1401/9/14 ۱۲:۱۸
در سال ۱۳۱۲ هنگام خاکبردارى از تخت جمشید، در گوشه شمال غربى صُفّه، اتاقى پیدا شد که درِ آن تیغه شده بود، گویا در همان روزگاران. در این اتاق تعداد فراوانى الواح گِلى کشف شد که بر روى آنها و در تمام اطراف هر یک، نوشتههایى به خط میخى دیده میشد و پس از مطالعات اولیه معلوم شد خط و زبان آنها ایلامى است. در آن زمان تنها مرکز ایلام شناسى جهان، دانشگاه شیکاگو بود.
در سال ۱۳۱۲ هنگام خاکبردارى از تخت جمشید، در گوشه شمال غربى صُفّه، اتاقى پیدا شد که درِ آن تیغه شده بود، گویا در همان روزگاران. در این اتاق تعداد فراوانى الواح گِلى کشف شد که بر روى آنها و در تمام اطراف هر یک، نوشتههایى به خط میخى دیده میشد و پس از مطالعات اولیه معلوم شد خط و زبان آنها ایلامى است. در آن زمان تنها مرکز ایلام شناسى جهان، دانشگاه شیکاگو بود. متخصصان برجسته که یکى پروفسور برستد (Breasted) بود که متأسفانه در همان اوان در گذشته بود و دیگرى پروفسور کامرون. لازم به ذکر است که اساساً حفریات تخت جمشید، طبق قراردادى به «مؤسسه شرقى» همین دانشگاه واگذار شده بود. چندى بعد در محلى که امروز بهطور قطع محل خزانه و حسابدارى تخت جمشید تشخیص داده شده است، تعداد ۷۵ لوح دیگر به دست آمد. دو سال بعد، یعنى در سال ۱۳۱۴ با توافقى که با دولت ایران به عمل آمد، این الواح را در صندوقهایى با کشتى به آمریکا فرستادند و در آنجا مورد مطالعه و بررسى دانشمندان قرار گرفت و اکنون که این سطور نوشته میشود، در زمینه ترجمه این الواح دو کتاب موجود است که نخستین آنها ثمره زحمات و کوششهاى شادروان پروفسور کامرون بر روى الواح خزانه تخت جمشید و دیگرى حاصل مطالعات و بررسیهاى عمیق و همهجانبه پروفسور هالوک است بر روى الواح باروى تخت جمشید.
در کتاب دکتر کامرون «الواح خزانه تختجمشید»، جمعاً ۸۵ لوح، ترجمه و به چاپ رسیده است، به همراه مقدمهاى در ۸۲ صفحه، که طى آن در ده بخش به تمام مسائل و جنبههاى مربوط به الواح پرداخته و در پایان نشانههاى الفباى ایلامى نیز آورده است. اینک به گزارش وضع کارگران حقوقبگیر در این ۸۵ لوح میپردازیم.
وضع کارگران حقوقبگیر
نخست باید گفت بیشتر کارگران، ایرانى و ظاهراً اهل محل هستند؛ کارگرانى که از سایر نقاط امپراتورى هخامنشى آمدهاند، به طور واضح معرفى شدهاند؛ مثلا در نخستین لوح این مجموعه یک کارگر مصرى که درودگر یا نجار بود و نیز سرپرستى صد نفر کارگر را بهعهده داشت، دستمزد پنج ماه خود را یک جا دریافت داشته است، حقوق ماهیانه او ۵ر۶ شِکِل (Shekel) بود.
نکته جالب که در تمامى این الواح به چشم میخورد، این است که کارگر میتوانست نصف حقوق دریافتى خود را به صورت جنس دریافت کند و نیز بهاى جنسى که دریافت میکرد، به صراحت در هر متن ذکر میشد و میتوان ادعا کرد که نخستین تأمینى که براى کارگر درنظر گرفته شده، همین است که هیچکس نگرانى از این بابت نداشت که جنسى را گرانتر بخرد و درنتیجه قدرت خریدش به نسبت به دستمزدى که دریافت میکرد، همیشه ثابت میماند.
نکته دیگر حائز اهمیت این است که احتمال دارد مبلغ نقدى دریافتى، نصف دستمزد واقعى کارگر بوده ونیم دیگر را جنس میگرفته است.
نکته سوم این که در این متنها بهندرت به حقوق یک ماهه برمیخوریم؛ یعنى حقوقها ماه به ماه پرداخت نمیشد، ما به حقوقهاى دوماهه، سه ماهه، چهارماهه و حتى دوازده ماهه برمیخوریم؛ براى نمونه در لوح شماره ۲۳ دو نفر کارگر که کارشان ساختن درهاى آهنى بود، مزد دوازده ماه کار خود را از فروردین تا اسفند یا بنابر تقویم هخامنشى از «ادوکانى» تا «ویخته» یکجا دریافت کردهاند. اگر در نظر بگیریم که عده زیادى از کارگران قطعاً و نه احتمالا زن و بچه هم داشتهاند، نمیتوان پذیرفت که آنها دوازده ماه گرسنگى را تحمل میکردند تا پدر خانواده در پایان سال حقوق خود را دریافت دارد. میتوان دراینجا چند فرض را مطرح کرد:
نخست: کارگران که بیشتر محلى هستند، از روستاهاى نزدیک و دور حتى از شیراز به تخت جمشید براى کار میآمدند. زنان در خانه خود و با فرزندان زندگى میکردند و احتمالا قطعه زمینى داشتند و چارپایانى که خوراکشان را تأمین میکرد. شاید زنان و دختران، به کارهاى دستى نیز میپرداختند و از فروش آنها درآمدى داشتند که کمکخرج زندگى آنها میشد. هنوز چه در ایران و چه در بسیارى از نقاط جهان، میتوان پدرانى را یافت که در نقطهاى دور از زادگاه خود به کار مشغولند و هرچندماه یک بار به خانواده خود سرمیزنند و دستمزد مدت کار خود را براى خانواده خود میبرند. پیداست که میتوان بلافاصله این احتمال را هم مطرح کرد که کسانى که دستمزد سه یا چهار ماه کار خود را دریافت میدارند، ترک کارشان ممکن است براى سرکشى به خانواده باشد و این را باید یک نوع مرخصى بدون حقوق تلقى کرد که پس از گذراندن روزها یا هفتههایى، بار دیگر به سر کار خود بازمیگردند. معلوم است کسانى که مزد یکساله را یکجا دریافت کردهاند، متأهل نبودهاند.
دوم: با توجه به اینکه کارگران براى تأمین معاش و خورد و خوراک روزانه خود نیاز به پول داشتهاند، معقول نیست تصور کنیم در تمام مدت سه یا چهار ماه یا بیشتر یا کمتر که دستمزدى نگرفتهاند، احتیاجى به خوراک و مسکن و حتى لباس نداشتهاند؛ بنابراین میتوان بهطور قطع اظهار نظر کرد که این مسائل کلا به عهده کارفرما بوده است. میتوان بر مطالب فوق بیمارى را نیز اضافه نمود و نیز صدمات احتمالى ناشى از کارهاى سخت و سنگینى که باتوجه به ساختمان عظیم تختجمشید، میتوان انتظار داشت.
من تصور میکنم که ما با یک نوع، هر نوعى که بشود پذیرفت، کم یا زیاد پانسیون و بیمه سر وکار داریم، بدین معنى که در طول کار لباس و مسکن و خورد و خوراک کارگران را «صاحب کار» یا «کارفرما» عهدهدار بوده و در مواقع بیمارى و تصادفات و صدمات نیز در همانجا و بهصورت رایگان تحت درمان قرار میگرفته است. با توجه به سازمان ادارى بینظیر هخامنشیان، چه پیش از آنها و چه پس از آنها و حتى در بسیارى از نقاط جهان امروز به هیچ وجه چنین امرى بعید نمینماید.
نکتهاى که در اینجا لازم به یادآورى است، حضور کارگران غیر محلى و حتى غیر ایرانى در اینجاست؛ کارگرانى که از سایر متصرفات ایران هخامنشى آمدهاند و در زمان ترک کار، مزد خود را دریافت کردهاند. این کارگران از نظر دستمزد به هیچ وجه با دیگر کارگران تفاوتى ندارند و در این الواح، از این ایالتها کارگرانى معرفى شدهاند: مصر، سوریه، کاریه، یونان.
در نخستین لوح این مجموعه، یک نجار یا درودگر مصرى را داریم که در عین حال، سرپرستى صد کارگر قطعاً نجار را نیز عهدهدار بوده. این استادکار پس از پنج ماه، کار خود را ترک کرده و ناچار به وطن خود بازگشته؛ بنابراین دستمزد این مدت را یکجا دریافت نموده است. در اینجا بد نیست براى نشان دادن نظم بیمانند سازمان ادارى هخامنشى عین حواله پرداخت حقوق این مصرى که چند سطر بیشتر نیست، آورده شود. بردکاما (مسئول مستقیم کارگر) به شاکا (که او هم مسئول پرداخت دستمزدها و به عبارت دیگر، حسابدار بوده) گزارش میدهد:
«سه کُرشه و دو شِکِل و نیم نقره به هر دکاما نام او، یک درودگر مصرى [و نیز] سرپرست صد [نفر] کارگر مزدور پارسه [نام اصلى تختجمشید] که وهوکا مسئول [آنها] است، بپردازید. [معادل پولى] یک گوسفند سه شکل، یک کوزه [شراب] یک [شکل]، براى ماههاى آبان، آذر، دى، بهمن و اسفند، روى هم پنجماهِ سال ۳۲ [داریوش]. یک مرد در ماه شش و نیم (۵ر۶) شکل دریافت میکند. [لوح] را هیپى روکا نوشت و از مردوکا رسید گرفت.»
بدین طریق به نظر میرسد کارگران در تمام مدت کار، مخارجى نداشتهاند و کارفرما متکلف هزینه زندگى آنها بوده است. در اینجا لازم است به یک لوح استثنایى نیز اشاره کنیم. در لوح شماره ۲۱ کتاب کامرون، دستور پرداخت دستمزد کسانى که به عنوان تنظیم کننده حسابها در خزانه تختجمشید مشغول بودهاند، بابت چهارماه، یعنى ماههاى ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲ (آذر تا پایان اسفند) صادر شده است. نکته جالب دراین لوح استثنایى، این است که تاریخ این دستور ماه دهم (دى ماه) است؛ یعنى این کارگران در ماه دوم، دستمزد خود را تا پایان ماه چهارم دریافت کردهاند. میتوان چنین استنتاج کرد که این کارگران که ده نفرند، به هر دلیلى که تصور کنیم، نیازمند پول بودهاند و خزانهدارى تختجمشید پیشاپیش حقوق ماههاى آینده آنها را به صورت مساعده یا پیشپرداخت و براى رفع نیازشان به آنها پرداخت کرده است.
مساعده دادن به کارگر را میتوان یکى از مهمترین مظاهر تأمین اجتماعى در بیستوپنج قرن پیش در جهان تلقى کرد. میتوان ادعا کرد که همین یک لوح، نشاندهندۀ عمق توجه دستگاه دولت به زندگى مردم حتى یک کارگر روزمزد است که نه تنها بیسابقه، بلکه حتى تا قرنها پس از آن، نیز بدون لاحقه باقى مانده است.
چند نکته
در میان این الواح ۸۵گانه، نکات فراوانى میتوان یافت که نمیتوان به همه آنها پرداخت مگر فهرستوار، و من سعى میکنم نکات آن را در کمال اختصار نقل کنم:
کارگران تنها مردان نیستند، بلکه در میان آنها زن، پسر و دختر نیز کم نیست. چند نکته را باید متذکر شد: به نظر میرسد سن قانونى در ایران باستان پانزده سالگى بود؛ چنانکه در دین زرتشت نیز پسران و دختران تا این سن هنوز «اهل دین» شناخته نمیشوند و تنها پس از انجام مراسمى در هنگام رسیدن به سن بلوغ دینى، یعنى پانزدهسالگی، به جرگه اهل دین درمیآیند؛ بنابراین و باتوجه کارهایى که دختران و پسران در آن شرکت دارند، میتوان سن آنها را بین ۱۵ و ۱۸ سال تعیین نمود؛ مثلا براى نمونه در این الواح دختران در این مشاغل شرکت دارند: طلاکارى (۳۷)، تهیه آبجو (۴۶)، تهیه شراب (۳۶)، ساختن زره (۵۲)، کار روى مس (۵۴)، نگهدارى گوسفندان (۶۱)، صنعتگرى (۶۹ و ۷۰). هیچیک از این کارها را نمیتوان به «دختربچه»ها محول کرد. البته در تمام اینگونه مشاغل، دستمزد پسران بیش از دختران است و نیز چنین است دستمزد مردان در مقایسه با زنان.
در لوح ۴۸ شش پسر در خدمت یک بانوى احتمالاً متشخص و دربارى، به کار حسابدارى مشغول بودهاند و دستمزد ماهیانۀ نسبتاً خوبى دریافت میکردهاند. بهطور قطع باید گفت این پسران، باسواد بودهاند. البته در این الواح به حسابداران متعددى برمیخوریم؛ ولى این یکى نشان میدهد که بهعکس تصور بسیارى، سواد به هیچ وجه در انحصار طبقه یا گروه خاصى نبود.
نکتهاى که حتى از این کار جالبتر است، برابرى دستمزد همین نوجوانان حسابدار و باسواد با یک خرکچى نوجوان است (لوح ۴۷). در این لوح یازده پسر یا نوجوان حواله دستمزد خود را گرفتهاند. دستمزد اینان و دستمزد حسابداران نوجوان، برابر و ماهیانه ۵ر۳ شکل نقره است.
تقریباً در همه کارى، زنان کارگر نیز حضور دارند و در الواح از آنها سخن رفته است؛ ولى چنان که گفته شد، دستمزد آنها معمولا از دستمزد مردان کمتر است و در همه جا از پسران بیشتر. پس از این خواهیم دید که در «الواح باروى تختجمشید» دستمزد زنان و مردان برابر است و حتى گاه بیشتر و در برخى از کارگاهها، زنان سمت سرپرستى و ریاست بر مردان را هم برعهده دارند. زنان را در این الواح در مشاغل طلاکار، آبجوساز، کار در خزانه، متصدى مالیات، صنعتگر مس کار، چوپان، زرهساز، شرابگیر به کار مشغولند.
در لوح دیگرى (۶۹) تعداد ۹۲۴ کارگر، مزد ده روز کار خود را گرفته اند. این کارگران، صنعتگر یا پیشهور بودند. متن لوح نشان میدهد که این عده براى انجام یک کار ضرورى، از جایى دیگر براى مدت محدودى (ده روز) فرستاده شدهاند. در لوح آمده که اینها را «پاتیناشا» فرستاده است. دستمزد این مدت کار این گروه به نسبت به سایر دستمزدها، بالاست. فرض بر این است که این کارگران و صنعتگران را از مکانى که احتمالا به تختجمشید نزدیک بوده، براى انجام یک کار فورى و ضرورى و بسیار سنگین به تختجمشید آورده و پس از انجام کار، به سرکار اصلى خود برگرداندهاند. تعداد فراوان اینها باید به چه منظورى بوده باشد؟ حتى میتوان گفت دستمزد بالاى این ده روز حالت پاداش دارد، نه حقوق.
اکنون که صحبت از پاداش شد، لازم است از پولى که به ۱۱۳ نفر چوپان داده شده است، یاد کنیم. در صدر لوح شماره ۵ آمده است «به فرمان داریوش» و به هر یک از این چوپانان، مبلغ هشت کرشه (برابر با هشتاد شکل نقره) پرداخت شده است. هیچ توضیح دیگرى در آنجا نیامده، این لوح از این جهت بیسابقه است که نه دستمزد و حقوق است و نه بین شبانان تفاوتى از نظر دریافت پول قائل شدهاند. با این پول هر شبان میتوانست براى خود ۲۶ گوسفند بخرد و دو شکل هم زیاد بیاورد. تقریباً میتوان یقین کرد که این پرداخت یک نوع پاداش یا به مناسبت خاصى بوده و چون فرمان آن از سوى شخص داریوش صادر شده، نشاندهنده عمق توجه داریوش، حتى به زندگى شبانان بوده است. تاریخ لوح معلوم نیست، کامرون احتمال میدهد که پس از سال ۳۰ حکومت داریوش نوشته شده است.
البته در یک لوح دیگر نیز از پرداختى نظیر این پرداخت و بهکلى غیرقابل توجیه داریم. در لوح شماره ۴ به سیزده نفر، که نام یک یک آنها آمده، پولهایى پرداخت شده: به چهار نفر، هر یک ۶۰۰ شکل، به سه نفر هر یک ۵۰۰ و به دو نفر هر یک ۳۰۰ و به چهار نفر هر یک ۲۰۰ شکل داده شده است.
الواح باروى تختجمشید
آنچه تاکنون گفته شد، مطالبى است که از همان ۸۵ لوح مندرج در کتاب کامرون استخراج کرده ایم و اینک میپردازیم به الواحى که در کتاب هالوک آمده است، یعنى «الواح باروى تختجمشید». در این کتاب ۲۰۸۷ لوح ترجمه شده و متن اصلى ایلامى آن سطر به سطر در برابر ترجمه به صورت حرفنویسى به چاپ رسیده است.
از این اسناد نخستین نکته جالبى که به دست میآید، این است که کارگران خارجى به همانگونه که در الواح خزانه دیدیم (منظور کارگرانى غیر ایرانینژاد است که از سرزمینهاى تصرف شده توسط ایرانیان، در سمتهاى کارمند و کارگر مشغول بودند) در مشاغل یکسان، حقوق مساوى دریافت میکردند و هیچ تفاوتى میان آنها نبود. همه کارگرانى که داراى حداقل حقوق بودند، براى جبران کسرى زندگیشان به مناسبتهاى مختلف و به عنوانهاى مختلف اضافه دریافتهایى داشتند و به طور منظم و احتمالا هر دو ماه یک بار به آنها پاداشهایى هم تعلق میگرفت. جز این پاداشها، جیره ویژهاى از طرف دولت و به عنوان «کمک شاهانه» به کارگران داده میشد… در میان این کمکها گاهى به میوه نیز برمیخوریم. براى نمونه تعدادى از کارگران اهل کیلیکیه (واقع در آسیاى صغیر) که در دامدارى کار میکردند، ماهیانه مقدار معینى انجیر میگرفتند. دادن این کمکها را سرپرست ویژه اى عهده دار بود که در فارسى باستان «اود.دا» ( ud.da : مفتش، بازرس) خوانده شده است.
علاوه بر این اضافه پرداختهاى همیشگى، یک نوع پرداخت دیگرى بود با عنوان فارسى باستان «گاماکاش» (ga-ma-kash) که آن را «پیشکشى» معنى کردهاند؛ مثلا در مورد زنان کارگرى که کودکى به دنیا آورده بودند، پنج ماه تمام این پرداخت صورت میگرفت و به احتمال فراوان، در تمام این پنج ماه، کارگر زن از کار معاف بود. این نخستین بار است در تاریخ بشر که ما با «مرخصى زایمان» سر وکار پیدا میکنیم. کارگرانى نیز که کارهاى سنگین انجام میدادند، از این پیشکشى استفاده میکردند.
میزان دستمزد کارگران بستگى کامل به مهارت و کارایى آنها داشت: هر چه سطح مهارت کارگر بالاتر میرفت، به میزان حقوق او افزوده میشد. پیش از این گفتیم که در الواح خزانه مزد کارگران زن کمى از مزد مردان همکار کمتر بود؛ اما در این الواح، زنان و مردان در کارهاى یکسان، مزد کاملا یکسان گرفتهاند.
ساعات کار نیز در دستمزدها تأثیر داشت؛ بهویژه زنانى که نمیتوانستند به صورت تماموقت کار کنند، کار نیمهوقت میگرفتند که در این صورت مزد کمترى دریافت میکردند. بالاترین حقوقى که در این الواح آمده، متعلق به زنانى است که سرپرستى کارگاهها را برعهده داشتند و ممکن بود که زیردستان آنها «مرد» هم باشند. این زنها غالباً در کارگاههاى خزانه یا کارگاههاى تولیدى مثلا خیاطى به این سمت منسوب بودند. در کارگاههاى خیاطى، زنان خیاط با مهارتهاى زیر یاد شدهاند: دوزندۀ پالتوهاى ظریف، دوزنده لباسهاى ظریف، دوزنده لحاف، که پیداست حقوق اینها یکسان نمیتوانست باشد. در یک لوح از زنانى که پالتوهاى بسیار ظریف و لباسهاى بسیار ظریف میدوختند، سخن رفته است.
به کارگران در حین کار، غذا هم داده میشد. در بعضى از الواح، از آشپزهاى زن یاد شده که براى کارگران غذاى عمومى میپختند. بنابراین غذاى روزانه را هم باید به مزایاى آنها افزود. لباس کارگران نیز به عهده کارفرما (یعنى دولت) بود. الواحى وجود دارد که در کارگاههاى دولتى صدها زن دوزنده، نه تنها لباسهاى اشرافى و پرزرقوبرق براى خلعتهاى شاهانه میدوختند، بلکه به استناد صورتهاى موجود، لباسهاى کاملا معمولى نیز در این کارگاهها تهیه میشد که فقط میتواند مصرف آن مربوط به کارگران باشد.
بر اینهمه، کمکهاى پراکنده دولتى را نیز باید به حقوقها اضافه کرد. این کمکها شامل کارگرانى میشد که کار سخت داشتند، یا در کار خود جدیت بیشترى به خرج میدادند و به هر حال نتیجه کار آنها مورد توجه خاص قرار میگرفت؛ مثلا در بالا گفتیم که در الواح خزانه، پرداخت وجوه بسیارى به تعداد زیادى از شبانان به چشم میخورد.
محیط کار زنان و مردان همکار، یکى بود و این امر امکان کارآموزى و ارتقاى شغلى یکسانى را براى همه فراهم میکرد مخصوصاً که از تعداد زیادى مدیر و سرپرست زن در این الواح صحبت شده است. نوشته یونانیان که بنا به گفته آنها زنان ایرانى بهکلى از مردان جدا و در زیر پرده بودند، با این اسناد بهکلى باطل میگردد. حتى در مورد زنان اشرافى، بهویژه تصاویرى که بر روى مهرهاى خاص زنان اشراف دیده میشود، نشان میدهد که گفتههاى یونانیان درباره آنها نیز مصداق ندارد!
به گواهى الواح، تمام اعضاى خانواده کارکنان دولت از نظر مالى زیر پوشش نظام ادارى قرار داشتند. علاوه بر حق عیال و اولاد، زندگى این خانوادهها از کشاورزى شخصى و نیز پرورش مرغ و گوسفند و بز نیز تأمین میشد. احتمالا هر خانواده براى خود مزرعه کوچک و باغچهاى داشتند و بذر مورد نیاز خود را نیز بلاعوض دریافت میکردند، پیشهوران آزادى هم بودند که بعضاً محصول کار خود را به دولت میفروختند؛ براى مثال در لوحى از یک خیاط آزاد صحبت میشود که لباسهاى تولیدى خود را به خزانه تحویل داده و بهاى آنها را نیز دریافت کرده است.
مالیات
دیوان هخامنشى در مورد گرفتن مالیات نیز بسیار سختگیر بود و مالیاتدهندگان هیچ تفاوتى از این جهت با یکدیگر نداشتند. زمینها به دقت مساحى میشد و از صاحبان آنها مالیات میگرفتند. احتمالا فهرستهایى از دارایى اشخاص مشمول مالیات وجود داشت که حاصل کار «آمارگیران» بود. در یک لوح از حقوق کارمندى که در حال حرکت براى «شمارش» (یا آمارگیرى) است، صحبت شده است. از اینجا معلوم میشود که در دولت هخامنشى «سرشمارى» براى گرفتن مالیات و احتمالا سربازگیرى در مواقع لزوم انجام میشد.
در میان مالیاتدهندگان به زنانى نیز برمیخوریم که قطعاً صاحب زمین و ملک بودند، حاصل آن سرشماریهایى که به طور قطع اندازه ملک و درآمد و میزان محصول آن، معین و معلوم میشد، ایجاد یک اقتصاد مستحکم و پابرجا بود که اساساً باید آن را «اقتصاد دولتى» نامید. بر کار آمارگیران دولتى، یک سازمان دیگر نظارت داشت که به صورت بازرس انجام وظیفه میکرد.
پیداست که در چنین دولتى و با وسعت بیاندازه سرزمینهاى تحت تصرف هخامنشیان، راههاى ارتباطى نقش بسیار اساسى داشتند، ما از گزارشهاى یونانیان از چنین راههایى اطلاع داریم؛ ولى باید در نظر داشت که در این کشور پهناور امنیت راهها، در درجه اول اهمیت قرار داشت؛ بهویژه اینکه میدانیم هخامنشیان تجارت جهانى را، از آسیا تا اروپا، از راه زمین در اختیار داشتند و داریوش با کندن کانال سوئز تجارت دریایى را نیز در انحصار ایران درآورد.
بنابراین امنیت راهها نمیتوانست نادیده گرفته شود. گرچه در الواح در این مورد بهخصوص سخنى نرفته، ولى قرائتى هست که نشان از این مسأله میدهد؛ مثلا در یک لوح میبینیم که دو مرد با هشت خدمتکار، بدون حتى یک محافظ، خزانۀ بابل، یعنى مالیات کشور بابل را از شهر بابل به تختجمشید که بیش از ششصد کیلومتر فاصله دارد، حمل کردهاند. از طرف دیگر چون دشمن خارجى که بتواند و قادر باشد به شهرهاى ایران دستاندازى کند وجود نداشت، شهرها نیز فاقد بارو و برج و دیوارهاى محافظ بودند. تنها در یک مورد، آنهم در یکى از کتیبههاى داریوش در شوش از تعمیر یک دیوار خرابشده در یک شهر، که نام آن در کتیبه ریخته شده است، سخن میرود!
در بسیارى از موارد زنان و مردان در یکجا کار میکردند و چنان که متذکر شدیم، حقوق زن و مرد براى کار یکسان مساوى و میزان حقوق و دستمزد آنان به مهارتشان در کار بستگى داشت نه به جنسیت آنان.
زنان زائو پنج ماه مرخصى زایمان داشتند، البته با گرفتن بخشى از حقوق، نه تمام آن.
زنان کارگرى که کودک شیرخوار داشتند، در زمان کار، کودک خود را به نوعى «مهدکودک» میسپردند.
به زنان شیرده جیره اضافى داده میشد.
تنها موردى که تفاوت بین پسر و دختر دیده میشود، در اینجاست که جیره اضافى مادرانى که پسر داشتند، بیشتر از مادران دختردار بود.
در کارهایى که متضمن سفر و رفت و آمد در جاده و دور بودن از خانه بود، زنان دخالتى نداشتند.
در این الواح، در کار محاسبات و حسابرسى هم یادى از زنان نیست؛ ولى چنانکه دیدیم، در لوح شماره ۴۱ کتاب کامرون، الواح خزانه از یک زن در کار مالیات سخن به میان آمده است. الواح متعددى وجود دارد که نشان میدهد شاهدختها و حتى ملکههاى هخامنشى در بسیارى از کارهاى مردانه شرکت و دخالت داشتند و مرتباً به املاک خود سرکشى میکردند.
از الواح برمیآید که خانواده کارکنان دولت عبارت بود از: یک مرد، یک زن و فرزندان آنان؛ یعنى در این طبقه مطلقاً تکهمسرى حکمفرماست. گویا تعداد زوجات هم از امتیازات طبقات اشرافى بود.
زنان میتوانستند از شوهر خود طلاق بگیرند یا حتى در دادگاه، دعواى حقوقى مطرح کنند. بهطور کلى نظر خانم پروفسور هایدمارى کخ درباره موقعیت زن در ایران هخامنشى و بهویژه در زمان پادشاهى داریوش بزرگ، این است که «زن در زمان فرمانروایى داریوش بزرگ از چنان مقامى برخوردار بود که در میان همه ملتهاى جهان باستان نظیر نداشت.»
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید