1404/6/30 ۱۰:۲۰
در نگاه اسوندسن، فردْ هرچه بیشتر خودش را نه شخصیتی مستقل بلکه عضوی از یک سیستمِ «خیر»، بداند، احتمال بروز شرْ بیشتر خواهد بود؛ چراکه به همان اندازه، احتمال دوراندیشی فرد و تأمل در پیامدهای متغیر اعمالش نیز کمتر میشود. سیستم همچنان به عملکرد خود ادامه خواهد داد، اما چون جامعه و شرایط اجتماعیْ مدام در حال تغییرند، پیامدهای عمل افراد ذوبِ در آن سیستم نیز تغییر میکند. دقیقاً به همین دلیل هم پایبندی به هیچ ایدئولوژی صلب و ثابتی در نهایت ضامن اخلاقی بودن افراد نیست
ایدئولوژی ضامن اخلاق نیست
رضا دستجردی: «فلسفه شر» بهقلم لارس اسوندسن فیلسوف نروژی با ترجمه احسان سنایی اردکانی که بههمت نشر بیدگل منتشر شده، به وجوهی از مسئله شر میپردازد که در اغلب مواقع نادیده گرفته شده است. به باور مولف، ما معمولاً عادت کردهایم که مسئله شر را صرفاً از منظر الهیاتی مورد بررسی قرار دهیم. بدینترتیب، آن را امری تاریخی و مربوط به گذشته دانستهایم. چنین نگاهی، بهعقیده نویسنده، خود به خود منجر شده است تا بخش زیادی از تواناییهای تحلیلی و زبانی انسان در مواجهه با «شر» از دست برود. نویسنده در این کتاب درصدد است تا مسئله شر را از وجوه مختلف و در لایههای متفاوت به بحث و بررسی بگذارد. آنچه از نظر میگذرد ماحصل گفتوگوی ایبنا با احسان سنایی اردکانی است که پیشتر آثاری چون «درک حیوانات»، «دیدن در تاریکی» و «ویتگنشتاین در تبعید» از وی منتشر شده است.
***
نقش ایدئولوژی و ساختارهای قدرت در بروز شر چیست؟ آیا شر بیشتر از افراد ناشی میشود یا از سیستمها؟
در نگاه اسوندسن و همینطور آرنت، فردْ هرچه بیشتر خودش را نه شخصیتی مستقل و مختار، بلکه عضوی از یک سیستمِ «خیر»، و اعمالش را نیز لازمۀ تحقق اهداف این سیستم بداند، احتمال بروز شرْ بیشتر خواهد بود؛ چراکه به همان اندازه، احتمال دوراندیشی فرد و تأمل در پیامدهای متغیر اعمالش نیز کمتر میشود. سیستم همچنان به عملکرد خود ادامه خواهد داد، اما چون جامعه و شرایط اجتماعیْ مدام در حال تغییرند، پیامدهای عمل افراد ذوبِ در آن سیستم نیز - بیآنکه خود بدانند - تغییر میکند. دقیقاً به همین دلیل هم پایبندی به هیچ ایدئولوژی صلب و ثابتی (صرفنظر از محتوایش) در نهایت ضامن اخلاقی بودن اعمال افراد نیست.
مولف چه جایگاهی برای مسئولیت فردی در برابر شر قائل است؟
از آنجاکه اسوندسن شر را نه یک پدیدۀ مابعدالطبیعی، بلکه پدیدهای کاملاً انسانی میبیند، طبیعی است که تنها عامل مؤثر در بروز شر را نیز در اساس، مسئولیت فردی انسانها میداند. اما همانطور که در مؤخرۀ خود بر ترجمۀ فارسی کتاب توضیح داده، شدت و ضعف این مسئولیت فردی، به کیفیت تأثیرگذاری اجتماعی آن فرد برمیگردد. او در این مؤخره مینویسد: «شاید با خودتان فکر کنید با توجه به ابعاد و پیچیدگی مسائلی که امروزه با آنها مواجهیم، شما در مقام فرد چندان مسئولیتی ندارید. در اینصورت، کاملاً حق دارید فکر کنید که در خصوص این مسائل، مسئولیتی محدود، و برای غلبه بر آنها ظرفیتی محدود دارید. اما یک مسئولیت محدود، هنوز مسئولیت است».
به نظر شما، آیا شر همواره آگاهانه صورت میگیرد یا میتواند «ناخودآگاه» باشد؟
اگر صفت «آگاهانه» را به این معنی بگیریم که فرد با علم به اینکه میخواهد «شرارتی» را رقم بزند دست به انجام شر میبرد، اسوندسن استدلال میکند که چنین نیست - حتی در خصوص سادیستها. یک سادیست هم هنگام آزار رساندن به دیگری، در پی «رضایت خاطر» است، نه مشخصاً «شرارت کردن». پس، از مهمترین استدلالهای کتاب این است که شر اساساً با نیات خیر رقم میخورد، اما «خیر» بههمان مضمونی که فرد آن را میفهمد (در اینصورت ممکن است که یک فرد آگاهانه دست به انجام عملی بزند که نه از دید خودش، بلکه از دید ناظر بیطرفی که پسزمینۀ گستردهتر تأثیر آن عمل را مدنظر دارد)، «شر» محسوب میشود. آن «دوراندیشی» ای که مطرح شد، همین توانایی تبدیلشدن به این ناظر بیطرف است؛ وگرنه فرد دچار وضعیتی خواهد شد که اسوندسن آن را (در استناد به دیدگاههای آرنت راجع به ابتذال شر)، «سبکسری» میخواند. پس به عبارت دقیقتر، شر همواره در یک وضعیت آگاهانه رقم می خورد، اما توسط یک ناظر سبکسر و فاقد دوراندیشی.
چه ارتباطی میان شر در معنای فلسفی و شر در معنای روزمره یا رسانهای وجود دارد؟
در تلقی روزمره یا رسانهای از شر، شرارت همیشه توسط یک «دیگری» یا یک ضدقهرمان رقم میخورد. این تلقی، روی دیگر سکۀ «مابعدالطبیعی» دیدنِ شر است: اینکه شر یک نیروی کیهانی است که اگر نه در قالب اهریمن، لااقل در قالب برخی انسان های اهریمنی حلول کرده. با اینکه هستند فرضاً قاتلان زنجیرهای که میتوان آنها را به نوعی «انسان اهریمنی» تشبیه کرد، اما تلقی فلسفی از شر در نهایت به ما یادآور میشود که شرارتهای حتی بزرگتر از فرضاً قتلهای زنجیرهای، اساساً بدون مشارکت انسانهای معمولی امکانپذیر نیست. پس شر در معنای فلسفیاش فقط از طریق غریزه و شم اخلاقی افراد فهم نمیشود، بلکه مستلزم تأمل در شرایط روانی، تاریخی و اجتماعی جامعۀ میزبان آن افراد هم هست.
منبع: ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید