گفت‌وگو با سیدیحیی یثربی به مناسبت بزرگداشت شیخ اشراق

1404/5/11 ۰۹:۳۳

گفت‌وگو با سیدیحیی یثربی به مناسبت بزرگداشت شیخ اشراق

پژوهش واجب‌ترین نیاز جامعه است، علم با پژوهش به پیش می‌رود. غرب فهمیده که ارسطو نقص دارد، نقص را رفع کرده و فیزیک جدید نیوتن را ایجاد کرده است.

رضا دستجردی: هشتم مردادماه، روز بزرگداشت شیخ اشراق، فیلسوف شهیر ایرانی و احیاگر حکمت خسروانی است. شهاب الدین یحیی سهروردی واضع و بنیانگذار حکمت اشراق و از بنیانگذاران نگرش فلسفی به عرفان است. آنچه در پی می‌آید، حاصل گفت‌وگوی ایبنا با سیدیحیی یثربی پژوهشگر فلسفه و عرفان اسلامی است که مقدمه‌اش بر «حکمت‌الاشراق سهروردی» بارها به چاپ رسیده است. دکتر یحیی یثربی که پیش‌تر داستان زندگی سهروردی را در کتابی با عنوان «قلندر و قلعه» نگاشته، نگرشی انتقادی به اندیشه‌های او دارد و معتقد است که باید از سنت فلسفه اسلامی عبور کرد و امروز نگرش نویی در فلسفه بناگذاشت.

***

سهروردی بانی حکمت اشراق است. آیا این جریان در تقابل با فلسفه مشا قرار داشت؟

اشراق همان عرفان یا تصوف است که هرجا به یک نام خوانده می‌شود. اشراق به معنای آن است که نوری به زندگی‌ات بتابانی تا به حق و حققیت برسی. این همان عرفان است، منتها برخی در تقسیم‌بندی‌اش گفته‌اند که اگر بخواهیم سیر و سلوک همراه با عقل باشد، نامش اشراق است، و در این میان نباید دین مطرح نشود. به دیگر سخن، اگر تفکر عقلانی بدون دخالت دین باشد، فلسفه می‌شود که سکولار است و مستقل، اما اگر با دخالت دین باشد، کلام است مثل آثار خواجه نصیرالدین طوسی یا شیخ‌مفید. بنابراین، اشراق مکتب خاصی نیست، همان تصوف و ریاضت است و از نظر من، امری جدی محسوب نمی‌شود.

سهروردی حکمت خود را به ایران باستان پیوند زده بود؟

ایرانیان باستان هنوز به تفکر فلسفی نرسیده بودند و آن را جدی نمی‌گرفتند. همه‌چیز منحصر به باورهای دینی و عرفانی بود. سهروردی به ایران باستان علاقه داشت و دلیل علاقه‌اش هم، ایرانی بودن او بود. در غرب ایران، سپاهیان مسلمان مجبور به صلح شدند. در این صلح، اسیری برده نشد. سهروردی اهل غرب کشور نبود، اما عده‌ای به دلیل مخالفت با دولت اسلامی به منطقه سهرورد تبعید شدند. این تبعیدی‌ها در سهرورد دائماً در فکر ایران و استقلال آن بودند. سهروردی مسلمان بود، اما آن آثار کهن ایرانی در اندیشه او با همان عظمت و احترام، مورد توجه بود. من در مقدمه «حکمت‌الاشراق» سهروردی به این موارد اشاره کرده‌ام. سهروردی برخی پادشاهان ایرانی را پیغمبر می‌دانست و صاحب نور حقیقت و کرامت. اصولاً هانری کربن بود که سهروری و آثار او را در انجمن فلسفه و حکمت برجسته کرد. هدف کربن آن بود که با بزرگ کردن سهروردی، تکیه‌گاهی برای سلطنت ایجاد کند، چون سهروردی معتقد بود که کیومرث، پیغمبر و نخستین انسانی بود که خدا آفریده است. سهروردی بر این باور بود آن کسی باید پادشاه باشد که در عرفان سهم بزرگ و مقام والایی دارد. جوان بود و بسیار سفر می‌کرد، به همین خاطر نباید زیاد مطالبش را مثل ابن‌سینا جدی گرفت. من حدود بیست‌سال سهروردی را تدریس کرده‌ام. «حکمت‌الاشراق» همان فلسفه ابن‌سینا است با اندکی اختلاف. سهروردی عارف صوفی هم بود مثل بسیاری از صوفیان دیگر. او مخالف تقلید بود و نصحیت می‌کرد که علم با مال‌دوستی جمع نمی‌شود.

چه کسی راه سهروردی را ادامه داد؟

سهروردی راه ویژه‌ای ندارد. همان مسیر ابن‌سینا است که سهروردی اصطلاحات آن را تغییر داده است. مثلاً ابن‌سینا می‌گوید «واجب و ممکن»، سهروردی می‌گوید «غنی و فقیر».

امروز پرداختن به «حکمت الاشراق سهروردی» از منظر منطقی و فلسفی چه اهمیتی دارد؟

به نظر من اگر کسی دنبال حکمت اشراق باشد می‌تواند ریاضت بکشد. اگر هم بحث فلسفه باشد، می‌تواند همان فلسفه ابن‌سینا را بخواند که این روزها لازم است در آن تجدیدنظر کنیم و فلسفه امروزمان را داشته باشیم. دیگر چهار عنصر آب، آتش، باد و خاک عنصر نیستند، امروز عناصر عالم تغییر کرده‌اند. ما پیشتر از موضوعی چون کهکشان و ذرات خبر نداشتیم و قوانین حرکت‌مان نارسا بود، اما امروز علم این موضوعات را روشن کرده و باید به دانش زمان خودمان توجه داشته باشیم. اما اگر بخواهیم به‌صورت ذوقی به این موضوعات بپردازیم باید به سراغ عرفان برویم.

آیا می‌توان از تفکر سهروردی، اندیشه سیاسی برگرفت؟

سهروردی فاقد اندیشه سیاسی است. به باور او، هرکس که در عرفان جایگاه دارد و سرآمد است، تنها اوست که حق حکومت دارد. به خاطر همین عقایدش هم محاکمه شد، چون ادعا می‌کردند منظور خودش بوده و دنبال حکومت است.

امروزه وضعیت پژوهش در خصوص سهروردی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

امروز پژوهش مشکل بزرگ ماست، چون راه آن را بلد نیستیم و با وجود بودجه‌های اختصاص یافته، نه وزارت‌خانه و نه حوزه آن را مدیریت می‌کنند. در این میان، هیچ کار علمی هم انجام نشده که تحولی در فکر و فرهنگ جامعه ما ایجاد کند. تنها با الفاظ و مفاهیم بازی کرده‌‎ایم، می‌گویند «علیت در نظر ابن‌سینا و غزالی». این دو مورد پیشتر تحقیق شده و نیازی به کار جدید ندارد. سال بعد، پایان‌نامه می‌نویسند با همین الفاظ با قدری تفاوت. من فکر می‌کنم پژوهش جدی در فضایی امکان‌پذیر است که چند گام را برداشته باشد. باید انتقاد کنند و نقد را محترم بشمارند. آن وقت نقد به ما نشان بدهد که مثلاً در بحث علیت مشکل داریم و باید به حل آن بپردازیم. بنابراین، باید اول باید نقد را تحمل کنیم و توسعه دهیم که متأسفانه این کار را نمی‌کنیم. نقد، مشکلات را برای ما پیدا می‌کند. وقتی مشکل را پیدا کردیم، بعد آن را به پژوهش بسپاریم. ما الان، نقد نداریم و فاقد مسئله هستیم، بعد پژوهش می‌کنیم. متأسفانه، پژوهش در کشور ما، نمایشی است برای گرفتن بودجه. کتاب‌سازی می‌کنند. پژوهش واجب‌ترین نیاز جامعه است، علم با پژوهش به پیش می‌رود. غرب فهمیده که ارسطو نقص دارد، نقص را رفع کرده و فیزیک جدید نیوتن را ایجاد کرده است. نیوتن هم بررسی و نقد شده است. امروز هم این تحولات ادامه دارد. ولی ما همچنان بر روی ارسطو و ملاصدرا توقف کرده‌ایم. من از نقد نه‌تنها خیر ندیده‌ام، بلکه ضرر هم کرده‌ام. اجازه دهند فضای نقد ایجاد گردد، بعد که مشکلات شناسایی شد، با یاری پژوهشگران آنها را حل نماییم.

منبع: ایبنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: