عکس‌های دیروز برای امروز عکس‌های امروز برای فردا / علیرضا کریمی صارمی

1400/10/6 ۱۰:۰۴

عکس‌های دیروز برای امروز عکس‌های امروز برای فردا / علیرضا کریمی صارمی

در پــــــــریشان‌حالی سده‌های گذشته و تاریخ پرفراز و فرود ایـــــــــــران‌زمین، گاه بارقه‌هایی از امیــــد بوده است و گــــــــــاه سیه‌روزی و ناامیدی. در طول سده گذشته کتاب‌های فراوانی در باب تاریخ این مرزوبوم نگاشته شده است. تاریخ‌نگاران و پژوهشگران تلاش نموده‌اند تا بر اساس شرایط زمانه خویش، مطالبی را در باب روزگاران بنگارند تا امروزیان بدانند و باور کنند بر آنچه درگذشته بوده است.

 

نگاهی به اهمیت عکاسی در عصر حاضر

در پــــــــریشان‌حالی سده‌های گذشته و تاریخ پرفراز و فرود ایـــــــــــران‌زمین، گاه بارقه‌هایی از امیــــد بوده است و گــــــــــاه سیه‌روزی و ناامیدی. در طول سده گذشته کتاب‌های فراوانی در باب تاریخ این مرزوبوم نگاشته شده است. تاریخ‌نگاران و پژوهشگران تلاش نموده‌اند تا بر اساس شرایط زمانه خویش، مطالبی را در باب روزگاران بنگارند تا امروزیان بدانند و باور کنند بر آنچه درگذشته بوده است. اما انسان‌های سده بیست و یکم انسان‌های دنیای مجازی و فناوری‌های دیجیتال هستند که انتظاری فراتر از گذشته دارند. آنها تا نبینند باور نمی‌کنند. در فرهنگ فارسی ضرب‌المثلی متداول وجود دارد که بر‌اساس یکی از ابیات عطار نیشابوری شاعر قرن ششم ق است: زلیخا گفتن و یوسف شنیدن/ شنیدن، کی بود مانند دیدن.

با ادای احترام به تاریخ‌نگاران، بایسته ذکر است که در جهان امروز توصیف کردن یا تعریف وقایعی که در گذشته رخ‌داده به اندازه دیدن آنها نمی‌تواند مورد توجه انسان قرار گیرد. ما در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که جهان پیرامونمان در تسخیر تصاویر است، در ژوئن سال ۲۰۲۱ م، شرکتی به نام Rise Above Research در ماساچوست امریکا که تحقیقات صنعت تصویربرداری دیجیتال را برای بازار جهانی انجام می‌دهد، گزارش داده است که تعداد تقریبی عکس‌های گرفته شده در سال ۲۰۲۰ میلادی بیش از یک تریلیون و دویست میلیارد فریم بوده است. یعنی اگر یک شخص در هر ثانیه یک عکس بگیرد به بیش از ۴۵.۵۴۴ سال زمان نیاز دارد تا تعداد عکس‌هایی را که انسان‌ها در سال ۲۰۲۰ گرفته‌اند عکسبرداری کند. [1] البته این آمار با توجه به شیوع ویروس کرونا در سراسر جهان و محدودیت‌های اعمال شده و تعطیلی گسترده مراکز تفریحی و عدم حضور مردم در مراکز گردشگری، رقمی حیرت‌انگیز است.

حال با توجه به این اعداد و ارقام و حضور عکس در زندگانی انسان امروز، چگونه می‌شود آن را نادیده گرفت؟ اسناد تصویری در سده گذشته همواره یکی از ابزارهای مهم پژوهشی و تحلیلی در آشکار نمودن رخدادهای اجتماعی بوده است. دلیل بر این ادعا، دیوارنگاره‌ها و کتیبه‌های به‌جا مانده در کاخ‌های باشکوه نیاکان است که با دستان توانمند هنرمندان نقاش و سنگ‌تراشان زمانه برای آگاهی آیندگان شرحی تصویری و مستند به یادگار گذاشته‌اند.

با اختراع عکاسی در اوایل سده نوزدهم میلادی، عکس جایگاه ویژه‌ای در مستندسازی جهان پیدا کرد زیرا با قابلیت‌های ویژه خود ثبت کننده بخش‌هایی از زمانه آن روزگار بود. شاید همین مهم باعث شد که این صنعت سه سال پس از پیدایش عکاسی در فرانسه به دربار محمدشاه قاجار وارد شود و ایران نیز همزمان با جهان مدرن از این پدیده نوظهور بهره ببرد. بی‌تردید ترویج اصولی عکاسی و توجه ویژه به آموزش این فن به دستور ناصرالدین شاه قاجار بوده است که فصل جدیدی در ثبت تاریخ بصری ایران را رقم زد. [او در ۱۸۰ سال پیش] به زیرکی دریافته بود که فن جدید عکاسی، می‌تواند همچون رسانه‌ای خبری و مستند، در اداره سلطنت کمک کند و آگاهی‌هایی را از سراسر ایران به وی بدهد.[2] ارائه پروژه عکاسی از تخت‌جمشید به ژول ریشار فرانسوی و سپس اتمام این پروژه توسط لوئیجی پِشه ایتالیایی و به یادگار ماندن آن تصاویر بی‌نظیر برای تاریخ ایران توسط شاهی که فقط 19 سال بیشتر نداشت، نشانی از ژرف‌اندیشی پیشرو وآینده‌نگری قابل تقدیر برای امروز ایران دارد.

ناصرالدین شاه دریافته بود که زبان تصویر بسیار قدرتمندتر از کلام است. بنابراین عکاسی را به عنوان وسیله‌ای کاربردی جهت بررسی امور و همچنین برای ثبت در تاریخ به صورت جدی به کار گرفته است. اولین گزارش‌های تصویری به دستور ایشان توسط آقا رضا عکاس‌باشی از سفرها و اردوکشی‌های شاه به ییلاقات اطراف تهران و سفرهای طولانی‌مدت ناصرالدین شاه به نواحی گوناگون مملکت تهیه شده است.[3] شایان ذکر است که اگر علاقه‌مندی وی و به‌جای گذاشتن بیش از چهل هزار فریم عکس موجود در آلبوم خانه کاخ گلستان نبود امروزه محققین و پژوهشگران نمی‌توانستند بدون این اسناد تصویری پژوهش قابل قبولی را از آن زمان به نسل حاضر ارائه کنند.

در سال ۱۳۰۴ خورشیدی سلسله قاجار جای خود را به سلسله پهلوی داد و رضاشاه بر تخت سلطنت نشست. روند معمول و مرسوم عکاسی دوران قاجار در این زمان نیز با شدت بیشتری ادامه پیدا کرد و کارکردهای عکاسی دچار تغییراتی اساسی برای پیشبرد امور مملکت گردید. حدوداً در همان سال سازمان ثبت احوال کشور تشکیل شد و آحاد مردم موظف به دریافت شناسنامه همراه با یک قطعه عکس 6*4 شدند.[4] حال با توجه به خاستگاه اجتماعی عکس و ورود رسمی آن به زندگانی اجتماعی ایرانیان، لازم بود عکاسخانه‌های زیادی در سراسر ایران تأسیس شود. با توجه به عمومی شدن عکاسی و ورود رسمی آن به جامعه، گرفتن عکس‌های یادگاری و همچنین مصور شدن روزنامه‌ها و مجلات، جذابیت ویژه‌ای را برای مردم به ارمغان آورد. رونق عکاسی و ورود دوربین‌های عکاسی جدید توانست روزنه‌ای جدید در عکاسی مطبوعاتی آن زمان ایجاد کند. از دوران نخست‌وزیری دکتر محمد مصدق و ملی شدن صنعت نفت، تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و بازگشت مجدد محمدرضا شاه پهلوی به ایران و اوضاع پرالتهاب اجتماعی آن روزگاران عکس‌های زیادی به‌جا مانده است. از آن زمان به بعد عکس‌های بسیاری از اتفاقات مهم توسط عکاسان خبری یا آماتور به ثبت رسیده است. بی‌تردید هر قطعه از عکس‌های تهیه شده و موجود در تاریخ تصویری ایران، گواه بر واقعیتی است که بر این سرزمین گذشته است زیرا با دیدن آنها به حقایقی پی خواهیم برد که شاید اسناد مکتوب به‌جای مانده، نتواند حسی آن‌گونه را انتقال دهد.

وقوع انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷ خورشیدی و پس از آن جنگی هشت‌ساله در ۱۳۵۹، تولید میلیون‌ها فریم عکس از فرازوفرودهای یک ملت بزرگ را در مقابل دیدگان آیندگان قرار داد که از نظر مستندسازی و تعریف واقعیت جای هرگونه شک و شبهه را از میان برداشت. واقعیتی که عکس در پیش روی دیدگان ما قرار می‌دهد انکارناپذیر است، هرچند در عصر دیجیتال امکان دخل و تصرف و تغییر واقعیت نیز همواره وجود دارد. اما در این مبحث، واقعیت‌گرایی عکس به‌عنوان اسنادی انکارناپذیر مدنظر است. امیل زولا نویسنده تأثیرگذار فرانسوی و مهم‌ترین چهره در مکتب واقع‌گرایی ادبی می‌گوید: «به عقیده من شما تا از چیزی عکس نگیرید، نمی‌توانید ادعا کنید که واقعاً آن را دیده‌اید.»[5] هلموت گِرنزهایم عکاس معروف آلمانی نیز می گوید: «عکاسی تنها «زبانی» است که در همه جای دنیا فهمیده می‌شود، میان ملت‌ها و فرهنگ‌ها پل می‌زند و خانواده بشر را به هم پیوند می‌دهد. عکاسی با صداقت تمام و رها از تأثیر و نفوذ سیاسی - آنجا که مردم آزاد هستند - زندگی و وقایع را بازتاب می‌دهد، به ما اجازه می‌دهد که در غم و شادی دیگران شریک باشیم و اوضاع اجتماعی و سیاسی را برایمان روشن می‌کند. ما تبدیل به شاهدان عینی جنبه‌های انسانی و ضدانسانی نوع بشر می‌شویم... [6]»

امروزه حضور عکاس و مداخله دوربین عکاسی موجب درک ما از شرایط موجود می‌شود. حضور همیشگی دوربین‌ها به ما القا می‌کند که زمان، شامل اتفاقات جالب‌توجه است؛ اتفاقاتی که ارزش عکس گرفتن دارند. این به‌ مرور باعث می‌شود راحت بپذیریم که به هر اتفاقی که زمانی شروع شده و با هر شکل اخلاقی که دارد، اجازه دهیم سیر تکاملش را طی کند تا بتوان چیز دیگری به جهان عرضه کرد، یعنی عکسی از آن. [7]

«اگر بخواهیم عکس را به بستر اصلی تجربه آن، تجربه اجتماعی و حافظه اجتماعی بازگردانیم، باید به قوانین حافظه احترام بگذاریم. باید عکس چاپ شده را در موقعیتی قرار دهیم که چیزی از قطعیت حیرت‌آور آنچه بود و آنچه هست بیاورد. چیزی که برتولت برشت نویسنده معروف آلمانی درباره بازیگری در یکی از شعرهایش نوشته، در مورد چنین عملی کاربرد دارد. به‌جای لحظه، می‌شود خواند عکاسی؛ و به‌جای بازیگری می‌شود خواند بازآفرینی بستر:

پس تو باید فقط لحظه [عکاسی] / را آشکارسازی، بی‌اینکه در این سیر، پنهان‌داری / خاستگاه این لحظه [عکاسی] آشکار را/ به بازیگریت [بازآفرینی بستر] / توالی و تسلسل بخش / آنچه قبولش کرده‌ای به سرانجام رسان/ این‌گونه/ نشان خواهی داد جریان رویدادها و سیر کار خویش را / و تماشاگرت تجربه خواهد کرد این اکنون را در بسیار سطوحی / که از قبل می‌آید و/ در بَعد ادغام می‌شود و در کنارش خواهد یافت / بسیار اکنون دیگر را/ حال، او نه فقط / در تماشاخانه تو / که هم در جهان می‌نشیند.»[8]

ما باید عکس‌ها را به‌عنوان حافظه‌ای پاک ناشدنی از تجربه اجتماعی، سیاسی یک ملت بدانیم و همواره قدر و منزلت آن را پاس داریم، حتی اگر ضعف‌ها و بی‌تدبیری‌های زمانه را هویدا سازد و بر ما نیز خوش نیاید. آنچه مهم است عکس‌های گرفته شده امروز برای آیندگان است تا با اسنادی تصویری به قضاوت امروز ما بنشینند. همچنان که ما تصاویر سده‌های گذشته را اسنادی متقن دانسته و زمانه دیروز را امروز قضاوت می‌کنیم. با چنین اندیشه‌ای، عکاسان تاریخ‌نویسان تصویری زمانه خویش‌اند و بی‌توجهی و به حاشیه راندن آنها کمک به تحریف تاریخ یک ملت خواهد بود که خیانتی است بزرگ و نابخشودنی.

[1]-https://blog.mylio.com/how-many-photos-will-be-taken-in-2020

[2] - طهماسب‌پور، محمد رضا (۱۳۸۷)، ناصرالدین شاه عکاس، نشر تاریخ ایران، تهران، ص۶۹.

[3] - همان، ص۷۵.

[4] - خدادادی، محمد (۱۳۹۳)، کارکرد فرهنگی هنری عکاسی در ایران، مرکب سپید، تهران، ص۴۹.

[5] - سونتاگ، سوزان (۱۳۸۹)، درباره عکاسی، مترجم نگین شیدوش، حرفه نویسنده، تهران، ص ۱۸۸.

[6] - همان، ص ۳۷۳.

[7] - همان، ص ۴۰۹.

[8] - همان، ص ۴۱۵.

منبع: روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: