درباره «رساله منطقی- فلسفی» ویتگنشتاین در گفت‌وگو با دكتر سروش دباغ

1393/10/30 ۱۲:۰۲

درباره «رساله منطقی- فلسفی» ویتگنشتاین در گفت‌وگو با دكتر سروش دباغ

«اقبال به فلسفه ویتگنشتاین، صبغه جهانی دارد و اختصاصی به ایرانیان، آن هم در دو، سه دهه اخیر ندارد» این عبارتی است كه دكتر دباغ بر آن تاكید دارد. اما به ظاهر امر نیز درست طی سال‌های اخیر فضای فلسفی نه‌تنها در ایران بلكه در بسیاری از كشورهای جهان به سوی فلسفه ویتگنشتاین گرایش داشته و بالطبع در ایران نیز از اقبال خوبی برخوردار شده است. ظاهرا توجه به ویتگنشتاین به سال ١٣٥٠ برمی‌گردد كه خلاصه‌یی فارسی از مقدمه دیوید پیرس بر كتابش «لودویگ ویتگنشتاین»- كه در آن زمان كتابی جدید بود- منتشر شد؛ مترجم منوچهر بزرگمهر بود كه در دانشگاه تهران تدریس می‌كرد. او اندكی بعد، در ١٣٥١، ترجمه‌اش از كتاب یوستوس هارتناك را منتشر كرد.

 

منوچهر دین پرست: «اقبال به فلسفه ویتگنشتاین، صبغه جهانی دارد و اختصاصی به ایرانیان، آن هم در دو، سه دهه اخیر ندارد» این عبارتی است كه دكتر دباغ بر آن تاكید دارد. اما به ظاهر امر نیز درست طی سال‌های اخیر فضای فلسفی نه‌تنها در ایران بلكه در بسیاری از كشورهای جهان به سوی فلسفه ویتگنشتاین گرایش داشته و بالطبع در ایران نیز از اقبال خوبی برخوردار شده است. ظاهرا توجه به ویتگنشتاین به سال ١٣٥٠ برمی‌گردد كه خلاصه‌یی فارسی از مقدمه دیوید پیرس بر كتابش «لودویگ ویتگنشتاین»- كه در آن زمان كتابی جدید بود- منتشر شد؛ مترجم منوچهر بزرگمهر بود كه در دانشگاه تهران تدریس می‌كرد. او اندكی بعد، در ١٣٥١، ترجمه‌اش از كتاب یوستوس هارتناك را منتشر كرد. در همان سال داریوش آشوری مقاله‌یی منتشر كرد با عنوان «لودویگ ویتگنشتاین؛ شوریده سر منطقی» و در آن شرح و وصفی اجمالی اما خوب از زندگی و فلسفه ویتگنشتاین به دست داد. در ١٣٥٤ شرف‌الدین خراسانی ترجمه‌اش از كتاب بوخنسكی «فلسفه معاصر اروپایی» را منتشر كرد همراه با ضمیمه‌یی به قلم مترجم كه عبارت بود از توصیفی از هر دو دوره فكری ویتگنشتاین- در ٢٥ صفحه؛ به نظر می‌رسد كه این توصیف اولین متن تالیفی فارسی درباره ویتگنشتاین بر اساس آثار خود فیلسوف باشد. در ١٣٥٨ اثری قابل توجه از میرشمس الدین ادیب سلطانی- كه بعدا تراكتاتوس ویتگنشتاین را هم به فارسی برگرداند- منتشر شد با عنوان «رساله وین» كه طبیعتا به ویتگنشتاین متقدم هم می‌پرداخت. چند سالی بعد، در ١٣٦٥، هم مقاله‌یی به قلم شاپور اعتماد چاپ شد با عنوان «ویتگنشتاین؛ منطق، ریاضیات و علوم طبیعی در تراكتاتوس». گذشته از اشاراتی در كتاب‌های تاریخ فلسفه، ظاهرا اینها همه آن چیزی باشد كه تا حدود ١٣٧٠ به زبان فارسی درباره ویتگنشتاین منتشر شده است. از آن سال به بعد توجه به ویتگنشتاین در ایران فزونی یافت و رساله‌های دكترا و كارشناسی ارشد درباره او نیز جدی گرفته شد. همچنین برخی استادان فلسفه نیز به ترجمه برخی آثار ویتگنشتاین روی آوردند و عده‌یی نیز كتاب‌هایی درباره او ترجمه یا تالیف كردند. البته در این مجال فرصت نیست درباره سیر ویتگنشتاین‌پژوهی در ایران سخن گفته شود اما آنچه مسلم است شعله توجه به این فیلسوف اروپایی همچنان پرفروز است. به‌تازگی دكتر سروش دباغ كتاب «رساله منطقی – فلسفی» ویتگنشتاین را ترجمه و شرح كرده است. به همین بهانه گفت‌وگویی با ایشان كه فعلا در تورنتوی كانادا مقیم است انجام دادیم.

***

 در ابتدا بد نیست به این نكته اشاره كنیم كه ویتگنشتاین فیلسوف خوش‌شانسی در ایران است. اگرچه آثار بسیاری از خود به جای نگذاشته اما بسیاری از اهالی فلسفه در ایران به ترجمه و نشر آثار او همت گماشتند. از سوی دیگر پایان‌نامه‌های بسیاری هم درباره این فیلسوف از سوی دانشجویان دفاع شده است. شما هم به تازگی رساله منطقی – فلسفی ویتگنشتاین را ترجمه و شرح كردید. این كتاب را می‌توان كتاب مهمی دانست. چرا كه در زمان حیات ویتگنشتاین منتشر شد و راسل هم بدان مقدمه‌یی نوشت. چرا ویتگنشتاین تا این اندازه مورد توجه ایرانیان است و شما به این كتاب كه قبلا دوبار هم ترجمه شده است، رجوع كردید. البته وجه ممیزه كار شما در شرحی است كه به این كتاب نوشتید.

همان‌طوركه اشاره كردید، ویتگنشتاین در ایران فیلسوف خوش‌شانسی بوده است. از ویتگنشتاین، كتاب‌های متعددی منتشر شده، حجم كثیری از این آثار البته پس از وفات او انتشار یافته و تنها اثری كه زمان حیات او منتشر شد، همان‌طور كه اشاره كردید، «رساله منطقی- فلسفی» بود. خوشبختانه تمام آثار مهم این فیلسوف برجسته قرن بیستم به زبان فارسی برگردانده شده است. دوست گرامی، آقای مالك حسینی، آثاری چون «در باب یقین»، « كتاب آبی»، «برگه‌ها» را به نیكی و با ترجمه‌یی سلیس و روان به فارسی برگردانده‌اند. همچنین مرحوم فریدون فاطمی « كاوش‌های فلسفی» را به فارسی برگردانده‌اند. مرحوم عبادیان و آقای ادیب سلطانی نیز «رساله منطقی- فلسفی» را به فارسی برگردانده‌اند. دیگر آثار ویتگنشتاین نظیر « درباره رنگ‌ها»، « فرهنگ و ارزش» نیز به فارسی برگردانده شده است. به نظرم آمیزه‌یی از زندگی جذاب و اسرارآمیز، همچنین شیوه تفلسف ویتگنشتاین برای ایرانیان جالب بوده است. در عین حال یادمان باشد، ویتگنشتاین و هایدگر، به سبب دامنه نفوذشان و حجم آثاری كه درباره كارهای‌شان منتشر شده، مهم‌ترین فیلسوفان قرن بیستم هستند. از این حیث، اقبالی كه بدان اشاره می‌كنید، اختصاصی به ایران ندارد. حجم آثاری كه هرساله درباره آثار ویتگنشتاین به زبان‌‌های انگلیسی و آلمانی منتشر می‌شود، انصافا تامل‌برانگیز است. اهمیت ویتگنشتاین بدان حد است كه «جرك درمن» كارگردان هالیوودی، سال ٩٣ میلادی فیلمی درباره زندگی و آثار او ساخت. تاكنون توفیق داشته‌ام چهار بار در كنفرانس سالانه ویتگنشتاین در اتریش، جهت ارایه مقاله شركت كنم. در این كنفرانس‌ها، فیلسوفان و ویتگنشتاین‌پژوهان بسیاری را دیده‌ام كه از سراسر دنیا دور هم جمع می‌شوند و درباره سویه‌های مختلف فلسفه ویتگنشتاین بحث و گفت‌وگو می‌كنند، البته مقالات غیرمرتبط با فلسفه ویتگنشتاین نیز در این كنفرانس‌ها خوانده می‌شود. مرادم این است كه اقبال به فلسفه او، صبغه جهانی دارد و اختصاصی به ایرانیان، آن‌هم در دو، سه دهه اخیر ندارد.

چنانكه اشاره كردید، پیش از من «رساله منطقی-فلسفی» تا كنون دوبار ترجمه شده است. دكتر محمود عبادیان ترجمه‌یی از «رساله منطقی- فلسفی» را در سال ١٣٦٩ روانه بازار كرد. پس از آن دكتر ادیب سلطانی ترجمه‌یی دیگر از آن را منتشر كرد. باید قدردان این دو استاد محترم باشیم كه با ترجمه این متن فلسفی كلاسیك، بر غنای ذخیره واژگانی و مفهومی فلسفی ما افزوده‌اند؛ غنایی كه شرط لازم آشنایی با یك سنت فلسفی و آموزه‌های آن و اندیشیدن در دل آن سنت است. با توجه به اینكه دانش‌آموخته سنت فلسفه تحلیلی‌ام، بر آن شدم تا ترجمه دیگری از این كتاب دوران‌ساز فلسفی عرضه كنم؛ ترجمه‌یی كه حتی‌المقدور از برخی ایرادهای مفهومی راه یافته به ترجمه دكتر عبادیان عاری باشد و در عین حال برخلاف ترجمه دقیق دكتر ادیب سلطانی، (كه از برخی معادل‌های ایشان بهره برده‌ام) به زبان معیار و فارسی متعارف نزدیك باشد. افزون بر آن، با رجوع به منابع متعددی كه در این باب به زبان انگلیسی نوشته شده، با محور قرار دادن ١٢-١٣ موضوع، شرحی بر این اثر مهم فلسفی نوشتم تا مخاطب فارسی زبان با این اثر كلاسیك فلسفی، به نحو جدی آشنا شود؛ چرا كه صرف رجوع به متن اصلی «رساله منطقی- فلسفی» در این میان كفایت نمی‌كند.

 

 قدری درمورد خود رساله منطقی – فلسفی ویتگنشتاین صحبت كنیم. می‌توانیم به این عبارت ویتگنشتاین تاكید كنیم كه خود می‌گوید این كتاب، كتاب درسی نیست. این كتاب در زمانی نوشته شد كه جنگ جهانی اول درگرفت و ویتگنشتاین هم خود به نوعی در این جنگ درگیر بود. فضای فكری و فلسفی آن زمان هم متاثر از فضای فیلسوفان اگزیستانسیالیستی از یكسو و فیلسوفان تحلیلی مانند مور و راسل از دیگرسو بود. دلیل نگارش این كتاب توسط ویتگنشتاین چه بود و چرا به نوشتن چنین اثری كه به نوعی پر از گزاره‌ها و جملات قصار فلسفی است، پرداخته است؟

ویتگنشتاین شاگرد مور و راسل بود؛ همچنین تحت تاثیر فرگه بود. در مقدمه كتاب، از راسل و فرگه نام برده و دین خود به ایشان را ابراز كرده است. به اقتفای ایشان، «زبان» برای ویتگنشتاین به مثابه ابژه فلسفی درآمده و به نسبت سنجی میان زبان طبیعی و زبان صوری پرداخته است. نظریه مختار او درباره معناداری عبارت است ازصورت‌بندی مجدد شده‌اند. مطابق با «اصل بافت»، كوچك‌ترین واحد معناداری «گزاره» است و نه «واژه» و «مفهوم». افزون بر این، دغدغه‌های اگزیستانسیل ویتگنشتاین نیز در كتاب ریزش كرده است، خصوصا در فقرات ٤/٦ به بعد. سبك نگارش كتاب نیز مبتنی بر شیوه گزین‌نویسی (aphorism) است؛ در تمام آثار ویتگنشتاین این سبك دیده می‌شود. برخی از شارحان، از این حیث ویتگنشتاین را با نیچه مقایسه كرده‌اند.

 

 ویتگنشتاین در این اثر دل در گروی فیلسوفان استعلایی آلمانی مانند كانت و نویسندگان روسی مانند داستایوفسكی دارد. برخی برای ویتگنشتاین وجوه حكمتی قایل بودند و دكتر مالك حسینی هم در ایران كتابی با عنوان حكمت ویتگنشتاین منتشر كرد. وجه حكمت‌آمیز ویتگنشتاین در این اثر را شما در چه نگرشی از ویتگنشتاین می‌بینید؟

بله، چنان‌كه در مقدمه شرح «رساله منطقی- فلسفی» آورده‌ام، این كتاب هم از ایده‌آلیسم استعلای كانتی نسب می‌برد، هم از نویسندگان روسی نظیر داستایوفسكی و تولستوی. وجه حكمت‌آمیز این اثر نبوغ آمیز ویتگنشتاین را باید در پرداختن او به مقولاتی چون مرگ، معنای زندگی، جاودانگی، ارزش و... سراغ گرفت. در بخش انتهایی شرح، توضیح داده‌ام كه مفهوم «زندگی ابدی» به نزد ویتگنشتاین متضمن چه مولفه‌هایی است. چنان‌كه برخی شارحان «رساله منطقی- فلسفی» آورده‌اند، اگر لودویگ جوان در جنگ جهانی اول حضور پیدا نمی‌یافت و با مرگ مواجه نمی‌شد و دست و پنجه نرم نمی‌كرد، به احتمال قوی بخش انتهایی كتاب (فقرات ٦. ٤-٧) را كه متضمن نكات حكمت آمیز است، نمی‌نوشت.

 

 بد نیست تكمله‌یی به سوال نخستم داشته باشم. در سوال نخست درمورد اینكه چرا به این اثر شرح نوشتید پرسیدم و شما پاسخی دادید. اكنون می‌خواهم از شما بپرسم كه عموما ویتگنشتاین پژوهان چند قرائت بر رساله منطقی – فلسفی ارایه كرده‌اند؟

چنان‌كه در شرح خویش آورده‌ام، در ادبیات ویتگنشتاین پژوهی می‌توان سه قرائت از «رساله منطقی- فلسفی» را از یكدیگر تفكیك كرد و بازشناخت. خوانش اول را « خوانش استعلایی» نامیده‌ام. مطابق با این تلقی، «رساله منطقی-فلسفی»، نسب‌نامه كانتی دارد و در مقام صورتبندی سویه معناشناختی پرسش بنیادین كانت است. اگر كانت از حدود و ثغور معرفت و شروط استعلایی ضروری غیر تجربی دخیل در پیدایی معرفت سراغ می‌گرفت، ویتگنشتاین از شروط استعلایی و ضروری‌ای سراغ می‌گیرد كه سخن گفتن معنادار را امكانپدیر می‌كند. خوانش دوم، «خوانش حلقه وین» است. روایت این جماعت از «نظریه تصویری معنا»، تفكیك میان « گفتن» و « نشان دادن» كه مهم‌ترین تفكیك كتاب از منظر ویتگنشتاین است، با تلقی قائلان به خوانش استعلایی تفاوت دارد. این خوانش از «رساله منطقی- فلسفی» را می‌توان خوانش پوزیتیویستی نیز قلمداد كرد. خوانش سوم، «خوانش درمانگرایانه» است؛ این خوانش در ادبیات ویتگنشتاین پژوهی قدمت ١٥ساله دارد. برخی فیلسوفان امریكایی كه قائل به این قرائت‌ هستند، فقره ٥٤/٦ را فقره محوری كتاب می‌دانند. به نزد ایشان، ویتگنشتاین در این اثر فلسفی، در مقام نظریه‌پردازی نیست بلكه میان موضوعات و مقولات مختلف فلسفی، در سراسر كتاب در روند و آیند است، بدون اینكه موضعی ایجابی اتخاد كند چرا كه «درمانگری»، شیوه مختار فلسفی ویتگنشتاین است. برای موجه كردن مدعای خود، قایلان به این قرائت، به شرحه شرحه كردن فقرات مختلف متن كتاب پرداخته‌اند؛ از این‌رو برخی بر این باورند كه این قرائت، سویه پست مدرنیستی پررنگی دارد. در شرح خود به تفصیل، این سه قرائت را به بحث گذاشته‌ام. افزون بر این، در سلسله جلساتی كه تحت عنوان «فلسفه ویتگنشتاین» در پاییز سال ٩٣ در «بنیاد سهروردی» در شهر تورنتو برگزار كردم، به این امر پرداختم. فایل‌های صوتی این جلسات اكنون روی سایت شخصی من در دسترس است.

 

 شما در شرح این اثر فارغ از بحث‌های فلسفی كه اصولا كسانی كه با فلسفه آشنایی دارند باید به آن بپردازند بحث‌هایی و حتی نسبت‌هایی را نیز به بررسی گذاشتید. مانند آنجایی كه ویتگنشتاین درباره زندگی و مرگ سخن می‌گوید شما از سهراب سپهری بهره بردید و حتی مباحث اگزیستانسیالیستی را به بحث گذاشتید. این تلفیق و بهره بردن از فضای فكری ایرانیان برای شرح رساله تا چه اندازه می‌تواند آنچه  را مورد نظر ویتگنشتاین است به خواننده ایرانی انتقال دهد؟

به نظرم این تلفیق به میزان چشمگیری به خواننده ایرانی كمك می‌كند. فراموش نكنیم كه من این شرح را برای مخاطبان فارسی زبان نوشته‌ام. هر چند زمینه و زمانه پیدایی این كتاب فلسفی، اروپا و حال و هوای جنگ جهانی اول و تحولات منطقی و فلسفی اوائل قرن بیستم در كمبریج انگلستان بوده است اما برای ملموس و قابل فهم ساختن و بومی كردن مضامین آثاری از این دست، خوب است، تا حد مقدور و نه به نحو متكلفانه و متصنعانه، از پیشینه فرهنگی و فلسفی خویش مدد بگیریم. سال‌هاست با اشعار و ایده‌های سهراب سپهری مانوسم؛ چندی پیش كتاب « در سپهر سپهری» من كه شامل مقالات و مصاحبه‌های من درباره شعر و عرفان سپهری است، توسط نشر «نگاه معاصر» منتشر شده است. چنان‌كه درمی‌یابم، مفاهیم «زندگی ابدی» و «زندگی در حال» كه در فقرات آخر «رساله منطقی- فلسفی» به بحث گذاشته شده و از دغدغه‌های اگزیستانسیل ژرف لودویگ جوان پرده برمی‌گیرد، در تناسب و تلائم با برخی مضامین اشعار سپهری است؛ از این‌رو برای شرح این فقرات، برخی آموزه‌ها و اشعار سپهری را وام گرفتم و به‌كار بردم.

 

  پرسش آخر من از شما این است كه قبلا شما كتاب‌هایی درمورد فلسفه ویتگنشتاین منتشر كردید. آیا درمورد ویتگنشتاین در نظر دارید كه بر اساس شرحی كه بر رساله منطقی – فلسفی نوشتید به دیگر آثار وی بپردازید؟

پیش از انتشار «ترجمه و شرح رساله منطقی- فلسفی» دو مجموعه از مقالات خویش درباره فلسفه ویتگنشتاین، تحت عناوین «سكوت و معنا» و «زبان و تصویر جهان» را منتشر كرده‌ام. امیدوارم كتاب «درسگفتارهایی در فلسفه تحلیلی: با تاكید بر فلسفه ویتگنشتاین» كه فرمت تنقیح شده درس‌های من در «موسسه معرفت و پژوهش» تهران و « دانشگاه مفید» قم است و بیش از ٥/٢ سال است كه در نوبت اخذ مجوز است در اولین فرصت منتشر شود. همچنین، دراین اندیشه‌ام كه نظیر شرحی كه بر «رساله منطقی-فلسفی» نوشتم، شرحی بر «كاوش‌های فلسفی»، دیگر اثر فلسفی مهم و دوران‌ساز ویتگنشتاین بنویسم؛ اگر تدبیر با تقدیر موافق افتد، در اولین فرصت، به این مهم همت خواهم گمارد.

روزنامه اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: