حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

1404/2/29 ۱۲:۲۰

حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

خیام به عنوان دانشمندی جاسنگین و بسیار محترم و نام‌آور قربانی منازعات عصر و زمانه شده و از آنجا که در الهیات راه و روش فلسفی داشته، به عنوان نماد و چهره اصلی اهل فلسفه، مورد طعن و حمله قرار گرفته است.

محسن آزموده: همه ما با رباعیات حکیم عمر خیام نیشابوری آشنا هستیم و بسیاری از آنها را به کرات از زبان پیر و جوان شنیده‌ایم؛ در لحظه‌های شادی و غم. خیام در این رباعیات بسیار مشهور حکیمی خوش‌باش، ساده‌گیر و بسیار شاد و سرخوش است و به دم‌غنیمتی و بی‌خیالی و زیستن در اکنون فرا می‌خواند. خصالی که به ویژه در روزگار ما یعنی عصر به گل‌نشستن کلان‌روایت‌ها و اهمیت پیدا کردن زیستن در لحظه حال و فرورفتن هر چه بیشتر آدمیان در زیست فردی، بسیار باب شده‌اند و همه دنبال شادکامی و شادخواری هستند.

درباره اینکه چرا و چگونه این ارزش‌ها در همه دنیا رواج پیدا کرده، می‎‌توان ساعت‌ها بحث کرد و حرف زد، کمااین که بسیاری چنین کرده‌اند و مجال کوتاه کنونی فرصت آن نیست. اما علت هر چه باشد، آنچه از رباعیات خیام بر می‌آید کاملاً با این هنجارهای مد روز مطابق است و طبیعی است که بسیار طرفدار پیدا می‌کند.

البته اقبال به خیام مربوط به امروز و دیروز و امسال و پارسال نیست و باز در مورد اینکه از چه زمان خیام شاعر چنین بر سر زبان‌ها افتاد و نقش ترجمه کسانی چون ادوارد فیتز جرالد در معرفی چهره شاعرانه او چه بوده،، بسیار گفته‌اند و نوشته‌اند. این هم هست که بسیاری از مضامین مذکور در شعر خیام، دغدغه‎‌های عام بشری است و الزاماً ربطی به زمان و مکان معاصر ندارد و از این حیث بی‌تردید می‌توان رباعیات حکمت‌آموز او را با نوشته‌های بزرگانی چون کنفوسیوس و سنکا و مارکوس اورلیوس مقایسه کرد.

همه این سخنان تکراری را نوشتم که تاکید کنم، به اندازه عقل و سواد خودم به اهمیت و بزرگی خیام شاعر و شخصیتی از او که در رباعیات می‌خوانیم آگاه هستم. کاری هم با آن بحث قدیمی ندارم که میان خیام شاعر و خیام دانشمند و خیام فیلسوف تمایز می‌گذارد و بعضاً مدعی است که این‌ها دو یا سه شخصیت متفاوت بوده یا آن ادعا که می‌گوید اکثر قریب به اتفاق رباعیات منسوب به خیام است و حکیم عمر خیام تاریخی، ربطی به این اشعار ندارد.

در این یادداشت کوتاه تنها می‌خواهم یک کتاب خوب درباره رباعیات خیام معرفی کنم و یک نکته درباره خیام فیلسوف را از زبان استاد دکتر حسین معصومی همدانی تکرار. منظورم از کتاب خوب، «رباعیات خیام و خیامانه‌های پارسی» نوشته سید علی میرافضلی است که نشر سخن منتشر کرده و آشنایی با آن را هم مدیون دکتر معصومی همدانی هستم. این کتاب به گواه بسیاری پژوهشگران –اگر نگویم عالمانه‎‌ترین- بی‌گمان یکی از بهترین آثاری است که در زمینه شناخت رباعیات خیام نوشته شده. نویسنده که سالهاست در زمینه رباعی و دو بیتی، به ویژه رباعیات و دوبیتی‌های خیام، تحقیق کرده، در این اثر کوشیده متنی قابل اعتماد از رباعیات خیام به دست دهد.

اما نکته تاریخی: دکتر معصومی همدانی، پژوهشگر تاریخ و فلسفه علم که به ویژه درباره تاریخ علم در ایران در دوره اسلامی تحقیق کرده، در گفتاری که پنج سال پیش درباره خیام ارائه کرد، نشان داد که خیام در روزگار خود دانشمندی محقق و معتبر و حکیمی الهی بوده و شخصیت تاریخی او ربطی به تصویری که عموم با توجه به رباعیات از او می‌سازند، ندارد. یعنی خیام در روزگار خود آدمی خوش‌گذران و اهل عیش و طرب نبوده و مثل سایر دانشمندان و حکماً و متفکران زمانه زندگی می‌کرده و بلکه بسیار هم محترم بوده.

تنها فرق او با صوفیان و فقیهان زمانه‌اش در این بوده که خداشناسی خود را مبتنی بر فلسفه‌ورزی کرده و در فلسفه نیز متاثر از ابن‌سینا و طریق مشائی اوست. همین باعث شده که این صوفیان متشرع و فقهای ظاهراندیش و قشری به او بتازند و او را به دلیل فلسفه‌ورزی مورد طعنه قرار دهند و در بستر تعارضات زمانه به فلسفه‌زدگی‌اش متهم کنند.

به تعبیر دقیق‌تر خیام به عنوان دانشمندی جاسنگین و بسیار محترم و نام‌آور قربانی منازعات عصر و زمانه شده و از آنجا که در الهیات راه و روش فلسفی داشته، به عنوان نماد و چهره اصلی اهل فلسفه، مورد طعن و حمله قرار گرفته است. این چهره خیام البته در روزگار ما کمتر شناخته شده و چنان که در آغاز سخن آمد، در زمانه ما، خیام متفکر، همان خیام رباعیات است که مشابه حکمای رواقی و اپیکوریان، اهل خوش‌باشی و دم‌غنیمتی است.

زنده یاد داریوش شایگان اندیشمند معاصر در توصیف این خیام خوش‌باش چنین نوشته است: «درک تفکر خیام، به رغم سادگی گمراه کننده آن، سخت دشوار است. به ماسه نرم می‌ماند که از میان انگشتان فرو می‌ریزد. هر چه در نگه داشتنش بیشتر بکوشی، زیر ظاهر دیدگاهی که در نگاه اول و از قرائت سطحی و اولیه آن دریافت می‌شود، بیشتر از دستت فرو می‌لغزد و پیام این قرائت سطحی روشن است: می‌گوید این جهان نه آغازی دارد و نه پایانی. همه چیز گذراست. مرگ در لحظه و آن، در کمین است، در سرشارترین آنات زندگی بی‌رحمانه از کمین گاه خود برو می‌جهد و به ما می‌گوید: من اینجایم. همه چیز محکوم به فناست».

از دی که گذشت، هیچ از او یاد مکن / فردا که نیامده است، فریاد مکن / / بر نامده و گذشته، بنیاد مکن / حالی خوش باش و عمر بر باد مکن.

منبع: ایبنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: