1404/2/31 ۱۱:۱۹
واژۀ فارسی «پیلسته»، و صورت املایی «بیلسته» آن در فرهنگهای قدیم ـ چون لغت فرس (تألیف اسدی طوسی، قرن۵) صحاح الفرس (تألیف محمدبن هنــدوشاه نخجــوانی، قرن۸)، مجموعهالفرس (صفی کحال، قرن ۸)...
تعاریف دیگر فرهنگها
واژۀ فارسی «پیلسته»، و صورت املایی «بیلسته» آن در فرهنگهای قدیم ـ چون لغت فرس (تألیف اسدی طوسی، قرن۵) صحاح الفرس (تألیف محمدبن هنــدوشاه نخجــوانی، قرن۸)، مجموعهالفرس (صفی کحال، قرن ۸)، تحفهالاحباب (اوبهی هروی، تألیف ۹۳۶)، فرهنگ وفایی (حسین وفایی، قرن ۱۰ هجری) و فرهنگ فارسی مدرسۀ سپهسالار (منسوب به قطران) ـ مدخل انتخاب نشده است. اول بار فخرالدین مبارکشاه قواس غزنوی در فرهنگ قواس (تألیف ۷۱۶، در هند) به تعریف آن پرداخته است: «پیلسته: رخسار است، اسدی طوسی گفت: به پیلسته دیبای چین ...»؛ نذیر احمد (استاد زبان فارسی دانشگاه علیگر هند) مصحح فرهنگ قواس در حاشیه میافزاید: «در زفان گویا، «پیلسته»: «رخساره؛ نیز همین ]تعریف[ است» در مؤید الفضلا] تألیف محمدبن لادلاهوری، ۹۲۵ قمری در هند[ ج ۱، ص ۲۲۷؛ و در مدارالافاضل]تألیف الله دادفیضی، ۱۰۰۱ قمری، در هند[، ج ۱، ص ۳۳۴؛ برهان قاطع، ج ۱، ص ۴۷۷؛ فرهنگ سروری، ج ۱، ص ۲۷۲». استاد نذیر احمد در ادامه با نقل همان ابیات اسدی طوسی (مندرج در مباحث پیشین)، میافزاید «... و این هر سه بیت شاهد معنی انگشتان دست میباشد، اما برای معنی رخساره و روی ـ چنان که در برهان قاطع و غیره مذکور است ـ هیچ شاهدی یافته نمیشود».
به گمان این هیچمدان، به نظر میرسد که قواس غزنوی معنی قدیم «پیل»، یعنی «پیلۀ ابریشم»، را «ابریشم» یا «دیبا»ـ از مشبهات رخسار خوبان در سرودههای قدیم فارسی ـ شنیده، و «پیلسته» را «رخسار» معنی کرده است. و همین تعریف موجب اشتباه دیگر فرهنگ فارسینویسان بعدی در هند شده، از آن جمله است: بدرالدین ابراهیم صاحب فرهنگ پنجبخشی معروف به زفان گویا و جهان پویا (تألیف اوایل قرن نهم، پیش از ۸۳۷ هجری در هند) به پیروی از فرهنگ قواس این تعریف را نقل کرده است «پیلسته: رخساره»؛ و در پی آن ابراهیم قوام فاروقی صاحب فرهنگ ابراهیمی مشهور به شرفنامۀ منیری (تألیف ۸۷۸ در هند) همان تعریف را با افزودن واژگان «دیم» و «دیمه» به معنی «رخسار» ثبت کرده است «پیلسته: رخساره و آن را دیم و دیمه نیز گویند». در حدود یک قرن بعد نیازی حجازی ] ؟ انتساب «نیازی» به حجاز قطعاً اشتباه است، چون در اصل «نیازی بخاری»، اهل بخارا بوده که اول بار در دیباچه فرهنگ جهانگیری «بخاری» به «حجازی» تحریف شده[، صاحب فرهنگ منظوم موسوم به جامع اللغات، همان تعریف شرفنامۀ منیری را در مصرع دوم بیت زیر، طی قصیدۀ ۴۹ بیتی نقل کرده است:
«گُلَّه» چون موی]؟ گوی[،و «کلاله» موی پیچیده بود
«دیم» و هم «دیمه» است چون «پیلسته» رخسارکسان
پس از آن دیگر فرهنگ فارسی نویسان همین خطا را مرتکب شدهاند؛ همچنان که این اشتباه را در تعاریف بیلسته و پیلسته مندرج در فرهنگ جهانگیری، برهان قاطع، مجمعالفرس میتوان ملاحظه کرد. در دیگر فرهنگهای فارسی تألیف قرن ۱۱ هجری در هند نیز این اشتباه تکرار شده است. از آن جمله واژۀ «پیلسته» در سرمۀ سلیمانی به معنی: «رخساره»، در فرهنگ جعفری: «رخساره و ساعد»؛ و در فرهنگ رشیدی
«پیلسته: یعنی استخوان فیل که عبارت از عاج باشد». پس از آن رضاقلیخان هدایت در فرهنگ انجمن آرا (تألیف ۱۲۸۸ در ایران) با نقل تعاریف برهان قاطع و فرهنگ جهانگیری و استناد به همان ابیات از اسدی طوسی در ذیل «بیلسته» میافزاید:
بیلسته به بای پارسی ]پ[ است و پیل همان فیل و استه مخفف استخوان ... و استخوان پیل عاج است و ساعد خوبان را در سفیدی به عاج تشبیه کنند، چون انگشتان دست نیز از اجزای ساعداند مجازاً بر انگشتان نیز اطلاق شده».
همو (رضاقلی خان هدایت) در تعریف «پیلسته» نیز شرحی مشابه نقل کرده، و همان بیت عنصری را شاهد آورده است. ادیب الممالک فراهانی (محمد صادق، وفات ۱۳۳۶ ق / ۱۲۹۵ ش)، نویسنده و شاعر توانا، ذیل عنوان «پیوستۀ فرهنگ پارسی» منظومهای همچون نصاب الصبیان (تألیف ابونصر فراهانی) دارد، و در آن واژگان فارسی سره و گاه پهلوی (فارسی میانه) و معادل آنها را در ابیات سرودۀ خود آورده، از آن جمله است: «چو مصطکی: کِیَه گوشا و جنطیانا باشد / شِنوشه: عطسه، و پیلسته نیز باشد: عاج».
صاحب فرهنگ آنندراج (تألیف ۱۳۰۰) همان تعاریف انجمن آرا را عیناً با ذکر مأخذ نقل کرده است؛ پس از آن ناظم الاطبا (وفات ۱۳۴۲ ه ق/ ۱۳۰۲ ش) نوشته است «بیلسته: انگشتان دست و نوعی گل» و «پیلسته: روی، رخسار، چهره، ساعد، انگشت، تیماج و چرم بز و یک قسم بوی خوش که از مراکش آورند»؛ معلوم نیست ناظم الاطبا معانی مشکوک یا نادرست تیماج و چرم و ... را از کجا نقل کرده است. سیدمحمدعلی داعلیالاسلام لاریجانی، دانشمندی که با زبانهای کهن ایرانی و هندی (اوستایی، پهلوی، سنسکریت) آشنا بوده است، در فرهنگ نظام (تألیف ۱۳۰۵ ش، هند، حیدرآباد دکن) این دو تعریف را ثبت کرده است:
پیلسته: هسته و استخوان پیل که نام دیگرش «عاج» است. لفظ مذکور مشبۀ به دست و ساعد سفید و غیر آن است، چنانچه عنصری گوید: «چو بر روی ساعد ... / سمن راز پیلسته ساز دستون». شاید «بیلسته» هم مبدل همین لفظ است».
پیلستگین: چیز ساخته از «پیلسته» و «عاج»؛ شعر فخر گرگانی: «مزن پیلستگین دو دست ... / ... عنبرین سوی».
دهخدا در لغتنامه معانی مجهولِ ناظمالاطبا را نقل نکرده است. دکتر محمد معین در فرهنگ فارسی این تعاریف بیشاهد را دارد: «بیلست bilast ( = bilist = بیلسته، از سغدی، قیاس کنید با بدست): وجب، شبر» و «بیلسته (= بیلست): وجب، شبر»؛ و نیز همو: «پیلس Pilas (= پیلسته = پیلاس): پیلسته، عاج»؛ و تعاریف «پیلستگین» و «پیلسته» مستند به شواهد شعری است: «پیلستگین منسوب به پیلسته، آنچه از عاج ساخته باشند؛ پیلسته، ... » و «پیلسته (پیل + استه (= است > استخوان<)= پیلاس = پیلس = فیلسته): ۱. استخوان فیل، دندان فیل، عاج: «وان چون چنار...» (ناصرخسرو). ۲. (مجازاً) انگشت دست، اصبع: «به پیلسته...» (اسدی). ۳. (مجازاً) ساعد (دست). ۴. رخ، روی، رخساره».
مؤلفان فرهنگ سخن (به سرپرستی دکتر حسن انور) تعاریف مشابهی نقل کردهاند: «بیلسته: پیلسته» «پیلستگین ]هندی، فارسی[: مربوط به «پیلسته»؛ از جنس عاج، یا سفید مانند عاج: «بت پیلستگن... / ... شمسۀ چین» (فخرالدین گرگانی). «پیلسته ]هندی، فارسی[: ۱. استخوان فیل؛ دندان فیل؛ عاج: «و آن چون چنار قد... / ... دست چو پیلسته» (ناصرخسرو). ۲. (مجاز) انگشت دست که در سفیدی مانند عاج است: «چنین داد پاسخ ... / ... به پیلسته پیچان کمند» (خواجو: همای و همایون). اما به گمان این هیچمدان برابر مستنداتی که گذشت واژگان «پیلسته» و «پیلستگین» اصل و ریشۀ ایرانی داشته است و نسبتی با لغات هندی ندارد.
این بود شمهای از چگونگی پیدایی واژۀ «پیلسته»، محدودۀ مکانی و زمانی تداول آن، رو به فراموشی گذاشتن، تطور تعبیرات و مفاهیم این واژۀ فارسی، در سرودههای شاعران که مایۀ سردرگمی فرهنگ فارسینویسان از دیرباز تا امروز شده است. امیدوار است، حاصل پژوهشها و کوششهای پژوهشی چندین سالۀ این هیچمدان مورد توجه خوانندگان پژوهشگر روزنامه اطلاعات قرار گیرد.
منبع: ضمیمه فرهنگی روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید