1402/3/31 ۱۱:۵۱
اهل قلم و فرهنگ پیوسته در یاد دارند که بهترین ساعتهای زندگیشان در کتابفروشیها گذشته است، آن هم در دیدار با بزرگان فرهنگ و تاریخ و ادب و علم. کمتر خاطرهای دیده میشود که نشانی از این یادگار در آن نباشد.
هفتهای یا ماهی نیست که خبر بسته شدن یک کتابفروشی را در ایران نشنویم: از شهر خودم، یزد گرفته که در آن کتابفروشیهای مولوی، سعدی، حوزه و دانشگاه، کلبۀ کتاب، فرهنگ، رستاک و سرانجام آگاه (با مدیریّت کتابفروش کهنی چون محمود شفیع حسینی و فرزندانش، مجید و مهرداد) بسته شده تا سراسر ایران مانند کتابفروشیهای عبداللهی و مرکز گسترش فرهنگ در شیراز (با 75 سال فعالیت)، مهرگان در اصفهان، کتابفروشی شکسپیر در رشت، کتابفروشیهای بینالملل و رشد در اهواز، کافه کتاب آیه در اراک و... .
اکنون موج بسته شدن به کتابفروشیهای بزرگ و باسابقۀ ایران و تهران مانند کتابفروشی فردوسی (با پنجاه سال فعالیّت)، طهوری (62 سال فعالیّت)، مروارید (با شصت سال فعالیّت)، کتاب زند، هنوز، ادیب، پارسه، هوپا شعبۀ تهران پارس، ایرانیان، نشر رود، نشر آسیا، اکتبر، نمایشگاه کتاب کودک و نوجوان (با چهل سال فعالیت)، نشر نی و غیره رسیده است. دیروز هم خبر رسید که کتابفروشی دف، به مدیریّت حمید شعبانی در زیر پل سیدخندان بسته شد، جایی که در این ده سال، پاتوق اهل فرهنگ بود و دهها همنشینی و گفتوشنید در آن برگزار میشد.
شوربختانه اینکه بر جای این اندیشکدههای فکر و فرهنگ که بسته میشود؛ بیشتر فروشگاههای پیتزا، غذای فوری (فست فود)، کافه، رستوران و ساندویچی باز میشود. آن یکی خوراک فکر و روح میداد، این یکی خوراک شکم میدهد؛ یعنی اکنون، خوراک شکم، مشتری بیشتری دارد تا خوراک فکر و بدا به روز جامعهای که چنین شود.
اهل قلم و فرهنگ پیوسته در یاد دارند که بهترین ساعتهای زندگیشان در کتابفروشیها گذشته است، آن هم در دیدار با بزرگان فرهنگ و تاریخ و ادب و علم. کمتر خاطرهای دیده میشود که نشانی از این یادگار در آن نباشد. نگارندۀ این سطور بارها در کتابفروشی تاریخ به مدیریّت بابک افشار در ساختمان فروردین موفق به دیدار بزرگانی چون استادان ایرج افشار، دکتر منوچهر ستوده، دکتر باستانی پاریزی، دکتر ایرج وامقی و دیگران شده بود و...
گران شدن کاغذ و پیرو آن گران شدن کتاب، آن را از سبد خرید ایرانیان روزبهروز به کنار زده و در برابر، آسانی، ارزانی و حتی رایگانی دسترسی به پیدیاف کتابها کار را برای کتابفروشان بسیار دشوار کرده است. از سویی اجارهبهای سنگین و نیز مالیاتهای کمرشکن سبب تعطیلی بسیاری از کتابفروشیها شده است و از سویی زمینه را برای کتابسازی و قاچاق کتاب با تخفیف زیاد فراهم کرده است.
این در حالی است که بر پایۀ آمارهای منتشرشده، برای جمعیّت 85 میلیونی ایران، تنها سه هزار کتابفروشی در ایران فعالیّت دارند که بیش از نیمی از آنها لوازمالتحریر میفروشند نه کتاب؛ یعنی حدود چهل میلیون نفر در ایران به کتابفروشی دسترسی ندارند.
در جامعهای که سیر کردن شکم از اولویتها باشد، بیش از این انتظاری نیست. وقتی دولتمردان ناچار باشند بسیاری از یارانهها را به خوراکیها بهویژه نان بدهند و یا برای پیشگیری از تورم به بنزین بدهند، باید هزینۀ آن را از طریقی دیگر جبران کنند.
چنانکه همگان میدانند فرهنگْ زیربنای جامعه است و جامعهای که فرهنگش متعالی باشد، اقتصاد و صنعت و دیگر امورش نیز سرآمد خواهد بود. وقتی فرهنگ به حاشیه رانده شود، چیزهای دیگر هم به حاشیه میرود و جامعه از مسیر اصلی خود خارج خواهد شد.
برخی میگویند: کتاب در ایران از بسیاری کشورهای اروپایی و آمریکایی ارزانتر است؛ حتّی با دلار پنجاه هزارتومانی. ولی اینها به میزان درآمد افراد در این جوامع نگاه نمیکنند که گاهی درآمد متوسّط یک روز برخی از کارگران سادۀ اروپایی، از درآمد ماهانۀ یک کارگر متخصّص در ایران بهمراتب بیشتر است.
اگر اوضاع بدین روند پیش برود، شوربختانه باید در آیندۀ نزدیک، گواه بسته شدن بسیاری دیگر از کتابفروشیهای بزرگ ایران باشیم؛ اگر چارهای نیندیشیم؛ اگر به فرهنگ، اعتباری همسان دیگر امور جامعه ندهیم، آسیبهای جبرانناپذیرتری به جامعه به لحاظ فرهنگی و اجتماعی وارد خواهد شد.
منبع: روزنامۀ اطلاعات، پیوست فرهنگی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید