بندرگاهی به نام فرهنگ / ابوالفضل نجیب

1400/2/20 ۰۹:۳۵

بندرگاهی به نام فرهنگ / ابوالفضل نجیب

نجف دریابندری را می‌توان در زمره روشنفكران نواندیش به شمار آورد. در مقایسه با روشنفكران نواندیش چپ و مذهبی، كسانی چون دكتر فریبرز رییس‌‌دانا و دكتر سحابی كه دست بر قضا در یك مقطع زمانی دوماهه هر سه عزیز از میان ما رفتند. همین‌جا تاكید كنم كه منظور از روشفكران نواندیش به ‌طور خاص روشنفكران فرهنگ‌محور و مترتب بر نحله‌ای است كه ابتدا به ساكن یا پس از گذر از یك دوران سیاست‌زدگی، مسیر خود را به بسترسازی فرهنگی تغییر دادند.

 

نگرشی به زیست‌جهانِ نجف دریابندری در نخستین سالمرگش

نجف دریابندری را می‌توان در زمره روشنفكران نواندیش به شمار آورد. در مقایسه با روشنفكران نواندیش چپ و مذهبی، كسانی چون دكتر فریبرز رییس‌‌دانا و دكتر سحابی كه دست بر قضا در یك مقطع زمانی دوماهه هر سه عزیز از میان ما رفتند. همین‌جا تاكید كنم كه منظور از روشفكران نواندیش به ‌طور خاص روشنفكران فرهنگ‌محور و مترتب بر نحله‌ای است كه ابتدا به ساكن یا پس از گذر از یك دوران سیاست‌زدگی، مسیر خود را به بسترسازی فرهنگی تغییر دادند. توجه این نحله معطوف به تغییر ساختارهای فرهنگی و ارتقای دانش و معرفت اجتماعی از طریق تولید و ترجمه رانه‌های فرهنگی برای تغییر وضع موجود به وضعیت مطلوب بود؛ مسیری كه اغلب روشنفكران آرمان‌گرا و ایدئولوژیك از طریق تغییر نظام سیاسی و برساخت‌های ذهنی و اغلب متوهمانه دنبال می‌كردند. در نقطه مقابل روشنفكرانی از جنس دكتر فریبرز رییس‌دانا بودند كه تلاش داشتند با بومی‌سازی ماركسیسم و به تعبیر انگلس خوانش تخیلی سوسیالیسم شرایط جامعه خود را تغییر دهند. از این زاویه می‌توان دكتر یدالله سحابی را در راستا و امتداد روشنفكران نواندیش دینی برشمرد. از این منظر از دكتر فریبرز رییس‌دانا می‌توان به عنوان نماد روشنفكران نواندیش چپ در تقابل با چپ‌زدگی تمام‌قد در اصول و فروع، از یدالله سحابی به عنوان ادامه‌دهنده راه روشنفكران نواندیش دینی و درنهایت از نجف دریابندری به عنوان نماد جریان روشنفكری نواندیش فرهنگ‌محور یاد كرد. در مورد دكتر یدالله سحابی می‌توان از تالیف دو كتاب «تكامل در قرآن» و «خلقت انسان» به مثابه جدی‌ترین گام‌ها در همراستایی علم و دین اشاره كرد.

نقش دریابندری در این میان و در مقایسه با رییس‌دانا و سحابی متفاوت است و بر سویه‌های دیگری از جهان زیست روشنفكری در ایران دلالت دارد. آنچه به اجمال و اختصار می‌توان بر آن تاكید و اصرار ورزید، ناظر بر میراثی است كه در مقایسه با آنچه سایر نحله‌های متنوع روشنفكری به جا گذاشته‌اند، به دلیل تاثیرات كیفی و ماندگار، متمایز و متفاوت است.

كم و بیش به همین دلایلِ در صورت و ظاهر ساده، دریابندری در حلقه روشنفكران متعارف قابل‌ تعریف و تعمیم نیست، زیرا در جامعه ما روشنفكر عرفی با خاستگاه‌ها و وابستگی‌ها و تعلقات اغلب ایدئولوژیكی، سیاسی، تشكیلاتی یا گرایش وسمپاتی به جریان خاصی موضوعیت پیدا می‌كند و شناخته می‌شود. شاید نقطه‌نظرات دریابندری درباره آدم‌هایی چون كسروی، به‌آذین، گلسرخی، طبری و برخی دیگر كه اغلب بخشی از حافظه تاریخی ما را تسخیر كرده و چهره‌های مهمی تلقی می‌شوند، بر این تفاوت و مرزبندی‌ها تاكید دارد. میراث دریابندی از این زاویه - اگر با تامل شناخته و تبیین شود-  او را در زمره حداقل یكی از تاثیرگذارترین روشنفكران ایرانی از مشروطه به این سو قرار می‌دهد.دریابندری با اولویت فرهنگ‌سازی به مفهوم مدرن و تعمد در تغییر ساختارهای كلیشه‌ای از طریق برگردان آثار ارزشمند ادبی و فلسفی جهان به فارسی و همزمان تامل بر سنت روشنفكری، مسیر متفاوتی از روشنفكران چپ اجتماعی و نواندیشان دینی كه اغلب در هیبت اپوزیسیون و با وابستگی‌های خاص سیاسی و برخی تمایلات قهرآمیز شناخته می‌شوند، در پیش گرفت. این تغییر جهت در استراتژی را نه با رویكرد نفی‌گرایانه، تقابل‌گرایانه و نه حتی انفعال از عالم و عوالم سیاسی كه می‌توان در پیوند عمیق با ازسر گذراندن تجارب سیاسی و تشكیلاتی در حساس‌ترین و پرخطرترین دوران تاریخ سیاسی تعبیر كرد. تغییر استراتژی كه با رویكرد ترجمه غنی‌ترین متون امریكایی و انگلیسی در حوزه‌های ادبی و فلسفی و تاریخی به تلویح و اشاره تلاش داشت تجارب و دستاوردهای عملی و نظری جهان غرب را به امكانی برای تغییر و تعدیل دیدگاه‌ها و ارتقای مناسبات فرهنگی و اجتماعی و بالمال گذار جریان روشنفكری از شتابزدگی و سراسیمگی و بلاتكلیفی با موجودیت و رسالت واقعی خود تبدیل كند؛ كمااینكه نوعیت ترجمه‌های او در حوزه ادبیات داستانی از جمله برگردان آثاری چون «وداع با اسلحه» و «پیرمرد و دریا»ی ارنست همینگوی، «سرگذشت هاكلبری فین» و «بیگانه‌ای در دهكده» از مارك تواین، «گور به گور» و «یك گلسرخ برای امیلی» ویلیام فالكنر، «رگتایم» و «بیلی باتگیت» از‌ای ال دكتروف، «بازمانده روز» از كازونو ایشی گورو و در حوزه فلسفه و جامعه‌شناسی آثاری چون «تاریخ فلسفه غرب، قدرت، عرفان و منطق از برتراند راسل و «كلی‌ها» از هیلزی استنیلند؛ در كنار ترجمه آثار تاریخی چون «متفكران روس» از ایزایا برلین، «افسانه دولت» ازارنستكاسیرر، «تاریخ روسیه شوروی» و انقلاب بلشویكی «ای.اچ. كارو... بر جهت‌گیری متفاوت او از سایر نحله‌های روشنفكری متعارف و در عین حال بر هدف‌گذاری یكسره فرهنگ‌سازی در حوزه‌های تاریخ و ادبیات و فلسفه دلالت دارند. به این مجموع اضافه كنیم آثار تالیفی چون «از این لحاظ، افسانه اسطوره، درد بی‌خویشتنی، به عبارت دیگر و در عین حال» و گریز عامدانه او از شتابزدگی‌ها و فضای ملتهب سیاسی را تا بر اهمیت نقشی كه طی چند دهه ایفا كرد، بیشتر واقف شویم.

هر چند طی دهه‌های پرالتهاب بعد از كودتا و متلاشی ‌شدن حزب توده تا انقلاب سال 57 همچنان می‌توان رگه‌هایی از تعلقات سیاسی و ایدئولوژیكی در برخی آثار و نوشته‌ها و خاطرات او ردیابی كرد، فراتر می‌توان ته مانده تعلقات رمانتیستی به نام‌های آشنا و بعضا مطرود و پارادوكسیكال تاریخی همچون استالین را با وضوح بیشتری مشاهده كرد. یك نمونه این رسوبات حذف بخش‌های ضداستالینی ترجمه كتاب «قدرت» راسلگواهی است بر اینكه دریابندری به‌رغم سپری شدن سال‌های طولانی از دوران توفانی وابستگی به حزب توده و عضویت كمیته مركزی حزب در آبادان و رفتن تا پای چوبه‌ دار و محكومیت ابد و درنهایت تحمل حبس چهار ساله و پس از آن تغییر كیفی در مسیر زندگی، حداقل تا زمان ترجمه كتاب «قدرت» بارقه‌هایی از تعلقات رمانتیستی در ته ذهن او باقی است. فراموش نكنیم دریابندری كتاب قدرت را در اواسط 1361 و هفته‌ها و روزهای ملتهب و همزمان با دستگیری سران حزب توده و انحلال آن ترجمه و انتشار داد. این همزمانی می‌توانست به نوعی واكنشی غیرمستقیم و كم‌هزینه و هوشمندانه به جریان رسانه‌ای غالب علیه چپ و همزمان حزب توده و حزب كمونیست شوروی قلمداد شود. در عین حال این اقدام زیركانه می‌توانست تاییدی باشد بر این واقعیت تاریخی كه جریان روشنفكری در تاریخ معاصر هیچ‌گاه نتوانسته خود را تمام‌‌قد و یكسره از سایه سمپاتی یا تقابل با اولین تشكل رسمی چپ كه با حزب توده موضوعیت و ظهور پیدا كرد، رها كند. با این حال برخی تصمیم دریابندری بر حذف بخش مورد نظر را حمل بر عبور تمام‌ و كمال او از سیاست و هر چه رنگ تعلق سیاسی دارد، تعبیر كردند.

در نظر داشته باشیم كسی مثل آل‌احمد نیز كه جریان روشنفكری دینی به نوعی او را به تمام مصادره به مطلوب كرد، تجربه فكری، سیاسی و حزبی مشابهی از سر گذراند اما با ترجمه كتاب «بازگشت از شوروی» آندره ژید مسیر متفاوتی در مقایسه با دریابندری دنبال كرد. نشانه‌های دیگری از جمله محدود كردن روابط و مراودات فردی با شخصیت‌های اغلب فرهنگی و فاصله گرفتن آگاهانه از فضای ملتهب اجتماعی و سیاسی چه قبل و چه بعد از انقلاب، شاهدی است بر این مدعا كه او پس از پشت‌سر گذاشتن توفان‌های اولیه توجه خود را تنها معطوف به دغدغه‌های فرهنگی كرد. همین كه گذر دریابندری طی چهار دهه  دلالتی است بر عبور او از سیاست‌زدگی. این از جانب كسی كه در دهه سی تا پای چوبه‌ دار می‌رود و در ادامه همكاری با رادیو تلویزیون زمان شاه را بر می‌تابد، كیفیت دگردیسی در تفكر و جهان‌بینی او را نشان می‌دهد؛ دگردیسی‌ای كه در فردیت با رویكرد خیام‌گونه در زندگی شخصی و توجه صرف و جدی به اندیشه‌ورزی و توسعه و بسط گزاره‌های فرهنگی در حوزه اجتماعی و فرهنگی ظهور و بروز می‌كند.

جدای از اینها آنچه دریابندری را برای نسل امروز و آینده متمایز می‌كند، رویكرد و شیوه منحصر به فرد او در برگردان آثار فاخر ادبی و فلسفی و هم تالیفات مرتبط با دیدگاه‌های فلسفی و انسان‌شناسانه است. هر چند این ویژگی به اسباب خرده‌گیری برخی تبدیل شده، اما بسیاری آن را نشانی بر تسلط و گستره زبانی در معنی‌یابی و معادل‌آفرینی و فراتر، ناشی از رابطه حسی با مولف می‌دانند. دریابندری به گواه آنها كه هم بر زبان و هم بر جهان متن اشراف دارند، پیش از وفاداری به واژگان به روح متن و جوهره واژگان التزام داشت. شاید از دلایل تشخص ترجمه‌های او بتوان به فاصله گرفتن ناخواسته از تحصیلات معمول آكادمیك و آمیختگی میدانی و حسی با ریشه‌های زبان متن اشاره كرد. تمایزی كه از تعامل با سینما شروع می‌شود و در ارتباط پیوسته با اصل زبان در فضای كار صیقل می‌خورد و به تدریج به اوج می‌رسد‌ تا جایی كه انگلیسی را بسیار راحت‌تر و سلیس‌تر از انگلوساكسون‌هاحرف می‌زند. آنچه به روح متن و جوهره واژگانی تعبیر می‌كنیم، برآیند و حاصل همین زمینه‌های عینی و شوق و شور ناشی از ارتباط و فهم كلامی و حسی از متن است. اما با این‌ همه گسستگی صرف دریابندری از سیاست و پیوستگی یكسره به فرهنگ، او در بزنگاه‌ها به‌طور غیرمستقیم با واكنش‌های هوشمندانه اعتراض خود را به انسداد فرهنگی و سیاسی در جامعه نشان می‌دهد. هر چند این واكنش‌ها حداقل در موضوع انتشار «كتاب مستطاب آشپزی» به تابوشكنی تعبیر شود. در حالی كه فهم و ارتباط فرامتنی با ژانر كتاب و زمان انتشار آنكه حیرت بسیاری هم برانگیخت، با كمی تیزهوشی و تامل می‌توانست به تاویل و كنكاش حول چند و چون وضعیت فرهنگی و سیاسی منجر شود.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: