1404/6/24 ۱۰:۱۹
«کتابشویی صوفیان: درآمدی انتقادی به یک سنت تاریخی در فرهنگ ایران» به بررسی و نقد سنت کتابشویی در میان صوفیان ایرانی میپردازد و با رویکردی تاریخی و انتقادی، ابعاد مختلف این پدیده را واکاوی میکند. برخی از صوفیان عقیده به کتابشویی داشتند اما در زمان حیات خودشان مبادرت به این کار نمیکردند اما وصیت میکردند پس از مرگم کتابهایم را بشویید.
آناهید خزیر: کتاب «کتابشویی صوفیان: درآمدی انتقادی به یک سنت تاریخی در فرهنگ ایران» نوشته احمد راسخی لنگرودی از سوی نشر مروارید منتشر شده است. این کتاب به بررسی و نقد سنت کتابشویی در میان صوفیان ایرانی میپردازد و با رویکردی تاریخی و انتقادی، ابعاد مختلف این پدیده را واکاوی میکند. نویسنده با تکیه بر منابع متعدد و روایتهای تاریخی، تلاش کرده است چرایی و چگونگی این رفتار را در بستر فرهنگ و عرفان ایرانی تحلیل کند. سپس در یک نگاه کلی کتابشویی را این چنین معرفی میکند که کتابشویی سنتی است که برخی از صوفیان در مقاطع خاصی از سیروسلوک خود کتابهایشان را میشستند، میسوزاندند یا نابود میکردند. ساختار این کتاب بر اساس جستارهایی مستقل شکل گرفته و هر جستار به یکی از ابعاد یا نمونههای تاریخی این رفتار میپردازد.
راسخی مقدم در ابتدا به کتابشویی اشاره میکند و میگوید: «واژه کتابشویی در اذهانِ امروزیان چندان خوش نمینشیند و با شگفتی همراه است؛ چهبسا کسی که برای نخستین بار با این واژه روبهرو میشود، در لحظهای تردید به دل خود راه دهد که نکند اشتباه شنیدم و سپس طرح این پرسش که بهراستی کتابشویی آن هم از جانب صوفیانی کتابنویس و کتابخوان؟! اگر کسی که این سنت تاریخی صوفیان را مرتکب شود، افکار عمومی امروز قضاوت خوبی دربارهاش ندارند، زبان به اعتراض و اتهام میگشایند، او را متحجر و خشکمغز و دشمن فکر و قلم به شمار میآورند و امروزه دشمنی با این دو سرمایهٔ گرانسنگ البته دشمنی کمی هم نیست.»
نگاهی به جستار پانزدهگانه کتاب
این مجموعه در پانزده جستار تنظیم شده است. کتاب پس از پیشگفتار و مقدمه به تصوف چیست و صوفی کیست؟، کتابشویی صوفیان، زینهاری به کتابشیفتگان!، چرا کتابشویی؟ علم ظاهر بهمثابه سنگ استنجاء!، بیچاره مردهدلان!، شمس که نمینوشت، تو را با این چه کار؟، دوات بهمثابه عورت!، بر بال حکایات، حکایتی خواندنی از یک کتابشویی، کتابشویان دیگر، تأملی در عبارت «نعم الدلیل انت و …»، صوفیانی که مینوشتند و کتابشویی؛ دکان مبارزه با علم و فلسفه میپردازد. پیوست: فرهنگ و اصطلاحات صوفیان کتابشوی، منابع و مآخذ و نمایه پایانبخش کتاب را شامل میشود.
نویسنده ابتدا به تعریف تصوف و جایگاه آن در فرهنگ ایرانی میپردازد و سپس با ذکر نمونههایی از بزرگان صوفیه، دلایل و پیامدهای کتابشویی را بررسی میکند. کتاب افزون بر روایت تاریخی، به تأملات انتقادی درباره نسبت علم ظاهر و علم باطن و جایگاه کتاب و دانش مکتوب در اندیشه صوفیان میپردازد. در بخشهایی از کتاب، کتابشویی صوفیان، نمونههایی از کتابشویی در میان غیرصوفیان و حتی نویسندگان معاصر نیز آورده شده تا ابعاد گستردهتر این پدیده روشن شود.
در جُستار نخست، درباره تعریف تصوف و وجه تسمیه صوفی و نیز دورههای مختلف صوفیگری سخن گفته میشود. در جستار نخست با عنوان تصوف چیست؟ صوفی کیست؟ درباره تعریف تصوف و وجه تسمیه صوفی و ایضاً دورههای مختلف صوفیگری سخن گفته میشود. در جستارهای دوم و سوم با عناوین کتابشویی صوفیان و زینهاری به کتاب شیفتگان ضمن مقایسه میان کتابشویی صوفیان و غیر صوفیان از شیوههای مختلف کتابشویی و افسوس و دریغ صوفیان از نوشتن سخن به میان میآید.
در جستارهای دوم و سوم، ضمن مقایسه میان کتابشویی صوفیان و غیرصوفیان، از شیوههای مختلف کتابشویی و افسوس و دریغ صوفیان از نوشتن سخن به میان میآید. جستارهای چهارم و پنجم در پی آن است که دلیل یا دلایل صوفیان در اقدام به کتابشویی و نیز بیارزش بودن علم ظاهر را با تمامی انواع و اقسام آن مورد بحث و بررسی قرار دهد. «بیچاره مردهدلان!» عنوان جستار ششم را به خود اختصاص میدهد. این عنوان در زبان بایزید بسطامی کنایه از کسانی است که علم خود را از مردگان فرا گرفتهاند.
در این جستار چنین آمده است: صوفیان حدیثگرایی و حدیثشناسی و حدیثگویی و حدیثنویسی را تماماً علم ظاهر و زبان قال و موجب کدورت باطن میخواندند. برخوردی که غالباً بر فقها و اهل شرع ناهموار و گران میآمد و لاجرم بر جماعتشان میشوریدند. نویسنده در جستار هفتم به این مساله میپردازد که شمسالدین تبریزی در مقام یک صوفی و عارف بزرگ همچون سقراط، فیلسوف گفتگو هرگز عادت به نوشتن نداشت و اساساً وقعی برای نوشتن قائل نمیشد. گفتار شفاهی را طریق خود برگزیده بود که این نوعی سرخوردگی از فرهنگ چاپی است.
جستار هشتم به گفتار و نظرات تعدادی از مشایخ صوفیه که صوفی را با کتاب و قلم کاری نیست اشاره کرده است که درخور درآبافکندن است. شرط تصوف جدایی از کتاب و دلکندن از مطالعه است. جستار نهم اشارهای است به تعابیر و تشبیهات زشت صوفیان درباره کتاب و آنچه با آن مینویسند. تعابیری منتقدانه که آشکارا نگرشهای تند برخی صوفیانه را به کتاب نشان میدهد و نشان از بدبینی مفرط که ریشه در تاریخ تصوف دارد.
سه جستار دهم تا دوازدهم، حکایتهایی را درباره کتابشویی صوفیان مطرح میکند که از جمله مهمترین آنها عبارتاند از: ماجرای کتابشویی ابوسعید ابوالخیر، ابوحیان توحیدی، ابوبکر شبلی، بشر حافی و احمد بن ابیالحواری. جستار سیزدهم نگاهی است انتقادی به یک عبارت معروف که در مراسم کتابشویی خطاب به کتابهای محکوم به شستن بر زبان یا بر دل صوفی جاری میشود. در این جستار آمده است چگونه این کتابها در آغاز راه صوفی «نیکو دلیل و راهبر» میآید، اما برای مریدانی که در آغاز راه به سر میبرند و هنوز به مقصود راه نایل نیامدهاند، «نیکو دلیل و راهبر» نیست؟
چهاردهمین جستار اشاره به این مطلب است که شمار قابل توجهی از مشایخ صوفیه، خود اهل علم و تصنیف بودند. آنان برخلاف صوفیان کتابشوی، مروج نوشتن و خواندن هم بودند. کتاب و علم ظاهر را در مواردی حجاب و مانع از وصول به حقیقت نمیدانستند که هیچ، سرمایه ایمان و یقین نیز قلمداد میکردند. به مقامات عرفانی هم که نائل میآمدند، کتابها نمیشستند. خواندن و نوشتن، پیش از وصول و پس از وصول برای ایشان یکسان بود.
در پانزدهمین و آخرین جستار این کتاب چنین میخوانیم: «بدگمانی نسبت به کتاب و دوات و هر چه نوشتنی است، اگرچه در آغاز، برخی صوفیان را اساساً امری شخصی میآمد، اما بعدها جنبه عمومی پیدا کرد و در دامنهای وسیع تبدیل به دکان مبارزه با علم و فلسفه شد. در نهایت خیلی زود جریانی از ضدیت با فلسفه و فلاسفه شکل گرفت که کسی توان ایستادگی در برابر آن را نداشت.»
نقد سنت کتابشویی در میان صوفیان ایرانی
نویسنده در این کتاب تعاریف گوناگونی از سنت کتابشویی در میان صوفیان اشاره میکند و میگوید: «سنت کتابشویی از سنتهای صوفیان است که گرچه نزد صوفیه یک سنت شمرده میشود و مقامی است عرفانی که باید به آن رسید، اما اینطور نیست که در میان این فرقه عمومیت داشته باشد و جمله مشایخ به وقتش بدان عمل کنند، بلکه برعکس، شمار قابل توجهی از آنها کتاب که نمیشستند هیچ، بسیار هم در حفظ آن ساعی و کوشا بودند. اما در همان سنت گذشته فقط عدهای از جماعت صوفیه دست به این کار میزدند که شمارشان چندان زیاد نبود؛ اما آنقدر بود که نقد و نظرهایی را به خود معطوف کنند و موضوعی مستقل را به خود اختصاص دهند. آنها زمانی دست به این کار میزدند که با تغییر حالت و دگرگونی شرایط روحی مواجه میشدند و به اصطلاح صوفیان، به مرتبه وصول نایل میشدند.
سنت کتابشویی واقعیتی است که جایی مستقل در تاریخ عرفان و تصوف ما باز کرده و به وسیله برخی از پیران طریقت و مشایخ صوفیه در سدههای نخستین و میانه هجری اجرا شده است؛ از جمله ابوسعید ابوالخیر، ابوحیان توحیدی، ابوبکر شبلی، ابوسلیمان دارانی، یوسف بن اسباط شیبانی، سفیان ثوری، داوود طائی، ابوعمر بن اعلاء مازنی، بشر حافی، الوالحسین بن خلال، عینالزمان جمالالدین گیلی و تعدادی دیگر از بزرگان و مشایخ صوفیه که نام و وصفشان در این مجموعه آمده است. سنت کتابشویی در گذشته شاید در میان جماعتی محدود به منزله اعتلای مقام جلوه میکرد و در نحله صوفیگری نشان از نوعی ارزش و اعتبار بود ولی امروزه به هیچ وجه چنین نیست. اعتلای مقام که هیچ، تنزل و تدنی مقام هم بهشمار میآید، ضد ارزش هم شمرده میشود.»
آیا این کتابها به هیچ وجه ارزش خواندن نداشتند؟
سپس در بخش دیگری از کتاب پرسشهایی را مطرح میکند و به نابودی کتاب اشاره میکند و میگوید: «صرف نظر از این گفتهها ما امروزیان دست کم این چند پرسش را در برابر چنین صحنه نادری خواهیم داشت مگر مضمون و پیام آن هزاران کتاب که نیست و نابود شدند چه بود؟ نویسندگانش چه لغزشهایی مرتکب شده بودند؟ خواسته بودند اذهان را منحرف کنند؟ آیا واقعاً این کتابها شسته شدند و به هیچ وجه ارزش خواندن نداشتند؟ یعنی از همان آغاز نمیبایست نوشته میشدند تا سرانجام این چنین به دار مجازات رهسپار شوند یا ارزش خواندن داشتند اما پس از خواندن باید شسته میشدند تا بازدارنده سیر و سلوک صوفی نشوند و او را در لابهلای اوراق مشغول ندارند؟ و مانند آنها.
این گفتهها به معنای این نیست که در گذشته به طور کلی مخالفتی با کتابشویان نمیشد و جملگی قضاوت خوبی درباره رفتار آنها داشتند. بر عکس در گذشته هم اجرای این سنت کتابشویی از مخالفت اطرافیان عاری نبود. بعضاً با شماتت و سرزنش کسانی همراه میشد که این گونه رفتارهای افراطی را برنمیتافتند و ارزشی همیشگی برای کتابها قایل بودند. به هیچ وجه تاب تحمل چنین رفتار غلطی را نداشتند.»
کتاب هنوز کالایی کمیاب بود
مولف به کتابشویی در روزگاری اشاره میکند که کتاب هنوز کالایی کمیاب بوده و جایگاهی در میان خانهها و مجامع عمومی نداشته است و به طور کلی در زندگی مردم غریبه میآمد زیرا نرخ سواد بسیار پایین بود. مطالعه منحصر به اقلیت کوچکی از افراد جامعه بود شاید کمتر از آنی که بتوان تصور کرد. خلاصه اینکه کتابخوانی چندان رونقی نداشت. در عین حال شاید خیلی از مخالفان کتابشویی سواد خواندن و نوشتن نیز نداشتند یا در صورت داشتن هیچ گاه با کتاب محشور نبودند اما موافقتی هم با این جور کارهای غیر متعارف نداشتند در برابر چنین رفتاری خاموش نمینشستند. با چشمانی تعجبآمیز به این ماجرا مینگریستند، کتاب نمیخواندند اما چنان نبود که با کتاب بیگانه باشند و ندانند چیست اعتراضات اطرافیان در مراسم کتابشویی ابوسعید ابوالخیر یکی از آن نمونههاست.
در این رویداد چنین آمده است: «در این مراسم شمار اعتراض کنندگان آنقدر بالا میگیرد که پدر بزرگوارش نیز به جمع معترضان میپیوندد اما اعتراض پدر کارگر نمیافتد. سر آخر همان میشود که ابوسعید میخواست؛ شستن کتابها آنچه که بود و نبود. طرفه اینکه این عمل کتابشویی به نام تحول انجام میگرفت تحولی که در درون صوفی اتفاق میافتاد و او را به این کار وامیداشت متأسفانه چه باید گفت که در میان گروهی از مشایخ صوفیه خوب یا بد این امر یک سنت به شمار میآمد. با تمام مخالفتهایی که از سوی اطرافیان ناظر و حتی مریدان میشد، در عین حال این امر ناپسند صورت میگرفت و به این وسیله آثاری سترگ برای همیشه از میان میرفت و درد و دریغ بر دل کتاب دوستان مینشاند.»
سوگواری و مرثیه سرایی بر زوال کتاب کاغذی نیست
راسخی لنگرودی در بخشی از کتاب میگوید: «برای نسل امروز درک و هضم این سنت کتابشویی ممکن است سنگین بیاید، اما شاید از جهاتی اشتباه میکنم، برخلاف آنچه تصور میشود برای عدهای اصلاً این طور نباشد. چه در باور این عده در زمانهای که سلطه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را در زوایای زندگی و در دورترین نقطه این جغرافیا ناظر و شاهدیم دیگر چه نیازی است به کتابهای کاغذی بهتر آنکه با مراسم یا بی مراسم شسته شود و از خانهها رخت بربندد و بیهوده فضایی را در اشغال خود در این خانههای قوطی کبریتی نگیرد جای سایر لوازم خانه را تنگ نکند این کار چه به دست صوفی انجام پذیرد و چه به دست غیر صوفی فرقی نمیکند! در هر صورت میمون و مبارک است. بالاخره باید روزی با این کاغذهای خط خطی و دست و پاگیر رسماً مراسم باشکوه وداع برگزار کرد. پس هرچه زودتر بهتر!
به زعم این شیفتگان و دلباختگان فناوری که تصور آرمانشهری از فناوری امروز دارند چه طرفی از کتابهای کاغذی بستهایم وقتی شبکه اینترنت را پیش روی خود داریم و با آن به سرعت برق نیازهای ذهنی خود را سامان میدهیم، شتابان از این سایت به آن سایت میرویم و هر زمان که بخواهیم و هر نوع موضوعی که اراده کنیم انبوهی از اطلاعات بکر و دست اول را ارزانی خود میداریم؟! با این اوصاف دیگر نیازی برای سوگواری و مرثیه سرایی بر زوال کتاب کاغذی نیست. البته خوانندگان به خوبی آگاهند این باور طنزگونه متفاوت است با آن باور قلبی و اعتقادی صوفیان که کتاب را و آنچه نوشتنی است علم ظاهر و زبان قال میدانستند و به همین دلیل برخی از آنان تلاش در امر شستن و محو آن داشتند.»
حلاج آثارش را در جلدهای عالی و نفیس نگهداری میکرد
مولف به کتابشویی در نزد صوفیه اشاره میکند و بر این باور است که کتابشویی اگرچه در نزد صوفیه یک سنت شمرده میشود و مقامی است عرفانی که باید به آن رسید اما این طور نیست که در میان این فرقه عمومیت داشته باشد و جمله مشایخ به وقتش بدان عمل کنند. بلکه برعکس شمار قابل توجهای از آنها کتاب که نمیشستند هیچ بسیار هم در حفظ آن ساعی و کوشا بودند. این عده اگر چه کتاب را در زمره علوم ظاهر برمیشمردند اما مثل برخی صوفیان تندرو آن تعابیر زشت و زننده را درباره دوات و قلم به کار نمیبردند برای کتاب ارج و قرب قایل بودند؛ چندان که در تبلیغ و ترویج آن میکوشیدند. بر آموزش خواندن و نوشتن تأکید زیاد داشتند. به بهانه اینکه کتاب از مصادیق علم ظاهر است و مانع از وصول به علم یقین از آن رویگردان نبودند. مثل دیگران نمیگفتند: «چون دل از علایق منقطع شد پارهای کاغذ را چه قیمت بود؟ و چون مشاهدت حاصل آمد عبارت متلاشی شود یا چون اهل نیافت تا نشر کردی پس کتاب را باید به آب فروگذاشت و شست. حتی ایشان اعتباری برای علم ظاهر قایل میشدند. در واقع محکوم نمیکردند علم ظاهر را برای نمونه از صوفیان بزرگی چون منصور حلاج و ابوعبدالله خفیف و عطار و جامی و ابن عربی و دیگران باید یاد کرد که تألیفات و تصانیف بسیار داشتند و در حفظ و جمعآوری این میراث ارزشمند بشری از هیچ کوششی دریغ نمیورزیدند. قطع رابطه با کتاب هیچ وقت در برنامه کاری آنها نبود. پیوسته با کتاب انس داشتند. همین حلاج که از آن یاد شد نه تنها کتاب مینوشت بلکه برایش بسیار مهم بود که آثارش در جلدهای عالی و نفیس و با شکل و شمایل چشم پرکن عرضه شود و در دسترس مخاطبان قرار گیرد.»
برخی هم عقیده به کتابشویی داشتند اما در زمان حیات خودشان مبادرت به این کار نمیکردند اما وصیت میکردند پس از مرگم کتابهایم را بشویید. از آن جمله است شخصی چون ابن جعابی در همان سنت گذشته فقط عدهای از جماعت صوفیه دست به این کار میزدند شمارشان چندان زیاد نبود اما آنقدر بود که نقد و نظرهایی را معطوف خود کند و موضوعی مستقل را به خود اختصاص دهد. آنها زمانی دست به این کار میزدند که با تغییر حالت و دگرگونی شرایط روحی مواجه میشدند و به اصطلاح صوفیان به مرتبه وصول نائل میآمدند.
سنت کتابشویی واقعیتی مستقل در تاریخ عرفان و تصوف
راسخی لنگرودی در ادامه به احساس صوفیان نیز اشاره میکند و بر این باور است که صوفیان به وقت کتابشویی احساسی یکسان ندارند. برخی اگرچه این عادت مألوف خود را به قربانگاه میبرند و رسماً از آن دست میشویند، اما گویی هنوز خود را دلبسته و وابسته آن نشان میدهند. دل کندن از این عادت سختشان میآید اما چه کنند که باید فرمان اجرا کنند و این سنت قربانی را به جا آورند. حتی برخی پس از مراسم کتابشویی، وسوسه میشوند دوباره سراغی از کتاب بگیرند تا مثل گذشته باز هم بنشینند پای خواندن هستند اما کتابشویانی که به راحتی تن به این سنت میدهند و مصمم به اجرای آن میشوند؛ بدون اینکه دوباره وسوسه خواندن در جانشان بیفتد و هوس خواندن کنند.
سنت کتابشویی واقعیتی است که جایی مستقل در تاریخ عرفان و تصوف ما باز کرده و به وسیله برخی از پیران طریقت و مشایخ صوفیه در سدههای نخستین و میانه هجری اجرا شده است. ابوسعید ابوالخیر، ابوحیان توحیدی، ابوبکر شبلی، ابوسلیمان دارانی، یوسف بن اسباط شیبانی، سفیان ثوری، داوود طائی، ابو عمروبن اعلاء مازنی، بشر حافی، ابوالحسین بن خلال، عینالزمان جمالالدین گیلی و تعدادی دیگر از بزرگان و مشایخ صوفیه که نام آنها در این مجموعه آمده است.
کتاب «کتابشویی صوفیان: درآمدی انتقادی به یک سنت تاریخی در فرهنگ ایران» نوشته احمد راسخی لنگرودی در ۲۰۲ صفحه و قیمت ۲۶۰ هزار تومان از سوی نشر مروارید منتشر شده است.
منبع: ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید