1404/9/1 ۱۲:۰۵
بیگزاده گفت:«حقوق» و «تمدن»، همزادند. تمدن، بدون حقوق، نه میبالد، نه میماند. به گمان من، حکومت و فرمانروایی نیز بدون حقوق نه ایجاد میشود، نه دوام میآورد و وجود دورانهای بزرگ پادشاهی هخامنشی، اشکانی و ساسانی که بیش از هزار سال بخش بزرگی از جهان باستان را بهنیکی اداره کردهاند، نشان از وجود حقوق در ایران دارد و متنهای حقوقی به جا مانده از ایران پیش از اسلام، که کم نیستند، گواه درستی این گزاره است.
«حقوق» و «تمدن» همزادند
به بهانه چاپ دو کتاب درباره تاریخ حقوق ایران در دوره ساسانی از سوی انتشارات کلک صبا، با نام «درآمدی بر حقوق ایران در دوره ساسانی (بر پایه کتاب ماتیکان هزار داتستان)» و همچنین «دیباچه نظام حقوقی ایران در دوران ساسانی»، با صفر بیگزاده، حقوقدان، وکیل دادگستری و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات: ایرانداک، که مترجم این دو اثر است، گفتوگو کردیم. این دو اثر در کنار کتاب تألیفی ایشان با نام «تاریخ حقوق ایران (مادها و هخامنشیان) که چند سال پیش از سوی سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سَمت) به چاپ رسیده و چندین بار تجدید چاپ شده، برای کسانی که میخواهند از وضعیت حقوق ایران در دوره پیش از اسلام آگاهی پیدا کنند، سودمند و راهگشا است.
*******
آیا موجودیتی به نام «حقوق» در دوران ساسانی و ایران باستان بوده است؟
«حقوق» و «تمدن»، همزادند. تمدن، بدون حقوق، نه میبالد، نه میماند. به گمان من، حکومت و فرمانروایی نیز بدون حقوق نه ایجاد میشود، نه دوام میآورد و وجود دورانهای بزرگ پادشاهی هخامنشی، اشکانی و ساسانی که بیش از هزار سال بخش بزرگی از جهان باستان را بهنیکی اداره کردهاند، نشان از وجود حقوق در ایران دارد و متنهای حقوقی به جا مانده از ایران پیش از اسلام، که کم نیستند، گواه درستی این گزاره است.
چرا حقوق دوران ساسانی برای ما مهم است؟
حقوق دوران ساسانی از چند جنبه برای ما ارزشمند است. نخست اینکه بخشی از هویت حقوقی ما در دوران باستان است و در تبارشناسی نهادهای حقوق کنونی ایران به شناخت تاریخ حقوق ساسانی نیازمندیم. بدون فهم حقوق ساسانی، فهم مفاهیمی مانند «نامزدی» یا «خواستگاری» (در ماده ۱۰۳۴ و ۱۰۳۷ قانون مدنی ایران) و یا علت تملیکی بودن بیع (در ماده ۳۳۸ این قانون) ممکن نیست. دیگر اینکه فهم احکام امضایی و تأسیسی در فقه اسلامی، بهویژه در برخورد با جامعه ایرانی در صدر اسلام و پس از آن، وابسته به شناخت تاریخ حقوق و وضعیت حقوقی مردم ایران در دوران ساسانی است. همچنین شناخت حقوق این دوره نشان میدهد که نیاکان ما در حدود ۱۶۰۰ سال پیش، در مقایسه با کشورهای آن روزگار، در مرتبه تمدنی والایی قرار داشتهاند.
شناخت حقوق این دوران چه کمکی به ما میکند؟
هر که نداند از کجا آمده، در فهم اینکه در کجا هست و به کجا خواهد رفت، چندان موفق نخواهد بود. برای رسیدن به حقوقی که با جامعه ایران و فرهنگ ایرانیان سازگار باشد و در نتیجه، پذیرش ملی پیدا کند، یکی از ابزارها، شناخت تاریخ حقوق ساسانی است. قوانین را مجالس قانونگذاری تصویب میکنند، اما قوانین مصوب برای آنکه به حقوق مُجرا تبدیل شوند، باید افزون بر داشتن ضمانت اجرا با پیشینه فرهنگ حقوقی شهروندان همخوان باشند وگرنه به ضدحقوق تبدیل میشوند.
آیا کشورهای دیگر هم از قواعد حقوقی ما در دوران قدیم وام گرفتهاند؟
تاریخ به ما میگوید که بسیاری از کشورهای کنونی آسیا و حتی شمال آفریقا و برخی نقاط اروپا که امروزه گاه نام و عنوان مستقل دارند، روزگاری طولانی جزء امپراتوری هخامنشی، اشکانی و ساسانی بودهاند. زندگی چند صد ساله این کشورها، در فضای احکام حقوقی ایرانی و ساسانی، نشانههای فراوانی از تأثیرپذیری آنها را با خود دارد.
در آن زمان به طور مشخص حقوقدانی وجود داشته است؟
به کمک کتابهای حقوقی برجا مانده از دوران ساسانی، مانند هیربَدستان، دینکرد، مادَیان هَزار دادستان، دادستان دینیگ، ویا روایتِ اِمیدِ اَشَوَهیشتان نام بسیاری از حقوقدانان آن دوران، از جمله کِرتیر، جاماسب، فرخمرد بهرامان، تَنسَر و میدیوماه را میدانیم و متن کتابهای باقیمانده از آن دوران نشان میدهد که از سویی نظام حقوقی ساسانی، از نظام فقهی فاصله گرفته بوده و از سوی دیگر، اختلافنظرهایی در میان حقوقدانان آن زمان وجود داشته است.
آیا منظور از «حقوق»، همان احکام دینی است؟
البته که چنین نیست و در اواخر دوران ساسانی هم حقوق با احکام دینی متفاوت بوده است. میخواهم اصطلاحی را به کار ببرم که واضع آن خودم هستم و آن، «حقوق تدینی» است در برابر «حقوق دینی». حقوق دانش دوران جدید است. حقوق دینی، اصطلاح غلطی است و به جایش باید گفت «فقه» یا «مجموعه احکام شرعی» که رنگ و بوی کاملاً مذهبی دارد و در آن، سخن شرع و احکامش را فقیهان (در مقام حقوقدانان امروزی) بیان میکنند و تابعان میشنوند و اجرا میکنند. در اواخر دوره ساسانی، احکام در حال فاصله گرفتن از فقه زرتشتی هستند و برخی احکام حقوقی به معنای امروزی در حال شکلگیری است و این یعنی «حقوق تدینی؛ به معنای حقوقی که تبار برخی از نهادهایش به متون دینی نمیرسد. حقوق ایران در همه دورانهایی که میشناسیم، اگر دینی نبوده، تدینی بوده است. ایرانیان همواره دیندار بودهاند و پیشینه دین در ایران به چندین هزار سال پیش برمیگردد.
وضعیت پادشاهان در برابر این حقوق و قواعد چگونه بوده؟
به روایت متنهای برجا مانده، از جمله مادَیان هَزار دادستان، با پادشاه که بالاترین مرجع حقوقی کشور بوده، در دعاوی مطرح علیه خودش، همچون شهروندان رفتار میشده و در حل و فصل ادعای بهرام پنجم (بهرام گور) درباره تاج و تخت، در خلع قباد، در خلع هرمز، در تصمیمگیری در این باره که آیا بهرام چوبین میتواند بهعنوان صاحب تاج و تخت ساسانیان برگزیده شود، و در واقعه عزل خسرو انوشیروان، تابعیت شاه از قواعد حقوقی را که حتی به خلع او از پادشاهی انجامیده میبینیم.
ناآشنایی ما ایرانیان نسبت به مفاهیم و حقوق این دوران ناشی از چیست؟
علتهای گوناگون دارد. از جمله اینکه گمان میشود هرچه به ساسانیان تعلق دارد، مربوط به دین زرتشتی است، در حالی که چنین نیست. دیگر اینکه فکر میکنیم ساسانیان مربوط به دوران «باستان» هستند و امر باستانی، گذشته است و ارزش اعتنا ندارد؛ در حالی که نهادهای حقوق ساسانی هنوز در ایران زندهاند و البته نگارش متون حقوقی ساسانی به خط پهلوی که ایرانیان امروز با آن بیگانهاند، این ناآشنایی را تشدید میکند. نکته دیگر اینکه در دانشکدههای حقوق ایران که جای اعتنا به تاریخ حقوق ایران است، درسی به نام «تاریخ حقوق» که در آن تاریخ حقوق ساسانی آموخته شود، حتی در قالب یک درس اختیاری وجود ندارد، در حالی که در دانشکدههای حقوق غرب، تاریخ حقوق، هم تدریس میشود و هم متخصصان پرشمار دارد.
منبع: ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید