سمفونی ایران / احمد مسجدجامعی

1400/10/4 ۰۹:۲۱

سمفونی ایران / احمد مسجدجامعی

زنده‌یاد دكتر «عبدالحسین زرین‌كوب» نیم قرن پیش، فرهنگ ایران را یك فرهنگ موزاییكی تعریف كرده است كه هر پاره‌ای از آن شخصیتی مستقل هم دارد اما در مجموع و در عین گوناگونی و رنگارنگی و چشم‌نوازی، هویت واحدی را تشكیل می‌دهند كه جمال و جلال بیشتری دارد. فهم این كلیت برای كسی است كه ذوق هنری خاصی داشته باشد.

 

زنده‌یاد دكتر «عبدالحسین زرین‌كوب» نیم قرن پیش، فرهنگ ایران را یك فرهنگ موزاییكی تعریف كرده است كه هر پاره‌ای از آن شخصیتی مستقل هم دارد اما در مجموع و در عین گوناگونی و رنگارنگی و چشم‌نوازی، هویت واحدی را تشكیل می‌دهند كه جمال و جلال بیشتری دارد. فهم این كلیت برای كسی است كه ذوق هنری خاصی داشته باشد.

گاه به جلوه‌های بیرونی این ویژگی چندان توجه نمی‌شود؛ مثلا این روزها در فضای مجازی عبارتی دست به دست می‌شود كه در آن، شخص خوش ذوقی نوشته؛ به تجریش رفتم در پاساژها حال و هوای كریسمس بود. در بازار حال و هوای یلدا جریان داشت و در امامزاده صالح در كنار این دو، مردمی در تكاپوی مراسم فاطمیه بودند. این همان فرهنگ موزاییكی است كه امكان حضور هر سه را در كنار هم فراهم می‌آورد.

در مراسم شب یلدا هم مناسبت‌های قمری بسیار تاثیرگذار بوده است. مثلا اگر یلدا همزمان با مراسم سوگواری حسین سیدالشهدا می‌بود، خواندن كتاب توفان‌البكاء در مصایب ائمه اطهار اثر میرزا ابراهیم مروزی ملقب به جوهری و كتاب روضه‌الشهدا اثر ملاحسین واعظ كاشفی (كه نام روضه‌خوانی برگرفته از نام این كتاب است)، مرسوم بود و در چنین مقاطعی از تخمه شكستن پرهیز می‌شد زیرا براساس باوری عامیانه، می‌گفتند هنگام ورود اسرای كربلا به دربار شام، یزید تخمه می‌شكست. یا اگر یلدا در ماه‌های رجب و رمضان با ولادت و شهادت علی امیرالمومنین(ع) مصادف بود، خواندن حمله حیدری از مشهورترین حماسه‌سروده‌های عامیانه ادبیات پارسی اثر باذل مشهدی اولویت داشت.

حالا هم در شب یلدا، حافظ‌خوانی نشانه وحدت ملی ماست تا جایی كه دیگران هم برای نشان دادن شركت خود در مراسم این شب و همدلی با ایرانیان، غزلی از حافظ می‌خوانند مانند سفیر سوییس در تهران كه غزلی از حافظ را با لهجه خاص خود در شب یلدا تقدیم ایرانیان كرد:

ساقی به نور باده برافروز جام ما/ مطرب بگو كه كار جهان شد به كام ما

ما در پیاله عكس رخ یار دیده‌ایم/ ‌ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما

هرگز نمیرد آنكه دلش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جریده عالم دوام ما

از ابتكارات یلدای سال جاری كه فراوان از آن استقبال شد، «اپلیكیشن فال حافظ» با صدای گرم شاعر گرانمایه معاصر، سید علی موسوی گرمارودی، بود.

در روایت‌های تولد عیسی مسیح، از جمله گفته‌اند كه سه مغ یا سه حكیم یا سه شاهزاده ایرانی شاهد عینی این مراسم بوده‌اند، آنها بنا به نشانه‌هایی كه از پیش داشته‌اند و در جست‌وجوی آن خورشید به سوی بیت‌المقدس راه می‌افتند و در شب یلدا كه زادروز تولد خورشید است، شاهد بوده‌اند كه حضرت مریم پسری به دنیا آورد كه ادامه‌‌دهنده راه پیامبران بلند مرتبه الهی است.

در تهران‌گردی‌های منتهی به شب چله و كریسمس در برخی كلیساها همچون كلیسای فرقه لازاریست‌ها (خواهران تارك دنیا) در كنار مدرسه تاریخی ژاندارك، شاهد بازسازی این نمادها و صحنه‌ها به شكل حجم (مجسمه‌های كوچك) بودیم.

در كلیسای سن ویتال در شهر تاریخی راونا، زادگاه گالیله، در شمال ایتالیا نیز نقاشی شناخته شده‌ای به سبك هنر بیزانس از همین روایت باقی مانده است. از این رو جمع بین همه اینها در فرهنگ ایرانی كه در چهارراه تمدنی واقع‌شده سابقه‌ای دیرین دارد و از امتیازات فرهنگ و تمدن ماست.

به یاد دارم زمانی كه یكی از وزرای فرهنگ كشوری خارجی میهمان ما بود، تابلویی نفیس به من اهدا كرد و گفت چنانكه در این تابلو به تصویر درآمده، در پایتخت كشور ما، كلیسا و مسجد در یك خیابان، نزدیك هم هستند. اما او نمی‌دانست كه در همین تهران، كلیسا و مسجد و كنیسه و آتشكده در یك چهارراه -كه به چهارراه ادیان معروف است- و خیابان كوتاه (سی‌تیر) نزدیك به هم واقع شده‌اند و مومنانِ هر كدام آداب و رسوم خود را در آنجا به ‌جای می‌آورند. بگذریم از اینكه «سورپ گئورك» قدیمی‌ترین كلیسای تهران در نزدیكی امامزاده اسماعیل و دروازه حضرتی ساخته شده است و در آن سوی این امامزاده، محله كلیمی‌ها در عودلاجان است كه دست‌كم در تهران، آنها را در انتساب به موسی‌ كلیم‌الله می‌شناختند. همچنان كه در قانون اساسی هم از این واژه برای اشاره به هموطنان یهودی استفاده شده است.

تنها دكتر عبدالحسین زرین‌كوب كه فرهنگ ایران را با توجه به كثرت اقوام و ادیان، یكپارچه می‌دید، این‌چنین نمی‌اندیشیده است. از بزرگان معاصر، استاد عباس زریاب خویی، چنین دیدگاهی داشته است. وی در تعبیری فرهنگ ایران را به یك سمفونی بزرگ تشبیه می‌كرد كه درآن هر هنرمند، ساز خود را بنا بر یك نُت می‌نوازد و از مجموعه آنها، آوایی خوش و موزون به گوش شنونده می‌رسد.

پیش از همه اینها، فردوسی ایران را به باغی خّرم در بهار تشبیه كرده است. در نگاه او باغ، مجموعه‌ای از نمادها را دربر می‌گیرد. به واقع تفاوت باغ با جنگل و مرتع همان عقلانیتی است كه موجب نظم و قاعده‌مندی در شكل‌گیری باغ می‌شود. مانند كوشك، دیوار، نظام آبیاری و كاشت و داشت و برداشت و تنوع رستنی‌ها و درخت‌ها كه همه اینها بر زیبایی آن می‌افزاید هرچند كه هر یك از آنها در جای خود جلوه‌ای ویژه دارد.

كه ایران چو باغی است خرّم بهار

دمیده بسی لاله كامكار

مبادا كه دیوار آن بفكنی

دل و پشت ایرانیان بشكنی

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: