1401/3/18 ۱۰:۰۴
از دید صفوی هنر، برترین تجلی وجودی و بهترین روش ترویج یك اندیشه است. هنر بهترین روش تعلیم و تربیت است. اگر دورانی غلبه با دین یا فلسفه بود، امروز دوران غلبه هنر است. جامعه و حكومتی كه با هنر همراهی نكند یا موفق به خلق آثار هنری تاثیرگذار و ماندگارنشود، از قافله فرهنگ و تمدن جهانی به دور میافتد.
اندیشه بیهنر محكوم به شكست است
صدرا صدوقی: سید سلمان صفوی؛ پژوهشگر فلسفه اسلامی و علاقهمند به گرایش نـوصدرایی و رییس آكادمی مطالعات ایرانی لندن است. آثار متعددی از این استاد فلسفه، عرفان و هنر به زبانهای فارسی، انگلیسی، روسی و تركی استانبولی به چاپ رسیده كه در ایران و اروپا مورد توجه علاقهمندان به این حوزه قرار گرفته است. از جمله كتابهای او در حوزه هنر عبارتند از: «موسیقی و عرفان»، «اركان فلسفه هنر اسلامی» و «ساختار معنایی مثنوی معنوی». جایگاه و اهمیت «هنر» در زیست انسانی موضوعی مهم و البته تخصصی است كه آن را با او به بحث و گفتوگو گذاشتهایم. از دید صفوی هنر، برترین تجلی وجودی و بهترین روش ترویج یك اندیشه است. هنر بهترین روش تعلیم و تربیت است. اگر دورانی غلبه با دین یا فلسفه بود، امروز دوران غلبه هنر است. جامعه و حكومتی كه با هنر همراهی نكند یا موفق به خلق آثار هنری تاثیرگذار و ماندگارنشود، از قافله فرهنگ و تمدن جهانی به دور میافتد.» حاصل این گفتوگو را میخوانید.
*******
برخی معتقدند بشر در طول تاریخ حیات اجتماعی هیچگاه بدون هنر زیست نكرده و هنر از آغاز زندگی بشر با او همراه بوده و خواهد بود. آیا با این تحلیل موافقید؟ دیدگاه شما در این باره چیست؟
براساس مستندات علمی، تحقیقات مردمشناسی و باستانشناسی؛ هنر از دوران ماقبل تاریخ در زندگی بشر حضور داشته است. هنر آن دوران شامل نقاشی بر سقف و دیوار غارها و كندهكاری روی سنگ و مجسمهسازی بوده است. مجسمه 10 سانتیمتری «ونوس» مربوط به ۲۶ هزار سال قبل از میلاد (یافته شده در اتریش) متعلق به این دوره است. در دورههای بعدی تمدن؛ هنر در اشكال، انواع، فرمها و كیفیتهای مختلف تجلی یافته است. میل و علاقه به هنر در وجود انسان سالم، امری ذاتی است. مخالفین هنر، یا از نظر روحی - روانی بیمار یا از جنبه وجودی ناقصاند.
چه ویژگیهایی هنرمند را از دیگر افراد جامعه شاخص میكند؟ برای مثال ابزار كار، زبان بیان هنرمند، حساسیت هنرمند نسبت به پدیدهها و اتفاقات پیرامون او و...؟
هنرمند از جنبه ذاتی، دارای قدرت تخیل و قوت خلاقیت ویژه است. هنرمندان نسبت به محیط پیرامونی، جامعه و روابط شخصی و اجتماعی خود حساساند و این تجربیات شخصی در آثار هنری آنها بروز و ظهور مییابد. زبان هنر، زبانی خاص و متمایز از زبان متعارف و عمومی است. عدم توجه به زبان هنر، هنرمندان را به خصوص در برخی جوامع مذهبی با مشكل مواجه میكند. ابزار كار هنرمندان نیز براساس نوع و فرم هنر آنها متفاوت است. چنانكه ابزار كار كاریكاتوریست با رامشگر و شاعر با فیلمساز متفاوت است.
به نظر شما هنرمند توانمند كیست؟ هنرمندی كه بیشتر تاثیر میپذیرد یا هنرمندی كه تاثیرگذارتر است؟
از منظر فلسفی؛ هنرمند ابتدا تاثیر میپذیرد و پس از آن تجربه شخصی، تخیل، ابداع، ابزار، روش و رویكرد او از طریق سیر دیالكتیكی به ظهور اثر هنری میانجامد. بدینترتیب هنرمند و اثر هنری او در تاریخ و جامعه اثرگذارند. نظیر ربنای استاد شجریان، سمفونی پنجم بتهوون، فیلم گاو مهرجویی، اسپارتاكوس استنلی كوبریك، جنگ و صلح تولستوی، هملت شكسپیر و مثنوی حضرت مولانا.
به نظر شما، هنر و ذوق هنری امری خدادی است كه صرفا در برخی انسانها به ودیعت نهاده شده یا مانند سایر امور با ممارست شكوفا میشود، حتی اگر فرد فاقد استعداد ذاتی هنری باشد؟
همانسان كه ضریب هوشی انسانها مشكك است، ضریب استعداد هنری نیز متفاوت است. برای مثال موتزارت و بتهوون نوابغ موسیقی هستند كه از اوان كودكی استعداد خارقالعاده موسیقایی آنها آشكار بود. لیكن اكثر افراد قادرند از طریق تعلیم و ممارست هنر را
فرا بگیرند. البته این امر بدان معنا نیست كه همه هنرجویان قادرند شاهكار هنری خلق كنند. چنانكه شمار بسیاری هنرجو و دانشجوی ادبیات فارسی در ایران تربیت شدهاند كه به مرتبه استاد فرشچیان، حكیم فردوسی، مولانا، سعدی و حافظ نرسیدهاند.
امروزه در ساحت تفكر، از امری تحت عنوان «هنر مقدس» سخن میرود. آیا تقسیمبندی هنر به مقدس و غیرمقدس میتواند وجهی داشته باشد؟
واقعیت تاریخی و علمی حاكی از این است كه هنر از منظرهای مختلف قابل تقسیم است. اصطلاح هنر مقدس، متاثر از تفكر متافیزیكی نور و ظلمت است. اثر یك هنرمند، انعكاس نور وجودی اوست. هرچه نور وجودی هنرمند قویتر باشد، به امر مقدس متعالی نزدیكتر و اثرش منورتر است. متقابلا هرچه وجود هنرمند تاریكتر باشد، اثرش نیز ظلمانیتر است.
هنر مقدس با هنر دینی تفاوت دارد. هنر دینی، صنعت بدیع هنری با استفاده از انگیزههای مذهبی است كه غالبا به منظور ارتقای ذهن در جهت امور روحانی است. هنر مقدس با آیینها و تشریفات اعتقادی و وجوه عملی و كرداری هنرمند در مسیر دستیابی به یك حقیقت روحانی در سنت مذهبی همراه است.
از منظر منطقی، رابطه هنر دینی و هنر مقدس؛ «رابطه عموم و خصوص مِن وجه» است. برای مثال اكثر آثار رافائل سانتسیو، لئوناردو داوینچی و میكل آنژ، آثار هنر دینی مسیحیت است، در حالی كه بسیاری از مینیاتورهای دوره ایلخانی و صفویه مانند مینیاتورهای شاهنامه بایسنقری و خمسه نظامی و آثار كمالالدین بهزاد و رضا عباسی در حوزه هنر مقدس است و به دین خاصی ارجاع ندارد، بلكه دعوت به عالم مجردات و خیال فلسفی و عرفانی است. برخی آثار استاد محمود فرشچیان، دینی محض است، نظیر «عصر عاشورا» و «ضامن آهو» و برخی مانند «پنجمین روز آفرینش» و «ستایش» قدسی هستند.
هنر مقدس، امری جهانی و ورای یك دین خاص است. هنر مقدس، هنر بیداری و آگاهیبخشی است. هنر مقدس، داعی عدالت و معنویت، ناقد قدرت سیاسی، اولیگارشیهای اقتصادی و شكاف طبقاتی است. هنر مقدس، هنر داعی به جانب «حكمت خالده» و به عبارتی بیان هنری مفاهیم «حكمت خالده» است. هنر مقدس در معنای موسع آن؛ هنر بیان دردها، رنجها و آرمانهای زمینی و مینوی انسان است. هنر مقدس به معنای نشان دادن چند صحنه از نماز یا دعا نیست. برای مثال فیلم «دزد دوچرخه» ویتوریو دسیكا، فیلمساز ایتالیایی یا «خوشههای خشم» جان فورد و «هفت سامورایی» آكیرا كوروساوا جزو هنر مقدس فیلم اجتماعی است كه فقر، نابرابری، سرگشتكی و استیصال انسان در محنتكده ناسوت را به تصویر میكشد.
برخی فیلسوفان سنتگرای معاصر نظیر «تیتوس بوركهارت»، «سیدحسین نصر» و «مارتین لینگز» معتقدند یكی از معیارهای اصالت دین، وجود هنر قدسی است كه متناسب با چگونگی تجلی امر قدسی در آن دین به وجود میآید. از آنجا كه در اسلام، كلمه الهی به صورت كتاب نازل شده، از منظر آنها خوشنویسی و تذهیب از هنرهای قدسیاند.
اجازه دهید گریزی داشته باشیم به هنر هفتم یا سینما. معمولا بسیاری از تحقیقات علمی با یك پرسش «فلسفی» آغاز شده، در پایان با «هنر» تجلی مییابند. بهطور مثال برای توجیه یا بسط اندیشهها و دستاوردها در ذهن مخاطب، فیلم یا انیمیشن میسازند. به عبارتی جهان تفكر به این جمعبندی رسیده كه آموزش -بدون هنر- سودی ندارد. به نظر میرسد در غرب به ویژه در كشورهای توسعه یافته، این مهم با دقت پیگیری میشود، اما در ایران چنین نیست. دیدگاه شما در این باره چیست؟
دین و اندیشهای كه قادر به بروز و ظهور در قالب هنر نباشد، محكوم به شكست و فناست. هنر، برترین تجلی وجودی و بهترین روش ترویج یك اندیشه است. هنر بهترین روشن تعلیم و تربیت است. اگر دورانی غلبه با دین یا فلسفه بود، امروز دوران غلبه هنر است. جامعه و حكومتی كه با هنر همراهی نكند یا موفق به خلق آثار هنری تاثیرگذار و ماندگار نشود، از قافله فرهنگ و تمدن جهانی به دور میافتد. در ایران، تنگنظری هنری و سانسور در برخی رشتهها، سد راه خلاقیتهای هنری هنرمندان میشود، مانند عدم نمایش آلات موسیقی در تلویزیون و محدودیت بانوان در حوزه موسیقی. رشتههای كاریكاتور و مجسمهسازی نیز با محذوراتی مواجهند. مشكل این است كه برخی متولیان فرهنگی با زبان هنر و مقتضیات هنر و به ویژه زبان هنر مدرن و موسیقی آشنایی ندارند و موجب توقیف یا عدم تكثیر این هنرها میشوند.
توجه به هنرهای جدید به خصوص سینما و تئاتر بدون بایدها و نبایدهای دینی با یك نگاه فلسفی به خصوص از دیدگاه پدیدارشناسانه، تا چه سطحی میتواند موجبات لطافت روحی افراد یك جامعه را فراهم آورد و خشونتهای اجتماعی را كاهش دهد؟
هنر مفهومی (Conceptual Art) بهطور عام و سینما و تئاتر مفهومی بهطور خاص میتوانند نقش سازندهای در بیداری فردی و اجتماعی، آگاهیبخشی، وحدت اجتماعی، مهرورزی، رواداری، مبارزه با فساد اقتصادی و خشونتگرایی ایفا كنند.
سینمای مفهومی با تمركز بر یك مفهوم واحد فلسفی، عرفانی و اخلاقی؛ جهان كاملی حول آن میسازد. موضوع فیلمهای مفهومی حول معنای مرگ، زندگی، روح، ماهیت انسان، سرنوشت، انواع جهانها، زمان، خواب و بیداری، تخیل، روابط اجتماعی، نقد قدرت، نقد جنگطلبی، خشونتگرایی و میلیتاریسم است.
برخلاف جریان اصلی فیلمهای هالیوود، فیلمهای مفهومی و فلسفی متعددی در غرب ساخته شده، نظیر «عصر جدید»، «مُهر هفتم»، «زندگی شیرین»، «راشومون»، «انسجام» و « بالهای آرزو / زیر آسمان برلین. همچنین فیلمهای متعدد ضد جنگ ساخته شده كه در مبارزات جریان ضد جنگ در غرب كاملا تاثیرگذار بودهاند. مانند «غلاف تمام فلزی»، «دكتر استرنجلاو»، «جوخه»، «متولد چهارم جولای»، «رشتهها»، «روز بعد»و «در جبهه غرب خبری نیست».
گفتوگو را با یك سوال كلی اما مهم به پایان بریم. به عنوان یك فیلسوف برجسته ایرانی مسلمان كه در غرب زندگی میكند و آشنایی دقیقی از شرایط فرهنگی و اجتماعی ایران دارد، بفرمایید آیا در روند تشكیل زیرساختها و سپس برنامهریزی برای فرهنگسازی اجتماعی و دینی در ایران، به هنر و شاخههای مختلف آن توجه شده است؟ امروز در چه جایگاهی قرار داریم؟
در عزای وضعیت هنر ایران باید خون گریست، علیرغم وجود چهرههای برجسته و شاخصی در رشتههای مختلف هنری نظیر استاد محمدرضا شجریان در موسیقی، استاد پرویز تناولی در مجسمهسازی و عباس كیارستمی، داریوش مهرجویی، علی حاتمی، بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، پرویز كیمیایی، ابراهیم حاتمیكیا و اصغر فرهادی در سینما در این سرزمین. هنر در ایران، از ممیزی و سانسور رنج میبرد. علاوه بر وزارت ارشاد، گاهی نهادهای مختلف قدرت با دخالت در امور هنری، تولید و تكثیر و توزیع آثار هنری را با مشكل مواجه میكنند. سینما، تئاتر، موسیقی، كاریكاتور و مجسمهسازی؛ به عنوان مظلومترین حوزههای هنر، بیشترین فشار را متحمل میشوند. اصحاب قدرت توجه ندارند كه چند روزی مهمان صندلی قدرتاند و اكثرا در تاریخ فراموش میشوند، اما هنرمندان و آثار هنری آنها ماندگاران تاریخاند. اصحاب قدرت برای اظهارنظر در امور هنری لازم است ابتدا «زبان هنر» و «تاریخ اجتماعی هنر» را فرا گیرند تا براساس موازین علمی سخن گویند. برای مثال اگر كسی به تاثیر سیاسی - اجتماعی تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» كه طی صد سال گذشته، توسط هنرمندانی بزرگ از عارف تا استاد شجریان اجرا شده، واقف باشد، كمتر با چنین موسیقی عناد میورزد. رفتار ملوكالطوایفی در حوزه هنر باید پایان پذیرد. در حالی كه موسس جمهوری اسلامی از فیلم «گاو» داریوش مهرجویی تعریف كردند، بارها مهرجویی (عضو پیوسته فرهنگستان هنر) با بیمهری مواجه شده و فیلم «سنتوری» او توقیف شده است. رهبر حكومت ایران از فیلم «مارمولك» كمال تبریزی تعریف میكنند، اما با جوسازی علیه این فیلم (قبل از سخن ایشان) فیلم را از پرده سینماها پایین میكشند، زیرا برخی افراد متنفذ خواستار توقف اكران آن بودند. فیلم «به رنگ ارغوان» ابراهیم حاتمیكیا در دوره دولت احمدینژاد پنج سال توقیف میشود و پس آزاد شدن، در سال 1388 جایزه سیمین بلورین میگیرد. عدم امكان فیلمسازی آزادانه توسط امثال مهرجویی و حاتمیكیا، حاكی از اِعمال تحجر در حوزه هنر است. مناسب است به مداخلات افراد و نهادهای متعدد در حوزه هنر پایان داده شود تا با آزاد شدن هنر مدرن از قفس جهل، زمینههای رشد و شكوفایی بیشتر آن در عرصه هنر جهانی فراهم آید. جفا به هنر، جفا به قرآن حكیم است، چراكه قرآن فینفسه مهمترین اثر هنری جهانی است كه ساحت موسیقایی، داستانسرایی و تصویرپردازی آن بینظیر است. قرآن كریم دارای سبك خاص تصویرپرداری و داستانسرایی و پیشتاز سبك داستان در داستان و تصویرپردازی «مینیمالیستی» است. بیمهری به هنر، بیمهری به خداوند است كه «البدیع» و «المصور» است. تمام زیباییها دریا، جنگل، جانداران و آسمان؛ اثر هنری بینظیر حضرت «بدیع السموات و الارض» (بقره؛ ۱۱۷) و حضرت «نوساز و صورتگر» است: «هُوالله الخالِقُ البارِئُ المُصوِّر» (حشر؛ ۴) است. حضرت حقتعالی، خالق موسیقی كیهانی، موسیقی آب، موسیقی نسیم و باد و توفان است. موسیقی انسانی، متاثر از موسیقی كیهانی و موسیقی آب و باد و پرندگان است. بیمهری به هنرهای مدرن و موسیقی در ایران، به نام دین و متدینین تمام میشود، در حالی كه دین اسلام خود هنر است. هنرِ خالق است. هنرِ زیستِ زیبا و نگاهِ زیباست. برخی علمای اسلام هنرمند درجه اول بودهاند. نظیر حضرت مولانا خالق مثنوی معنوی با شهرت و مقبولیت جهانی. حضرت داود نبی بنا به قول مشهور نی مینواخته است. فارابی مهمترین نظریهپرداز مبانی علمی و فلسفی موسیقی است. روزبهان بقلی مهمترین نظریهپرداز موسیقی عرفانی و صفیالدین ارموی (فقیه شافعی) از مهمترین نظریهپردازان و موسیقیدانان ایرانی است. فاصله بین هنرمندان و حكومت باید كاهش یابد. منازعه و تنش بین این دو نهاد، به زیان فرهنگ و تمدن ایران است. با پشتیبانی و حمایت حكومت از تولید فیلمهای مفهومی، هنرمندان سینمای ایران قادرند فیلمهای مفهومی شاخص با معیارهای جهانی بسازند. فیلمهای مفهومی كه به تكنولوژی چندان پیشرفته متكی نباشد، بیشتر باب طبع طبقات روشنفكر و اقشار تحصیلكرده است، گرچه ممكن است در حد فیلمهای زرد گیشه نداشته باشند. حمایت مادی و معنوی از ترویج اینگونه فیلمها، موجب ارتقای سطح سینمای مفهومی ایران و جهانی شدن آن میشود. برای همدلی بیشتر حوزویان و هنر، دروس هنر معاصر شامل زبان هنر، تاریخ سیاسی- اجتماعی هنر، انواع هنر مدرن، هنر و فلسفه، هنر و روانشناسی، هنر و جامعه باید برای آنها تدریس شود و با آموزش دورههای فیلمسازی و عكاسی به طلاب جوان، زمینه شناخت و آشنایی آنها با مخاطبین از طریق هنر هفتم فراهم گردد. برای وحدت ملی و تقویت سینمای ملی ایران، ساخت فیلم براساس داستانهای شاهنامه حكیم فردوسی باید در اولویت سازمانهای متولی سینمای ملی قرار گیرد. شاهنامه حكیم فردوسی گنج جذابی است از سناریو برای ساخت فیلمهای حماسی، انسانی، عاشقانه و اكشن. برای مثال داستان عشق پاك «زال و رودابه» یا «رستم و تهمینه»، حكایتهای «هفتخوان رستم»، «كاوه آهنگر»، «گردآفرید»، «رستم و سهراب»، «مرگ سیاووش» و «رستم و زال». داستانهای «تذكره الاولیا» و «الهینامه» فریدالدین عطار نیشابوری نیز از گنجینههای مهم فیلمسازی مفهومی است. از دیگر گنجهای ساخت فیلم مفهومی، «هفت گنبد» حكیم نظامی، بخش دوم منظومه «هفت پیكر» است. ساخت فیلمهای انتقادی با موضوع مشكلات اجتماعی، نقد بروكراسی و فساد اقتصادی؛ موجب رشد جامعه و بهبود شرایط فرهنگی و اجتماعی میگردد. مسوولان باید باور داشته باشند كه هنرمندان، دوستدار وطناند و آرزوی آنها پیشرفت و تعالی جامعه ایران است. هنرمند دشمن نیست. هنرمند چشم حساس، بیدار و نقاد جامعه است. در ایران در حوزه سینما، علیرغم مشكلات متعددِ هنرمندان و محدودیتهای ایجاد شده برای آنها، آثار برجسته و ماندگاری تولید شده، نظیر آثار علی حاتمی، مسعود كیمیایی، داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی، نادر ابراهیمی، عباس كیارستمی، ابراهیم حاتمیكیا، كیومرث پوراحمد، رخشان بنیاعتماد، مجید مجیدی و اصغر فرهادی. همچنین برخی سریالهای تلویزیونی نظیر «هزار دستان»، «سربداران»، «امیركبیر»، «تنهاترین سردار» و «ولایت عشق» ، «روز واقعه»، «شب دهم»، «امام علی» و «مختارنامه».
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید