1400/2/28 ۰۹:۵۳
زندگی خوشایند و ثمربخش در ارتباط با دیگران و در عرصه اجتماعی، نیازمند فراگیری برخی مهارتها و كسب شماری فضیلتهاست كه متاسفانه در نظام آموزشی رسمی ما كمتر آموخته میشود. جایی به ما یاد نمیدهند كه همدلی با دیگران چیست و چرا ضرورت دارد و چگونه میتوانیم با بقیه همدل باشیم؟
وكیل مدافع دیگران شویم
محسن آزموده: زندگی خوشایند و ثمربخش در ارتباط با دیگران و در عرصه اجتماعی، نیازمند فراگیری برخی مهارتها و كسب شماری فضیلتهاست كه متاسفانه در نظام آموزشی رسمی ما كمتر آموخته میشود. جایی به ما یاد نمیدهند كه همدلی با دیگران چیست و چرا ضرورت دارد و چگونه میتوانیم با بقیه همدل باشیم؟ به ما نمیگویند كه سرخ شدن از خجالت خوب است و خودخواهی در مواردی لازم. ما ضرورت دلنشینی، قدرشناسی، بخشایش و فرزانگی را نمیدانیم و یاد نمیگیریم كه چگونه دیپلماتیك رفتار كنیم، معلم خوبی باشیم، بزرگسال شویم، بلندنظر شویم، با دیگران گرم و صمیمی باشیم و بتوانیم آنها را ببخشیم. كسی به ما نگفته از كجا بفهمیم آدم كسلكنندهای میشویم و چه كنیم تا آدمها احساس خوبی درباره خودشان داشته باشند؟ چگونه مهمان خوبی باشیم؟ چگونه هدیهای خوب انتخاب كنیم؟ با آدمهای ظاهرپسند چطور مواجه شویم و وقتی غریبهای اعصابمان را به هم میریزد، چه كار كنیم؟ در نهایت یاد نمیگیریم كه سرنوشت ما تنهایی است و اتفاقا این امر همیشه هم ناخوشایند نیست. البته همه ما فكر میكنیم این مهارتها را بلدیم یا به صورت تجربی و با آزمون و خطا چیزهایی درباره آنها فراگرفتهایم.گاهی هم بزرگترها و باتجربهترها با پند و اندرز، اهمیت این فضیلتها را به ما گوشزد كردهاند. اما كار فیلسوف، نشان دادن استدلال ضرورت هریك از این فضایل است،كاری كه آلن دو باتن، فیلسوف معاصر بریتانیایی دركتاب فضیلتهای اجتماعی انجام داده است. او در این كتاب به همان سبك و سیاق آشنایش كوشیده با زبانی روان اما با دلیل و شاهد مهارتهای ضروری برای زندگی خوب و خوش و ارزشمند را نشان و نحوه كسب آنها را آموزش بدهد. این كتاب را یاسر پوراسماعیل، مدرس و پژوهشگر فلسفه ترجمه و نشر كرگدن آن را در قالب مجموعه خوب زیستن منتشر كرده.آنچه میخوانید گفتوگوی بابك عباسی، پژوهشگر فلسفه و مدیر این مجموعه با مترجم این كتاب است كه در قالب یكی دیگر از چهارشنبههای گپوگفت نشر كرگدن در محیط اینستاگرام به صورت لایو منتشر شده است. طرفین گفت وگو در بخشی از آن همچنین به انتقادهای اهالی فلسفه به آلن دو باتن میپردازند.
بابك عباسی: اگر ممكن است نخست بفرمایید منظور از فضیلتهای اجتماعی چیست؟
یاسر پوراسماعیل: روشن است كه تعبیر «فضیلت اجتماعی» (social virtue) از دو بخش تشكیل شده است.كلمه فضیلت، ویرچو از تعبیر لاتین ویرتوس آمده كه یك حالت وصفی است و خودش از كلمه «ویر» به معنای «مرد» آمده در نتیجه «ویرتوس» به معنای «مردانگی» و «مروت» است. اینكه كلمه فضیلت ریشه مردانه دارد، در نگاه امروزین ما جنسیتزده تلقی میشود،اما فراسوی آن، ویرچو، نوعی بزرگسال بودن در رفتارها و بزرگی معنا میدهد. ویرچو نه یك بلوغ جسمانی به معنای رشد است. بنابراین فضیلت اجتماعی به معنای بزرگسال بودن و رشد داشتن در روابط اجتماعی با سایر انسانهاست یعنی در رفتارهای انسان با دیگران نوعی بلوغ و پروردگی و تربیتشدگی دیده شود.كتاب حاضر نیز در این مورد است یعنی در رفتار با دیگران تربیت شده و بزرگسالانه رفتار كنیم.كتاب اساسا میگوید ما معمولا در روابط اجتماعیمان با دیگر انسانها اسیركلیشههای رسمی هستیم یعنی یك سری آداب و رسوم و الگوها و منشهایی را به ما آموختهاند كه طبق آنها رفتارهای اجتماعیمان را پیش میبریم در حالی كه این الگوهای كلیشهای در خیلی از مواقع ممكن است برای ما مشكل ایجاد كند یا ما را به نتیجه نرساند. با این همه ما این الگوها را مدام تكرار میكنیم.كتاب در پی شكست این الگوها در عرصههای مختلف روابط اجتماعی است. حرف اصلی كتاب این است كه اتفاقا بهتر است در بسیاری از مواقع از الگوهای رسمی و رایج فاصله بگیریم و خودمان را بروز دهیم و با ابراز وجود، احساسات و عواطف خود را نشان دهیم. از این طریق است كه میتوانیم بسیاری از مشكلات در روابط اجتماعی را تخفیف دهیم یا به كلی از بین ببریم.
بابك عباسی: به نظر من كتاب ذیل پرورش هوش هیجانی یا عاطفی(Emotional Intelligence) میگنجد. بحث هوش هیجانی در سال 1990 توسط روانشناسی به نام پیتر سالووی مطرح شد، بعدا روانشناس مهم دیگری به نام دنیل گلمن این مفهوم را توسعه و در حوزههای دیگر مثل بیزینس، توسعه فردی و ... بسط داد؛ به گونهای كه مفهوم هوش هیجانی به نام گلمن ضرب خورد. هوش هیجانی (EQ) به زبان ساده در مقابل هوش عمومی (IQ) قرار میگیرد و معانی گوناگونی دارد از جمله: شناخت و مدیریت هیجانهای خود، مدیریت روابط خود با دیگران و شناخت اهداف در زندگی. به زبان آشناتر، هوش عمومی به ما برای زیستن و زنده بودن(survive) كمك میكند، هوشی كه در حیوانات هم دیده میشود و درخدمت زنده ماندن و بقاست. بنابراین هوش عمومی به ما برای حل مسائل و موانع پیش رو برای زنده بودن كمك میكند. درحالی كه هوش هیجانی برای خوب زیستن است، یعنی كمك میكند كیفیت زندگی فرد ارتقا پیدا كند. برای این كار شخص باید هیجانهای خودش را بشناسد، بتواند خودش را مدیریت كند، اهداف، ارزشها و نسبتش با دیگران و جهان را بشناسد و مدیریت كند. در نتیجه كتاب حاضر در جهت توسعه و پرورش هوش هیجانی میگنجد.
پوراسماعیل: بله، مضمون اصلی مدرسه زندگی (school of life) پرورش عواطف (emotional education) است، آلن دو باتن نیز بر این مساله تاكید دارد و آثار متفاوت مدرسه زندگی هر یك بر یكی از جنبههای این پرورش عواطف تاكید دارد.
عباسی: با مطالعه كتاب به نظر میرسد كه گاهی كسب و حفظ فضیلت اجتماعی بسیار دشوار است. مثلا نزاكت داشتن را چگونه میتوان از رفتار سیاسی و دیپلماتیك تمییز داد؟ یا چطور میتوان كسلكننده نبود؟ آیا این یك مهارت است یا عدهای این را دارند؟
پور اسماعیل: در سراسركتاب این مرز باریك دیده میشود مثلا بین تودار بودن و بروز احساسات؟ بنابراین حفظ تعادل بسیار اهمیت دارد.
عباسی: كتاب از 36 مقاله كوچك درباره فضایل اجتماعی متفاوت تشكیل شده است. به نظر میرسد روح كلی كتاب، نوعی دیگرپذیری است. نویسندگان كوشیدهاند جا بیندازند كه این دیگرپذیری از طریق خودپذیری امكانپذیر میشود. یعنی زمانی كه ما خودمان را پذیرفته باشیم و از طریق یك جابهجایی خیالی بین خود و دیگری، ببینیم كه او در رفتارش چه انگیزههایی دارد؟ اینطور شاید بهتر بتوانیم او را بپذیریم.
پوراسماعیل: این یكی از ترجیعبندهای كتاب است، یعنی تقریبا راهحل بیشتر مشكلات روابط اجتماعی را شكل میدهد، اینكه راه ارتباط درست برقرار كردن با دیگران شناخت از خود است. پیش از بحث راجع به كتاب، مایلم به انتقادهایی بپردازم كه در ایران و همچنین در فضای آكادمیك فلسفه در غرب به آلن دو باتن صورت گرفته است. آثار آلن دو باتن به دلیل مخاطبان زیاد، بحثبرانگیز بوده است. برخی از فیلسوفان حرفهای از كار دو باتن استقبال میكنند و آن را یك سبك در نظر میگیرند و معتقدند كه او جای كسی را تنگ نكرده است. اما عدهای معتقدند این سبك فلسفهورزی و كار او به خصوص با این مخاطبان زیاد مشكلاتی ایجاد میكند. برخی حتی برای كار او تعابیر ناخوشایندی را چون «شبهفلسفه» (pseudo philosophy) و «فلسفه آببندیشده» و «فلسفه بیدقت» به كار بردهاند. عمده اشكالات حول این نكته است كه آلن دو باتن مسائل دشوار و پیچیده فلسفی متفكرانی چون شوپنهاور و ارسطو و دكارت را بیش از حد سادهسازی میكند و این فیلسوفان را به یك یا چند نقل قول یا كلمه قصار تقلیل میدهد و كار فلسفی را به نكاتی ساده فرو میكاهد. خطر این كار دامن زدن نوعی عافیتطلبی یا راحتطلبی فكری در آدمهاست و مانع از عمیق شدن ایشان میشود. عمده این منتقدان از حوزه فلسفه تحلیلی بر آمدهاند و به نظر من یك سویه به قضیه مینگرند. ما الگوهای مختلف فلسفهورزی داریم. مثلا آثار رواقیونی چون سنكا و آئورلیوس، همچنان جزو پرفروشها هستند. آیا میتوان گفت آثار آنها باعث تنبلی فكری مخاطبان میشود؟ خیر، این یك سنت فلسفهورزی است و خود دوباتن نیز به آن اشاره كرده است. سنتی را كه در آن نكات خلافآمد فكری و تاملات نابهنگام فلسفی گوشزد شود و مخاطبان با آن متنبه و به گونهای حكمت (wisdom) نایل شوند.
عباسی: به عقیده من هم، فلسفه عملی، یك شكل از فلسفه است كه حرمت و شان و منزلت خودش را دارد. از فلسفه تلقیهای متفاوتی هست. ضمن آنكه دوباتن اینجا آموزش فلسفی نداده و مدعی آن هم نیست. او به دنبال سنتی است كه هدفش خوب زیستن و بالا بردن فرهنگ و هوش هیجانی مخاطبان است. به همین علت، نه فقط از فلسفه، بلكه از حوزههای گوناگونی چون اقتصاد، هنر، دین، زیباییشناسی، حكمت شرقی و ... استفاده میكند. او از امر یكپارچهای به نام فرهنگ سخن میگوید كه خودش محل بحث است. سقراط به دنبال تعریف مفاهیم و ایجاد تمایز میان مفاهیم مختلف بود. در كتاب حاضر نیز این كوشش برای ایضاح مفهومی درباره مفاهیمی در حوزههایی صورت گرفته كه پیشتر كمتر به آن توجه شده است. مثلا من سراغ ندارم در تاریخ فلسفه كسی راجع به مولفههای مفهوم «دلنشین بودن» و «كسلكننده بودن» سخن بگوید. البته این كتاب، نه فلسفه است و نه روانشناسی و به نظر من در حوزه «حكمت عملی» واقع میشود، یعنی فلسفهورزی راجع به آنچه در زندگی روزمره میگذرد.
مدخل آغازین راجع به «همدلی» است. همدلی خیلی ساده یعنی من بتوانم خودم را جای دیگری بگذارم و از چشم او به دنیا بنگرم. آیا شما هم با این تعریف موافق هستید؟
پوراسماعیل: مجموعه «مدرسه زندگی» ادعای فلسفه بودن ندارد، اما با دقت درمییابیم كه كار، یك كار فلسفی است. مثلا در بحث از همدلی، یك ایضاح مفهومی خارق العادهای صورت میگیرد كه یك كار فلسفی است. مثلا در آثار روانشناسی رایج، توصیههایی عمل به فرد صورت میگیرد، برای تقویت همدلی. اما دوباتن روانشناسی كاربردی نمیكند و كارش همان «حكمت عملی» است، یعنی میكوشد بینشی در مخاطب ایجاد كند تا از طریق آن، فرد خودش كلید عمل درست را بیابد. مثلا در مورد همدلی، تاكید میكند كه برای همدلتر شدن، لازم نیست خودمان را نادیده بگیریم. همدلی یك نوع فداكاری شناختی نیست. او كلید اصلی همدلی را پیدا كردن بخشهای پنهانی وجود فرد میداند، از طریق كندوكاو در گذشته خودش. به عبارت دیگر همدلی كردن ایفای نقش وكیل مدافع است، یعنی فرد در همدلی میكوشد توضیحی برای رفتار دیگران بیابد و خطاهی ایشان را تخفیف دهد.
عباسی: دوباتن میگوید ما معمولا در مورد خودمان وكیل مدافعهای خوبی هستیم، برای همدلی با دیگران باید وكیل مدافع آنها شویم. یعنی شرایط مخففه را بیابیم.
پوراسماعیل: همدلی به معنای یافتن رفتار مشابه رفتار دیگران در خویشتن، این فایده را دارد كه حتی اگر در نهایت دیگری را مقصر بدانیم، حداقل تصویری كاریكاتوری از او نداریم و یك تصویر همهجانبه از او داریم. یكی از مشكلات رایج ما این است كه از دیگران تصویری كاریكاتوری میسازیم و به آنها انگ میزنیم. در حالی كه كار درست یافتن شرایط مخففه است.
عباسی: مفهوم دیگر «دلنشین بودن» است. همه ما دلنشین بودن دیگری را تجربه كردهایم اما كمتر به این اندیشیدهایم كه آیا یك خصلت مادرزادی است یا میتوانیم آن در خود بپرورانیم؟ مرحوم غلامحسین یوسفی دركتاب زیبا و خواندنی«روانهای روشن» از مدیر مدرسهاش خاطره زیبایی تعریف میكند و میگوید قرار بود با او برای جایزه گرفتن برویم. او میگوید در راه به جایی رسیدیم كه آب جمع شده بود و من نمیتوانستم رد شوم. مدیر من را روی كولش گرفت اما برای اینكه من خجالت نكشم، صحبتهایی كرد كه مانع از شرمندگی من شود. این مدیر برای آن دانشآموز بسیار دلنشین بوده است. به نظر شما دلنشین بودن چیست؟
پوراسماعیل: دوباتن معتقد است كه دلنشین بودن یك فن و مهارت به دست آمدنی است و امری فطری و مادرزادی نیست. دلنشین بودن به ما در برقراری روابط اجتماعی و موفقیت در اهداف اجتماعی بسیار كمك میكند. دوباتن برای دلنشین بودن چند مولفه بر میشمرد: نخست خودمانی بودن است، یعنی فرد بتواند با تدبیر در عین تودار بودن و كنترل عواطف، احساسات درونی خود را بروز بدهد به گونهای كه باعث آزار دیگران نشود؛ ویژگی دیگر صمیمیت است، یعنی اعطای احساس نزدیكی به دیگری بهطوری كه او بتواند نیازهایش را به راحتی برطرف كند،كلید كسب صمیمیت، رجوع به خود و شناخت نیازهای خویشتن است، فردی كه نیازهای خودش را میشناسد و آن را به دیگران تعمیم میدهد به راحتی میتواند با دیگران صمیمیت برقرار كند.
بابك عباسی: یكی دیگر از عناصر دلنشین بودن، كنجكاوی بجاست. فرد دلنشین از طرف مقابل پرسشهای كنجكاوانه میپرسد، البته این كار را به صورت تصنعی انجام نمیدهد بدون اینكه وارد حوزه خصوصی طرف مقابل شود. آدم دلنشین باور دارد كه میتواند با پرسش از دیگران از ایشان یاد بگیرد.
فضیلت اجتماعی دیگر، بخشش دیگران است. دوباتن تاكید میكند كه بخشش دیگران كار دشواری است و در بسیاری موارد نیز حق با ماست و فرد مقابل واقعا كار نادرستی انجام داده. در بخشش دیگران، این خطاكاری انكار نمیشود. اما لوازم بخشش دیگران چیست؟
پوراسماعیل: به نظر دوباتن بخشش دیگران، اولا مستلزم همدلی با ایشان است. این كار با دقت در سرگذشت فرد خطاكار ممكن میشود. معمولا افراد خطاكار در زندگی روزمره، خبیث و بدطینت نیستند و خطای ایشان ناشی از توطئه قبلی و حسابشده نیست. با پژوهش در گذشته دیگری، علل و عوامل خطاكاری فرد خطاكار روشن میشود و نسبت به او به عنوان كسی كه خودش قربانی است، شفقت پدید میآید. دیگر لازمه كسب توانایی بخشش دیگران، پذیرش خطاپذیری خود است، یعنی اینكه ما هم ممكن است در موقعیتهای مشابهی خطا كنیم و در چنین وضعیتی از دیگران انتظار داریم ما را ببخشند.
عباسی: دیگر مفهوم مهم و چالشبرانگیز در كتاب «راضی نگه داشتن دیگران» است، یعنی اینكه چطور میتوانیم بر این دغدغه فایق آییم كه همه را راضی نگه داریم؟ دوباتن میگوید، در نگاه نخست، راضی نگه داشتن همه خیلی مطلوب به نظر میرسد اما این كار در عمل هم بسیار دشوار است و هم مشكلاتی را به همراه دارد. او میگوید، كسانی كه دنبال راضی نگه داشتن همه هستند، دنبال این هستند كه در نیازهای آنها ذوب شوند. اگر صریح و بیپرده باشیم، باید بگوییم چنین افرادی، دروغگو هستند؛ آن هم نه دروغگویانی كه از دروغشان سود میبرند بلكه به این علت دروغ میگویند كه از نارضایتی دیگران وحشت دارند. دوباتن چگونه این نكته را توضیح میدهد؟
پوراسماعیل: دوباتن برای توضیح پدید آمدن این روحیه در افراد، روشی روانكاوانه به كار میبندد و میگوید وقتی پرورشدهندگان یك فرد، حساس و شكننده و زودرنج باشند، احتمال این روحیه «راضی نگه داشتن همگان» در او قوت بگیرد، زیاد میشود. در چنین فردی این الگوی ذهنی شكل میگیرد كه نباید برای دیگران زحمت ایجاد كند و به هیچكس «نه» بگوید.
عباسی: مفهوم دیگر «تنهایی» است. دوباتن دركتاب میگوید سرنوشت همه ما تنهایی است و نباید از این موضوع شاكی باشیم. او تنها بودن را بخش جداییناپذیری از همه انسانها میداند. او دلایلی را برای تنهایی ذكر میكند از جمله اینكه ما به علل مختلف نمیتوانیم مسائل خودمان را با دیگران در میان بگذاریم، مثل وقتی كه میل یا احساس ما خلاف عرف و هنجارهای جامعه است. همچنین ما میترسیم ضعفها و بخشهای تاریك وجودمان را با دیگران در میان بگذاریم. به خصوص كه معمولا آدمها بین مقبولیت و صداقت، مقبولیت را ترجیح میدهند. این یكی از دلایل مهم تنهایی است. نكته دیگر اینكه هر یك از ما به تنهایی میمیرد و ما باید دردهایمان را به تنهایی تاب بیاوریم. هیچكس نمیتواند به جای ما درد بكشد و دیگران نهایتا به ما دلداری میدهند. او از گوته نقل میكند كه به رغم دوستان زیاد، در اواخر عمرش گفت هیچكس مرا چنانكه باید و شاید درك نكرد و من هم هیچكس را درك نكردم و اصولا هیچكس، دیگری را درك نمیكند. دوباتن تاكید میكند كه این ویژگی بد هم نیست و میكوشد توضیح دهد كه چگونه میتوانیم این تنهایی را از یك نقطهضعف به یك نقطه قوت بدل كنیم. اگر ممكن است چگونگی این فرآیند را شما توضیح دهید.
پوراسماعیل: دوباتن میگوید پذیرش تنهایی، باعث میشود كه دست به كارهای خلاقانهتر بزنیم و آثار هنری و ادبی خلق كنیم، مثلا داستان بنویسیم یا شعر بسراییم. فرد با پذیرش تنهایی ممكن است اثری خلق كند كه شاید قرنها بعد یا در فاصلهای دور، دیگری او را درك كند. بنابراین پذیرش تنهایی میتواند انگیزه خلق آثار هنری باشد. نكته دیگر پذیرش تنهایی و گفت وگو و تامل با خود در تنهایی، شكلگیری شخصیتی در فرد است و ممكن است او را صاحب منظر و موضع كند. اگر فرد تنهایی را بپذیرد و صاحب منظر شود، آن گاه شاید در جستوجوی شریك زندگی و یار و همدم، موفقتر باشد.
عباسی: دوباتن میگوید وقتی تنهاییمان را با جان و دل میپذیریم، عضو باشگاهی میشویم كه اعضایش را از طریق نقاشیهای ادوارد هاپر، اشعار بودلر و ترانههای لئونارد كوهن میشناسیم. در تنهایی وارد سنتی دیرینه و با عظمت میشویم و در كمال شگفتی، خودمان را در جمعی بزرگ مییابیم. به یاد شعر شاملو افتادم كه میگوید:كوهها با همند و تنهایند/ همچو ما با همان تنهایان.
در پایان بد نیست توضیحی راجع به اقبال به دوباتن ارایه كنم. از قدیم یعنی از دوران افلاطون و ارسطو، فلسفه را به دو بخش تقسیم میكردند: حكمت نظری و حكمت عملی. ذیل این تقسیمبندی هم آثاری پدید آمده است، مثلا در غرب ارسطو اخلاق نیكوماخوس را نوشته است و در فرهنگ و تمدن ما هم كسانی چون ابن مسكویه و خواجه نصیرالدین طوسی،كتابهایی با مضمون اخلاق ذیل حكمت عملی نوشتهاند. اما در قرن بیست و یكم و بعد از عصر روشنگری و شوكهای سهگانه نیچه و ماركس و فروید، در جهان ارسطو یا قدمای خودمان زندگی نمیكنیم. امروزه مباحث حكمت عملی گذشتگان، پاسخگو نیست. الان در فضایی زندگی میكنیم كه گذشتگان آن را تجربه نكردهاند. به نظر من راز موفقیت آلن دوباتن در این است كه انگار درحال نگارش حكمت عملی تازهای است كه به اموری میپردازد كه دیگران از آن غفلت كردهاند. او سوالها و «چه باید كرد»هایی مطرح میكند كه از نظر فیلسوفان تحلیلی بزرگ، پیش پا افتادهاند، مثل اینكه چطور باید قرار عاشقانه گذاشت یا درباره بگومگوهای زندگی مشترك. بهطور خلاصه، دو باتن مثل باقی كسانی است كه یك نیاز پاسخ داده نشده را كشف كردهاند و میكوشد به این نیاز پاسخ بدهد و علت اقبال به او نیز همین است.
پوراسماعیل: به عبارت دیگر دوباتن از میان بینشهای فلسفی، در حال به كار بستن یكی از بینشهای سقراطی است كه دانستن همان فضیلتمند بودن است. او به ما راهی را نشان میدهد كه از طریق دانستن و كسب معرفت، به فضیلت برسیم؛ خواه فضیلت اجتماعی یا سایر فضایل. آثار رواقیون هم امروزه مخاطبان زیادی دارند. وقتی كتابهای آنها را كه دو هزار سال پیش نوشته شده، میخوانید، با آن ارتباط برقرار میكنید. این نشان میدهد كه ما در طول دو هزار سال، از نظر نیازهای عاطفی یكسان بودهایم، گرچه الان پیچیدگیهای بیشتری پدید آمده و آلن دو باتن كاری را كه رواقیون كرده بودند، جلو میبرد، یعنی به نیازهای امروزیتر مثل نحوه برخورد تكنولوژیهای جدید میپردازد، او این كار را از طریق افزایش بینش فلسفی صورت میدهد. یعنی مفاهیم را دقیقتر نگاه كنیم تا از آن طریق به فضیلت برسیم.
منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید