1399/12/24 ۱۲:۴۰
لابد شما هم متوجه این نکته شده اید که در دانشنامههای انگلیسی زبان همه جا از جلالالدین بلخی با عنوان «رومی» یاد میشود نه بلخی و نه حتی مولانا و مولوی و این قبیل نامها و القاب که نزد ما متداول است. راست است که این بزرگان شخصیتهای جهانی و بشری هستند و به همگان تعلق دارند اما همسایگان ما خوب می دانند چطور همین شخصیتهای جهانی را مصادره کنند و از قبلشان به آلاف و الوفی برسند
لابد شما هم متوجه این نکته شده اید که در دانشنامههای انگلیسی زبان همه جا از جلالالدین بلخی با عنوان «رومی» یاد میشود نه بلخی و نه حتی مولانا و مولوی و این قبیل نامها و القاب که نزد ما متداول است. راست است که این بزرگان شخصیتهای جهانی و بشری هستند و به همگان تعلق دارند اما همسایگان ما خوب می دانند چطور همین شخصیتهای جهانی را مصادره کنند و از قبلشان به آلاف و الوفی برسند؛ هم سرمایه اجتماعی ملتشان را افزایش دهند و عنداللزوم به رخ جهانیان بکشند که ماییم و رومی و هم در عین حال موجبات رونق صنعت توریسمشان را فراهم آورند؛ آنها خوب میدانند چطور در لحظاتی که ما به خواب خرگوشی فرو رفتهایم، گلیم همسایه را از زیر پایش بکشند و بر ما سیه گلیمان وامانده ریشخند بزنند. بعد از مصادره جلالالدین توسط ترکیه، هنوز رد داغ ثبت تار ایرانی به نام جمهوری آذربایجان التیام نیافته که میبینیم این همسایه نجیب و عجیب دوباره دست به کار شده تا نظامی گنجوی را هم در یونسکو به نام خودش ثبت و ضبط کند و در این راستا و در نخستین گام سال ۲۰۲۱ را سال نظامی گنجوی اعلام کرده تا ما باشیم و صبح دولتش را به تماشا بنشینیم. آنجا که نظامی نازنین فریاد برمی آورد:
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
ما از توجه وافی و کافی به این شاعر بزرگ غفلت کردیم و الان هم چندان این دست و آن دست می کنیم که نظامی هم مصادره شود و خودمان از مصادیق تام و تمام این بیت نظامی شویم:
گرچه ایرانیان خطا کردند
کز دل آزرم ها رها کردند.
بله! ما آزرم را رها کرده ایم و در روزگاری که فرهنگهای کوچک و خرده پا با ذره بین در تاریخ داشته و نداشته شان در به در به دنبال اثری، نشانه ای، چیزی می گردند تا آسمان و ریسمان را به هم ببافند و برای خودشان در دل تاریخ سرمایه ای اجتماعی برسازند و آن را نزد مردم خودشان و جهانیان علم کنند، ما بیکار و بیعار نشسته ایم و شاهد تاراج این کوههای نور و دریاهای نور از گنجینه گرانسنگ کشور عزیزمان ایران هستیم. «روزگار غریبی است نازنین!» نمی دانم متولیان ادبی و فرهنگی کشور، استادان و دانشجویان و معلمان و دانش آموزان ادبیات چرا همینطور محترمانه و سر به زیر خاموش نشسته اند و کسی فریاد برنمی آورد که سرمایه های اجتماعی و فرهنگی یک ملت ضامن بقای آنهاست. آنچه در طول تاریخ پر فراز و نشیب این مردم توانسته آنها را سر پا نگاه دارد که از درون و بیرون متلاشی نشوند همین سرمایه های اجتماعی و فرهنگی بوده نه شمشیر و زره. نمی دانم به چه زبانی باید گفت برای کشوری مثل ایران، فعال کردن دیپلماسی فرهنگی و ادبی به مراتب مهم تر و نتیجه بخش تر از دیپلماسی سیاسی و نظامی است. افسوس که این مزرعه را خواب گرفته. خفته را میتوان بیدار کرد اما با کسی که خودش را به خواب زده چه کار میتوان کرد.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی شهر کتاب
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید