تردید هستی‌شناسانه از اعماق قرن پنجم / محمد زارع شیرین كندی

1402/3/8 ۱۰:۰۲

تردید هستی‌شناسانه از اعماق قرن پنجم / محمد زارع شیرین كندی

عمر خیام نیشابوری در تاریخ ادبیات ایران یکی از مناقشه‌برانگیزترین پدیده‌ها بوده است؛ جهان‌بینی جاری در رباعیات این شاعر/ فیلسوف، از آنجا که با زبان و در فضای شعر بیان می‎شود و شعر همواره عرصه آشنایی‌زدایی و طبعا ایهام و تاویل است، اختلاف‌نظرهای زیادی را در مورد او و نگاهش به دهستی برانگیخته است.

نگرشی به بشرانگاری در رباعیات خیام

عمر خیام نیشابوری در تاریخ ادبیات ایران یکی از مناقشه‌برانگیزترین پدیده‌ها بوده است؛ جهان‌بینی جاری در رباعیات این شاعر/ فیلسوف، از آنجا که با زبان و در فضای شعر بیان می‎شود و شعر همواره عرصه آشنایی‌زدایی و طبعا ایهام و تاویل است، اختلاف‌نظرهای زیادی را در مورد او و نگاهش به دهستی برانگیخته است. از عارف خواندن خیام تا دهری دانستن و بی‌باوری او به مابعدالطبیعه؛ آنچه در پی می‌آید، نوشتاری از دکتر محمد زارع شیرین‌کندی، دانش‌آموخته فلسفه غرب و نمونه‌ای‌است از قرائت‌های فلسفی موجود در مورد جهان رباعیات خیام. قرائت‌هایی که در میان دانش‌آموختگان رشته فلسفه نیز هرگز هم‌اندیشانه نبوده بلکه با تکثر و اختلاف نظر همراه بوده است. همان‌طور که انتشار این مطلب در «اعتماد» به معنای رد یا تایید آن نیست.

رباعیاتی را كه به نام خیام در تاریخ ثبت شده و طی سده‌ها فزونی و گسترش یافته است، شاید بتوان از معدود پرسیدن‌ها و اندیشیدن‌ها درباره حیات، آغاز و انجام آن، شدن (صیرورت) مستمر و مدام آن و معمای پیدایی انسان و زندگی او، در دوره اسلامی ایران به شمار آورد. در رباعیات، اندیشیدن و پرسیدن از هستی با رساترین واژه‌ها و روان‌ترین و كوتاه‌ترین عبارات برای بیان بلندترین معانی صورت می‌گیرد:

«از آمدن و رفتن ما سودی كو/ وز تار امید عمرما پودی كو / چندین سر و پای نازنینان جهان/ می‌سوزد و خاك می‌شود دودی كو»

یا:

«كو كوزه‌گر و كوزه خر و كوزه فروش»

گویی در اینجا رباعی به آشناترین، ملموس‌ترین، مانوس‌ترین و اثرگذارترین قالب شعری برای بیان احساس و اندیشه شاعر ناآرام و ناراضی بدل می‌شود. رباعی را بیشتر انسان‌ها، اعم از خواص و عوام و نخبه و توده، می‌توانند بفهمند زیرا به‌رغم دشواری سرایش آن، ساده و روشن و صریح است و مضمون را به سرعت به ذهن و ضمیر مخاطب منتقل می‌كند و شباهتی به متون سنگین و مضامین دشوار و فنی متفكران دوره اسلامی ندارد.

شاید بتوان رباعیات را از معدود اعتراض‌ها به باورهای مابعدالطبیعی و دینی آن روزگار و بلكه همه دوران‌ها قلمداد كرد. نگرش ‌مابعدالطبیعی مرسوم و بینش دینی غالب، قول به هماهنگی و سازگاری (هارمونی) عالم و بهترین جهانِ ممكن (نظام احسن) بودن این جهان است. شأن اصلی رباعیات، مواجهه انتقادی با این مابعدالطبیعه و دیانت رایج است. از زمان یونان باستان كیهان (كاسموس) واجد نظم و حیاتی درونی و سلسله مراتب وجودی و طبیعت به مثابه فوسیس دارای اركان و ساختاری منظم و مبرهن انگاشته می‌شده است. در این مابعدالطبیعه و ادیان متاثر از آن حتی یك ذره را نه می‌توان به نظام عالم افزود و نه می‌توان از آن كاست: «اگر یك ذره را برگیری از جای / خلل یابد همه عالم سراپای». متعاطیان این مابعدالطبیعه و قائلان به آموزه‌های این ادیان همان نظام محكم و متقن عالم را مدار قرار می‌دادند، به كاسموس و فوسیس می‌اندیشیدند و میان اندیشه و هستی فرق نمی‌نهادند. ارسطو متفكران پیش از سقراطی را فوسیس‌اندیشان و فوسیس‌شناسان («فوسیولوگوی») می‌نامد. در این طرز تفكر هنوز انسان و ذهن و خواست و اراده او دایرمدار نیست بلكه كیهان، نظام معقول، سازگار، زیبا، دیدنی و پسندیدنی آن مركز و محور است. از این‌رو، در این بینش و جهان‌نگری اعتراضی به وضع و نظم جهان دیده نمی‌شود. اعتراض انسان در برابر این كیهان و فوسیس معنایی نمی‌توانست داشته باشد و شاید هیچگاه به خاطر آن متفكران و معتقدان به آن نظام هستی خطور نمی‌كرده است كه گاه می‌توان ایراد و انتقادی نیز مطرح كرد و احیانا طرح و نقش و صورت دیگری را تصور یا آرزو نمود. این دیدگاه در دوره اسلامی نیز همواره مسلط بوده است. در رباعیات خیامی برخی نشانه‌های انكار این پارادایم مسلط دیده می‌شود. البته در رباعیات انتقاد از «كوزه‌گر»، «كوزه‌گر دهر» و «یزدان» است كه می‌تواند معادل صانع و خالق باشد، یعنی اعتراض رباعیات به كسی است كه وجود دارد اما طرح‌ها و تصمیم‌هایش نامقبول است. به دیگر سخن، اگرچه در بیشتر رباعیات انسان و ارزش‌ها و امیال و خواست‌هایش به تدریج اهمیت پیدا می‌كند اما بر آنها هنوز نیست‌انگاری حاكم نشده است زیرا در آن صورت اعتراض به نظم ناظم و طرح طراح و افعال فاعل و اعمال عامل بی‌معنا می‌شد. شورش‌های بیشتر رباعیات بر ضد هست و موجود است نه برضد نیست و معدوم، حتی گاه بر ضد موجودی است كه از صفاتی مانند علم برخوردار است: «می‌ خوردن من حق ز ازل می‌دانست /‌گر می‌ نخورم علم خدا جهل بود».

در بیشتر رباعیات، نظم مستولی بر عالم، از نظرگاه انسان ساكن در كره زمین، نظم معقول، موجه، عادلانه و سازگاری نیست چرا كه موافق میل و باب طبع انسان نیست و اگر قرار باشد انسانی آرمانخواه چون شاعر رباعیات آن را از نو بسازد به گونه‌ای می‌ساخت كه هر كس می‌توانست به آسانی به كام خود برسد. در رباعیات، انسان و احوال و آمال و احساساتش نیز به شمار آورده می‌شود و خوبی و خوشی و لذت و بدی و رنج و درد انسان، معیاری برای اندازه‌گیری میزان عدالت و هماهنگی و داد و وفاق عالم هستی قرار می‌گیرد. بدون انسان، حقیقت هستی هر چه باشد، ساكت و ساكن است زیرا هستی برای انسان می‌تواند معنا و ارزش داشته باشد و بدون انسان هیچ حقیقتی نیست. وقتی جهان برای انسان مطبوع و متلائم و خوش و زیبا نیست پس هستی و نیستی‌اش چه فرق می‌كند. وقتی جهان برای انسان عادلانه و خردمندانه نیست، بود و نبودش چه فرق می‌كند . در رباعیات، برخلاف جهان‌بینی باستان (اعم از یونانی و ایرانی)، فرد انسانی دیگر با عالم هستی در صلح و سازش دائم نیست بلكه ناراضی و ناخرسند است، سوال می‌كند، می‌اندیشد و به پاسخ و راه‌حل خردپسندی نمی‌رسد و از این‌رو گاه عصیان و طغیان هم می‌كند. سراینده بیشتر رباعیات دیگر راضی نیست كه در پاسخ پرسش‌هایش گفته شود فلان رویداد و پیشامد یا فلان تغییر و تحول مسلما حكمتی خاص داشته است كه ما انسان‌ها قادر به فهم و دركش نیستیم زیرا چنین توجیهی برای او نه تنها پذیرفتنی نیست بلكه شاید مضحك هم باشد. چرا كه مساله او همین ناتوانی آدمی از فهم امور و وقایع زیست جهانش است و او دقیقا از سر و حكمت این رخدادها و دگرگونی‌ها می‌پرسد. او دقیقا از سر و حكمت این ساختن‌ها و ویران كردن‌های پی درپی می‌پرسد. او از سر وحكمتِ آمدن و رفتن و حیات و ممات دانایان، نوابغ، زیبارویان و ماهرویان («گوهر قیمتی») می‌پرسد. او ازمعنای زمان و دهر و گردش افلاك و حوادث زمانمند می‌پرسد. پرسش از جبر حیات، زاد وولد، تغییر فصل‌ها و سال‌ها، پیری و مرگ در میان است. پرسش از تبعیض، بیداد، قساوت و بیرحمی فلك و كوتاهی و ابهام عمردر میان است. گویی او سرگشته و حیران است: «آورد به اضطرابم اول به وجود / جز حیرتم از حیات چیزی نفزود / رفتیم به اكراه و ندانیم چه بود / زین آمدن و بودن و رفتن مقصود». در نظر وی، جهان جز «خوابی و خیالی و فریبی و دمی» نبوده و نیست. او هرگز راه‌حل و پاسخ متقاعد‌كننده و خردپسندی جز دم غنیمتی و باده و مستی نمی‌یابد. او همواره شكاك و لاادری می‌ماند زیرا به صراحت می‌گوید كه «اسرار ازل را نه تو دانی و نه من / وین حرف معما نه تو خوانی و نه من». حتی گوینده این بیت نیز چند قرن پس از او هیچ راه و چاره‌ای برای پرسش‌های برخاسته از درد ورنج‌های اگزیستانسش نیافته است: «حدیث از مطرب و می ‌گوی و راز دهر كمتر جوی / كه كس نگشود و نگشاید به حكمت این معما را». به هرحال، سراینده بیشتر رباعیات نیز سرانجام به تناهی ذاتی آدمی و محدودیت عقل، درك، فهم و هوش او اعتراف می‌كند، به ناگزیر سكوت اختیار می‌كند و به پیاله شراب و مطرب و خوشباشی پناه می‌برد: «این قافله عمر عجب می‌گذرد/ دریاب دمی كه با طرب می‌گذرد/ ساقی غم فردای حریفان چه خوری/ پیش آر پیاله را كه شب می‌گذرد.»

به عبارت دیگر، صاحب رباعیات جبر و ضرورت حاكم را برنمی‌تابد زیرا اگر آن را تحمل می‌كرد این همه فریاد بر ضد ناسازگاری‌ها و بیدادگری‌های زمانه نمی‌كشید و این همه ناله و فغان از سكوت فلك سرنمی داد. جبری همه‌چیز را می‌پذیرد و به هر واقعه و سانحه‌ای، اعم از خوب و بد و تلخ و شیرین، سر تسلیم و رضا فرود می‌آورد اما سراینده رباعیات اغلب ناراضی و معترض و عاصی به نظر می‌رسد. این ناخرسندی و نقد و شورش به این سبب است كه او انسان را با همه عقل و اراده و احساسات و آرزوهایش به مركز عالم هستی منتقل می‌كند. اگر انسان، افكار، امیال و منافعش مهم و دایرمدار نیست پس هیچ چیز دیگر مهم و اساسی نیست. انسان در كانون رباعیات قرار گرفته زیرا در كانون عالم هستی است. اگر عالم هستی به انسان و نیازها و خواست‌هایش وقعی ننهاده و نمی‌نهد پس برای انسان نه عاقلانه است و نه عادلانه. تاكید بر خصوصیات اگزیستانس آدمی، آمال و هم و غم‌ها، ترس آگاهی‌ها، مرگ اندیشی‌ها، درد‌ها و آینده‌اندیشی‌های او در رباعیات، آنها را به یكی از مهم‌ترین آثار بشرانگارانه بدل می‌كند. شاید بتوان گفت كه در بیشتر رباعیات دست‌كم حق آزادی، حق پرسش، حق حیرت و حق اعتراض و فریاد انسان به رسمیت شناخته می‌شود. اگرچه انسان رباعیات با همه پرسش‌ها، چون و چرا‌ها، تشكیك و تردیدها و فریادها و ناله‌ها درنهایت راهی جز «نه تو دانی و نه من» نمی‌یابد و مجبور می‌شود به تناهی بنیادی انسان و ناچیزی او در مقابل پهنه وسیع و نامتناهی كیهانِ سرد و بی‌احساس اذعان كند.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: