فلسفه اسلامی و تحقق آن در ایران دوره معاصر از منظر دکتر داوری

1402/3/8 ۱۱:۴۰

فلسفه اسلامی و تحقق آن در ایران دوره معاصر از منظر دکتر داوری

طاهره کمالی زاده : داوری اردکانی در زمره معدود متفکران حوزه فلسفه است که با نگاهی جامع و فراگیر به فلسفه به جایگاه، لوازم، ثمرات و تحقق آن نظر دارد. از این منظر، او فلسفه ایرانی- اسلامی را هم در سیر تاریخی از بدو ورود به ایران دوره اسلامی تا دوره معاصر و هم در ارتباط و نسبت آن با فلسفه غرب اهم از فلسفه یونان، فلسفه در دوره مدرن و معاصر بررسی می‌کند.

 

لحن دکتر داوری با فلسفه رسمی فرق دارد

محمدرضا هدایتی در دومین روز از نشست «داوری» در ترازوی داوری که به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در تالار تمدن این پژوهشگاه آغاز به کار کرد، گفت: زندگی انسان با همه روابط و مناسبات و اشیا پیرامونش شکل می‌گیرد. اما در همه اینها تمام نمی‌شود.

وی افزود: چیزی غیر از این کثرات وجود دارد آنها را برای انسان معنادار می‌کند و وحدت و نظم می‌بخشد و انسان با آن در جهان حاضر می‌شود و در آن سکنا می‌گزیند اما آن چیز به امر بیرونی از زندگی و ناچیزی در کنار بقیه اشیا و روابط است.

هدایتی تاکید کرد: در آرای داوری تفکر چنین شأن و مقامی دارد بنای شهر ما و آبادانی جهان با تفکر صورت گرفته است پس بدون تفکر زندگی و سیاست به خطر می‌افتد و سامان امور از هم می‌پاشد تفکر فلسفی با پرسش از هستی آغاز می‌شود هستی انضمامی ترین و مبنایی‌ترین و نزدیک ترین چیز به انسان است لذا پرسش فلسفه پرسشی عادی از جنس پرسشهای معمولی روزمره نیست پرسش از هستی زندگی را به تعلیق در می‌آورد و به خطر می‌اندازد اما انسان با طرح این پرسش است که موقعیت خود را به یاد می‌آورد و در جهان می‌ایستد و از تن دادن به بیهودگی و پراکندگی روزمره می‌گریزد یافت و طرح این پرسش کار فلسفه نمی‌تواند پرسشی شخصی و دلبخواهی باشد.

وی افزود: داوری به دنبال طرح این پرسش است که به سراغ فلسفه فارابی می‌رود. فلسفه فارابی در تاریخ ما نمایانگر یک رخداد است ما در وجود آرای فارابی در تلاشیم تا معنای این رخداد و کشاکشی را که فارابی در نقطه تأسیس فلسفه اسلامی با آن روبه و است دریابیم و در این تلاش و پرسش فلسفی امروز ما نزدیک شویم فارابی در نقطه تأسیس فلسفه اسلامی متوجه می‌شود انسانی که با اسلام به ظهور رسیده زندگی و سیاستش جز با فلسفه شکل پیدا نمی‌کند و دوام نمی‌یابد بر همین اساس است که فلسفه فارابی آغاز تلاشی پرتنش برای تحقق فلسفه اسلامی است.

هدایتی ادامه داد: در فلسفه زمانی که با متفکران و متون کلاسیک فلسفی روبه رو می‌شویم از لحن و نحوه متفکر می‌توان آموخت و فیلسوفان مؤسس که در نقطه اساسی تاریخ فلسفه قرار گرفته، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. افلاطون بیش از آنکه در نظریات خود قابل دسترسی باشد در لحن و بیان افلاطون است که می‌توان با آن هم سخن شد آثار داوری نیز که به عنوان متفکر امروز می‌خوانیم به سادگی اسم و نظریه پیدا نمی‌کنیم لحن دکتر داوری آن چیزی که در کار او اهمیت دارد لحن داوری است که متفاوت از چیزی است که در فلسفه مرسوم است. لحن ایشان بیش از محتوای آثارش درس آموز است و این مساله به گفتار نزدیک می‌شود و نزدیک شدن لحن به گفتار توجه به انسان امروز است که امروز زندگی می‌کند.

وی تصریح کرد: این نحوه پرداختن و کار فلسفی کردن برای یک استاد فلسفه کار شجاعانه است و در ذات فلسفه این شجاعت را می‌طلبد گویا فیلسوف در ذات حقیقت در گفت‌وگو با زمان قمار می‌کند و می‌پذیرد که با زمان و الزام جهان طرح مساله و پرسش کند و ما این را از داوری می‌پذیریم شجاعت در خطر کردن طرح مساله، خصوصیت دکتر رضا داوری است.

فلسفه اسلامی و تحقق آن در ایران دوره معاصر از منظر دکتر داوری

طاهره کمالی زاده در دومین روز از نشست «داوری» در ترازوی داوری که به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی صبح امروز در تالار تمدن این پژوهشگاه آغاز به کار کرد، گفت: داوری اردکانی در زمره معدود متفکران حوزه فلسفه است که با نگاهی جامع و فراگیر به فلسفه به جایگاه، لوازم، ثمرات و تحقق آن نظر دارد. از این منظر، او فلسفه ایرانی- اسلامی را هم در سیر تاریخی از بدو ورود به ایران دوره اسلامی تا دوره معاصر و هم در ارتباط و نسبت آن با فلسفه غرب اهم از فلسفه یونان، فلسفه در دوره مدرن و معاصر بررسی می‌کند.

وی افزود: داوری به عنوان یک استاد فلسفه و فارابی شناس برجسته ایرانی، فلسفه اسلامی را از بدو تأسیس نظام فلسفی فارابی در ارتباط و نسبت آن با فلسفه یونانی مد نظر قرار داد. به نظر فارابی هر چند فلسفه را از یونانیان آموخت اما فلسفه در تفکر او هیئتی تألیفی یافت که با عالم اسلامی بیگانه نبود لذا فارابی نه مقلد صرف یونانیان بود و نه فلسفه او فلسفه التقاطی است.

این محقق و پژوهشگر بیان کرد: به نظر فارابی از معلمان یونانی صرفاً مسائل فلسفی را فرا نگرفته است بلکه با ایشان در تفکر شریک بوده است. بنابراین او خود را هم وارث تفکر فیلسوفان یونانی و هم شریک در این تفکر می دانسته است و راه‌هایی راه یافته است که از طریق آن می‌توان فلسفه مهجور و ضعیف را دوباره انشا و احیا کرد. اما در دوره متاخر فلسفه اسلامی نسبت فلسفه اسلامی با فلسفه مدرن اروپا شکل نگرفت.

کمالی زاده گفت: داوری ضمن نقد این دوره بر این باور است که استادان فلسفه اسلامی همچون علی مدرس زنوزی در بدایع الحکم در پاسخ پرسش‌های بدیع الملک میرزا که متضمن اشاراتی به آرای فلاسفه جدید غرب بود هر چند آرای آنها را می‌توانستند به خوبی درک کنند اما تفکر اروپاییان را ناچیز گرفتند و به آن توجهی نکردند. به اعتقاد وی اگر امثال زنوزی می‌توانستند مستقیماً با تفکر غربی آشنا شوند فلسفه اسلامی نیز می‌توانست در وضع تمدن جدید ما اثری جدی داشته باشد.

وی اضافه کرد: طبق نظر داوری حقیقت مشهورات و مقبولات در هر عصری در فلسفه همان عصر آشکار می‌شود. به همین جهت فلسفه نیازمند هم سخنی با فیلسوفان همان عصر است و این هم بدون آشنایی با فلسفه معاصر و جدید حاصل نمی‌شود.

این محقق و پژوهشگر در پایان خاطرنشان کرد: در نهایت وی با نگاه جامع به فلسفه با توجه به اینکه فلسفه جدید و فلسفه معاصر، فلسفه جهانی است تاکید دارد فلسفه اسلامی علیرغم درخشش تاریخی باید بتواند با فلسفه جهانی شریک شود. به نظر وی تحقق فلسفه در ایران در این حوزه منوط بر این مشارکت جهانی است و نشاط و دوام آن نیز در گرو تحقق این امر است.

نحوه اطلاق روشنفکری دینی در آثار داوری اردکانی مشخص نیست

علی پیرحیاتی در دومین روز از نشست «داوری» در ترازوی داوری که به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در تالار تمدن این پژوهشگاه آغاز به کار کرد، گفت: داوری در آثار گوناگون خود راجع به مسئله توسعه نیافتگی و راه دشوار تجدد تاکید دارد و معتقد است تجدد و توسعه با تکرار شعارگونه ایده آل ها تحقق نمی‌یابد.

وی افزود: اشکال دیدگاه‌های رایج این است که کار توسعه سهل پنداشتند. پیرو همین نگاه داوری به نقد روشنفکری دینی می‌پردازد و معتقد است این جریان نیز یکی از جریان‌هایی است که پیش فرض آن این است که دین و تجدد را به سادگی می‌توان با هم جمع کرد.

پیرحیاتی بیان کرد: این جریان همچنین بر این اصل استوار است که برای رسیدن به تجدد باید سنت را اصلاح کرد. اصولاً سنت در مقابل نیروی تجدد و توسعه مقاومت لجوجانه نمی‌کند. لذا داوری خاطرنشان می‌کند که روشنفکری دینی امری موقتی و گذرا است و نمی‌تواند به نتیجه‌ای ملموس برسد.

این نویسنده و محقق بیان داشت: نظر داوری به احتمال نمی‌تواند اختلاف در روند توسعه در بافت یک زبان و فرهنگ یکسان را تعیین کند. از طرف دیگر ضمن پذیرفتن این نکته که روشنفکری دینی قرار نیست به تحولی اساسی در توسعه یافتگی ما منجر شود به دفاع از این جریان در برابر نقدهای داوری می‌پردازیم و نشان می‌دهیم روشنفکری دینی از اقتضائات ناگزیر جهان توسعه نیافته است. کما اینکه نحوه اطلاق روشنفکری دینی در آثار داوری مشخص نیست و او نظرات متفاوتی راجع به مصداق‌های گوناگون این عبارت ابراز می‌کند.

دکتر داوری فیلسوفی است که تجربه مدرنیزاسیون را تفهیم کرد

مالک شجاعی در دومین روز از نشست «داوری» در ترازوی داوری که به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در تالار تمدن این پژوهشگاه آغاز به کار کرد، گفت: در میان اندیشوران حوزه و دانشگاه ایران معاصر تعداد کسانی که آموخته‌های فلسفی خود را در خدمت تحلیل و مسأله شناسی معضلات پیش روی فرهنگ و علوم انسانی معاصر ایران به کار گرفته اند پرشمار نیست.

وی ادامه داد: رضا داوری اردکانی به لحاظ تألیف و انتشار کتاب مقاله و سخنرانی در باب مناسبات فلسفه، تجدد و علوم انسانی و نسبت آن با وضع کنونی عالم ایرانی و تجربه مدیریت بزرگترین نهاد سیاست علمی کشور فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی در دوساحت نظر و عمل با این مسائل روبرو شده است.

شجاعی با اعلام اینکه آثار دکتر داوری در سه مرحله قابل بررسی است، افزود: بر اساس تمثیل درخت دکارتی و هرمونتیکال آثار دکتر داوری تجدد دارای یک ریشه و تنه است. درخت تجدد در آثار داوری آن چیزی است که از آن به تفکر یاد می‌کند و منظور از تفکر نیز «فلسفه» است. تنه این درخت «علم» است. دوره اول تفکر و دوره دوم علم و دوره سوم توسعه و تکنولوژی است که در آثار دکتر داوری مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.

این پژوهشگر ادامه داد: نظریات داوری هم تغییر کرده و هم تغییر نکرده است. در هر دوره‌ای از این دوره‌های سه گانه بر یکی از مؤلفه‌های تجدد متمر کز شدند. در هر دوره متناسب با تجارب زیسته خود تاکید را بر هر یک از این سه گانه گذاشته اند. داوری همیشه به اصالت فکر و فلسفه قائل بودند و تاکید بر ثمرات تجدد داشته است. در دوره سوم به مرحله هرمونوتیک مدرنیزاسیون رسیدند. در واقع می‌توان گفت دکتر داوری فیلسوفی است که تجربه مدرنیزاسیون را تفهیم کرد.

وی ادامه داد: می‌توان مهمترین دغدغه دکتر داوری در طول حدود پنج دهه کار فکری از زمان انتشار مبانی نظری تمدن غربی (۱۳۵۵) تا کتاب درباره علوم انسانی (۱۳۹۹) را تأمل فلسفی - تاریخی در باب ما و راه دشوار تجدد دانست.

شجاعی ادامه داد: نزد داوری، فلسفه جدید و علوم انسانی با تاریخ تجدد پیوند و مناسبت دارد و علوم انسانی در تناسب با مسائل دشوار پیش آمده در طریق تجدد پدید آمده اند.

وی ادامه داد: خوانش دکتر داوری از مناسبات هرمنوتیک، تجدد فلسفه و علوم انسانی همگرایی زیادی با جریان‌های فلسفه قاره‌ای و پست پوزیتیویستی (post-positivistic) در فلسفه علوم انسانی دارد برخلاف نگاه فلسفه پوزیتیویستی و تحلیلی مدافع علم در غرب فلسفه علوم انسانی - اجتماعی پست پوزیتیویستی»، در نیمه دوم قرن بیستم و بر بافت و زمینه ایدئولوژیکی متفاوتی شکل گرفته است.

«فرهنگ» بدون فلسفه از نشانگان زوال تمدنی است

محمد حسین بادامچیان در دومین روز از نشست «داوری» در ترازوی داوری که به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی صبح امروز هفتم خرداد ماه در تالار تمدن این پژوهشگاه آغاز به کار کرد، گفت: فارابی مهم‌ترین فیلسوف سیاسی مسلمان و سطح فکری او پیشرفته‌تر از وضع کنونی است و کتاب «فارابی» رضا داوری اردکانی به احتمال مهمترین خوانش معاصری که از فارابی به زبان فارسی تألیف شده است.

وی ادامه داد: بنظر من فارابی اصلش تأسیس سیاست عقلی بود و توفیقی بود که فارابی پیدا کرد اما همین سیاست عقلی موضوعی است که در حال حاضر وجود ندارد و از فقدان آن رنج می بریم. فارابی زمانی است که از هسته جهان انسانی خارج شده است.

بادامچیان افزود: فلسفه سیاسی فارابی بر روی دو گسل بنا شده است. «نزاع فلسفه با دین» و «نزاع فلسفه با سیاست» که به آن کمتر توجه داشتیم این دو گسل هستند.

این پژوهشگر اظهار داشت: با این حال این کتاب بیش از آنکه در دفاع از فلسفه سیاسی باشد ادعانامه ای عرفانی علیه فلسفه سیاسی است با وام گرفتن دوگانه بنیادین «زندگی نظری» و «زندگی عملی از هانا آرنت کتاب فارابی داوری اردکانی را می‌توان تلاشی عذرخواهانه برای جبران توجه فارابی به عمل و بازگرداندن فلسفه سیاسی متقدم اسلامی به دامان متافیزیک نظری متأخر اسلامی قلمداد کرد.

بادامچیان ادامه داد: داوری اردکانی به تأسی از اشتراوس معتقد به تضاد فلسفه و سیاست است و حوزه متناقض «فلسفه «سیاسی» را تنها از حیث نسبت آن با پنهان نگاری یا به تعبیر بهتر تقیه فیلسوف در جامعه پرخطر دینی می‌تواند توجیه کند، اما درعین حال بر خلاف اشتراوس به نزاع آتن و اورشلیم قائل نیست؛ نمی‌تواند برتری فلسفه بر و فلسفه اسلامی را در مسیر دینی شدن می‌خواند.

وی با طرح این پرسش که چرا در تمدنی که به تعبیر داوری در آتن است توجه به عقل شده است؟، افزود: داوری به این موضوع پاسخ نمی‌دهد و تلاش می‌کند صورت مساله را تحلیل کندو بنابر در روایتی در داوری مواجهیم که همان روایت دینی شدن فلسفه در تمدن اسلامی است. تفسیری که داوری از آن دارد به آن افتخار می‌کند و به ذات شرقی آن اشاره می‌کند.

منبع: مهر

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: