گفت‌وگو با بهاءالدین خرمشاهی درباره ویرایش و ملاحظات درست‌نویسی در زبان فارسی

1400/12/15 ۰۹:۲۵

گفت‌وگو با بهاءالدین خرمشاهی درباره ویرایش و ملاحظات درست‌نویسی در زبان فارسی

بحث ویرایش، درست‌نویسی و غلط‌نویسی از جمله مباحث مهم و تخصصی در حوزه زبان و از جمله زبان فارسی است. موضوعی كه در بسیاری از مواقع به خاطر تنوع سلایق و رسم‌الخط‌های متنوع بحث‌برانگیز شده و چالش‌هایی را هم در فضای فرهنگ و ادبیات به وجود آورده است.

 

مخالفت‌ها با «غلط ننویسیم» جای تعجب دارد

مختارشكری‌پور: بحث ویرایش، درست‌نویسی و غلط‌نویسی از جمله مباحث مهم و تخصصی در حوزه زبان و از جمله زبان فارسی است. موضوعی كه در بسیاری از مواقع به خاطر تنوع سلایق و رسم‌الخط‌های متنوع بحث‌برانگیز شده و چالش‌هایی را هم در فضای فرهنگ و ادبیات به وجود آورده است. گرچه تاكنون بحث و جدل‌های گسترده‌ای در این باره از سوی صاحب‌نظران صورت گرفته اما دامنه موضوع آنقدر گسترده است كه هنوز ناگفته‌های زیادی دارد. دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری به تازگی گفت‌وگوهایی را در این باره با صاحب‌نظران آغاز كرده و انتشار آن را به روزنامه اعتماد سپرده است. آنچه در ادامه می‌آید گفت‌وگویی است با بهاءالدین خرمشاهی، نویسنده، ادب‌پ‍ژوه و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی درباره «پیرایش» و ملاحظات درست‌نویسی زبان فارسی.

خرمشاهی كه فروردین 1324 در قزوین به دنیا آمد، بیش از 80 كتاب در قالب تالیف، ترجمه و پژوهش دارد.

******

  بحث ویرایش‌گری و ملاحظات درست‌نویسی در زبان فارسی، بحث درازدامنی است و همواره هم محل مناقشه، جدل و تقاطع آرای صاحب‌نظران بوده و پدید آورندگان آثار ادبی اعم از نویسنده، شاعر و مترجم نیز سعی‌شان رسیدن به دریافتی صحیح از كاربرد درست این نكات مهم‌ زبانی، چه در زمینه واژگانی و چه نحو جمله و كلام است. ازطرف دیگر، مخاطبان هم در هر سطحی كه باشند، بحث درست‌نویسی و پرهیز از غلط ننوشتن برای‌شان قابل توجه و اهتمام است. آنها از طرفی دیگر از به كاربردن بسیاری از واژه‌های انتخاب شده از جانب فرهنگستان هم پرهیز دارند و آن پیشنهادها برای‌شان دافعه دارد. شما به عنوان صاحب‌نظر این عرصه و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی كه در این جریان هم دخیل بوده‌اید، در این باره چه نظر و تحلیلی دارید؟

فكر كردم به دعوت دفترپاسداشت زبان فارسی حوزه هنری -كه دوست عزیزم ناصر فیض، طنزپردازمعاصر، مدیریت آن را دارند- مسائلی درخصوص زبان فارسی اظهار كنم كه فایده عملی داشته باشد و فقط بحث‌های آكادمیك نباشد. بنابراین، می‌خواهم كمی درباره پیرایشگری و «غلط ننویسیم» در فارسی -كه پاسداشت زبان است-  صحبت كنم. اینكه لفظ و معنای غلط نیاید و در وجه درستش به كار رود.

درابتدا باید به یك رویداد فرهنگی مهم اشاره كنم كه حدود 30 سال پیش رخ داد و آن انتشار كتاب مفید و مهم «غلط ننویسیم» اثراستاد فقید عزیزمان جناب دكتر ابوالحسن نجفی بود كه تا منتشرشد یكی از زبان‌شناسان نامدار شادروان دكتر محمد رضا باطنی به آن ایراد گرفتند!

  بله و ایراد ایشان از نظر شما تا چه اندازه محل تامل بود؟

آقای دكتر باطنی گفت اجازه دهید غلط بنویسیم و با این اظهارنظر، همه را شوكه كرد! چون یك زبان‌شناس مطرح بود و طرح چنین موضوعی ازطرف كسی چون ایشان باعث تعجب شد. می‌گفتند كه هرچه مردم بگویند درست است!

  خب نظرشما درباره این اظهارنظر، آن‌هم از جانب یك زبان‌شناس مطرح چیست؟

چرا با غلط‌ها كنار بیاییم وقتی كه امكان اصلاح داریم؟! هر محیطی به تمییزسازی نیازدارد وگرنه همه پدیده‌ها میل به آنتروپی به معنای هرزش و هرز روی دارند. میل به كوتاه كردن واژه‌ها؛ به عنوان مثال به جای «از» بگوییم «ا»! ما باید با این قبیل جریانان‌‌ها مقابله كنیم. البته نه با جدال! مبارزه حادی لازم نیست و كافی است در این باره روشنگری كنیم؛ باید مخاطب را روشن كنیم نه خاموش. درهر زبانی غلط‌های مشهور رخ می‌دهد؛ چه آوایی و چه معنایی. به عنوان مثال، به اِحیا -با كسره الف- می‌گوییم احیا -با فتحه الف- كه دومی غلط است یا به اِستِوا -با كسره الف و ت- می‌گوییم اُستوا -با ضمه الف- كه دومی غلط است و همین‌طور به اینشتین می‌گوییم انیشتین؛ یعنی به جای «ی» و «نون» می‌گوییم «نون» كه دومی درست نیست هر چند معمول شده است! استادان نمی‌گویند تمیز بلكه می‌گویند تمییز. می‌گویند نباید بگوییم «فارغ‌التحصیل» اما اعتقاد من این است كه این لغت را نمی‌شود كاری كرد و گاهی پیرایشگری مردم را از زبان می‌رماند. به دو دلیل فارغ‌التحصیل را غلط می‌دانند؛ یكی غلط معنایی آن است؛ اینكه انسان هیچ‌گاه از تحصیل فارغ نمی‌شود و این‌گونه انگار می‌پنداریم كه اگر كسی لیسانس یا فوق‌لیسانس یا دكتری را كسب كرد، دیگر از تحصیل فارغ شده است. دیگر اینكه می‌گویند«فارغ» و متاسفانه حضور ذهن‌ندارم كه عرب‌ها به آن چه می‌گویند. شاید خرج از خُروج و خرج یخرُجُ و ... به معنی كسی كه ازدانشگاه بیرون آمده است.

  خب اینكه عربی آن است و فارسی آن چیست؟

جا دارد كه اینجا به یك نكته اشاره كنم؛ هیچ‌وقت نباید زبان عربی را زبانی خارجی تلقی كنیم. به دو دلیل؛ یكی اینكه عربی زبان دین و آیین ماست و در بسیاری از مراسم و دعاها و نظایر اینها به كار می‌رود. دیگر اینكه نباید فراموش كنیم كه خیلی از شعرهای حافظ و سعدی و مولانا و دیگر بزرگان ما به عربی‌اند. البته نمی‌گویم كه زبان عربی را به كار‌گیریم و تا جایی هم كه ممكن است باید از به كار بردن واژه‌های عربی پرهیز كنیم. به عنوان مثال چرا بگوییم «اعوجاج» وقتی كه واژه‌ای مثل «كژآهنگی» داریم. مشهورترین این واژه‌ها، «یارانه» و «راهبرد» است كه من آنها را به فرهنگستان پیشنهاد دادم.

  اطلاع نداشتم كه شما واژه «یارانه» را ابدا‌ع كرده و پیشنهاد داده‌اید؟

بله، در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، گروه واژه‌گزینی داریم كه اكنون هم خیلی گسترش پیدا كرده و شامل استادان رشته‌های مختلف شده است، چون هر كسی حداقل در دو یا سه رشته صاحب نظر است. ما كسی را نداریم كه در 25 رشته متخصص باشد! بنابراین‌ چنین تحولی درگروه ایجاد شده است. من قرآن‌پژوه و حافظ‌پژوه هستم؛ البته فرهنگ‌پژوه و مرجع‌پژوه هم هستم و از 15‌-‌10‌سالگی فعالیتم را شروع كرده‌ام و عمر 76 ساله‌ام را صرف این كار كرده‌ام. من دیگر دوران كار كردنم تمام شده و در این 50 سال به اندازه 100 سال كار كرده‌ام. من ضد خود‌ستایی هستم و امیدوارم كه بیان این قضیه حمل بر خودستایی نشود.

  به نظر شما برخی از واژه‌هایی كه در فرهنگستان گزینش و تصویب شده و می‌شوند، قابلیت جایگزینی واژه‌هایی را كه در بافت زبان مردم نهادینه شده و به اصطلاح «نشسته»‌اند دارند؟ مثل «چرخ بال» به جای «هلی‌كوپتر» یا حتی «رایانه» به جای «كامپیوتر» و مانند آن‌ها؟

بعضی لغت‌ها در بافت زبان فارسی رفته و نمی‌توان كاری‌شان كرد و پژوهش‌گران فرهنگستان زبان و ادب فارسی بیش از 6 هزار واژه از زبان‌های خارجی، به‌طور عمده از انگلیسی و فرانسوی، پیدا كرده‌اند؛ مثل سینما، تلویزیون، آمپول و سرنگ. حتی بعضی‌ها نمی‌دانند كه سرنگ و آمپول یا فیزیك و شیمی فارسی نیستند یا اینقدر كه نوشتیم «فیلم»، این واژه فارسی نیست و... البته من كه توصیه نمی‌كنم! ولی باید تا آنجا كه ممكن است و در توان داریم به فرزندان‌مان فارسی درست بیاموزیم. با عزیزان‌مان باید درست حرف بزنیم و بچه‌ها زبان رسمی و پدر و مادری‌شان را باید درست یاد بگیرند، بنابراین توصیه‌ام این است كه با خردسالان به زبان درست و البته ساده حرف بزنیم. ساده كردن زبان خیلی درخور است. سادگی یكی دردستور زبان و دیگر واژگان كه لازم است واژگان و جمله‌ها طولانی نباشند؛ جمله در جمله هم نباشد و كم باشد.

  و همین‌طور تاثیر و تاثرات نادرست و نامطلوب ازدیگر زبان‌ها؟

بله. موارد زیادی را می‌توان در این خصوص آورد. به عنوان مثال تنوین گذاشتن روی واژه‌های فارسی! عزیزان تنوین روی واژه‌های فارسی نگذارید! وقتی كلمه‌هایی مثل «گاها» را می‌شنوم، شوكی به من وارد می‌شود! تلفنا و خانوادتا یعنی چه؟! اگر كسی علّامه دهر هم باشد و بگوید گاها یا خانوادتا، برایم قابل‌پذیرش نیست. تحول آوایی -تلفظ واژگان كه به هردلیلی دگرگون یا جابه‌جا شود مثل اینشتین و انیشتین كه اشاره شد- را قبول كنید ولی نه در همه‌جا! وقتی همه دارند می‌گویند چِنین -یعنی با كسره چ- چه اصراری دارند بگویند چُنین- یعنی با ضمه چ-؟! بعضی از واژگان دو معنی می‌دهند مثل ادبیات. می‌گویند «ادبیات سیاسی»، «ادبیات اقتصادی» یا «ادبیات سینمایی» و... در واقع ادبیات به همان معنی كه دارد مدنظر است ولی در این قبیل موارد، معنای دومی پیدا كرده است چون زبان یك ارگانیسم است و پیكره زنده‌ای دارد.

  شما این كاركردهای مضاعف برای كلمات و معانی دوم برای ادبیات را تا چه اندازه می‌پذیرید؟

من واقع‌بینانه حرف می‌زنم و نمی‌خواهم دو زبانه حرف بزنم. بعضی واژگان پیشانی تغییر ندارند. مثل عطر و عید -هر دو با فتحه عین- كه درست‌شان عِطر - با كسره عین- و عید - یای آن با تلفظ ای- می‌شود. من می‌گویم كه این قبیل واژه‌ها پیشانی تغییر ندارند و هر چه بگوییم كه این‌گونه درست‌اند، باز به آن صورت كه صحیح است، ادا نمی‌شوند. هیچ هم اشكال ندارد؛ چون بحث تحول آوایی در میان است. در بحث تحول معنایی نیز قضیه به همین صورت است. مثل: ادبیات سیاسی، ادبیات اقتصادی یا ادبیات سینمایی؛ ولی گاهی واژه‌ای مثل«پارامتر» به كار می‌برند كه به كاربردش توجه و نظر دارند اما معنایش را نمی‌دانند و متوجه نیستند كه این انگلیسی یا فرانسوی است! اگر تلفظ فارسی واژه‌ای روان باشد، ایرادی گرفته نمی‌شود و«اتوماتیزه» را تغییر به خودكار یا خودكارش می‌دهیم. جناب علیرضا خانی، ویژه‌نامه‌هایی با عنوان «اقتصاد به زبان ساده» در روزنامه اطلاعات ارایه كرد كه شنبه گذشته نهمین دوره‌اش نیز منتشر شد. ایشان در مقاله‌اش از واژه‌های «نرخ» و «درصد» برای بحث بیكاری استفاده كرده است. من منعی برای به‌كاربردن اصطلاحات عامیانه ندارم و در نوشته‌هایم نیز به كار می‌برم و این كار را از صادق هدایت و جمال‌زاده گرفته تا نویسندگان جوان‌تر هم كرده‌اند.

  با وجود تناقض‌ها و نابسامانی‌های اجتناب‌ناپذیر و محل مناقشه‌ای كه در حوزه ویرایش زبانی هست، جمع‌بندی نهایی‌تان در این باره چیست؟

ما نباید آهن سرد بكوبیم و اگر مدام بگوییم كه مردم عزیز نگویید «عطر»، فایده ندارد و می‌گویند؛ ولی اگر بگوییم نگویید «گاها» و «خانوادتا» قبول می‌كنند. این یكی بیماری است كه علاج می‌شود ولی برخی نابسامانی‌های زبانی علاج‌پذیر نیستند. یك نسخه نمی‌توان نوشت ولی یك آیین‌نامه چند ماده‌ای می‌تواند وجود داشته باشد. یكی اینكه غلط‌های مشهور را نمی‌توان اصلاح كرد. دیگر اینكه اكثر لغات با پسوند«ایست» را هم كه درباره مكتب‌های فلسفی و سیاسی و ادبی و هنری و... به كار رفته و می‌روند، نمی‌توان اصلاح كرد مگر اینكه معادل فارسی مناسبی داشته باشند. مثل «ناسیونالیست» كه معادل مناسب «ملی‌گرایی» دارد یا «ماتریالیست» كه معادل فارسی «ماده‌گرایی» برای آن می‌توان به كاربرد؛ ولی اگرلزوما معادل فارسی نداشتند، منعی در به كاربردن‌شان نیست. ما باید چاره‌ای بكنیم و وقتی نویسندگان كلمه‌‌ای برای اولین‌بار به كار می‌برند، باید به فكر عرضه كلمه خوب و مناسبی باشند. مثل پویانمایی یا پویاپردازی كه برای انیمیشن به كار می‌رود.

  ازبحث زبان و پیرایشگری آن بگذریم؛ لطفا قدری ازفعالیت‌های تازه خود بگویید.

كرونای یك‌ساله پوست مرا كند و هنوز هم در دوره نقاهت و تحت نظر متخصصان ریه هستم ولی به درگاه خداوند شكرمی كنم كه توانستم برخی كارهای ناتمامم را انجام دهم.

  چه كارهایی؟

دیوان شعرم با عنوان«چقدر آسمان دارم» را آماده كرده‌ام. این دیوان شامل شعرهایم از سال 1340 تا 1400است. البته 4 دفتر شعر كوچك كاركرده‌ام؛ هم شعر كهن كار كرده‌ام، هم شعر نیمایی و هم شعرسپید. البته گرایش اصلی من به شعر وزن‌دار است ولی انواع شعر را تخطئه نمی‌كنم.

  ارزیابی و نظرتان در این باره چیست ؟

شعرسپید امروز، باید با نثرفارسی‌مان مقایسه شود نه با شعر فارسی! برای اینكه آقای شاملو كه مهم‌ترین شاعری است كه این شعر را كار و ابداع كرده است، از نثر تاریخ بیهقی و نثرقرن چهارم و پنجم فارسی الگو گرفته است. استاد شفیعی كدكنی هم گفته كه شاملو نوع منحصر به فرد درشعر سپید است و همه كارشان درحد او نیست! سال‌ها پیش نقدی بر كتاب دیوان حافظ به روایت شاملو نوشتم كه درمجله ادواری «الفبا» منتشر شد ولی بعد از 45 سال حاشیه‌ساز شد! آقای غلامحسین ساعدی آن را منتشر می‌كرد و ما هم با او كار می‌كردیم. در این مختصر هم كه مجال بازكردن این بحث نیست و درباره احمد شاملو كتابی با عنوان «شاملو به روایت خرمشاهی» به كوشش پسرم عارف منتشر شده كه در آن نظراتم را درباره شاملو و كارش گردآوری كرده است.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: