وحدت وجود در فلسفه و عرفان اسلامی در گفت‌وگو با سید حسن امین

1404/9/9 ۱۲:۱۵

وحدت وجود در فلسفه و عرفان اسلامی در گفت‌وگو با سید حسن امین

سید حسن امین در تبیین دیدگاه فلسفی خود، مفهوم وحدت وجود را نه صرفاً عرفانی و نه صرفاً فلسفی می‌داند، بلکه قائل به تلفیقی از هر دو خوانش است. او معتقد است مراتب هستی در حقیقت تجلی‌های گوناگون یک وجود واحد و جاری هستند که در شدت و ضعف، ظهور می‌یابند.

پیرو ملاصدرا هستم

الهه شمس: مفهوم «وحدت وجود» یکی از ژرف‌ترین و مناقشه‌برانگیزترین مباحث هستی‌شناسی است؛ جایی که فلسفه و عرفان اسلامی در تداوم سنت یونانی و نیز در گفت‌وگو با فلسفه جدید غرب، تلاش کرده‌اند نسبت میان انسان و هستی را در قالب وحدت یا کثرتِ وجود تبیین کنند. پرسش از این‌که «آیا وجود، یگانه است یا متکثر؟» نه تنها مسئله‌ای نظری، بلکه پرسشی بنیادین درباره معنای زندگی و ارتباط انسان با خداست. کتاب «وحدت وجود در فلسفه و عرفان اسلامی» نوشته سید حسن امین تلاشی است برای کندوکاو دوباره این مفهوم در چارچوب مکاتب مشاء، اشراق، رواقیون، عرفا و صوفیه، و سپس در نظام‌های فلسفی شرق و غرب. با توجه به این اهمیت و گستره پرسش، به سراغ سید حسن امین، فیلسوف، حقوقدان و ادیب ایرانی، استاد اسبق صاحب کرسی دانشگاه گلاسکو کالیدونیان انگلیس در فلسفه و مولف این کتاب رفتم تا با او گفت‌وگویی داشته باشم و از رهگذر پاسخ‌هایش، زوایای این اثر را روشن‌تر کنم.

*******

شما در آغاز کتاب میان وحدت وجود و وحدت موجود تفکیک می‌گذارید. برای روشن شدن موضوع، تعریف دقیق شما از «وجود» در برابر «موجود» چیست؟

برای هرچه ساده‌تر بودن فرق وجود با موجود، کافی است که بگوییم: وجود یعنی هستی و باشندگی، آنچه ضد نیستی و عدم است، قائم به ذات است. تحقق و ثبوت و تقرر عینی آن ذاتی اوست و وابسته به امر دیگری نیست. تعریف‌بردار هم نیست. جنس و فصل و حد و رسم ندارد. همیشه بوده است و خواهد بود. اما موجود یعنی چیزی که به وجود آمده، یا دارنده وجود است نه که خود وجود باشد؛ بلکه وجودش محتاج و نیازمند به ایجاد و تکوین یا صدور است.

در این چارچوب، موضع شما نسبت به بحث اصالت وجود یا اصالت ماهیت و نیز تشکیک وجود در حکمت متعالیه کدام است؟

مراد از اصالت وجود، تحقق و تعین واقعی و حقیقی وجود در خارج از ذهن است. وجود مطلق هیچ حد و رسم و قید و شرطی ندارد. اما موجودات علاوه بر اینکه دارای مرتبه‌ای از وجود هستند و وجود وجه اشتراک همه موجودات است، هر کدام حدود و قیود معین و مختصات ویژه‌ای هم دارند که به آن ماهیت (پاسخ پرسش ماهو) یا در مقابل وجود، نمود می‌گویند. اما در نظر امثال ما یعنی در حقیقت استادان ما امثال علامه حسن‌زاده آملی که پیرو مکتب حکمت متعالیه ملاصدرا هستیم، ماهیت اصیل نیست، بلکه وجه افتراق ممکنات از یکدیگر است. این است که فیلسوفان صدرایی هر موجودی را که به اصطلاح ممکن‌الوجود است، ترکیبی از وجود و ماهیت می دانند و اینکه از این دو کدام تعین واقعی و تآصل حقیقی دارند، بین فلاسفه متاخر یعنی از عصر ملاصدرا بلکه از زمان استادش میرداماد به بعد، مورد بحث واقع شده است و ملاصدرا و اتباع و شارحان آثار او به اصالت وجود قائل‌اند، مثل سبزواری که می‌گوید: ان الوجود عندنا اصیل. حالا ملاصدرا در حقیقت به پیروی از سهروردی، وجود را در تمام موجودات به طور تشکیکی با مراتبی از کمال و نقص، شدت و ضعف و تقدم و تأخر ساری و جاری می‌داند.

وحدت وجود مدّ نظر شما کدام قرائت است: وحدت وجود ابن‌عربی، وحدت موجود یا صورتی درجه‌بندی‌شده از وحدت مبتنی بر تشکیک؟

وحدت وجود در نظر من همان قول متأخرین از متوغلان مکتب صدرایی است که قائل به جریان تشکیکی وجود در مراتب و مظاهر مختلف‌اند که جمع بین قول حکماً (تشکیک در مراتب) و عرفان (تشکیک در مظاهر و مجالی) است و سید صالح خلخالی و استاد جلال همایی و دیگران آن را تآیید کرده‌اند.

منظورتان از «وحدت جهان‌گیر رواقیون» دقیقاً چیست و این تصور چگونه با وحدت وجود عرفانی قابل سنجش است؟

مکتب رواقیون و ذوق‌التآله قائل به وحدت وجود و کثرت موجود است و این نزدیکتر به مکتب مشایی است که قائل به کثرت وجود و کثرت موجود است تا مکتب اشراقی که قائل به وحدت وجود و کثرت موجود است.

دیدگاه شما درباره سهروردی چیست؟ با توجه به این‌که بسیاری از مفسران او را به اصالت ماهیت نزدیک می‌دانند، آیا وحدت نوری او را صورتی از وحدت وجود تلقی می‌کنید یا اساساً متمایز می‌دانید؟

به نظر من سهروردی احیاگر فلسفه ایران باستان یعنی حکمت خسروانی یا حکمت خالده است. او اگرچه از نظر کلی یک فیلسوف مشائی است. اما در مساله وحدت وجود با قول به تساوق وجود و نور، قائل به جریان تشکیک تفاضلی وجود / نور در مراتب مختلف موجودات است و انوار اسپهبدیه را دارای همان نور موجود در نورالانور می‌داند.

روشن کنید چگونه تبیین فلسفی وحدت وجود می‌تواند با شریعت سازگار بماند؛ در نگاه شما خط مرزی میان عرفان توحیدی و اباحه‌گرایی کجاست؟

البته بسیاری از فقیهان و محدثان، با وحدت وجود و تبعات آن اختلاف داشته‌اند، چه وحدت وجود ابن‌عربی و چه وحدت وجود ملاصدرا. مثل اینکه تنکابنی در قصص‌العلما به سبزواری می‌گوید که فقها ملاصدرا را تکفیر کرده‌اند. بعدها سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی در هرچه صوفیه معتقد به وحدت وجود را اگر تبعات این اعتقاد را بدانند. نجس قلمداد کرده. آقا محمدعلی کرمانشاهی هم چند تن از صوفیه را به دلیل همین اعتقادات تکفیر کرد و مهدور الدم شناخت و به قتل رساند.

مهم‌ترین پیامد معرفتی وحدت وجود برای انسان معاصر چیست؟ آیا وحدت وجود صرفاً نظری است یا اثر اخلاقی و معنوی هم دارد؟ و چه سوءفهم‌هایی در میان مخاطبان عمومی از تعبیر وحدت وجود رایج است که در این کتاب کوشیده‌اید آن‌ها را تصحیح کنید؟

فایده عملی و اخلاقی اعتقاد به وحدت وجود، تساوی انسان و برابری بدون تبعیض نوع بشر است و نیز مسئولیت نسبت به محیط زیست و نسل‌های آینده. اینکه وحدت وجود در فلسفه و عرفان اسلامی ربطی به همه‌خدایی و پانته‌ایسم هندویی یا شرک در اسلام ندارد سوءتفاهمی از تعبیر وحدت وجود رایج است که در این کتاب سعی کرده‌ام آن‌ها را تصحیح کنم.

در انتها بفرمایید تقسیم‌بندی شما میان توحید وجودی، صفاتی و افعالی بر چه اساس است؟ کدام نوع توحید، نزدیک‌ترین بیان به نظریه وحدت وجود در نظر شماست؟

توحید در ذات، مختص اصول دین و باورمندی به یکتاپرستی است و وحدت وجود و احدیت واجب‌الوجود بیشترین ربط را با قبول توحید ذاتی و صفاتی و افعالی دارد. اما در عین حال، توحید افعالی، عملی و حالی، جنبه تعالی انسان و اعتلای روحی و اخلاقی بشر را هم در خود دارد و انتزاعی صرف نیست.

منبع: ایبنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: