1404/3/5 ۰۹:۵۹
امشاسپند خورداد نگهبان آبها است، هم در جهان مادی و هم در اندیشهی مینوی. در اوستا آمده است که ایزد تیشتر، همان ستارهی بارانآور، با همکاری باد و فروهر نیاکان نیک، آب را از آسمان به زمین میآورد و همه جا را سیراب میکند.
نیایش بر لب جویبار و چشمهها
آناهید خزیر: جشن خوردادگان، یکی از جشنهای کهن ایرانی است که ریشه در فرهنگ و آیین زرتشتی دارد. این روز فرصتی است برای پاسداشت یکی از امشاسپندان به نام «خورداد» که در اوستا «هئوروتات» آمده و به معنای رسایی، تندرستی و کمال است. در گاهشمار زرتشتی، هر روز از ماه نامی دارد و زمانی که نام روز و ماه یکی شود، آن روز را جشن میگیرند. روز ششم هر ماه به نام «خورداد» است و خورداد ماه سوم سال است، پس در روز ششم خورداد در گاهشمار زرتشتی (برابر با چهارم خرداد در تقویم ایرانی) این جشن برگزار میشود.
در فرهنگ ایرانی، آب همواره سرچشمهی زندگی، آبادانی و خنکای جان بوده است. نیاکان ما در سرزمینی خشک میزیستهاند و به خوبی میدانستند که آب، بخشش بزرگ اهورامزدا است. از این رو، در جشن خوردادگان به کنار رودخانهها، چشمهها و دریاها میرفتند، آب را ستایش میکردند، نیایش میخواندند و با شادمانی و پوشیدن لباسهای نو این دادههای اهورایی را گرامی میداشتند. نیاکان ما که در فلات خشک ایران میزیستند، با نگاهی ژرف و ارجدار به پدیدههای طبیعی مینگریستند. آنها دریافتند که آب نه تنها نیاز زیستی، بلکه مایهی آبادانی، کشاورزی، زایش و پیوند مردمان است. از این رو، آب را همسنگ با روشنایی، زندگی و پاکی دانسته و در آیینها و جشنها جایگاهی ویژه برای آن در نظر گرفتند.
خورداد نگهبان آبها است
آب در نگاه ایرانیان، پدیدهای سپند بود که باید با آن رفتار شایسته داشت. آلوده کردن آب گناهی بزرگ شمرده میشد و در بسیاری از نوشتارهای پهلوی از نگهداری چشمهها، کاریزها و رودها به عنوان خویشکاری دینی یاد شده است. جشنهایی چون تیرگان، آبانگان و خوردادگان همگی بهانههایی برای سپاس و ستایش آب بودند. مردمان در این روزها با افشاندن آب بر یکدیگر، نذر آب، نیایش بر لب جویبار و پاکسازی چشمهها، همبستگیشان با طبیعت را تازه میکردند. این آیینها افزون بر کارکرد دینی، کارکردی اجتماعی نیز داشتند و به مردمان یادآوری میکردند که زندگی بر پایهی همکاری شادمانی و پاسداشت منابع طبیعی میچرخد.
امشاسپند خورداد نگهبان آبها است، هم در جهان مادی و هم در اندیشهی مینوی. در اوستا آمده است که ایزد تیشتر، همان ستارهی بارانآور، با همکاری باد و فروهر نیاکان نیک، آب را از آسمان به زمین میآورد و همه جا را سیراب میکند. خورداد با تیشتر، با فروردین همکار است و آنان در کنار هم نگهبان چرخهی زندگیاند. اما معنای خورداد تنها در آب خلاصه نمیشود. این امشاسپند، نماد رسایی و تندرستی است. در آموزههای گاتاها، رسایی یکی از مراحل بالای کمال انسانی است. یعنی انسانی که با دیدن زیباییهای جهان، شادمان و شکرگزار شود، دلش از خشم و از و ترس و رشک تهی شود و به آرامش درون برسد. چنین انسانی به جاودانگی، یعنی پیوند با اهورامزدا، نزدیک میشود.
مفهوم امشاسپند خورداد
خورداد در اوستا «هَئوروَتات» و در پهلوی «خُردات» یا «هُردات» به معنی رسایی و کمال است که در گاتها یکی از فروزههای اهورامزدا و در اوستای نو نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورامزدا است. خورداد، امشاسپند بانویی است که نگهداری از آبها در این جهان خویشکاری اوست و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری میکند از این روی در سنت، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد میشود. در گاتها، از خورداد و امرداد پیوسته در کنار یکدیگر یاد میشود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاسدارنده آبها و گیاهاناند که به یاری مردمان میآیند و تشنگی و گرسنگی را شکست میدهند. در یسنا، هات ۴۷، آمدهاست که اهورامزدا رسایی خورداد و جاودانگی امرداد را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است.
امشاسپند خورداد در متنهای کهن
امشاسپند خورداد در متنهای کهن به گونهای روشن بیان شده است. چهارمین یشت از یشتهای بیست و یک گانه اوستا، ویژه ستایش و نیایش امشاسپند بانو خورداد است که در آن یشت از زبان اهورامزدا یادآور میشود که «… یاری و رستگاری و رامش و بهروزی خورداد را برای مردمان اشون بیافریدم…» و سپس تاکید میشود هر آن کس که خورداد را بستاید همانند آن است که همه امشاسپندان را ستایش کردهاست. در بندهش نیز درباره خورداد آمدهاست: «… ششم از مینویان، خورداد است؛ او از آفرینش گیتی آب را به خویش پذیرفت..»، «… خورداد سرور سالها و ماهها و روزهاست [یعنی] که او سرور همهاست. او را به گیتی، آب خویش است. چنین گوید: هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست…»
گل ویژه جشن خوردادگان
در کتاب بندهش از گل سوسن به عنوان گل ویژه امشاسپند بانو «خُورداد» نام برده شده است: «… این را نیز گوید که هرگلی از آنِ امشاسپندی است؛ و باشد که گوید: … سوسن خورداد را، ..» که بر این بنیان بهترین نماد برای جشن خوردادگان گل سوسن است. معروفترین نمونههای گل سوسن نزد ایرانیان سوسن سپید Lilium candidum یا سوسن آزاد است که به نام سوسن ده زبان یا سوسن گل دراز نیز شناخته میشود، همچنین یکی دیگر از گونههای نادر گل سوسن که بومی برخی مناطق شمالی ایران است، سوسن چلچراغ Lilium lederbourii نام گرفته است. در متن پهلوی «خسرو قبادان و ریدکی» بوی گل سوسن سپید، چون «بوی دوستی» توصیف شده است.
در نوشتههای کهن مانند «بندهشن» نیز خورداد جایگاهی ویژه دارد. گفته میشود که گل سوسن از آنِ خورداد است و هستی و زندگی همهی آفریدگان از آب آغاز میشود. خورداد سرور سال و ماه و روزهاست و همهی نیکیها در جهان مادی از برکت اوست. در کنار این باورهای مینوی، جشن خوردادگان همزمان جشنی مردمی و شاد بوده است. مردم در این روز نیایش میخواندند و سپاس از آب و آفریدگار را به جا میآوردند. این جشنها، افزون بر رنگ و بوی آیینی، پیوندی اجتماعی و خانوادگی نیز پدید میآوردند و دلها را به هم نزدیکتر میکردند.
خورداد یشت و امشاسپند جاودانگی
در یشتهای اوستا بخشی با نام «خورداد یشت» هست که گرچه بخشهایی از آن آسیب دیده، ولی هنوز ۱۱ بند از آن در دست است. در آن آمده که خورداد را باید با نیایش گفتار نیک و همراهی با گیاه هوم نماد (نماد پاکی) ستایش کرد.
اهورامَزدا به سِپیتمان زَرتشت گفت: من یاری و رستگاری و رامش و بهروزی خُورداد را برای مردمان اَشَوَن بیافریدم. کسی که در میان اَمشاسپَندان، او را بستاید، بدان مانَد که امشاسپندان بهمن و اَردیبهشت و شهریور و سپَندارمذ و خُورداد و اَمُرداد را ستوده باشد.
خورداد و امرداد (امشاسپند جاودانگی) همواره در کنار هم آمدهاند، چرا که آب و گیاه هر دو لازمهی زندگیاند. هماوردان آنان گرسنگی و تشنگیاند، پس پاسداشت خورداد، پاسداری از زیست بوم آب گیاه، تندرستی و زندگی است.
امروز، هر چند بسیاری از آیینها در گذر زمان کمرنگ شدهاند، اما همین اندک نشانهها که در میان زرتشتیان و برخی خانوادههای ایرانی برجای مانده، میراث ارزشمندی است از نیاکانی که با مهر و آگاهی، شادی و طبیعت را میستودند. در روز جشن خوردادگان، بیاییم بار دیگر به یاد آوریم که رسایی، تندرستی و نگاهبانی از آب، تنها آرمانی دینی نیست، بلکه بایسته است برای زندگی امروز ما.
سروده فردوسی و یادی از امشاسپندان خورداد
فردوسی در شاهنامه سترگش از امشاسپندان خورداد یاد کرده که در میان زرتشتیان برگرفته از هفتنیشت است، این سروده گواهی دیگری بر سرچشمهی اوستایی برای بیشینه بخشهای گنجینهی ارزشمند شاهنامه است:
چو هرمزد بادت بدین پایگاه
چو بهمن نگهبان فرخ کلاه
همه ساله اردیبهشت هژیر
نگهبان تو با هش و رای پیر
چو شهریورت باد پیروزگر
بنام بزرگی و فر و هنر
سپندارمذ پاسبان تو باد
خرد جان روشن روان تو باد
چو خوردادت از یاوران بر دهاد
ز مرداد باش از بر و بوم شاد
منبع: ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید