بیشتر شعرهایش از خود به نام عطار یاد می کرد، گاهی نیز تخلص فرید را که مخفف لقبش فریدالدین است، به کار می برد. وی به دلیل شغل عطاری، از پزشکی نیز آگاهی داشت و روزانه بیمارانی را معاینه و با داروهای گیاهی مداوا می کرد.

عطار نیشابوری از راه دارو فروشی و درمان بیماران، روزگار می گذراند و به سبب همین، برای طلب روزی به دربار پادشاهان نمی رفت و لب به ستایش آنان نمی گشود و تا آخر عمر عزت نفس و مناعت طبع و بزرگ منشی خود را حفظ کرد.

درباره ی دگرگونی روحی عطار نیشابوری و انقلاب درونی او که سبب شد به سیر و سلوک و عرفان روی آورد، سخنان گوناگونی گفته اند؛ جامی، شاعر سده ی نهم در کتاب نَفحات الانس می گوید: «گویند سبب توبه وی آن بود که روزی در دکان عطاری مشغول و مشعوف به معامله بود، درویشی آن جا رسید و چند بار گفت: چیزی در راه خدا به من بده، وی به دوریش اعتنایی نکرد، درویش گفت: تو چگونه خواهی مُرد؟ عطار گفت: چنان که تو خواهی مرد، درویش گفت: تو چون من توانی مرد؟ گفت: بلی، درویش کاسه چوبین خود را زیر سر نهاد و گفت: اللّه و جان بداد! عطار را حال متغیر شد و دکان بر هم زد و به این طریقه در آمد».

عطار نیشابوری پس از آن، کسب مال دنیا را رها کرد و به صومعه ی شیخ الشیوخ، رکن الدین قدس رفت که در آن روزگار، عارف و پژوهشگری بنام بود. او نخست توبه کرد و سپس به مبارزه با نفس پرداخت. او سالیانی از عمر خویش را نیز چنان که رسم و سنت سالکان طریقت است، در سفر گذراند و در طول مسافرت خویش از مکه تا ماوراء النهر، با بسیاری از مشایخ از نزدیک دیدار کرد.

عطار نیشابوری در سرودن غزل های عرفانی، بسیار توانمند بود، وی مضمون های دینی را در قالب هنر مطرح کرد تا افراد بسیاری جذب اثرهای ماندگارش شوند. این شاعر بزرگ با ذهن و اندیشه ی پویایش اشعار خویش را غنی می ساخت و در تمثیلات و حکایت هایش حیوانات، قهرمانان داستان بودند.

این شاعر توانا را یک ضلع از سه ضلع مثلث شعر عرفانی فارسی می دانند که ضلع های دیگر آن را سنایی و مولوی تشکیل می دهند. چنان که شفیعی کدکنی در این باره می گوید: «اگر قلمرو شعر فارسی را به گونه ی مثلثی در نظر بگیریم، عطار یکی از ضلع های این مثلث است و 2 ضلع دیگر عبارتند از سنایی و مولوی

وی را قهرمان عرصه ی عرفان می پندارند که از آثار غنی حکیم سنایی غزنوی الهام گرفت و توانست اثرهای ماندگاری را در این زمینه بیافریند.

شعر عرفانی به گفته برخی از سنایی آغاز می شود، در عطار به مرحله ی کمال می رسد و اوج خود را در آثار جلال الدین مولوی می یابد. پس از این سه بزرگ، آنچه به عنوان شعر عرفانی وجود دارد، تکرار سخنان آنهاست.

فهرست دقیقی از آثار عطار در دست نیست. تعداد کتاب هایی را که به او نسبت داده اند، بیش از 100 جلد است. در تعداد بالای آثار عطار نیشابوری تردیدی نیست. چنانچه خود او هم به این نکته اشاره داد:

ز هر در گفتم و بسیار گفتم

چو زیر چنگ شعری راز گفتم

کسی کو چون منی را عیب جویست

همین گوید که او بسیار گویست

اما انتساب مجموعه ای 100جلدی به او هم چندان درست نیست. عطار نیشابوری در خسرو نامه از مصیبت نامه، الهی نامه، اسرار نامه، مختار نامه، مقامات طیور یا منطق الطیر، خسرو نامه، جواهر نامه و شرح القلب یاد کرده است و به قصاید، غزلیات و قطعات هم اشاره دارد. بنابراین آثار مسلم عطار را می توان این گونه پنداشت: مصیبت نامه، الهی نامه، اسرار نامه، مختار نامه، مقامات طیور، خسرو نامه، منطق الطیر، جواهر نامه، لسان الغیب، شرح القلب، دیوان قصاید و غزلیات.

هنگامی که ایران مورد تاخت و تاز مغولان قرار گرفت، عطار نیشابوری در میانه ی دهه ی هفتم زندگی خویش بود. در کتاب جهان گشای جوینی، درباره این واقعه آمده است: «از این وحشتناک تر، واقعه نیشابور بود؛ زیرا در مدافعاتی که حصاریان این شهر انجام می دادند، «تغاجار» داماد چنگیز کشته شده بود و به خون خواهی او، غیر از چهار صد تن پیشه ور که به اسارت بردند، همه اهل شهر را به قتل آوردند و فرمان رسید که شهر را از خرابی، چنان کنند که در آن جا زراعت توان کرد و هیچ کس حتی سگ و گربه را زنده نگذارند و بنا به مشهور در این واقعه، یک میلیون و نیم تن ره سپار دیار نیستی شدند

آنگاه که مغولان مردم نیشابور را مورد تاخت و تاز قرار دادند. این شاعر آزاده به دست سربازان مغول کشته شد و در این شهر به خاک سپرده شد. اکنون آرامگاه عطار نیشابوری در نیشابور، کنار آرامگاه حکیم عمر خیام و در جوار امام زاده محروق قرار دارد و زیارت گاه اهل دل است.

شیخ بهایی در کتاب کشکول درباره ی مرگ عطار می نویسد:«... وقتی که خون از رگ او می ریخت و مرگش نزدیک شده بود، شیخ با انگشت خود از خون خود بر دیوار، این رباعی را نوشت:

«در کوی تو رسم سرفرازی این است

مستان تو را کمند بازی این است

با این همه رتبه هیچ نمی یارم گفت

شاید که تو را بنده نوازی این است»

ایرنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: