1404/8/6 ۰۷:۴۲
زبان فارسی علاوه بر اینكه مهمترین عنصر هویت ملی ما ایرانیان است در جهان اسلام نیز بعد از زبان عربی، جایگاه بیبدیل و بینظیری دارد.
نگاهی به تاریخ، جایگاه و اهمیت زبان فارسی در تمدن اسلامی
عرفان حكمتی: فارسی به عنوان یكی از زبانهای مهم و تاثیرگذار در تاریخ اسلام، جایگاه ویژهای در تمدن اسلامی دارد. این زبان نهتنها به عنوان زبان رسمی در برخی امپراتوریهای بزرگ اسلامی - همچون امپراتوری عثمانی و سلسلههای ایرانی مورد استفاده قرار گرفته - بلكه در ترویج فرهنگ و علوم اسلامی نیز نقش اساسی ایفا كرده است. در این یادداشت، به بررسی جایگاه زبان فارسی به عنوان دومین زبان اسلام، نفوذ آن در حكومتیهای اسلامی و گسترش آن در مناطق مختلف جهان اسلام پرداخته میشود.
نقش زبان فارسی در تمدن اسلامی
زبان فارسی را به حق میتوان زبان دوم تمدن اسلامی - پس از زبان عربی - شناخت كه در گستره وسیعی از مناطق اسلامی به آن تكلم میشده است. این زبان با گسترش امپراتوریهای اسلامی بهویژه در هند، ایران و عثمانی، به عنوان زبان رسمی و فرهنگی بسیار مهم و بیبدیلی شناخته شد. فارسی به عنوان زبان ادبی، علمی و دیوانی در بسیاری از مناطق اسلامی بهویژه در دوران خلافتهای ایران و عثمانی نقش برجستهای ایفا كرده است.
زبان فارسی در حكومتهای عثمانی
زبان فارسی برای دورهای طولانی در امپراتوری عثمانی نهتنها به عنوان زبان دیوانی، بلكه به عنوان زبان فرهنگی نیز در دربار و مراكز علمی مورد استفاده قرار گرفت. شاعران و نویسندگان برجستهای آثار خود را به زبان فارسی نوشتند. برای نمونه سلطان محمد فاتح، فردی شناسا و آگاه به زبان فارسی بود. نوه سلطان، یعنی سلطان سلیم اول نیز تا جایی به زبان فارسی تسلط داشت كه یك مجموعه شعر دربردارنده دوهزار بیت به این زبان از او به یادگار مانده است. در كنار اینها، پسر سلطان سلیم، یعنی سلیمان قانونی نیز بهرهای ویژه از زبان فارسی داشت كه در دیوانش به نام دیوان «محبی» سرودههایش به زبان فارسی آمده است.
زبان فارسی جایگاهی مهم در تاریخ ادبی و علمی امپراتوری عثمانی داشته است تا آنجا كه باید آن را از جمله «زبانهای سهگانه» دانست كه در هویت دادن به دولتمردان عثمانی نقش مهمی داشته است.
میتوان گفت فارسی همانگونه كه در تشكیل و تطور زبان عثمانی، به عنوان زبانی اصلی شناخته میشد در پیریزی و سیر تاریخی دولت عثمانی نیز زبانی مهم به شمار میرفته است. عثمانیها ادبیات پارسی را برای مدت پنج و نیم قرن پشتیبانی كردند و تعداد زیادی از نویسندگان و هنرمندان را مخصوصا در قرن شانزدهم جذب كردند. یكی از نامدارترین شاعران پارسی دربار عثمانی فتحالله عارف چلبی بود كه همچنین وی یك نقاش و یك مورخ و همچنین آفریننده «سلیماننامه» كه زندگینامه سلیمان باشكوه بود نیز محسوب میشد.
سلطان سلیم و شاهنامه
سلطان سلیم عثمانی بر شاهنامه تسلط داشت و به فارسی شعر میسرود. سلطان سلیم كه ما ایرانیان او را با سنگدلی و شهوت كشتار و ویرانی تبریزمیشناسیم هنگامی كه به پارسی میاندیشید، به فردی عاشقپیشه تبدیل میشد:
«اهل دل را جز این مرادی نیست / كه سپارند جان به خاك رهت»!
سلطان سلیمان قانونی (سلیمان یكم) نیز از سرایش شعر فارسی غفلت نكرده و یكی از زیباترین ابیات وی چنین میگوید:
«دیده از آتش دل غرقه بر آب است مرا / كار این چشمه زسرچشمه خراب است مرا»!
آتاتورك و نهضت فارسیزدایی در تركیه
سلاطین و شاهزادگان عثمانی اغلب ذوق و قریحه فارسیسرایی داشتند. زبان دیوانی سلجوقیان و عثمانیان به كل فارسی بود. كتاب منشات متعلق به دیوان عثمانی در دوره سلطان محمد فاتح است كه به اهتمام پژوهشگر ترك، نجاتی اوغال به سال ۱۹۵۶ در استانبول منتشر شد و در آن میتوان اسناد دیوانی عثمانیان را بررسی كرد. برخی اساسا فتح قسطنطنیه را یك فتح ایرانی میدانند؛ فتحی كه بر اثر آن قلمرویی جدید برای زبان فارسی باز شد و نخستین بیت آن را سلطان محمد فاتح سرود. تا سال ۱۳۱۱ كه به دستور مصطفی كمال (آتاتورك) نهضت زدودن واژگان فارسی از زبان عثمانی به وجود آمد، زبان تركی عثمانی مزین به گنجینه واژگان پارسی بود با این همه اما هنوز واژگان فارسی در زبان تركی امروزین نیز نقش مهمی را ایفا میكنند. البته پیش از آن - در اواخر قرن ۱۷ - عثمانیها، زبان پارسی را به عنوان زبان دربار و اداری امپراتوری خود رها و تركی را جایگزین آن كردند. زبان فارسی در عرصههای مختلف ادبیات، تاریخنگاری و شعر در این دوره تاثیرات عمیقی برجای گذاشت. علاوه بر این، زبان فارسی در دیوانهای دولتی و در ارتباطات دیپلماتیك استفاده میشد و حتی بسیاری از افراد در دربار سلطنتی عثمانی برای نوشتن و مكاتبات رسمی از فارسی بهره میبردند.
زبان فارسی در هند
در دوران حكومتهای مسلمان در هند، بهویژه در امپراتوری مغول، زبان فارسی زبان رسمی دیوانی و فرهنگی بود. این زبان نقش مهمی در گسترش فرهنگ اسلامی در هند داشت. شاعران و نویسندگان هند مانند امیرخسرو دهلوی و بیدل دهلوی به زبان فارسی آثار زیادی از خود برجای گذاشتند. همچنین مدارس دینی در هند، زبان تدریس خود را فارسی قرار داده بودند. فارسی در این دوران نهتنها به عنوان زبان علمی و ادبی مورد استفاده قرار گرفت، بلكه در زندگی روزمره طبقات بالای اجتماعی نیز جایگاه ویژهای داشت. حكومت مغول كه یكی از بزرگترین امپراتوریهای مسلمان تاریخ بود، بهویژه در دوران شاهانی مانند اكبر، زبان فارسی را زبان دیوانی قرار داد و در تمامی حوزههای فرهنگی و علمی گسترش یافت.
زبان فارسی بهطور نظام یافته توسط محمود غزنوی به هند وارد شد و پس از آن با شروع امپراتوری مغولها در قرن شانزدهم این زبان به مدت 700 تا 800 سال زبان اداری و اصلی هندوستان بوده است. البته شواهد نشان میدهد كه قبل از غزنویان عدهای در بخش مركزی هند به زبان فارسی صحبت میكردهاند. طی آن زمان كلیه مراودات، مكاتبات، نامهنگاریها و اسناد دولتی كه توسط شاهان و درباریان انجام و به سراسر جهان ارسال میشد به زبان فارسی بود كه موجب گسترش این زبان شد. این زبان در مدارس و مكتبخانهها و بین دانشمندان رواج داشت و لذا در زبان و ادب محلی هند و بین اقشار مختلف جامعه نیز نفوذ پیدا كرده و ماندگار شد. فارسی در سرزمین هند چنان ریشههای عمیق و كهنی دارد كه حتی امروز نزدیك یك قرن و نیم پس از آنكه جایگاه خود به عنوان دیوانی این كشور را از دست داد از اهمیت آكادمیك و ادبی آن كاسته نشده است.
زبان فارسی و علم و فلسفه در دوران اسلامی زبان فارسی در علم
زبان فارسی در علوم مختلف بهویژه در فلسفه، ریاضیات، پزشكی و تاریخنگاری بسیار تاثیرگذار بود. بسیاری از متفكران مسلمان مانند ابنسینا، فارابی، غزالی و بسیاری دیگر برخی از آثار خود را به زبان فارسی نوشتهاند. در قرون وسطی، زبان فارسی به عنوان زبانی علمی در تمام سرزمینهای اسلامی، از جمله ایران، آسیای میانه، هند و عثمانی، بسیار رایج شد.
فارسی در دورههای مختلف تاریخ اسلامی، بهویژه در عصر صفوی و قاجاریه، به عنوان زبان اصلی در علوم مختلف از جمله فلسفه، فقه، ریاضیات و پزشكی به كار میرفت. در این دوران، زبان فارسی به یكی از زبانهای رایج در میان علما و نویسندگان در جهان اسلام تبدیل شد. متفكرانی چون ملاصدرا، ابنسینا و شیخ بهایی آثار خود را به زبان فارسی نگاشتند.
فارسی و تعاملات فرهنگی در جهان اسلام
زبان فارسی در تعاملات فرهنگی و دیپلماتیك میان كشورها و فرهنگهای مختلف جهان اسلام نیز نقش مهمی ایفا كرد. در دوران صفویه، شاهان این دوره از زبان فارسی برای برقراری ارتباط با دیگر دولتها و امپراتوریها استفاده میكردند. این امر به گسترش نفوذ فرهنگی ایران و زبان فارسی در دیگر كشورهای اسلامی كمك كرد. روابط دیپلماتیك میان ایران و هند و حتی عثمانیها با استفاده از زبان فارسی صورت میگرفت.
زبان فارسی همچنین به عنوان یك زبان میانجی در مناطق مختلف مانند آسیای میانه، افغانستان و كشورهای آسیای جنوبی مورد استفاده قرار میگرفت و تاثیرات فرهنگی و علمی زیادی را برجای گذاشت.
جایگاه زبان فارسی در جهان امروز
امروزه زبان فارسی هنوز هم در بسیاری از كشورهای اسلامی و غیراسلامی به عنوان یك زبان علمی، فرهنگی و ادبی مورد احترام است. در ایران، افغانستان، تاجیكستان و بخشهایی از آسیای میانه، فارسی به عنوان زبان رسمی و غالب باقی مانده است. همچنین در بسیاری از دانشگاهها و مراكز تحقیقاتی جهان اسلام، فارسی به عنوان زبان تدریس در رشتههای مختلف علمی و ادبی مورد استفاده قرار میگیرد.
علاوه بر این، فارسی به عنوان زبان هنری در موسیقی، سینما و هنرهای تجسمی در سطح جهانی شناخته شده است. شاعران بزرگ فارسیزبان مانند حافظ، سعدی، مولوی و فردوسی آثارشان را به زبان فارسی نگاشتهاند كه تاثیرات آن در فرهنگهای مختلف بهویژه در دنیای اسلامی مشهود است.
فارسی در تاریخ و تمدن اسلامی
زبان فارسی در متن و بطن تمدن اسلامی نیز حضوری پررنگ و چشمگیر دارد. بخش مهمی از میراث تاریخی، ادبی، تفسیری، عرفانی و فرهنگی تمدن اسلامی به زبان فارسی نوشته شده است تا جایی كه هستند پژوهشگرانی كه معتقدند شناخت تاریخ و تمدن اسلامی تنها وابسته به دانش زبان عربی نیست، بلكه آشنایی با زبان فارسی نیز از لوازم شناخت و فهم این تمدن بزرگ است.
آری در سراسر جهان در تمدن اسلامی هیچ زبانی پس از عربی، به پای زبان فارسی نمیرسد. لذا بیتردید میتوان «فارسی» را زبان دوم تمدن اسلامی خواند.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید