1404/7/7 ۱۰:۵۴
مجید عبدامین گفت: قلمِ ناصرالدین شاه پاک است. یعنی مثلا من خودم بارها با خاطراتی از اشخاص دیگر مواجه شدهام که حجم کلمات قبیح و خارج از عرف آنقدر در این متن زیاد بود و با اینکه آن کتابچه از اهمیت زیادی برخوردار بود، اما نتوانستیم آن را به چاپ برسانیم. اما در خاطرات ناصرالدین شاه به جز برخی قسمتها که الفاظی را به کار برده است که خارج از عرف و ادب است، جایی برای سانسور ندارد.
قبله عالم بدون سانسور
طاهره مهری: اهمیت تاریخی «روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه قاجار» در این است که یکی از مهمترین اسناد تاریخی دوره قاجار به شمار میرود. این مجموعه که ۳۵ سال قمری (حدود ۳۳ سال خورشیدی) از زندگی شاه ایران قاجاری را در بر میگیرد، شامل شرح سفرهای او به اقصینقاط ایران و جهان، ییلاق و قشلاق و شکار به همراه اهل حرم و دیوان، دیدارهای وی با اشخاص گوناگون مملکتی و نیز بخش زیادی از زندگی خصوصی ناصرالدینشاه و نحوه ارتباط او با همسران و فرزندانش را دربردارد. جلد سیزدهم کتاب «روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه قاجار» به کوشش مجید عبدامین و انتشارات موقوفات دکتر محمود افشار برای نخستین بار تصحیح و به چاپ رسید. این کتاب حاصل استنساخ صفحات ۲۳۸ تا ۴۷۷ و صفحات ۶۷۷ تا ۷۳۱ از آلبوم شماره ۹۳ مجموعه آلبومهای بیوتات است که تحت شماره ۰۰۷۴۷۵/۲۹۵ در سازمان اسناد ملی ایران بایگانی شده است و وقایع از جمادیالثانی ۱۳۰۱ تا ذی حجه ۱۳۰۵ ق. را شامل میشود. در این خصوص با مجید عبدامین به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
********
ناصرالدین شاه نوشتن خاطرات روزانه را از چند سالگی آغاز کرد و تا چند سالگی ادامه داد؟
آنچه که ما به صورت مستدل و مستند میتوانیم بگوییم این است که ناصرالدین شاه از آغاز سلطنت شروع به خاطرهنویسی کرد. این را بنده با استناد به پارههایی از یادداشتهای روزانه ناصرالدین شاه که در قالب کتابی تحت عنوان مرقع ناصری به چاپ رسیده است، بیان میکنم. بخشهایی مربوط به سال ۶۴ و ۶۵ قمری است که این یادداشتها در واقع مربوط به آغاز سلطنت ناصرالدین شاه است و از آنچه که مستند و مستدل میتوانم بگویم این است که ناصرالدین شاه از ابتدای سلطنت خویش شروع به نوشتن یادداشتهای روزانه کرد که تا ۴۸ ساعت قبل از ترور او یعنی تا ذیالقعده ۱۳۱۳ قمری ادامه داشت. بخشهایی از کتاب مرقع ناصری مربوط به دوران ولیعهدی ناصرالدین شاه است. یعنی در همان دوران ولیعهدی هم میبینیم که بخشهایی خاطرهنویسی کرده است ولی آیا آنها جمعآوری شده و بعد گم شده و آیا اینها در واقع تحت عنوان یک کتاب جمعآوری شده است یا خیر، من اطلاعی ندارم. اما میدانیم که ناصرالدین شاه به صورت پراکنده مینوشته است. نمونههایی را در آنجا داریم که از همین الگوی روزنامه خاطرات پیروی میکند. مثلاً میگوید؛ امروز پنجشنبه ۱۵ شعبان ۱۲۶۳ من در نیاوران هستم و…. پس در اینجا آغاز نوشتن روزنامهها را همان به سلطنت رسیدن ناصرالدین شاه در ۱۲۶۵ قرار میدهیم، چون در آخر سال ۱۲۶۴ است که وارد تهران میشود. ناصرالدین شاه ۴۹ سال باید خاطرهنویسی کرده باشد اما آنچه که امروزه ما در دست داریم، یعنی از آن ۴۹ سالی که ذکر کردم ما چیزی در حدود ۳۴ سال را امروزه در دست داریم. یعنی آغاز روزنامههای خاطرات ناصرالدین شاه برای ما از محرم سال ۱۲۷۹ ق آغاز میشود. از ۱۲۷۹ تا ۱۳۱۳ میشود ۳۴ سال یعنی ما چیزی حدود ۱۵ سال از خاطرات ناصرالدین شاه را نداریم. حال اگر بپرسید، علت آن چیست، باید بگویم علت این امر را اگر اشتباه نکنم ناصرالدین شاه در خاطرات خود زمانی که در یکی از روستاهای قم حضور دارد، در سال ۱۳۰۹ که عازم سفر معروف عراق عجم است و به شهرهای مرکزی ایران مسافرت میکند، اشاره کرده است: «در چهل و دو سال قبل از این، به همین دو دهک آمده بودیم با میرزاتقیخان امیرنظام به شکار و روزنامه آن سفر را همه نوشته بودیم. بعد از میرزاتقیخان، در اوایل صدارت میرزاآقاخان همه آن روزنامهها را در توی نهر باغ نگارستان شُستیم و حقیقتاً خیلی بد کاری کردیم! اگر نَشُسته بودیم و حالا میخواندیم و میدانستیم در چهل و دو سال قبل از این، در آن سفر در اینجا چه کرده بودیم، خیلی خوب بود.» با این اشارهای که شاه میکند، میدانیم که در سالهای ابتدایی خاطرات را نوشته اما بعد اینها را از بین برده است. توضیح نداده است اما معلوم است که به دلیل آشوبهای فکری چه در دوران امیرکبیر و چه بعد از آن در دوره میرزا آقاخان نوری که در سلطنت داشته است، به نظر میرسد که تمایلی نداشت تا آن خاطرات را نگه دارد.
به طور کلی خاطرات ناصرالدین شاه قاجار نخستین بار از چه زمانی مورد توجه قرار گرفت؟
در واقع باید بگوییم که این خاطرات از زمان خود ناصرالدین شاه مورد توجه قرار گرفته است. ناصرالدینشاه از همان ابتدای سلطنت خویش و از وقتی که اینها به مسافرت میرفتند، گزارش مسافرتشان در روزنامههای دولتی از جمله وقایع اتفاقیه و بعد هم روزنامه دولت علیه ایران به صورت هفتگی منتشر میشد.
به عنوان مثال در روزنامه وقایع اتفاقیه به تاریخ پنجشنبه دوازدهم شعبان ۱۲۶۷ ق. اینطور نوشته شده است: «اردوی همایون، موافق خر آخر که از اردوی همایون رسید، اعلیحضرت شاهنشاهی در سلطانآباد تشریف دارند و از آنجا چنانکه در روزنامه هفته گذشته نوشته شده بود، بنا دارند که به دارالسرور بروجرد حرکت فرمایند و بعد از چند روز توقف در آنجا به دارالسلطنه اصفهان تشریففرما شوند.»
سفرهای ناصرالدین شاه نیز دو گونه بود؛ سفرهای کوتاه معمولاً ییلاقی یا زیارتی بود، مانند سفر حضرت عبدالعظیم که معمولاً یک مسافتی طی میشد یا به لار و جاجرود، مسیر جاده چالوس تا کلاردشت و کرج سفرهای کوتاهی داشت که زیاد تکرار میشد. اما ناصرالدین شاه چند سفر بلند نیز دارد. سفرهای بلند او به جز سفرهای خارج، دو سفر بلند به خراسان دارد که معروف است و این سفرها در همان زمان به صورت کتاب درمیآید و با چاپ سنگی در تیراژ بالا منتشر میشود و در دسترس علاقهمندان قرار میگیرد. علاقهمندان کتاب ناصرالدین شاه هم مسلماً شاهزادگان و امراء و اجزای حکومت بودند که این کتابها را تهیه میکردند. ناصرالدین شاه همچنین سفری به گیلان دارد که یکبار انجام میشود و بار دوم نصفهکاره میماند. سفر بلند دیگری دارد که به سفر عراق عجم معروف است. بعد از این سفرها به عتبات سفر میکند که همه این سفرها در زمان خود ناصرالدین شاه به صورت کتاب چاپ میشود. در واقع سفرنامه عتبات ناصرالدین شاه به خط میرزا رضای کلهر در همان زمانی که سفر انجام گرفته است و اینها برگشتهاند، چاپ شده است.
ناصرالدین شاه روزانه یکسری مطلب مینوشت و زمانی که از سفر برمیگشت، بخشی از خاطرات را که مربوط به سفر بود، مثلاً به اعتمادالسلطنه معروف میداد، اعتمادالسلطنه آن بخشهایی که در واقع لازم نبود و مسائل خصوصی بود، حذف میکرد و کلیت سفر را به خطاط میداد و خطاط مینوشت، بعد هم به صورت چاپ سنگی به چاپ میرسید. یعنی از همین ابتدا متوجه میشویم که جامعه و مردم در جریان سفر و به نوعی خاطرهنویسی ناصرالدین شاه هستند تا جایی که ناصرالدین شاه به سفر اول فرنگ میرود.
آیا خاطرات ناصرالدین شاه بعد از چاپ به خارج از ایران نیز فرستاده میشد؟
من میخواهم تاثیر برونمرزی را برای شما بگویم؛ بعد از سفر اول فرنگ ناصرالدین شاه، کتاب خاطرات فرنگ او چاپ شد. یک چاپ از این کتاب در تهران انجام شد و یک چاپ در دهلی انجام گرفت. ناصرالدین شاه در سفر سوم زمانی که در «هایدپارک لندن» مشغول قدم زدن بود، شخصی هندی را دید، او را صدا کرد و از او پرسید که تو در اینجا چه میکنی؟ او در پاسخ گفت: من کتاب سفرنامه شما را در هند خواندم و علاقهمند شدم به اینکه سفر کنم. یعنی یک مخاطب خارجی از هند کتاب ناصرالدینشاه را خوانده و به سفر علاقهمند شده بود و سفر کرده بود.
در این زمینه پرسش بسیار است که آیا این خاطرات به دست خط خود شاه نوشته شده یا توسط کاتب نوشته شده است؟
خاطرات ناصرالدین شاه تا حوالی سال ۱۳۰۰ قمری یعنی حول و حوش یازده تا دوازده سال تماماً به خط خود شاه است. به تدریج که در واقع هم سن شاه بالاتر رفت و مشغلهاش بیشتر شد، عدهای را در امر نوشتن دخیل کرد، یکی دو نفر از این افراد کسانی هستند که ناصرالدین شاه به آنها اعتماد داشت. یکی از این افراد معتمد، دختر ناصرالدین شاه به نام فخرالدوله بود که خط خوشی داشت و بخش زیادی از خاطرات ناصرالدین شاه به خط فخرالدوله و افراد دیگر نوشته شده است. در اواخر سالهای پاپانی و پنج شش سال آخر بخش اعظم خاطرات ناصرالدین شاه توسط کاتبان نوشته میشد. یعنی بخش زیادی از خاطرات توسط کاتبان و پارههایی توسط خود شاه نوشته شده است. مثلاً اگر صد صفحه از خاطره را در نظر بگیریم، ده صفحه به خط شاه است و مابقی را کاتبان نوشتهاند. اما در سالهای ابتدایی تقریباً همه خاطرات به خط خود شاه نوشته شده است.
آیا این اسناد بدون کم وکاست و سانسور منتشر میشوند یا به دلیل ملاحظاتی بخشی از آنها ناگفته باقی میمانند؟
قلمِ ناصرالدین شاه پاک است. یعنی مثلاً من خودم بارها با خاطراتی از اشخاص دیگر مواجه شدهام که حجم کلمات قبیح و خارج از عرف آنقدر در این متن زیاد بود و با اینکه آن کتابچه از اهمیت زیادی برخوردار بود، اما نتوانستیم آن را به چاپ برسانیم، چون مجبور بودیم بخش خیلی زیادی از آن را حذف کنیم. اما در خاطرات ناصرالدین شاه به جز برخی قسمتها که الفاظی را به کار برده است که خارج از عرف و ادب است، جایی برای سانسور ندارد. یعنی میتوانم بگویم که در یک کتاب چهارصد یا پانصد صفحهای شاید چهار یا پنج کلمه را حذف کردهایم. اگر احیاناً جملهای باشد که نتوان آن را به چاپ رسانید، در پانویس شرحی در مورد آن میآوریم که مثلاً ده کلمه یا پنج کلمه حذف شده است. بخشهای ناگفته از خاطرات ناصرالدین شاه در این حد بوده و سانسور به آن معنی بر روی خاطرات ناصرالدین شاه انجام نشده است.
آیا ناصرالدین شاه در جایی شرح داده است که چرا تصمیم گرفت که خاطرات خویش را بنویسد؟
نفر اول در خاطرهنویسی ملکه ویکتوریا است که ۶۹ سال یعنی از ۱۳ سالگی تا زمان فوت خاطرهنویسی کرده است. ملکه ویکتوریا زمانی به سلطنت رسید که ناصرالدین شاه بچه بود و از زمانی که شروع به خاطرهنویسی میکند، یعنی ۱۸۳۲، ناصرالدین شاه هنوز یک پسر ده ساله بود. در سال ۱۸۴۲ ملکه به اسکاتلند رفت. آن کتاب تنها بخشی بود که در زمان حیات ملکه ویکتوریا به چاپ رسید و در تهران هم ترجمه شد. یعنی ناصرالدین شاه از همان بچگی در جریان خاطرهنویسی ملکه ویکتوریا بوده است. ایشان البته به خاطرات دیگری از جمله به کتاب خاطرات کاترین، امپراتریس روسیه هم اشاره میکند، ولی اینکه چه بخشی از کتاب خاطرات امپراتریس روسیه به دست ناصرالدین شاه رسیده است، من نتوانستم پیدا کنم. اما میدانیم که به هر حال ایشان از خاطرهنویسی کسانی مانند ملکه انگلیس اطلاع داشت. با سبک و سیاق خاطرهنویسی آشنا بود و معلوماتش نیز آنقدر زیاد است که تصمیم گرفت آنها را بنویسد.
آیا اطلاعی از این داریم که چه شخصی ناصرالدینشاه را به نوشتن خاطراتش تشویق کرد؟
اطلاع دقیقی از اینکه ناصرالدینشاه از چندسالگی شروع به ثبت و ضبط وقایع روزانه زندگی خود کرده باشد در دست نیست. بدون شک تشویقهای مهدعلیا مادر ناصرالدینشاه که خود زنی اهل مطالعه بود و کتابخانهای شامل صدها جلد کتاب در اندرونی متعلق به وی بوده که مرحوم عبدالحسین نوایی در کتاب «مهدعلیا به روایت اسناد» در بخش ماترک مهدعلیا، فهرست کاملی از این کتب را ارائه کرده است و همچنین در هنرهایی مثل نقاشی و شاعری دستی بر آتش داشته است و دیگر اینکه وجود کتابخانه سلطنتی با حجم فراوانی از کتابهای نفیس ایرانی و فرنگی، ذوق ناصرالدینشاه را برای این امر دوچندان کرده است.
مطالعه این روزنامه خاطرات برای کدام گروه از پژوهشگران مفید است؟
این از آن پرسشهایی است که نمیتوان به آن پاسخ گفت. در واقع این خاطرات برای مطالعه همه علاقهمندان به مطالعه توصیه میشود. بستگی دارد از چه زاویهای بخواهیم به این خاطرات نگاه کنیم. از هر زاویهای که شما بخواهید در نظر بگیرید، مثلاً یکی از استفادههای مهم از روزنامههای خاطرات ناصرالدین شاه بحث تغییرات واژگانی است که در واقع یکی از مراکز و موسساتی که بر روی این واژگان تمرکز دارد، موسسه دهخدا و فرهنگستان است. اینها کلمات را استخراج میکنند و برای آنها یکی از منابع مهم است. پژوهشگران مختلف و کسانی که در مورد تاریخ معماری یا تاریخ شهرسازی، هنرهای نمایشی و موسیقی و نقاشی تحقیق میکنند، هر کدام از اینها را که در نظر بگیرید، به هر حال به نوعی گذرشان به خاطرات ناصرالدین شاه میافتد. چون ناصرالدین شاه خیلی بسیط نوشته است، مثلاً شما میبینید که همزمان شاید تعدادی از سالهای حیات ناصرالدین شاه خاطرات اعتمادالسلطنه هم هست که این خاطرات میتوانند در جاهایی با هم همپوشانی داشته باشند. زمانی که ناصرالدین شاه به دوشانتپه میرود، بافت گیاهی آنجا را کامل شرح میدهد. چه گیاهانی در اینجا روئیده است، چه درختانی در آنجا وجود دارد. چه حیواناتی میبیند. اما اعتمادالسلطنه به این موضوعات نمیپردازد. ناصرالدین شاه زمانی که به تعزیه میرود، میگوید چه کسی تعزیه میخواند، چه کسی صدایش گرفته است. چه کسی پیر شده است. این گزارشهای ناصرالدین شاه خودبخود دستمایه برای کسانی قرار میگیرد که میخواهند کاری در این زمینه انجام بدهند.
آیا این دادهها تصورات ما را از دوره قاجار تایید میکند یا مورد تردید قرار میدهد؟
پاسخ به این پرسش به چند دلیل سخت است. اول اینکه من در مقام قضاوت نیستم. کار من مانند کار آن معدنچی است که میرود و در معادن میگردد و رگههای معادن و رگههای طلا یا نقره را پیدا میکند، اینها را درمیآورد و به صورت شمش طلا در اختیار استفادهکننده قرار میدهد. حال یکی میرود با این مواد معدنی چاقو میسازد، دیگری قابلمه میسازد و دیگری زیورآلات میسازد. اینکه این اطلاعاتی که من ارائه میدهم، در کجا و چگونه استفاده میشود، نمیدانم. حتماً کسانی این متن را با یک نگاه انتقادی میخوانند و میگویند ناصرالدین شاه پادشاهی عیاش و از صبح تا شب به دنبال شکار بود و دیگری از زاویه دیگری نگاه میکند و وجوه مثبت آن را در نظر میگیرد. من نمیخواهم قضاوت کنم، چون کار من قضاوت کردن نیست. بسیاری از دوستان اما گفتهاند که ما از زمانی که خاطرات ناصرالدین شاه را خواندهایم، نظرمان در مورد او عوض شده است. نمیخواهم این نگرش را به کل پژوهشگران تعمیم بدهم اما به هر حال من دوستان بسیاری دارم که همه با خواندن خاطرات ناصرالدین شاه نظرشان در مورد این شاه تغییر کرده است، بیشتر این افراد صاحبنظر هستند.
و سخن پایانی.
این مجموعه خاطرات به صورت آلبوم است و از نظر تعداد ورق نیز استاندارد نیستند. این آلبومها به صورت دستی صحافی شدهاند و ممکن است یک آلبوم ۷۰۰ صفحه و دیگری ۱۰۰۰ صفحه داشته باشد، این آلبومها بر اساس موضوع و بر اساس سال و بر اساس گنجایش حجم مطالب در یک کتاب مورد بررسی قرار میگیرند و به صورت کتاب منتشر میشوند. این مطالب در مجلدات مختلف و در مجموع تعداد ۲۰ جلد سامان یافته است. از ابتدا نیز بنیاد موقوفات افشار به دلیل اهمیت این خاطرات برای چاپ آنها تاکید داشت، در نتیجه به تدریج در دست انتشار قرار دارند.
منبع: ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید