مناسكی به بلندای تاریخ

1402/1/22 ۰۸:۳۵

مناسكی به بلندای تاریخ

. فرهنگ عامه همیشه از موسیقی بهره برده است. چه آن زمان كه بناست افسانه‌ای را روایت كند و چه آن هنگام كه می‌خواهد از وطن‌دوستی بگوید؛ چه آنجا كه اقوام از رنج‌های‌شان با همراهی موسیقی سخن می‌گویند و چه آن زمان كه از ظلم حاكمان و شرایط سخت روزگار صحبت می‌شود. موسیقی همچنین با مذهب و آیین‌های مذهبی نیز همراه بوده و حضور خود را تثبیت كرده است.

نگاهی به آیین سحرخوانی از منظر موسیقایی

سیمین سلیمانی: موسیقی در تار و پود فرهنگ مردم ایران تنیده شده و حضور بلامنازعی در موقعیت‌ها و مناطق مختلف این سرزمین دارد. تاریخ گواهی می‌دهد كه با ظهور هر فرهنگ، شكلی از موسیقی با آن همراه شده و در تداوم آن نقش ایفا كرده است. اگرچه در طول این چند دهه موسیقی از سوی ارگان‌های تصمیم‌ساز مهجور واقع شده اما جریان موسیقی حتی در شرایط دشوار مسیر خود را طی كرده و پا به پای مردم پیش رفته است. فرهنگ عامه همیشه از موسیقی بهره برده است. چه آن زمان كه بناست افسانه‌ای را روایت كند و چه آن هنگام كه می‌خواهد از وطن‌دوستی بگوید؛ چه آنجا كه اقوام از رنج‌های‌شان با همراهی موسیقی سخن می‌گویند و چه آن زمان كه از ظلم حاكمان و شرایط سخت روزگار صحبت می‌شود. موسیقی همچنین با مذهب و آیین‌های مذهبی نیز همراه بوده و حضور خود را تثبیت كرده است. در اینجا به موسیقی كه در ماه رمضان مرسوم و رایج بوده پرداخته شده است و به‌طور خاص نقش موسیقی در سحرخوانی‌های ماه رمضان مورد بحث واقع شده و حضور این شكل موسیقی و هم‌گامی این هنر را با فرهنگ مردم بررسی كرده‌ایم. درباره كلام مورد استفاده در این آیین، تناسب و فرم و محتوای به كار گرفته شده در آن گفته‌ایم و همچنین در ادامه درباره نقش زنان در سحرخوانی‌ها صحبت كردیم. آوازها و سازهایی كه در سحرخوانی استفاده می‌شده و همچین از مناطقی كه این فرهنگ همچنان در آن جریان دارد، سخن به میان آورده‌ایم. در این گزارش مجتبی قیطاقی كه پژوهشگر موسیقی و هنرهای اسلامی است، ما را همراهی كرده و پاسخگوی سوالات ما بوده است.

موسیقی ایرانی در سحرخوانی

در آغاز به ریشه سحر‌خوانی اشاره خواهیم داشت و به موسیقی‌ای كه در ماه رمضان مرسوم بوده است، خواهیم پرداخت. قیطاقی در این زمینه با اشاره به پیشینه سحرخوانی یادآور می‌شود كه روزه گرفتن در ایران پیش از اسلام نیز وجود داشته و به تبع آن ادبیات و فرهنگ سحری و سحرخوانی هم همراه آن بوده است. پیش از این سحرخوانی برای روزه‌داران در این ماه اقدامی كاربردی و برای بیدارباش و هشدار بوده ولی در حال حاضر با ورود تكنولوژی و ظهور رسانه‌های جدید، اگرچه تا حد زیادی كاربری گذشته خود را از دست داده ولی همچنان زنده است؛ سحرخوانی در مناطق مختلف با وجود وحدتی كه در آن دیده می‌شود، تفاوت‌هایی دارد. این پژوهشگر در این رابطه این طور توضیح می‌دهد: «سحری‌‌خوانی در هر منطقه‌ای به فراخور ظرفیت و فرهنگ خود همچنان وجود دارد اگر چه نقشی كه در میان مردم ایفا می‌كند همچون گذشته نیست اما هنوز جایگاه خود را در برخی مناطق حفظ كرده است. با نگاهی به پیشینه فرهنگی این سرزمین متوجه می‌شویم كه از وقتی در این اقلیم روزه گرفتنی بوده حتی قبل از اسلام، یقینا آداب و آیینی هم مربوط به این مساله شكل گرفته و وجود داشته است اگرچه شاید ما منابع مكتوب و متقن نداشته باشیم و نمی‌توانیم تاریخ و پیشینه سحرخوانی را به صراحت بگوییم اما به استناد فرهنگ و باورهای مردمی، آثار هنری و اشعار و آوازهایی كه به‌طور ویژه در این سرزمین شكل گرفته، به یقین می‌توانیم بگوییم كه سحرخوانی ریشه در تاریخ باورها و آیین‌های این سرزمین دارد و در واقع سنت كهنی به شمار می‌رود.»

فرم و محتوا در سحرخوانی‌های ماه رمضان

گستردگی موسیقی ایرانی آن چنان است كه می‌تواند پاسخگوی هر محتوایی هم باشد، در واقع هنر موسیقی ظرف بزرگی است كه توان در بر گرفتن فرهنگ‌های مختلف را دارا است. از این منظر قیطاقی به ویژگی‌های سحرخوانی و موسیقی به كار رفته در آن نیز اشاره می‌كند: «سحرخوانی‌ها را هم می‌توان در قالب فرم و هم محتوا بررسی كرد. گاه ممكن است ردیف آوازی ایرانی باشد یعنی در قالب آوازها و ردیف‌های آوازی و گوشه‌های آوازی مطرح می‌شود؛ منتها اگر كلامی در آن باشد، از اشعاری متناسب با حال و هوای ویژه این ماه كه بیشتر مباحث عرفانی و دغدغه‌های معرفتی دارد، استفاده می‌شود. مناقب‌‌خوانی و مناجات‌خوانی هم در این ماه مرسوم است كه در این میان ذكر مولا علی(ع) بسیار بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ چرا كه مناسبت آن در ماه رمضان است و اكثرا در قالب همان فرم‌های آوازی است. شاید از بهترین كسانی كه بتوانیم اسم ببریم، مرحوم محمد علی كریمخانی است كه ایشان یكی از استادانی بود كه بر اساس ردیف، مناجات‌ خوانی می‌كرد. استادانی همچون محمدرضا شجریان، علی‌اكبر رحیمی، احمد مراتب و برادران موذن‌زاده اردبیلی از جمله عزیزانی بودند كه به بهترین شكل با استفاده از ردیف موسیقی ایرانی در این ماه به عناوین مختلف در حوزه موسیقایی كه مرتبط با آیین روزه‌داری است، نقش ایفا كرده‌اند. در واقع یا سحرخوانی می‌كردند یا مناجات‌خوانی و آداب دیگر این ماه را به جا می‌آورده‌اند. از سویی موسیقی اقوام یا همان موسیقی نواحی ایران نیز درگیر این ماجرا بوده و هست. در قالب عناوین مختلفی هنرمندان موسیقی نواحی و مناطق مختلف ایران در این رابطه نقش ایفا كرده و می‌كنند. خنیاگران قومی، نقالان، چاوش‌خوانان قومی و تعزیه‌‌خوانان، ذاكران و ستایشگرانی هستند كه هركدام به شكلی در این فرهنگ سهیم هستند. دلیل آنكه به تعزیه‌خوانی اشاره شد، این است كه این ماه مصادف با شهادت حضرت علی است كه یا به صورت پرده‌خوانی یا به صورت تعزیه و شبیه‌خوانی داستان و روایت شهادن امام اول شیعیان در آن نقل می‌شود.»

سازها و آوازهای مرسوم در سحرخوانی

اما در ادامه به موسیقی‌ای كه در این ماه و خاصه در سحرخوانی جریان داشته خواهیم پرداخت، اینكه آیا صرفا این آیین آوازی بوده یا آلات موسیقی هم در آن از ابتدا دخیل بوده است. در هر منطقه چه ساز و آوازی استفاده می‌شود و چه آلات موسیقی‌ای در این فرهنگ مردم نقش ایفا كرده‌اند. در كدام مناطق سازهای دیگری وارد سحرخوانی شده‌اند و در كدام‌یك سازهای كمتری استفاده می‌شود. مجتبی قیطاقی در ادامه به این پرسش پاسخ داده كه چگونه مردم هر منطقه از ساز و آواز خود و در واقع فرهنگ كهن‌شان برای سنت سحرخوانی بهره برده‌اند. «در بسیاری از این نواحی گاهی آواز را در كنار ساز می‌شنوید. یعنی گاهی برای بیدارباش، هشدار و... از آن استفاده شده است. گاهی هنرمندان این حوزه مناجات‌خوانی می‌كنند و گاهی آوازهای معرفتی، آوازهای عرفانی و آیینی می‌خوانند یا ستایشگری می‌كنند. این آوازها گاهی با ساز دوتار همراه است. همراهی ساز دوتار و آواز را در مناطقی همچون خراسان یا تركمن صحرا می‌بینیم، در نواحی كردستان و كرمانشاه تنبور و آواز را كنار هم داریم. مردم این مناطق با دف هم می‌خوانند. ‌سازی در منطقه كردستان به نام دوزله هست كه شبیه ساز قوشمه شمال خراسان است. دوزله‌نوازان آن منطقه در سحرخوانی، آوازها را همراهی می‌كنند و گاهی هم به تنهایی در مراسم آیینی می‌نوازند و حتی گاه برای بیدارباش از این ساز استفاده می‌كنند. به‌طور كلی از همه ظرفیت‌های بومی كه می‌تواند مناسب این قصه باشد، مردم به‌طور صمیمانه استفاده كرده‌اند. علاوه بر سازهایی كه عرض كردم، این آیین به صورت تك نوازی یا بدون آواز كه فقط ساز نوازی است در مناطق مختلف دیده می‌شود كه به آن سحری نوازی می‌گویند. در سحری نوازی ما سازهایی مثل شیپور داریم و انواع سازهای بادی كه این نوع سازها در سنت سحری نوازی استفاده می‌شوند. سرنانوازی نیز در مناطقی مرسوم بوده است. دهل و سرنا در مناطقی باهم نواخته می‌شوند كه برای بیدارباش است یا در پاسداشت سحر قطعه‌ای را اجرا می‌كنند یا به قول اصطلاحی كه در خراسان مرسوم است، برای بیدارسازی، نوبت نوازی می‌كنند كه نوبت‌نوازی هم در دو نوبت در سحر با نوازندگی سرنا و دهل یا دهل تنها یا سرنای تنها نواخته می‌شده است. نقاره زنی‌ نیز در نوبت‌های مختلف و معمولا در دو نوبت سحر انجام می‌شده است. مثلا در خراسان نقاره زنی، یك نوبت در سحر بوده و یك نوبت در افطار اجرا می‌شده است. در مناطق مختلف هم عادات مردم متفاوت است. در برخی مناطق شاهد هستیم كه هشدار اول و هشدار دوم در سحر دارند. هشدار اول به معنای بیدارباش بوده و هشدار دوم به معنای دست كشیدن از خوردن و آشامیدن است و مردم كاملا با این هشدارها آشنا بودند چون در آن زمان رسانه به شكل امروز نبوده كه دقیقا ساعت اذان را اعلام كنند، موسیقی با این ویژگی‌ها نقش خود را ایفا می‌كرده است و كاركرد رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی هم داشته است. در بوشهر سازهای كوبه‌ای مثل طبل و دمام مرسوم است. در این منطقه طبل زنی هست و مرسوم است كه سحرخوانان در خیابان‌ها راه می‌روند و طبل می‌زنند و چیزهایی می‌خوانند كه حكم بیدارباش را دارد. در قشم و كیش و حاشیه خلیج فارس اصطلاحاتی مثل گُم گُمِ سحری یا دُم دُمِ سحری كه از نوازندگی طبل و دمام گرفته شده، مرسوم است و كنار آن، آواز یا اشعاری خوانده می‌شود با این مضمون كه بلند شوید و خدای جاویدان را یاد كنید. در لرستان و اقوام بختیاری و قشقایی نیز سرنانوازی، نقاره‌نوازی و كرنانوازی مرسوم است به ویژه در مناطق بختیاری و گیلان كرنا نوازی بسیار شهرت دارد. كرنانوازان گیلان در برخی روستاها بسیار مشهور هستند كه به صورت دسته‌ای كنار هم قرار می‌گیرند و در این مساله به صورت گروهی مشاركت دارند. از افرادی كه می‌توان در این آیین نام برد، مرحوم دهكردی است كه از سرنا نوازان بختیاری به شمار می‌رود و یكی از مشهورترین سرنانوازان بوده است. در بسیاری از مناطق ایران فقط نقاره نوازی می‌بینید؛ مثلا در كاشان، یزد و نایین؛ در این مناطق كه بافت مذهبی دارند سازهای دیگر آن چنان در موضوع موسیقی‌ای كه در رمضان جریان دارد، نمودی ندارند. طبس هم این طور است كه غالبا نقاره زنی در آنجا رایج است. در واقع در بافت‌های مذهبی دیگر آلات موسیقی كمتر وارد این حوزه شده‌اند.»

مشاركت زنان در سحرخوانی

برخلاف آنچه تصور می‌شود زنان هم در این آیین مذهبی مشاركت داشته‌اند. نقش زنان غالبا در آیینی به اسم «تشت‌زنی» و همچنین لالایی‌هایی كه مادران برای فرزندان در این ماه می‌خوانده‌اند، پررنگ بوده است. در سنت درزنی یا كلون‌زنی هم زنان مشاركت داشته‌اند و برای بیدارباش مردم فعالیت می‌كرده‌اند. قیطاقی درباره سنت تشت‌زنی و حضور زنان در این آیین و سنت هم توضیحاتی می‌دهد. «آیین تشت زنی، از آن دسته آیین‌هایی بوده كه اغلب زنان آن را اجرا می‌كرده‌اند. معمولا تشت را در بسیاری از روستاها خانم‌ها می‌زدند و بیدارباش می‌گفتند. زدن وی تشت مسی صدای خاصی دارد و زنگ خاصی را تولید می‌كند كه مورد توجه قرار می‌گرفته است. این نكته را باید تاكید كرد كه در شرایط عادی به دلیل اینكه ظرف مسی قابل احترام برای مردم به ویژه برای مردم روستاها است، كسی به آن ضربه نمی‌زند، تشت مسی تشتی بوده كه از آن برای پختن نان و در واقع درست كردن خمیر از آن استفاده می‌كردند برای همین تشت مسی برای مردم محترم بوده و حتی قداست داشته و از آنجا كه ماه رمضان نیز برای مردم قابل احترام بوده از این تشت مسی برای این آیین استفاده می‌كرده‌اند و در واقع از این شیء كه برای مردم قداست و احترام داشته در ماه رمضان استفاده می‌كرده‌اند. در واقع وقتی این زنگ نواخته می‌شود یعنی خبر خاصی هست كه متفاوت از دیگر اخبار است. بانوان همچنین برای كودكان لالایی‌هایی داشتند كه برگرفته از مضامین ماه مبارك رمضان بوده است. گاهی همخوانی‌هایی نیز در جمع خانم‌ها صورت می‌گرفته كه این سنت نیز در برخی مناطق مرسوم بوده است. در بعضی مناطق خراسان و تركمن صحرا در جمع بانوان همخوانی‌هایی داشتند و گاهی به شكلی نقالی می‌كردند یا قصه می‌گفتند. یك سنت دیگر هم كه در گذشته وجود داشته است، در زنی یا كلون زنی بود. همانطور كه می‌دانید درِ خانه‌ها كلون‌های زنانه و مردانه داشته است. درزنی یا كلون زنی هم در مناطق مختلف مرسوم بوده و با ریتم خاصی نواخته می‌شده كه صاحب خانه در این مواقع متوجه می‌شده است كه این در زدن و كلون زدن به معنای این نیست كه كسی پشت در منتظر است یا مهمان است، صاحب خانه كاملا متوجه بوده كه این كلون زدن مفهوم بیدارباش و هشدار را دارد. در این سنت هم زنان در كلون زنی مشاركت داشتند و صاحب خانه با به صدا در آمدن كلون در متوجه می‌شد كه فردی كه هشدار می‌دهد و صاحبان خانه را بیدار می‌كند، زن است یا مرد.»

كلام در موسیقی رایج رمضان

كلام و ادبیات همیشه با موسیقی ایرانی عجین بوده است و این دو گاه چونان در هم تنیده می‌شوند كه مخاطب آن را یكی فرض می‌كند. در موسیقی رایج رمضان نیز این موضوع بارز است. كلام در موسیقی رایج در این ماه خاص خودش است. قیطاقی بهره مردم را از كلام و موسیقی در فرهنگ ایرانی بسیار حكیمانه توصیف می‌كند. او معتقد است موسیقی در این سرزمین كاملا هدفمند و روایت‌گر فرهنگ مردم است. «موسیقی در این سرزمین از روی حكمت است. موسیقی باری به هر جهت نبوده و در واقع تنها به عنوان وسیله سرگرمی و تفنن نیست. موسیقی بهترین تناسب را با فرهنگ این سرزمین دارد. دقیقا آنها چیزی را ردیف كردند كه به بهترین شكل كاربرد داشته است؛ یعنی موسیقی یك هنر لوكسِ بالا نشین و طاقچه‌نشین نبوده است بلكه در میان مردم حضور پیدا می‌كرده است. دقیقا در بطن زندگی مردم، موسیقی اجرا می‌شده و جریان داشته است. این تناسب و انتخاب‌های حكیمانه را می‌توان در یك مثال وصف كنمو ببینید، استاد محمدرضا شجریان وقتی می‌خواهد مناجات‌خوانی كند ابیاتی را انتخاب می‌كند و آن را در گوشه مثنوی افشاری می‌خواند كه بهترین سازگاری را با مفهوم داراست. وقتی به این همه تناسب دقت شود كاملا مشخص است كه موسیقی‌ای كه از آن صحبت می‌كنیم یك موسیقی صرفا تفننی نیست بلكه فاخر و حكیمانه است.

این موسیقی كه از آن سخن گفتیم یقینا هم به لحاظ فرم كار و هم به لحاظ محتوا، متناسب خلق شده است و حتی طراحی آن نیز حكیمانه است. طبیعتا تناسب شعر و كلام هم با موسیقی كه از آن یاد شد، مورد انتظار است. این یعنی همان تركیبی كه بهترین اثر‌گذاری را از آن شاهد هستیم. كلامی كه در سحرخوانی‌ها، مناجات‌خوانی‌ها، منقبت‌خوانی‌ها و... استفاده می‌شود كلامی متناسب با همین موسیقی حكیمانه است. كلام معمولا عرفانی و با بهره‌گیری از مضامین مذهبی است. از اشعار شاعران و عرفای بزرگ نیز در اینها استفاده می‌شود البته در عصر حاضر می‌بینیم كه اشعار شاعران معاصر هم مورد استفاده قرار می‌گیرد ولی غالبا به دلیل ریشه‌های فرهنگی و قدمت آثار ادبی كلاسیك، این نوع كلام بیشتر در سحرخوانی‌ها و موسیقی رمضان مورد استفاده قرار می‌گیرد و استقبال بیشتری از ادبیات كلاسیك در سخرخوانی می‌شود.»

سحرخوانی هنوز هم وجود دارد؟

از آنجا كه غالبا سحرخوانی برای بیدارباش و اطلاع‌رسانی در گذشته استفاده می‌شده است، این نكته مورد توجه قرار می‌گیرد كه آیا با ظهور تكنولوژی هنوز هم این آیین زنده است و آیا هنوز اجرا می‌شود. اگر پیش از این سحرخوانی حكم بیدارباش داشته آیا در حال حاضر تبدیل به یك فرهنگ موزه‌ای شده است یا همچنان زنده است. قیطاقی در بخش پایانی به این موضوع می‌پردازد. این پژوهشگر معتقد است احیای این آیین‌ها خدمتی به فرهنگ مردم این سرزمین است و نباید در زنده نگه داشتن آیین‌ها و سنت‌ها مماشات كرد وگرنه بدون تردید رو به خاموشی و فراموشی خواهند رفت. او به جایگاه حال حاضر سحرخوانی در نقاط مختلف ایران اشاره می‌كند. «در نقاط شهری می‌توان گفت كه تقریبا دیگر سحرخوانی نداریم. مگر اینكه آن را از رادیو و تلویزیون دنبال كنیم، البته اگر به این فرهنگ بپردازند. رسانه‌ها نقش مهمی برای زنده نگه داشتن فرهنگ‌های مختلف ایفا می‌كنند و انتظار می‌رود كه با پرداختن به این آیین‌ها كمك كنند تا به فراموشی سپرده نشوند همچنین با رسیدگی و پاسداشت هنرمندانی كه به فرهنگ و آیین‌های كهن می‌پردازند و آن را زنده نگه داشته‌اند، می‌توان حیات این آیین‌ها و رسوم را حفظ كرد و تداوم آن را تضمین نمود. اگر از بافت شهری عبور كنیم و به بافت روستایی و عشایری توجه كنیم خواهیم دید كه تقریبا در تمام اقوام ایرانی، این آیین كهن همچنان در برخی نقاط زنده است و بیشتر این آیین در روستاها و در نقاط عشایری در جریان است. هنوز هم برخی روستاها و قبیله‌های عشایری به این سنت پایبند هستند و آن را پاس می‌دارند؛ در این مناطق كه از آنها یاد شد اكثرا حتی كاركرد خود را نیز حفظ كرده است. ما در مناطقی هنوز دهل را با آواز برای بیدارباش می‌شنویم. هنوز غزل خوانی بیرجند كه راه می‌روند و دایره می‌زنند و آواز می‌خوانند و غزل خوانی می‌كنند در زمان سحری دیده می‌شود. در شرق خراسان، در تركمن صحرا، در نواحی بوشهر، جزایر خلیج فارس و در بسیاری از نقاط از جمله در كناره‌های ایران همچنان این آیین برقرار است و گاه حتی كاركردش را هم حفظ كرده است. حفظ این سنت بیشتر در اقوام مختلف دیده می‌شود برای اینكه هنوز رابطه خویشاوندی آنها با سنت و فرهنگ وجود دارد یا حداقل بیشتر از شهری‌ها این ارتباط برقرار است، این آیین همچنان در چنین مناطقی اجرا می‌شوند. البته كه حیات این فرهنگ‌ها و آیین‌ها وابسته به این است كه چقدر از آنها پاسداری كنیم.»

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: