رویكردهای دوگانه به تاریخ فلسفه در گفت‌ و گو با حسین دباغ، پژوهشگر فلسفه

1399/11/6 ۰۸:۵۳

رویكردهای دوگانه به تاریخ فلسفه در گفت‌ و گو با حسین دباغ، پژوهشگر فلسفه

مشهور است كه تاریخ فلسفه از خود فلسفه جداشدنی نیست و نمی‌توان فلسفه را بدون یادگیری تاریخ آن فرا گرفت. البته برخی جریان‌ها و نحله‌های فلسفی در این تعبیر مشهور مناقشه می‌كنند، یا فی‌المثل در میان شماری از رویكردها به ویژه در حوزه فلسفه تحلیلی،تفكیك فلسفه از تاریخش با شدت و حدت بیشتری صورت می‌گیرد، یا چنان كه در حوزه فلسفه قاره‌ای(اروپایی) مرسوم است به تاریخ فلسفه بها نمی‌دهند.

 

فلسفه تحلیل است نه تقلید

كاوه رهنما: مشهور است كه تاریخ فلسفه از خود فلسفه جداشدنی نیست و نمی‌توان فلسفه را بدون یادگیری تاریخ آن فرا گرفت. البته برخی جریان‌ها و نحله‌های فلسفی در این تعبیر مشهور مناقشه می‌كنند، یا فی‌المثل در میان شماری از رویكردها به ویژه در حوزه فلسفه تحلیلی،تفكیك فلسفه از تاریخش با شدت و حدت بیشتری صورت می‌گیرد، یا چنان كه در حوزه فلسفه قاره‌ای(اروپایی) مرسوم است به تاریخ فلسفه بها نمی‌دهند. در هر صورت آموزش فلسفه در ایران به ویژه در دانشگاه‌ها عمدتا مبتنی بر تاریخ فلسفه است یعنی برنامه‌ریزی تحصیلی و آموزشی فلسفه برای دانشجویان براساس تاریخ فلسفه از ابتدا یعنی یونان باستان تا دوران معاصر صورت گرفته است. متناسب با این شیوه برنامه‌ریزی كتاب‌ها و آثاری نیز ترجمه و تالیف شده است. حسین دباغ،پژوهشگر و دانش‌آموخته فلسفه، فلسفه را در ایران و اروپا آموخته و به خوبی با شیوه آموزش فلسفه در این دو نظام آشنایی دارد ضمن اینكه خودش اكنون در اروپا به تدریس و پژوهش در حوزه فلسفه می‌پردازد. به مناسبت انتشار كتاب تاریخ فلسفه غرب آنتونی كنی، پرسش‌های زیر را با او در میان گذاشتیم.

 ********

ابتدا بفرمایید از دید شما تاریخ فلسفه چه معنایی دارد و آیا در زمینه یادگیری و آشنایی با فلسفه تا چه اندازه مدخلیت و اهمیت دارد؟

من به دو شكل به تاریخ فلسفه نگاه می‌كنم. نخست اینكه تاریخ فلسفه را مثل یك داستان یا سناریو یا فیلمنامه می‌بینم كه عناصر و بازیگرانی دارد كه فیلسوفان هستند. این بازیگران در طول تاریخ نقش خودشان را ایفا كرده‌اند و رفته‌اند و برای ما داستانی نوشته‌اند. ممكن است كسی به خود این داستان نظر كندیعنی خود تاریخ و تاریخی بودن این داستان برایش اهمیت داشته باشد، یعنی اینكه از كجا آغاز شد، چه فراز و نشیبی داشت و چه ایده‌هایی طرح شد و در نهایت به كجا انجامید. این نگاهی است كه ممكن است در خواندن یك داستان یا فیلم نیز داشته باشیم. نگاه دیگر این است كه همین استعاره داستان یا فیلمنامه را در مورد تاریخ فلسفه در نظر بگیرید اما با خودتان فكر كنید كه می‌توانید برخی پاره‌های این داستان یا سناریو را به نحو به مستقل و منعزل از باقی داستان جدا كنید و با دقت بیشتری بخوانید و نكاتش را در بیاورید و عناصری كه این داستان را شكل می‌دهند اصطلاحا حلاجی و شرحه شرحه و نهایتا نقادی كنید. در مقابل نگاه اول كه ما را به «تاریخ» نزدیك می‌كند، نگاه دوم به یك معنا ما را به «فلسفه» نزدیك می‌كند و به سر وقت ارزیابی انتقادی ایده‌ها و بحث‌هایی كه در تاریخ فلسفه، برخی از فیلسوفان طرح كرده‌اند، می‌رویم. این همان كاری است كه یك دانشجوی فلسفه باید برای فیلسوف شدن و یافتن فكر فلسفی انجام دهد. در این نگاه با اینكه فرد خودش را جای عناصر داستان و فیلسوفان می‌گذارد فقط در پی تقلید نیست بلكه تخیل خودش را قوی می‌كند و تلاش می‌كند كه ایده‌های آنان را نقد كند. قدرت و ظرفیت تفكر انتقادی كه این نگاه بر آن تاكید می‌كند به یك معنا غایت قصوای تفكر فلسفی و رشته فلسفه است كه ما از دانشجویان فلسفه در دانشگاه‌ها انتظار داریم. بنابراین در نگاه دوم تنها به این كار نداریم كه فیلسوفان چه می‌گویند بلكه اتفاقا در این رویكرد با ارزیابی انتقادی ایده‌ها، اشتباهات فیلسوفان را برملا می‌كنیم. باید اعتراف كرد كه در نگاه دوم اشتباهات فیلسوفان مهم‌تر از خود آرای ایشان است، اینكه بررسی كنیم فیلسوفان در طول تاریخ چه اشتباهاتی كرده‌اند و چه استدلال‌هایی مطرح كرده‌اند كه خدشه‌دار بوده است. برجسته كردن این خطاها یكی از كارهای مهمی است كه باید در دانشگاه‌های خودمان برای پیشبرد و پرورش تفكر فلسفی انجام دهیم.

بنا به آنچه در مقدمه ذكر شد و شما نیز آشنایی دارید، در ایران اساس آموزش فلسفه در چارچوب تاریخ فلسفه صورت می‌گیرد. ارزیابی شما از این طریق و شیوه چیست؟

من قریب به 12سال پیش تحصیل فلسفه در ایران را تجربه كرده‌ام و ممكن است كه در این مدت وضعیت دانشگاه‌ها عوض شده باشد و من كم و بیش از آن بی‌خبر باشم. اما آنچه در ذهنم مانده، این است كه بنابر تقسیمی كه در پاسخ سوال نخست آوردم بیشتر آنچه در دانشگاه‌ها تحت عنوان تاریخ فلسفه توسط اساتید تدریس می‌شد بر اساس نگاه اول بود یعنی گویی تاریخ فلسفه را به مثابه یك داستان می‌خوانیم، اینكه از كجا آغاز شده و چه تحولاتی داشته و به چه سرانجامی ختم شده است. عموما به این پرداخته می‌شود كه فیلسوفان چه گفته‌اند و بس. اما اینكه فیلسوفان چرا چنین گفته‌اند یا احیانا درست گفته‌اند یا خیر، چندان مهم تلقی نمی‌شود. بسیاری از سوال‌هایی كه اساتید در امتحان‌های خود از دانشجویان می‌پرسند صرفا به محفوظات آنها كار دارد یعنی اینكه فلان فیلسوف چه گفته است. حتی در كنكور ما هم بیشتر سوال‌ها مربوط به محفوظات تاریخ فلسفه است، خواه فلسفه غرب یا فلسفه اسلامی. اینكه در كلاس دانشگاه، استادی حین بحث از تاریخ فلسفه و آشكار كردن رای فیلسوفان، از دانشجویان بخواهد كه به ارزیابی ایده‌ها بپردازند، كمتر رخ می‌دهد. تجربه محدود من چنین بود كه حتی وقتی دانشجویی از استاد خودش سوال می‌پرسید و رای فیلسوفی را به نقادی می‌كشید، استاد گاهی دانشجو را تحقیر و تخفیف می‌كرد كه تو در حدی نیستی كه بتوانی فلان فیلسوف را نقد كنی! من این تجربه را داشتم كه اساتید چندان رغبتی نشان نمی‌دهند كه دانشجویان ایده‌ها را نقد كنند،گویی مساله فقط همین است كه دانشجویان آنچه در طول تاریخ گذشته را حفظ كنند. اما ارزیابی انتقادی ایده‌ها و اینكه استدلال فیلسوفان را شرحه شرحه كنند و آنها را به شكل منطقی نقد كنند،كمتر صورت می‌گرفت. ممكن است برخی از اساتید در برخی دانشگاه‌هایی كه من حضور نداشتم چنین می‌كردند اما شخصا چنین چیزی را تجربه نكردم.

آیا در دانشگاه‌های اروپایی نیز از همین شیوه و چارچوب برای آموزش فلسفه استفاده می‌شود؟

من در دانشگاه‌های انگلستان درس خوانده‌ام و تجربه محدود من به همین جا مربوط می‌شود. اما همین میزان كاملا خلاف چیزی است كه در ایران رخ می‌دهد. من از آنجا كه در فلسفه تحلیلی فارغ‌التحصیل شده‌ام باید اعتراف كنم كه این سنت فلسفی نسبت چندان خوبی با «تاریخ» ندارد و محض تاریخ‌خوانی چندان برایش اولویت نیست. در فلسفه تحلیلی بنا به تجربه من همان نگاه دوم به تاریخ فلسفه غالب است، یعنی شما پاره‌هایی از این داستان و تاریخ را بیرون می‌كشید و منعزل می‌كنید سپس مستقلا رای یك فیلسوف را در یك كتاب یا حتی یك پاراگراف از یك مقاله‌اش استخراج و تحلیل و ارزیابی انتقادی می‌كنید. این مهارتی است كه یك دانشجو باید یاد بگیرد. در حقیقت وقتی به دانشجویان مدركی به عنوان مدرك فلسفه داده می‌شود، انتظار اساتید و دانشگاه آن است كه دانشجویان مهارت تفكر انتقادی را فراگرفته باشند. یعنی اولا مهارت متن‌خوانی را فرا بگیرد به این معنا كه دانشجو بتواند متن اصلی خود یك فیلسوف را بخواند. این در حالی است كه در كتاب‌های تاریخ فلسفه معمولا دیگران درباره فیلسوفان می‌نویسند. ثانیا دانشجویان باید بتوانند ایده‌های آن متن را یك به یك بیرون بكشند و استخراج كنند ثالثا آنها را نقد و بررسی كنند. من این نگاه دوم به تاریخ فلسفه را بیشتر می‌پسندم یعنی این نگرش كه دانشجویان مهارت منطقی- فلسفی پیدا می‌كنند. به گمان من دانشجویی كه مدرك فلسفه می‌گیرد فقط نباید بتواند تاریخ فلسفه را از صدر تا به ذیل بداند و در محفوظات داشته باشد. البته این كار امر پرفضیلتی است و خوب است دانشجویان بدانند كه در طول تاریخ متفكران چه گفته‌اند و خودشان را جای آنها بگذارند و بدانند كه چه در سر آنها گذشته است. دانشجویی كه از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شود و مدرك فلسفه را بر دوش می‌كشد باید این مهارت تفكر فلسفی- منطقی را داشته باشد.یعنی بتواند ایده‌ها را تجزیه و تحلیل كند نه فقط در طول تاریخ فلسفه كه بتواند این مهارت را در حیطه‌های دیگر نیز به كار ببندد. مثلا می‌تواند از این مهارت در دعاوی حقوقی استفاده كرده و مدعیات افراد در دادگاه را تجزیه و تحلیل منطقی كند. دانش‌آموخته فلسفه می‌تواند این مهارت را در نوشتن داستان، فیلمنامه و حتی نقد فیلم نیز به كار ببندد. این مهارت زمانی پرورش می‌یابد كه فقط بر محفوظات تكیه نشود و به تاریخ فلسفه صرفا به دیده یك سناریو برای خواندن نگریسته نشود بلكه بتوانیم پاره‌هایی از آن را نقادی هم كنیم.

كتاب مفصل و حجیم و كلاسیك فردریك كاپلستون در ایران برای دانشجویان فلسفه به متنی درسی بدل شده است.كتابی كه در كنار مزیت‌ها و ارزشمندی‌ها از نقد و انتقادها نیز مصون نبوده است. البته در كنار این كتاب آثار دیگری چون تاریخ فلسفه راسل،تاریخ فلسفه ویل‌دورانت، تاریخ فلسفه امیل برهیه، جزوه تاریخ فلسفه غرب مصطفی ملكیان، تاریخ فلسفه راتلج، سرگذشت فلسفه و فلاسفه بزرگ برایان مگی و... هم ترجمه و تالیف شده است. با توجه به آشنایی خودتان به این آثار، ارزیابی‌تان از مجموع این آثار چیست؟

من برای شركت در كنكور فوق لیسانس در ایران ناگزیر بودم كه این آثار را بخوانم و تا حدی می‌توانم آنها را ارزیابی كنم. این ارزیابی از دو جنبه امكان‌پذیر است، نخست از حیث خود اثر و دیگری از حیث ترجمه آن. از تاریخ فلسفه كاپلستون آغاز می‌كنم: این كتاب اثری دقیق و خواندنی است و در انگلیسی هم قابل استفاده است هر چند الان دست‌كم من ندیده‌ام این اثر در دانشگاه‌ها تدریس شود.البته دانشگاه‌هایی كه من در آنها تحصیل كرده‌ام بر مراجعه به آثار خود فیلسوفان تاكید داشته‌اند. اما در هر صورت كاپلستون اثری قابل استفاده است، اگرچه متاسفانه از برخی مجلدات آن ترجمه‌های خوبی صورت نگرفته و قابل استفاده نیستند. از تاریخ فلسفه راسل ترجمه خوبی به فارسی موجود است اما این كتاب در مقایسه با كتاب كاپلستون دقت لازم را ندارد. حتی آنتونی كنی در كتاب تاریخ فلسفه خودش صراحتا به تاریخ فلسفه راسل اشاره كرده و گفته كه این كتاب خوب است اما نادقیق است. من هم با او هم داستانم. بالاخص جایی كه فلسفه عربی یا فلسفه اسلامی را ارزیابی می‌كند، ارزیابی‌اش چندان با دقت نیست. او صراحتا تاكید می‌كند كه ابن‌سینا و ابن‌رشد ایده‌های اصلی نداشتند و نهایتا شارحان فلسفه ارسطو هستند. من با راسل موافقم كه بسیاری از فیلسوفان اسلامی تحت‌تاثیر و شارح ارسطو بوده‌اند و این نكته جدید و بدیعی نیست اما این تصور كه فلسفه اسلامی حاشیه‌ای بر فلسفه ارسطوست و هیچ نكته نظری بدیع و جدیدی ندارد به دلیل ناآشنایی او با فلسفه اسلامی است.كتاب‌های برایان مگی هم خودشان خوب هستند و هم ترجمه‌های فوق‌العاده‌ای دارند، بالاخص كه در كتاب‌های برایان مگی ارزیابی ایده‌های فلسفی نیز دیده می‌شود. كتاب‌هایی مثل تاریخ فلسفه ویل دورانت برای عموم نگاشته شده‌اند و البته برای مبتدیان بسیار خوب هستند اما قطعا دانشجویان باید از این پا را فراتر بگذارند. شخصا ازكتاب فلسفه راتلج بسیار استفاده كرده‌ام. متاسفانه ترجمه‌های این كتاب را در ایران نخوانده‌ام اما خود اثر بسیار دقیق است و نسبت به سایر آثاری كه بر شمردید، متاخرتر است. جزوه جناب ملكیان به باور من و به گفته خودشان گلچین و تلخیصی از سایر آثار تاریخ فلسفه موجود است. به باور من خواندن كتاب‌های تاریخ فلسفه مثل آثار راسل،كاپلستون و آنتونی كنی ما را از مطالعه جزوه جناب آقای ملكیان بی نیاز می‌كند بالاخص تا جایی كه به خاطر دارم این جزوه‌ها منقح نشده و خودشان تنقیح نكرده‌اند و فقط تدریس ایشان مكتوب شده و به دست دانشجویان رسیده است. از میان این آثار كتاب آنتونی كنی را بسیار می‌پسندم مثل دوره راتلج، تاریخ فلسفه بسیار خوش‌خوانی است هر چند برای مبتدیان نوشته نشده و برای سال‌های دوم یا سوم لیسانس مناسب است.

اخیرا آخرین مجلد كتاب خوب و جدیدتر آنتونی كنی با ترجمه آقای رضا یعقوبی نیز به فارسی ترجمه و منتشر شد.آیا با این كتاب آشنایی دارید؟ اگر پاسخ مثبت است لطفا نظر خودتان را در این باره بفرمایید؟

من این كتاب را بررسی كرده‌ام و پاره‌ای از مجلدات آن را خوانده‌ام. بخش‌هایی از ترجمه آقای یعقوبی را هم خوانده‌ام و از این جهت به ایشان خسته نباشید می‌گویم. این كتاب اثر مهم و سترگی است و جای تحسین دارد كه این اثر را به شكل ترجمه داریم. ارزیابی من از این كتاب این است كه اولا اگر آن را با تاریخ فلسفه كاپلستون و تاریخ فلسفه راتلج مقایسه كنید، درمی‌یابید كه كتاب دقیقی است اما به زبان ساده و غیرفنی نوشته نشده است. خود آنتونی كنی در مقدمه آورده كه این كتاب برای دانشجویان كارشناسی فلسفه نوشته شده و خواننده باید قدری با مفاهیم فلسفه آشنایی داشته باشدتا بتواند از این كتاب استفاده كند. در برخی مباحث به نظرم به عمق رفته و در پاره‌ای دیگر در سطح مانده است. برخی اوقات حتی راجع به زندگی خصوصی فیلسوفان هم مطالبی نوشته و به زندگی عاطفی آنها نیز پرداخته است. مثلا درباره روابط خصوصی نیچه و جان استوارت میل نكاتی نوشته است.یكی از نكات جذاب كتاب آنتونی كنی این است كه حین تاریخ‌نویسی رای خودش را هم آورده است. به همین سبب گویی در بخش‌هایی از كتاب،تاریخ و در بخش‌های دیگر فلسفه را می‌خوانید. مثلا وقتی راجع به ماركس می‌نویسد به نقد او می‌پردازد. روشن است كه ما می‌توانیم با نظر او مخالف باشیم اما این كار تمرین جذابی است. نظرات كنی البته توسط باقی فیلسوفان نقد شده و مورد بحث قرار گرفته است مثلا دیدگاه او در مورد شكاف میان فلسفه قاره‌ای و فلسفه تحلیلی مورد بحث قرار گرفته است. او فاصله میان فلسفه قاره‌ای و فلسفه تحلیلی را به‌ طور جدی در تاریخ مفروض گرفته است. ممكن است كسی این دیدگاه را نپذیرد. مثلا می‌توان نشان داد برخی فیلسوفان كه كنی آنها را تحلیلی ارزیابی كرده مثل رورتی، مك داول و پاتنم از ایده‌های فیلسوفان قاره‌ای استفاده كرده‌اند و چنان نیست كه یك فاصله حل‌نشدنی میان فلسفه قاره‌ای و تحلیلی داشته باشیم. به نظر من كنی(خصوصا در جلد چهارم) آرای برخی فیلسوفان را با قوت چندان توضیح نداده است برای مثال او آثار و اندیشه‌های جان آستین را به قوت مورد بحث قرار نداده است. یكی دیگر از نكات جذاب این كتاب، نگاه موضوعی آن است كه در جلد چهارم دیده می‌شود.كنی در این جلد مباحث فلسفه زبان، معرفت‌شناسی، فلسفه ذهن، سیاست، الهیات، متافیزیك، فلسفه دین و... را آورده است. البته باید اعتراف كرد كه قسمت فلسفه اسلامی این كتاب چندان جالب نیست. هر چند كه نمی‌توان به او خرده گرفت چراكه عربی نمی‌داند و چندان غوری در آرای فیلسوفان اسلامی نكرده و در نتیجه بخش فلسفه اسلامی كتاب خیلی نحیف است. اما با وجود همه نقدهایی كه می‌توان به انتخاب او از فیلسوفان داشت كه البته امری ناگزیر است و در هر كتاب تاریخ فلسفه‌ای دیده می‌شود،كتاب او بسیار قابل استفاده است و دانشجویان فلسفه از آن به ‌طور خاص می‌توانند بسیار استفاده ببرند.

در پایان خواهشمندم پیشنهاد خودتان را برای آموزش تاریخ فلسفه در ایران با توجه به تجربه‌هایی كه داشتید و با توجه آثار موجود بفرمایید.

من موافقم كه دانشجویان فلسفه باید تاریخ فلسفه را به شكل تاریخ بخوانند و مطالب آن را به شكل محفوظات تا حدی داشته باشند. اینكه فیلسوفان چه گفته‌اند و فراز و نشیب تاریخ اندیشه چه بوده دركل بسیار بصیرت‌افزاست. اما این كافی نیست و گمان می‌كنم ارزیابی نقادانه آرای فیلسوفان جزو وظایف كسانی است كه فلسفه می‌خوانند بالاخص دانشجویان فلسفه. دانشجویان فلسفه باید بتوانند دغدغه‌های فیلسوفان را در طول تاریخ فلسفه بیرون بكشند و آنها را به شكل واضح و صریح و منطقی بیان و نقد كنند. این كار كه می‌توان آن را تفكر انتقادی یا اندیشه نقادانه خواند یكی از مهارت‌های جدی هر فلسفه‌خوانی است كه باید فرا بگیرد. در حال حاضر در ایران ترجمه‌های زیادی از كتاب‌های تاریخ فلسفه بیرون آمده است. من تاریخ فلسفه‌هایی كه موضوعی هستند را بیشتر می‌پسندم.تاریخ فلسفه بالاخص در دوران اخیر موضوعی‌تر شده است یعنی می‌توانید به عقب برگردید و تاریخ فلسفه را ذیل موضوعات گوناگون و عناوین متفاوت مثل دین، اخلاق، سیاست و... بازخوانی كنید. این نگاه موضوعی ذهن را تربیت می‌كند.كتاب‌های جدید دیگری هم در ایران اخیرا ترجمه شده مثل كتاب نایجل واربرتون و دیوید ادموندز كه به یك معنا روایتی از فلسفه است اما همراه با انتقاد و ارزیابی آرای فیلسوفان. در سنت فلسفه اسلامی به ویژه كتاب پیتر آدامسون اثر بسیار خوبی است كه نسبت به آثار قدیمی‌تر، نگاه تحلیلی بیشتری به تاریخ فلسفه اسلامی دارد و من این نگاه تحلیلی را می‌پسندم زیرا فقط روایت نیست و پاره‌هایی از انتقاد و ارزیابی هم در آن موجود است.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: