وجود همایونی تكمیل / احمد مسجدجامعی

1401/8/28 ۱۱:۱۶

وجود همایونی تكمیل / احمد مسجدجامعی

وقتی قرار شد از كتاب دروازه غار كه در نشر ثالث در خیابان كریمخان زند چاپ شده بود، رونمایی كنیم، تصمیم گرفتیم در قهوه‌خانه حسین رمضان یخی این كار انجام شود.

وقتی قرار شد از كتاب دروازه غار كه در نشر ثالث در خیابان كریمخان زند چاپ شده بود، رونمایی كنیم، تصمیم گرفتیم در قهوه‌خانه حسین رمضان یخی این كار انجام شود. اینكه در یك قهوه‌خانه آن‌هم در دروازه غار كه محل آمد و شد لوتی‌های تهران است، چنین كاری صورت گیرد، از هر حیث توجه‌برانگیز بود و برخی میهمانان از اینكه در آنجا حضور یابند، ابا داشتند. آقای تكمیل همایون برعكس بود؛ هم بسیار استقبال كرد و هم اعلام آمادگی برای سخنرانی. با این مقدمه كه تنها در اوایل انقلاب در آنجا در باشگاه كارگران كه در آن روزگار پاتوق گروه‌های چپ بود حضور یافته و آمدن به آنجا برایش تجدید خاطره است. در آن سال‌ها سخنرانی در این باشگاه مورد توجه اهل سیاست بود و برای حضور در مراسم آن با یكدیگر رقابت داشتند و هر كدام تلاش می‌كردند كه در شناسنامه كاری آنها نام فعالیتی در دروازه غار ثبت شده باشد. هر چه از آن روزها دورتر شدیم، انگیزه سر زدن به چنین جاهایی كاهش یافت. تكمیل از اینكه در چنان مجموعه‌ای حاضر شود بسیار خوشحال بود. برخلاف آنچه در ابتدا برخی می‌گفتند، استقبال اهالی محل از این كار متفاوت بود. حتی زنان‌شان برای نخستین‌بار به قهوه‌خانه آمده بودند و یكی از آنها به من گفت شما جلسات قرآن زنانه را در كتاب نیاوردید. حیاط قهوه‌خانه را آب و جارو كرده و گلدان‌های شمعدانی را در این سو و آن سو گذاشته بودند. كبوترها را پر داده بودند و حوض آبی وسط حیاط را با آب و فواره آراسته. قفس قناری‌ها به دیوار آویزان بود و صدای چهچهه آنها فضا را پر می‌كرد. میز نقال قهوه‌خانه هنگام اجرای داستان رستم و اسفندیار، به قول اهالی آنچنان سكوتی همه جا را فرا می‌گرفت كه صدای پای راه رفتن مورچه روی میزها هم به گوش می‌رسید.  وقتی به تكمیل گفتیم پشت همین میز نقال محل سخنرانی شماست، بال و پر در آورد و چنان با شكوه از شاهنامه و شاهنامه خواهی در تهران گفت كه اعجاب همگان را برانگیخت و تاسف خورد كه چرا جاهایی همانند همین قهوه‌خانه كه خاستگاه و جایگاه نقالی و شاهنامه‌خوانی و شعرخوانی و نقاشی قهوه‌خانه‌ای بوده، فراموش شده و ما به تالارهای گرانقیمت شهر برای این كار می‌رویم و هیچ كس هم اشك آن نقال‌های قدیمی را در كشتن سهراب به دست پدر نمی‌بیند.  همه اینها به روحیه تكمیل بر می‌گردد كه با آنكه تحصیلكرده فرانسه و سال‌های سال مقیم در آنجا بود و پروژه‌های مشتركی با فرانسوی‌ها بسامان رسانده بود، اما دل در گروی همین آداب و آب و خاك داشت و آن را به هر مراسم رسمی ترجیح می‌داد.

در واقع تكمیل دو  ویژگی اساسی داشت؛ نخست آنكه ایران را دوست داشت و حاضر بود برای آن هزینه كند و از سوی دیگر در پی آن بود، تاریخ فرهنگ و جامعه ایران را هر چه بیشتر و بهتر بشناسد. تحصیلاتش در ایران و فرانسه در این راستا بود. از این رو به تحقیقات كتابخانه‌ای بسنده نمی‌كرد و همراه گروه تهران گردان به اینجا و آنجا می‌آمد و با آنكه خود قزوینی بود، تهران را خاستگاه تمدن و فرهنگ و هنر امروز ایران زمین می‌دانست و برای شناختن و شناساندن آن كوشش می‌كرد.  چندین كتاب و ده‌ها مقاله او در همین زمینه است. حتی در زمانی كه بحث تهران و پاریس به عنوان دو پایتخت تاریخی جهان مطرح شد او در كنار دوست قدیمی‌اش دكتر محمود بروجردی در مركز مطالعات و تحقیات فرهنگی، نخستین گام‌ها را برداشت و فهرست مقالات جمع‌آوری و كتابشناسی تهران را منتشر كرد. كار اساسی دیگر او تاریخ اجتماعی تهران بود كه در سه جلد منتشر شد. محله‌های قدیمی تهران همانند عودلاجان و سنگلج در حوزه علایق او بود. رونمایی كتاب عودلاجان یا به قول خودش «اودلاجان» هم در تیمچه اكبری كه محل نخستین بانك ایرانی هم بود، انجام شد. تعمیر و مرمت اینجا را استاد شعرباف به انجام رسانیده بود و به قهوه‌خانه‌ای بدل شده بود؛ با همان غذاهای سنتی ایرانی و البته اگر می‌خواستید آبگوشت بزپاش. در همان جا این كتاب هم در بخشی از دیدار تهران گردان از منطقه 12 رونمایی شد. كتاب كلیمی‌های تهران به واقع بخشی از همین تحقیق عودلاجان اوست كه آن را بسط داد و مستقل منتشر كرد و الحق نكات بدیعی در آن آورده است.  تكمیل با سیاست آمیخته بود و با بسیاری از شخصیت‌های ملی و مذهبی پیش و پس از انقلاب دوستی صمیمی داشت و به دلایلی تا پای اعدام هم رفت اما نجات یافت. او هیچ‌گاه شیفته سیاست نشد.

چند اثر درباره دكتر مصدق نوشت كه خواندنی است. از دكتر صدیقی وزیر كشور مصدق و پدر جامعه‌شناسی در ایران همیشه به نیكی یاد می‌كرد، ولی این همه باعث نمی‌شد كه زحمات دكتر نراقی را نادیده بگیرد. به تعبیر او اگر صدیقی در برگزاری مثلا كنفرانس تهران پژوهی در اوایل دهه چهل موفق بود و كاری ماندگار به یادگار گذاشت، به دلیل پشتوانه‌ای همچون احسان نراقی در حوزه مدیریت و اجرا بود. این نكته را از این رو گفتم كه نشان دهم او گرفتار افراط و تفریط نمی‌شد و آنچنان خود را به سیاست آلوده نمی‌ساخت كه همه ‌چیز و همه كس را در دو وضعیت سیاه و سفید ببیند. خود نیز بسیار دوراندیش بود و جست‌وجوگر علم و از هر فرصتی برای تكمیل اطلاعاتش بهره می‌برد. برنده جایزه تهران بود. هر چند شهرداری تهران در تجلیل برای بزرگداشت او به دلیل گزارش‌های بالادستی اجتناب كرد. واقعا كه وجود همایونی بود. خداوند او را قرین رحمت فرماید.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: