علمای شیعه و استفاده از علوم جدید برای تبلیغ دین در دوران قاجار / امیرمحمد گمینی

1402/5/29 ۱۰:۴۴

علمای شیعه و استفاده از علوم جدید برای تبلیغ دین در دوران قاجار / امیرمحمد گمینی

از زمان گسترش علوم جدید در قرن هفدهم میلادی، رهبران مذهبی از آن برای تطبیق و تبلیغ دین خود استفاده کردند. علمای مسیحی ایتالیایی پیترو دلاواله (1586-1652م) را به شرق فرستادند که نسخه‌های زبان اصلیِ کتاب ایوب را بیابد تا معلوم شود آیا می‌توان ظاهرِ آیات مربوط به آسمان‌های جامد را طوری تأویل کرد که با حذف افلاک در نجوم تیکو براهه هم‌خوانی داشته باشد.

علمای شیعه و استفاده از علوم جدید برای تبلیغ دین در دوران قاجار: تفسیر و تأویل متن مقدس نزد محمدحسین کاشف الغطاء

چکیده: از زمان گسترش علوم جدید در قرن هفدهم میلادی، رهبران مذهبی از آن برای تطبیق و تبلیغ دین خود استفاده کردند. علمای مسیحی ایتالیایی پیترو دلاواله (1586-1652م) را به شرق فرستادند که نسخه‌های زبان اصلیِ کتاب ایوب را بیابد تا معلوم شود آیا می‌توان ظاهرِ آیات مربوط به آسمان‌های جامد را طوری تأویل کرد که با حذف افلاک در نجوم تیکو براهه هم‌خوانی داشته باشد. او و دیگر هیئت‌های تبشیری مسیحی به هدف تبلیغ مسیحیت علوم جدید را به شرق آوردند. در مقابل ایشان، علمای مذاهب بومی نیز از همین طریق برای حفظ و تبلیغ دین خود در برابر مسیحیت سود بردند. در چین و ژاپن و هند، علمای کنفوسیوسی و بودایی و تائویی و هندو نشانه‌های از نجوم جدید را در متون خود یافتند. علمای مسلمان نیز به نوبۀ خود اندیشۀ اعجاز علمی قرآن را مطرح کردند. در میان علمای شیعۀ متشرعه در قرن نوزدهم، هبةالدین شهرستانی (1301-1386ق) آثاری در هماهنگی نجوم جدید با آیات و روایات شیعی نوشت و مفهوم اعجاز علمی قرآن و روایات شیعه را عرضه کرد. این اندیشه در میان علمای بزرگ شیعه هم طرفدارانی پیدا کرد، اما بعضی علما موافق این رویه نبودند. شیخ محمدحسین کاشف‌الغطاء (1294-1373ق) عالمی نوگرا بود که خورشیدمرکزی را پذیرفته بود و نجوم قدیم بطلمیوسی را غیرمستدل می‌‌دانست، ولی معتقد بود «ظاهر» آیات بیشتر با نجوم قدیم سازگار است تا با خورشیدمرکزی و در نتیجه، «اعجاز علمی» مورد نظر هبةالدین شهرستانی را در آن‌ها نمی‌دید. البته او معتقد بود که با تفسیر درست می‌توان آیات را با علوم جدید هماهنگ ساخت. او نظریۀ تکامل را نیز بدون حواشی مادی آن می‌پذیرفت ولی نظریۀ تکامل انسان را رد می‌کرد. کاشف‌الغطاء می‌دانست ظاهر بسیاری روایات نه تنها با خورشیدمرکزی، بلکه با نجوم قدیم هم سازگاری ندارد و چاره‌ای جز تأویل یا رد این روایات نیست. به عقیدۀ او این رویه را باید در بارۀ روایات استقرار زمین روی شاخ گاو و ماهی و در بارۀ روایات کسوف‌وخسوف به کار بست. در این مقاله ضمن بررسی عباراتی از آثار مختلف کاشف‌الغطاء، به بررسی پرسش‌وپاسخی در کتاب الفردوس الأعلی می‌پردازیم. مقاله نشان می دهد که او با نفی هیئت قدیم، راهی پیدا می‌کند تا با استفاده از مفاهیم هیئت جدید، تفسیری از آیات و روایات در بارۀ «کرسی و عرش» بیابد که با نجوم جدید در تعارض نباشد.

منبع: تاریخ علم، دوره 20، شماره 2، شماره پیاپی 33، اسفند 1401

دریافت مقاله

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: