مروری بر 100 سال ادب فارسی / محمدحسین دانایی

1402/8/3 ۱۱:۵۱

مروری بر 100 سال ادب فارسی / محمدحسین دانایی

هنری جیمز، نویسنده انگلیسی ـ آمریکایی که بعضی از آثارش به فارسی هم ترجمه شده است، جمله زیبا و پرمغزی درباره ادبیات دارد که بد نیست با این جمله شروع کنیم. او می‌گوید: تاریخ بسیار بباید، تا اندکی ادبیات بزاید!

هنری جیمز، نویسنده انگلیسی ـ آمریکایی که بعضی از آثارش به فارسی هم ترجمه شده است، جمله زیبا و پرمغزی درباره ادبیات دارد که بد نیست با این جمله شروع کنیم. او می‌گوید: تاریخ بسیار بباید، تا اندکی ادبیات بزاید! (کتاب «فرهنگ گفته‌های طنزآمیز»)

این جمله از آن جهت جالب توجه است که پیوند عمیق و وثیق ادبیات با تاریخ را بیان می‌کند و به خوبی نشان می‌دهد که تاریخ، مادر ادبیات است. به همین علت، یکی از قدیم‌ترین و وسیع‌ترین بخش‌های فرهنگ و دانش بشری، به تاریخ اختصاص یافته است، تاریخی که بسیار کوشیده‌ایم تا به اسرارش پی ببریم و تا حدی هم موفق بوده‌ایم، ولی هنوز درس گرفتن از آن را یاد نگرفته‌ایم، همچنانکه خیلی چیزها راجع به ادبیات دانسته‌ایم و می‌دانیم، ولی هنوز لذت‌بردن از آن را یاد نگرفته‌ایم و در نتیجه، همچنان گرفتار حوادث و مشکلات بیشماری هستیم.

یکی از حوادثی که در 2 سده اخیر بر سر ما آمده و مشکلات زیادی را برای ما به وجود آورده، پیداشدن سروکله غرب است، غربی که ظاهراً هدفش کمک‌کردن به ما برای خروج از جهنم توحش و ورود به بهشت تمدن بود، در حالی‌که هدف واقعی‌اش همانا تهاجم و تضعیف و تسخیر و تسلط بود. این نیروی مهاجم از فضای روزگار، مسلح به یک سلاح جادویی بود به اسم دانش و هنر و تکنولوژی. باز هم از قضای روزگار، پس از ورود به سرزمین‌های هدف و از جمله ایران، با بستری روبرو شد کاملاً مساعد برای غارت و چپاول، یعنی فقر از یک طرف و جهل از طرف دیگر. در نتیجه، غرب استعمارگر توانست با کمترین زحمت و هزینه، به تمامی مواضع و منابع مادی و غیرمادی ملل تحت استعمار نفوذ کند و آنها را به مهلکه‌هایی همچون عقب‌ماندگی و توسعه‌نیافتگی پایدار بیندازد. بیشتر روشنفکران و صاحبنظرانی هم که در پی راه چاره برای خروج از مدار عقب‌ماندگی هستند، شناخت پدیده غرب و دستیابی به دانش و هنر و تکنولوژی غرب را تنها راه نجات ازین مهلکه‌ها می‌دانند. بدیهی است که تحقق این هدف از هیچ طبقه و صنف و گروهی ساخته نیست، جز از صاحبان فکر و اندیشه و خرد که در صف اولشان هم بدون تردید اهالی فرهنگ و ادب ایستاده‌اند.

مروری بر رویدادهای 100 ساله اخیر نشان می‌دهد که بسیاری از دست‌اندکاران هنر و ادب فارسی، با درک نسبی این مسئولیت اجتماعی، قرن 14 هجری شمسی را با سینه‌ای پر از آرزو شروع کرده‌اند و برای کاهش و جبران دردها و تحققق نسبی آرزوهایشان بسیار کوشیده‌اند، با کمبودها، سرکوب‌ها، توفان‌ها و بحران‌های متعددی هم روبرو شده‌اند، بارها شکست خورده‌اند و افتاده‌اند و بارها هم برخاسته‌اند و از نوع شروع کرده‌اند و این میراث تاریخی را برای نسل‌‌های بعدی بجای گذاشته‌اند که شکست‌ها و توفان‌ها همیشه هم بد و فاجعه‌بار نیستند، چون می‌توانیم از شکست‌ها درس بگیریم، و در توفان‌ها درسمان را پس بدهیم، توفان‌ها آزمون ریشه‌هایمان هستند، ضعیف‌ها کنده می‌شوند و بر باد می‌روند، قوی‌ها می‌مانند و قویتر می‌شوند برای ادامه حیات و رشد!

یکی از نخستین تلاش‌های هوشمندانه اندیشمندان و دانشمندان ایرانی در 100 ساله اخیر برای ورود به مسیر توسعه فرهنگی، همانا تأسیس و توسعه مدارس جدید در شهرهای مختلف و به ویژه تاسیس «دارالمعلمین مرکزی» در سال 1298 شمسی است، رویدادی که می‌تواند لحظه انعقاد نطفه نهاد آموزش عالی به معنای امروزین بشمار می‌آید، نطفه‌ای که به تدریج بزرگ شد و رشد کرد و پس از فرازوفرودها و قبض و بسط‌های متعدد، سرانجام به تأسیس دانشگاه تهران و به دنبال آن، تأسیس سایر دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی انجامید.

بعضی از بزرگانی که اولین نسل از معلمان و استادان «دارالمعلمین مرکزی» را تشکیل می‌دادند و ساختمان رفیع فرهنگ و ادب فارسی نوین را پی‌ریزی کرده‌اند، عبارتند از مرحومان: ابوالحسن فروغی، عباس اقبال، غلامحسین رهنما، عباسقلی قریب، محمد وحید، فاضل تونی، عبدالعظیم قریب، اسماعیل مرآت، دکتر علی‌اکبر سیاسی، دکتر عیسی صدیقی، دکتر رضازاده شفق، بدیع‌الزمان فروزانفر، عبدالله انتظام و حسن فروزان. (مشروح در تاریخ موسسات تمدنی جدید، تالیف دکتر حسین محبوبی اردکانی)

بدیهی است که رویدادهای سیاسی ـ اجتماعی بعدی، همچون کودتای سوم اسفند، اشغال ایران توسط متفقین، ملی‌شدن صنعت نفت، رواج ایدئولوژی‌های تازه و تأسیس احزاب و گروه‌های سیاسی گوناگون، قبض و بسط فضای سیاسی ـ اجتماعی، واقعه 28 مرداد، قیام 15 خرداد، سیاسی‌شدن تدریجی جامعه، وقوع انقلاب اسلامی، وقوع جنگ 8 ساله، تنش‌های سیاسی داخلی در دهه اول انقلاب، قتل‌های زنجیره‌ای دهه 70، وقایع دوم خرداد و جنبش سبز و همچنین مطرح شدن موضوعاتی همچون کپی رایت و تصویب قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان، افزایش ضریب نفوذ تلویزیون و مطبوعات، ادامه گرفتاری‌هایی همچون سانسور و توقیف و تعطیل مطبوعات و غیره، اثراتی داشته‌اند و پیکره ادبیات فارسی را بارها لرزانده‌اند، ولی نه فقط تار و پود از هم گسسته نشده، بلکه باعث انسجام ملی و افزایش آستانه تحمل جامعه شده است و مردم توانسته‌اند در سایه‌سار تولیدات هنری و ادبیاتی، تا حدی بر فشارهای وارد شده از ناحیه عملکردهای سیاسی ـ اجتماعی داخلی و خارجی غلبه کنند. اشاره به برخی از دستاوردهای مهم ادبیات در این دوره، تصویر روشنتری از وضعیت زبان فارسی در قرن گذشته را ارایه خواهد کرد:

* استحاله شکلی و محتوایی و آغاز پرشور نهضت‌های ادبی، همچون دور شدن از سبک نگارش تصنعی و لفاظی‌های کسالت‌بار که باقر مومنی از آنها با تغییر «آشغال‌های دوران قاجار» یاد کرده است (کتاب «ادبیات مشروطه») و حرکت به سوی روزآمدشدن و به کارگیری زبان ساده و روان و به دور از تکلف و روده‌درازی، زبانی که به قول میرزاآقاخان کرمانی: باید زنده و جاندار باشد و به فهم نزدیک، نه معما و تاریک (کتاب «اندیشه‌های میرزاآقاخان».)

*‌روی آوردن به ادبیات متعهد و اعتراضی و بازشدن فضا برای پررنگ‌شدن نظریه «هنر متعهد» و مسئولیت اجتماعی هنرمند و نویسنده.

* خروج ادبیات از ویترین کالاهای لوکس و سرگرم‌کننده طبقات مرفه و حرکت به سوی ادبیات مردمی و خلقی و تبدیل‌شدن آن به یک امر عمومی و یک دارایی مشاع.

* تبدیل شدن ادبیات به یک عنصر تحریک‌کننده و تأثیرگذار در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی و حتی سیاسی.

* خلق یک سبک ادبی تازه معروف به سبک تلگرافی یا شلاقی توسط مرحوم آل احمد و همچنین شروع و گسترش نقد ادبی به وسیله همو.

آخرین رویداد مهم در 100 سال مورد نظر، همانا ورود به عصر اطلاعات و انقلاب ارتباطات است، و فراگیرشدن فناوری‌ها و ابزارهای نوین دنیای دیجیتال، همچون شبکه‌های اجتماعی، ادبیات الکترونیکی که می‌‌تواند روی ساختارهای زیبایی‌شناختی جامعه و فهم و درک جامعه از هنر و ادبیات اثر بگذارد و دنیای تازه‌ای را به عنوان عرصه ادبیات و هنر در معرض دید قرار دهد، ایجاد امکان ذخیره‌سازی داده‌های علمی و فرهنگی به صورت انبوهن و با طول عمر زیاد در DNA انسان‌ها، ساختن انسان‌های ماشینی، به گونه‌ای که می‌توانند افکار انسان را به صورت متن دربیاورد و روی یک صفحه نمایش بدهند، یا اطلاعات، اندیشه‌ها و تصاویر ذهنی را از روی ذهن افراد، از جمله دانشمندان و هنرمندان و نویسندگان، بردارند و به ذهن افراد دیگر منتقل کنند.

بدون تردید، ورود به عصر دیجیتال و پسا دیجیتال، بسیاری از پوسته‌های کنونی را خواهد درید، بسیاری از قالب‌ها را درهم خواهد شکست و شاید بشریت را به جایی خواهد برد که: آنچه اندر و هم ناید، آن شود...

یکی از سروده‌های مرحوم امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) درباره آغاز و پایان ادبیات فارسی در 100 ساله اخیر می‌تواند نقطه ختامی بر این یادداشت باشد، سروده‌ای زیبا و شادی‌بخش و البته با کنایه‌ای در آخر:

چه شروع زیبایی

چه آستانه حیرت‌‌انگیزی

هر سال به اندازه یک قرن سنگینی و وزن داشته

و حالا چیزی به انتهای این سده نمانده

یک انتهای آلکی

شروعی بدون اسطوره‌های ماندگار...!»

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: