به یاد شادروان پروفسور هانس کونگ / سیدمصطفی محقق داماد‌

1400/1/21 ۱۰:۳۶

به یاد شادروان پروفسور هانس کونگ / سیدمصطفی محقق داماد‌

به خاطر دارم درحدود سال‌های ۱۳۶۵ خورشیدی به دعوت حضرت استاد جناب آقای دکتر غلامرضا اعوانی، حفظه‌الله تعالی، رئیس وقت مؤسسه فلسفه وحکمت اسلامی، هیأتی از متکلمین آلمانی برای گفتگوی اسلام و مسیحیت به ایران آمدند وجلسات گفتگو میان آنان با چند تن از استادان ایرانی در محل مؤسسه برگزار شد.

 

درسوگ یک الهیدان بزرگ جهانی

به خاطر دارم درحدود سال‌های ۱۳۶۵ خورشیدی به دعوت حضرت استاد جناب آقای دکتر غلامرضا اعوانی، حفظه‌الله تعالی، رئیس وقت مؤسسه فلسفه وحکمت اسلامی، هیأتی از متکلمین آلمانی برای گفتگوی اسلام و مسیحیت به ایران آمدند وجلسات گفتگو میان آنان با چند تن از استادان ایرانی در محل مؤسسه برگزار شد. چینش جلسه بدین صورت بود که ما ایرانیان در یک طرف میز و طرف مقابل آلمانی‌ها می‌نشستند. این دعوت سه بار میان ایران وآلمان تکرار شد. جلسه نخستین در موضوع «سعادت» از دیدگاه اسلام و مسیحیت بود که سه روز طول کشید. هرروز افرادی ازآلمان و ایران سخن می‌گفتند و سپس به بحث وگفتگو پرداخته می‌شد. در میان هیأت آلمانی دو شخصیت بسیار بزرگ برای من از نظر علمی معجب‌ و شگفت‌آور بودند؛ یکی جناب پروفسور ژوزف فان اس،‌ اسلام‌شناس نامدار بود که حسب اطلاع در این ایام نقاهت و کسالت دوران سالخوردگی را می‌گذرانند و برای ایشان از درگاه حق متعال شفای کامل مسألت دارم. آن‌روز که من به هرحال طلبه‌ای بودم و ناآشنا با علم کلام اسلامی نبودم‌ و استادان برجسته‌ای در دوران زندگی خود درک کرده بودم، تسلط کامل مردی مسیحی نسبت به کلام اسلامی آن هم در این درجه از کمال وتمام، برایم اعجاب‌آور بود. او بر مباحث تاریخی، مباحث جزئی وکلی، مکتب‌های مختلف کلام اسلامی به‌طور دقیق مسلط بود. این بزرگوار یک دوره کامل کلام اسلامی تألیف کرده که هم‌اکنون در ایران در دست ترجمه است. داوری درمورد اهمیت این اثر مستطاب را به وجدان پاک اهل نظر وامی‌نهم.‌

دیگری جناب پروفسور هانس کونگ بود. این بزرگوارکه آن روز حتی برای سایر اعضای هیأت آلمانی نیز بزرگ و با‌عظمت بود و برایش احترام زیادی به عنوان یک الهیدان پیشکسوت قائل بودند، با کمال تأسف وتألم در هفته‌ای که گذشت دارفانی را وداع گفت وما را عمیقا سوگوار ساخت.‌

از ایشان پنجاه اثر در الهیات به‌جا مانده است. معروف‌ترین اثر وی که خوشبختانه به فارسی ترجمه شده این آثار است :

( Infallible?) معصوم؟، خدا در اندیشه فیلسوفان غرب، ‌متفکران بزرگ مسیحی،‌ زن در مسیحیت، علم ودین Theology for Third Millennium(الهیات برای هزاره سوم)، De Islam(اسلام)‌

ایشان به خاطر تالیف اثر اول مذکور در فوق که عصمت پاپ را درآن منکر شد، مبغوض کلیسا بود و دادگاه ویژه روحانیت او را از سمت کشیشی و مدرسی الهیات محروم ساخته بود (۱۹۷۰م). ایشان نه فقط نسبت به مسأله عصمت، بلکه در مسائلی ازجمله خانواده، ترک ازدواج و بسیاری مسائل دیگر با کلیسای کاتولیک اختلاف‌نظر داشت. وی در اظهار نظرهای شجاعانه خود در نقد کلیسای کاتولیک، هرچند بهای آن را پرداخت، ولی موفق شد زیرا اولا موجب شد که کلیسا بسیاری از نقطه‌نظرهای ایشان را مطالعه کند و ثانیا بعدها از او مجدداً دعوت به همکاری شد.‌‌ دومین نشست ما که مرحوم استاد محمدتقی جعفری(طاب ثراه) و نیز مرحوم استاد عبدالجواد فلاطوری(ره) نیز در میان ما بودند، موضوع گفتگو «حقوق‌بشر از دیدگاه اسلام ومسحیت» بود.‌

به خاطر دارم دراین جلسه روزی وقتی نوبت به بحث وگفتگو رسید، ایشان از جای برخواست و روبروی من در طرف مقابل میز نشست و از مدیر جلسه اجازه گرفت وگفت من می‌خواهم با این آقا ( منظور بنده بودم) یک گفتگوی مستقیم بین‌الاثنینی داشته باشم. من اعلام آمادگی کردم و مدیر جلسه موافقت کرد و به ایشان وقت داد. رو کرد به من وگفت من سؤالی دارم وآن این است: ما از شما {علمای مسلمان} می‌شنویم که اسلام حامی حقوق انسان‌هاست وحتی شما {محقق داماد} امروزگفتید که بسیاری از اصولی که در اعلامیه جهانی حقوق‌بشر مندرج است، در همان روزهای نخستین توسط اسلام مطرح شده است. راجع به حقوق زن سخن گفتید و درست هم می‌گویید چون اسلام از این نظر بر مسیحیت پیشی دارد. ولی یک آیه در قرآن هست که من نمی‌توانم با این مبانی تطبیق کنم وآیه شریفه را شروع به عربی بسیار خوب وقرائت صحیح تلاوت کرد :‌

«وَ اللَّاتِی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیًّا کَبِیراً»(۳۴نساءر)‌

«و زنانى که از نافرمانى آنها نگرانید (نخست) آنها را موعظه کنید و (بعد) در خوابگاه از آنها دورى نمایید و (اگر سود نبخشید) آنها را بزنید، پس اگر از شما اطاعت نمودند، دیگر بر (آزار) آنها راهى نجویید، که همانا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است.»‌

سپس رو به من کرد وگفت به موجب این آیه شریفه، قرآن مجید شوهران را در اعمال ارتکابی زنانشان، اختیار مجازات کردن از طریق زدن داده است. به دیگر سخن شوهران در این‌گونه جرائم هم شاکی و هم قاضی و هم مجری مجازات هستند. این حکم با موازین حقوق بشری و اصولا با موازین عدالت تطبیق نمی‌کند. از من پاسخ خواست. من پاسخی به ایشان عرض کردم، که خلاصه آن این است:‌‌ احکام شرعی آمده در قرآن مجید به دو دسته تقسیم می‌شوند: احکام عبادی و احکام حقوقی، اعم از حقوق عمومی و حقوق خصوصی. مخاطبان احکام عبادی، تک تک افراد و اشخاص هستند؛ مثل حکم نماز و روزه و امثال آنها. من در مورد آن دسته از خطاب‌های قرآن که حاوی احکام شرعی حقوقی است نظر خاصی دارم. به نظر من مخاطب احکام حقوقی در این دسته از آیات، از جمله این آیه، تک تک اشخاص و افراد نیستند. مثلا اگر می‌فرماید «السارق والسارقه فاقطعوا ایدهما» (‌مائدهر ۳۸) مخاطب تک ‌تک افراد نیستند بلکه بیانگر قانون است. اجرای قانون، احکام و شرائط خود و مخاطب خود را دارد. احکام حقوقی هم بر دو قسم هستند: ماهوی و شکلی. ما باید احکام حقوقی ماهوی را از احکام شکلی تفکیک کنیم. در این آیه شریفه خداوند متعال حکم ماهوی نشوز زنان را بیان فرموده وآن را جرم محسوب داشته {کما اینکه فقها نشوز مردان را نیز با توجه به وظائفی که قرآن برای شوهران معین فرموده جرم دانسته‌اند}.‌

برای مجازات خانم‌هائی که مرتکب نشوز می‌شوند و شوهران نگران تزلزل خانواده هستند، قرآن یک نوع برخورد سه درجه‌ای بیان فرموده: ۱- موعظه ۲- ترک خوابگاه ۳- تعزیر. اما با توجه به نظام بسیار دقیق قضائی اسلامی اثبات واجرای این جرم روش خاص خود را دارد. روش رسیدگی احکام شکلی است که موازین بسیار دقیقی در حقوق اسلامی دارد. بر اساس نظام قضائی اسلامی اثبات هرجرم و اجرای مجازات باید توسط قاضی واجد شرائط صورت گیرد. لذا مورد این جرم، شوهر باید شکایت خود را علیه همسر خود همراه دلائل مثبته نسبت به اتهام، نزد دادگاه خانواده طرح نماید. قاضی پس از رسیدگی چنانچه مرتکب سابقه ندارد و بار نخستین اوست، به موجب این آیه شریفه،تصمیم حاد نباید بگیرد وصرفا به موعظه او می‌پردازد. چنانچه این جرم از این شخص برای بار دوم تکرار شود، قاضی دادگاه به شوهر اجازه ترک خوابگاه می‌دهد که برای زوجه مرتکب تخلف، نوعی مجازات است و چنانچه بار سوم نشوز از همین مرتکب سرزد، دادگاه او را محکوم به تحمل مجازات بدنی می‌کند. اجرای مجازات به موجب موازین شکلی قضائی اسلامی زیر نظر قاضی باید صورت گیرد.‌‌من اضافه کردم که البته طبق موازین حقوق اسلامی زنان نیز می‌توانند درفرض ارتکاب نشوز شوهران خود، مانند ترک خانه یا ترک نفقه یا سوء‌رفتار و امثال آنها، به دادگاه مراجعه و طرح دعوا نمایند. دادگاه پس از اثبات، نسبت به مجازات مناسب اتخاذ تصمیم خواهد کرد. ‌

ایشان پس از شنیدن این پاسخ با کمال ادب وتواضع اظهار شعف وخوشحالی کردند و از من خواستند که برای ایشان این نظر را مکتوب کنم . من نوشتم و به ایشان تقدیم کردم.ایشان دریکی از سخنرانی‌های خود در یکی از دانشگاه‌های آلمان از قول من این پاسخ را نقل کردند وگفتند این حکم نه‌تنها خلاف حقوق‌بشر نیست، بلکه آموزشی بسیار انسانی برای قضات دادگاه‌های خانواده است که دفعات ارتکاب جرم را در تعیین مجازات منظور دارند.‌

او در همان ایام مردی سالخورده بود ولی بسیار مؤدبانه و متواضعانه مباحثه می‌کرد. برای من که با روش مباحثه طلبگی عادت کرده بودم، بسیار آموزنده بود که هرگز سخن طرف مقابل را قطع نمی‌کرد، وقتی مطلبی را قانع‌کننده تشخیص می‌داد، با کمال تواضع مکرر با شادمانی اظهار قبول و پذیرش همراه با تشکر می‌کرد.‌‌روزی به صراحت مطلبی را گفت که حاوی سه نکته بود و هر سه نکته برای همه ما آموزنده وجالب بود. گفت من معتقدم که « بدون صلح در میان ادیان،صلحی در میان ملت‌ها تحقق پیدا نمی‌‌ند. بدون گفتگوی میان ادیان صلحی در بین ادیان اتفاق نمی‌افتد. بدون پژوهش در باره مبانی ادیان گفتگویی در میان ادیان برقرار نمی‌شود.»‌

نگارنده یادداشت‌های زیادی از سخنان ایشان برداشت کرده‌ام. در مورد «اخلاق جهانی»نکات بسیار مهمی ابراز می‌کرد که ناسپاسی است که اظهار تقدیر نکنم و امیداورم توفیقی باشد در فرصت مناسب در همین جریده شریفه اطلاعات منتشر سازم .‌

اینجانب فقدان این الهیدان بزرگ جهانی را به ارباب فضلیت وکلیه اهل پژوهش در مباحث کلامی، به‌ویژه به دوستان مسیحی و پیروان سایر ادیان الهی تسلیت عرض می‌کنم و رقای روز افزون و اعتلای هرچه بیشتر این دانش که می‌توان آن را به ‌حقیقت « علم اعلی» نامید، از درگاه خداوند مسألت دارم.‌

سخنم را با ابیاتی از یکی از غزل‌های مولانا به پایان می‌برم :‌

گفت کسی خواجه سنایی بمرد‌

مرگ چنین خواجه نه کاریست خرد‌

کاه نبود او که به بادی پرید‌

آب نبود او که به سرما فسرد‌

شانه نبود او که به مویی شکست‌

دانه نبود او که زمینش فشرد‌

گنج زری بود در این خاکدان‌

کو دو جهان را بجوی می‌شمرد‌

والسلام

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: