1399/11/4 ۱۱:۳۱
برنامۀ «از پارسی تا فارسی» که به تهیهکنندگی آقای بهزاد محمودزاده هر هفته از رادیو گفتوگو پخش میشود، برنامهای است با محوریت زبان فارسی و رشد و ارتقای آن. در یکی از این سلسلهبرنامهها (آذر 1399) به نقش دائرةالمعارفها و فرهنگها و خدماتشان به زبان فارسی پرداخته شد. مجری این برنامه دکتر سیدحسن نورانی و مهمانان این برنامه سرکار خانم دکتر نازنین خلیلیپور، عضو مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، سرکار خانم دکتر سپیده عبدالکریمی، عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید بهشتی و جناب آقای مهدی صالحی، دبیر انجمن درستنویسی، بودند. آنچه در ادامه میآید گزیدۀ این برنامه است.
دبا: برنامۀ «از پارسی تا فارسی» که به تهیهکنندگی آقای بهزاد محمودزاده هر هفته از رادیو گفتوگو پخش میشود، برنامهای است با محوریت زبان فارسی و رشد و ارتقای آن. در یکی از این سلسلهبرنامهها (آذر 1399) به نقش دائرةالمعارفها و فرهنگها و خدماتشان به زبان فارسی پرداخته شد. مجری این برنامه دکتر سیدحسن نورانی و مهمانان این برنامه سرکار خانم دکتر نازنین خلیلیپور، عضو مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، سرکار خانم دکتر سپیده عبدالکریمی، عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید بهشتی و جناب آقای مهدی صالحی، دبیر انجمن درستنویسی، بودند. آنچه در ادامه میآید گزیدۀ این برنامه است.
*******
امشب قرار است به همراه مهمانان گرامی برنامه به نقش دائرةالمعارفها و فرهنگنامهها بپردازیم و اینکه این کتابها چه تأثیری در حفظ و ارتقای زبان فارسی دارند. سکان اصلی این بحث را به سرکار خانم دکتر نازنین خلیلیپور عضو مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی میسپاریم. خانم دکتر لطفاً اشارهای به موضوع کلی برنامه داشته باشید و در ادامه به این موضوع هم بپردازید که با وجود رسانهای قدرتمند مثل اینترنت چه بلایی قرار است سر دائرةالمعارفها بیاید.
خلیلیپور: دانشنامهها جزو آثار مرجع هستند و برای تولید آنها به سازمان علمی نیاز است. دانشنامه حاصل پژوهش تکنفره نیست. بهعبارتی، باید دربارۀ مداخلی که قرار است نوشته شود یا حتی نوشته نشود بررسیهای کارشناسانه صورت بگیرد و نیاز است مدخلها سنجیده شود؛ سپس باید تصمیم بگیرند که برای هر مدخلی چه تعداد واژه باید بنویسند. پس از اینکه مدخلی نوشته شد به مرحلۀ اعتبارسنجی منابع میرسد و آن را بررسی میکنند و پس از تأیید علمی وارد فرایند ویرایش فنی و چاپ میشود.
در اینجا باید دو اصطلاح را از هم تفکیک کنم. 1. اصطلاح دانشنامه یا دائرةالمعارف؛ 2. اصطلاح فرهنگ لغت.
در فرهنگ، فهرست واژهها به همراه تعریف هر واژه و مترادفهایش و دادههای دستوری آن واژه میآید و بسته به نوع فرهنگ چند شاهد از متون فارسی نیز آورده میشود. اما در دانشنامه ما صرفاً با یک واژه روبهرو نیستیم، بلکه با یک مفهوم سروکار داریم. دانشنامه را کتاب یا مجموعهکتابهایی تعریف کردهاند، حاوی اطلاعات جامعی دربارۀ همۀ شاخهها یا بعضی از شاخههای دانش بشری که بهصورت مقالاتی فراهم آمده و معمولاً به ترتیب الفبایی مرتب شدهاند. دانشنامهها در هر کشوری منعکسکنندۀ فرهنگ و تمدن و میزان پیشرفت علمی آن کشورند. هرچه کشوری در دانش و فن و هنر پیشرفتهتر باشد و در تولید و توسعۀ دانش بشری سهم بیشتری داشته باشد، تعداد و تنوع دانشنامههایی که در آن کشور تألیف میشود، بیشتر است. البته در گذشتههای دور کتابهایی مثل احصاءالعلوم فارابی، دانشنامۀ علایی و ذخیرۀ خوارزمشاهی در ایران داشتهایم که به مفاهیم پرداختهاند و کتابهای مفیدی هم هستند، اما این کتابها به معنای جدید دانشنامهنویسی نیستند، یعنی به قصد «تعلیم» نوشته شدهاند نه «تحقیق»، به صورت نظاممند و تحت سرپرستی گروه علمی تهیه نشدهاند، الفبایی نیستند، شیوهنامۀ یکسانی ندارند و ویرایش هم نشدهاند. در واقع مفهوم دانشنامه با رعایت مواردی که گفتم بسیار جدید است و در صدسال اخیر در ایران مطرح شده است.
در جهان هم همین وضع است، گرچه دانشنامهنویسی در دنیا سابقهای دوهزارساله دارد، سابقۀ دانشنامههایی که به شیوۀ جدید و نخستین بار در کشورهای انگلیس و فرانسه و آلمان تألیف شدهاند از دویست سال فراتر نمیرود. و اما در کشور ما دانشنامهنویسی، به شیوۀ دائرةالمعارفهای جدید، در مؤسسۀ انتشارات فرانکلین به سال 1335 و به پیشنهاد حسن تقیزاده مطرح شد و سپس سرپرستی آن به دکتر غلامحسین مصاحب سپرده شد که در ۱۳۴۵ با تألیف دانشنامهای عمومی و مختصر به نام «دائرةالمعارف فارسی» آغاز شد. این دانشنامه که در نوع خود اولین اثر فارسی است، امروز همچنان مرجع مهم معتبری برای مراجعهکنندگان، و ابزار علمی دقیقی برای برآوردن نیازهای اولیۀ پژوهشگران است. ایدۀ اولیۀ تألیف این دانشنامه از دانشنامۀ کلمبیا گرفته شد. در ابتدا قرار بود مدخلهای آن را ترجمه کنند. اما بعداً متوجه شدند که بعضی مداخل برای ایرانیها مورد استفاده نیست و در عوض باید مداخل دیگری متناسب با فرهنگ و نیاز ایرانیها در دانشنامه گنجانده شود. بنابراین این دانشنامه شامل سیهزار مدخل ترجمهشده و دههزار مقالۀ تألیفی است. جلد اول آن، از حرف الف تا ش، در 1345 انتشار یافت. جلد دوم در دو بخش تدوین شد كه بخش اول از حرف ش تا ل در 1359 و بخش دوم، از حرف ل تا ی، در سال 1374 منتشر شد. برخی اعضای علمی این دانشنامه عبارت بودند از احمد آرام، فریدون بدرهای، احمد بطحایی، عباس زریاب خویی، عبدالحسین زرینكوب، مهدی محقق، مصطفی مقرّبی، و محمود مصاحب.
یکی از خدماتی که مصاحب کرد و بعدها در دیگر دانشنامهها و کارهای ویرایشی از آن استفاده کردند این بود که او نظامی خاص برای انتخاب عناوین، تنظیم مقالات، ضبط تلفظها و اصطلاحات علمی، ضبط فارسی علوم خارجی و کوتهنوشتها، ارجاعات، دستورخط، علایم سجاوندی و فاصلهگذاری بین حروف و دیگر موارد وضع كرد كه در سراسر كتاب از آن پیروی شد. مثلاً کلمۀ «ایرانیک» برابر نهاد دکتر مصاحب است برای «ایتالیک».
در سالهای پس از انقلاب اسلامی، میل به دانشنامهنویسی افزایش یافت و انواع دانشنامهها تأسیس شد که آن را «نهضت دانشنامهنویسی» تعبیر کردهاند. یکی از اولین سازمانهای پس از انقلابْ مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی بود که در سال 1362 به ریاست آقای سید کاظم موسوی بجنوردی تأسیس شد. آثار این مرکز عبارتاند از دائرةالمعارف بزرگ اسلامی (با نام اختصاری دبا که تاکنون 24 مجلد آن چاپ شده است و انتشارات بریل ترجمۀ انگلیسی آن را نیز منتشر میکند)، دانشنامۀ ایران (دانا)، دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران (دفما)، دانشنامۀ تهران را منتشر کرده است.
بله، بسیار متشکرم؛ بسیار اطلاعات خوبی دربارۀ دانشنامهنویسی و قدمت تاریخی آن بود. در ادامۀ همین بحث اجازه بدهید نظر آقای صالحی را بپرسم که دربارۀ این آثار اگر نظری دارند با ما در میان بگذارند.
صالحی: با توجه به موضوعی که بزرگواران برای این برنامه در نظر گرفتهاند، بنده چند نکته به نظرم میرسد. این مقدمهای که خانم دکتر خلیلیپور فرمودند بسیار راهگشا بود و نشان از این دارد که این کار سالهاست در کشور ما انجام میشود و برایش زحمت کشیده شده تا به اینجا رسیده است. تاکنون قریب به سههزار دائرةالمعارف و فرهنگ در کشورمان تولید شده است. بعضی از آنها شاخص بودهاند، مثل فرهنگ مصاحب، دانشنامۀ جهان اسلام، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، دانشنامۀ تشیع و حتی دانشنامۀ تهران و امثال اینها. اما پرسش اصلی بنده این است که بعد از تولید این آثار، عرضه و انتشارشان چگونه است. البته منظورم انتشار آنها در بازار نیست، بلکه عرضه به خوانندگان و خواندهشدن آنهاست. مثلاً میدانم دائرةالمعارف بزرگ اسلامی مقالاتش را روی اینترنت هم گذاشته است، اما مردم چقدر این آثار را میخوانند و این سایت به کجاها لینک میشود؟ چقدر تلاش شده که این آثار خوانده شود. دائرةالمعارف کجا میتواند به زبان فارسی خدمت کند؟ آیا به صرف اینکه اثری تولید و منتشر شد، به معنی خدمت به زبان فارسی است؟ یا اینکه اگر خوانده و دیده شود، به آن ارجاع داده شود، آن موقع است که اتفاقی آهستهآهسته ممکن است رخ بدهد؟
کشورهایی در این زمینه پیشرو بودهاند، مثلاً در فرانسه همان زمان که انقلاب فرانسه دارد پیروز میشود اصحاب دائرةالمعارف داشتهاند که آدمهایی بسیار فرهیخته بودهاند. باید ره چنان رفت که رهروان رفتند. باید پرسید همان اصحاب دائرةالمعارف در فرانسه چه کردند. دانشنامههای دیگر خارجی چه میکنند؟ به نظر بنده ساخت وبگاههایی با دسترسی بهتر و دسترسیهای کاربرپسند و آزادسازی دادهها باعث عمومیترشدن دانشنامهها میشود که همین امر باعث میشود مطالعۀ این آثار بیشتر شود.
مجری: بله، نکتۀ خوبی بود. اینکه دیگران چه میکنند از پرسشهای مهم در این حوزه است. البته دانشنامههای ایرانی هم دارند به سمت برخط شدن پیش میروند و بعضیهایشان هم کاملاً برخط شدهاند. اما اینکه کسی به آنها مراجعه میکند یا نه، بحث دیگری است. به نظرم دائرةالمعارفها صرفاً مقالاتشان را روی سایت قرار میدهند، این دانشگاهها و مراکز پژوهشی هستند که باید لینکی را در صفحاتشان به دائرةالمعارفها اختصاص بدهند. قبلتر به این اشاره کردید که ما باید ببینیم غربیها چه میکنند. غربیها کتابهای مرجع کاملی دارند و باید دید آنها چطور توانستهاند طرحهایشان را کامل کنند و باید دید ما چه کردهایم. الان چیزی به خاطرم آمد و آن اینکه فردی گفته بود اگر بخواهیم نگارش این دانشنامهها به پایان برسد باید چند نسل به آن بپردازند و ممکن است، چند صد سال طول بکشد. اجازه بدهید نظر خانم دکتر عبدالکریمی را هم در این باره بپرسیم که روند کارها را در ایران چگونه میبینند.
عبدالکریمی: اظهارنظر دربارۀ این موضوع چیزیست که نیازمند تحقیق از نزدیک است و بهراحتی نمیتوان دربارهاش حرف زد. همانطور که اشاره فرمودید، اولین مشکلْ مشکلِ زمان مورد نیاز برای تدوین دانشنامههاست که البته مهمترین مشکلکش است؛ بهعبارتی، اصلاً تضمینی نیست که نسلهای آینده بخواهند کار را ادامه دهند و اگر فرض هم بکنیم که مثل نسل گذشته انگیزه، حوصله و دقت کافی داشته باشند، معلوم نیست شرایط جامعهشان چطور خواهد بود. طبق بررسیها تقریباً سیصد سال زمان نیاز است تا یک دائرةالمعارف بازنگری شود. بنابراین با توجه به این محدودیتها بهتر است در این قبیل کارها برنامهریزی دقیق و مدونی داشت و خلاف آن عمل نکرد. در واقع باید تدبیر به کار بست و به اولویتها پرداخت تا در آینده کار ناتمام نماند.
هر دو بزرگوار به نکات خوبی اشاره فرمودند. بله این روزها خیلی چیزها تغییر کرده است. امروزه برای پیدا کردن مثلاً یک مدخل یا یک واژه زیاد به کتاب مراجعه نمیکنند و با جستوجوی اینترنتی موضوعاتشان را پیدا میکنند، و شاید همین باعث شود که نسل جدید اصلاً حوصلۀ کارهای زمانبر را نداشته باشد و دیگر کسی به فکر نگارش و چاپ این آثار هم نباشد از خانم دکتر خلیلیپور میخواهم دربارۀ مواردی که مطرح شد اگر نظری دارند بفرمایند.
خلیلی پور: خواهش میکنم. بحثهای زیادی مطرح شد که هر کدامشان نکتههای مهمی دارد. اجازه بدهید از آخرین نکتهای که فرمودید شروع کنم. باید توجه داشته باشیم که امروزه ممکن است همهچیز روی نت باشد، اما باید عرض کنم تمام مطالبی که مربوط به واژهها و مدخلهای دانشنامهای روی نت میبینیم، زمانی برای نگارش آن وقت صرف شده و بسیاری از آنها در سازمانهای دائرةالمعارفی، مؤسسۀ دهخدا یا فرهنگستانها نوشته شده است. در واقع همان مطالب کتابهاست که روی نت قرار گرفته است. اینترنت صرفاً یک ابزار جدید و امکان است، خودش چیزی را برای ما تولید نمیکند. البته من در اینجا از مطالب ناموثق اینترنتی صحبت نمیکنم، بلکه وبگاههای معتبر و شناختهشده مدنظرم است. دسترسپذیربودنِ مدخلهای دانشنامهای روی نت نباید به معنای سادهانگاشتن تهیۀ آنها باشد. به هر حال چه تهیۀ نسخۀ کاغذی و چه نسخۀ وب، هر دو، مراحل یکسان دارند و فرقشان صرفاً در مصرف کاغذ و مراحل چاپ و انتشار است. بنابراین آیندۀ دائرةالمعارفها و فرهنگها با فضاهای جدید، بهویژه اینترنت، گره خورده است. در واقع شکلش ممکن است عوض شود، اما ماهیت تحقیقیِ آن تغییری نمیکند. مثلاً مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی مقالاتش را، علاوه بر نسخۀ کاغذی، روی سایت خود نیز قرار داده است که به نظرم بهخوبی دارد از فضای اینترنی برای ارائۀ آثارش بهره میبرد.
دربارۀ اینکه جناب آقای صالحی فرمودند چقدر مردم این آثار را میخوانند باید عرض کنم. باید توجه کنیم که این کتابها برای علاقهمندکردنِ مردم به مطالعه یا گسترش فرهنگ کتابخوانی تهیه نمیشوند. بلکه استفادۀ پژوهشی از آنها میشود. در واقع مخاطبان این آثار عامۀ مردم نیستند. بااینحال بسته به موضوع پژوهش از آنها به خوبی استفاده میشود و اگر لازم باشد ارجاع هم به آنها میدهند. در اینجا چون صحبت از پژوهشی بودن این مقالات شد، لازم میدانم به نکتۀ دیگری هم اشاره کنم و آن تفاوت این مقالات با مقالات علمیپژوهشی است. در مقالات دانشنامهای مؤلف اجازه ندارد نظر شخصی بنویسد و صرفاً باید بر پایۀ منابع و دانش موجود حرف بزند. او اجازۀ مطرح کردن فرضیه و پرسش را ندارد و موظف است طبق چارچوب تعیینشدۀ آن دانشنامه بنویسد. مثلا وقتی به او میگویند 500 کلمه بنویس نباید 600 کلمه بنویسد و هر مطلبی که عنوان میکند باید مستند به منبع معتبر و ترجیحاً دستاول باشد. بنابراین این مقالات مرجع خوبی برای پژوهشگران است که از طریق آن با منابع دستاول آشنا شوند.
یکی دیگر از پرسشهایی که مطرح شد این بود که این کتابها چه خدمتی به زبان فارسی میکنند. در پاسخ باید بگویم بدیهی است که هر نوع تولید زبانی به غنای زبان کمک میکند، یعنی واژههای بهکاررفته در آن متن وارد پیکرۀ زبان فارسی میشوند و دایرۀ واژگانی زبان فارسی وسعت پیدا میکند. نثر دانشنامه باید روان، بیپیرایه و خالی از صنایع ادبی باشد، بنابراین از دل آن گونۀ زبانیِ جدیدی به وجود آمد که برای نگارش علمی به کار رفت. سبکی که عاری از تعارفات و تکلفات معمول بود: شفاف و ساده. در واقع ما این نوع نگارش علمی ساده را مدیون تأثیر دانشنامهها هستیم.
و اما مهمترین نکتهای که باید به آن اشاره کنم، به تأمین هزینههای سازمانهای دائرةالمعارفی مربوط است. همانطور که پیشتر گفتم، این امور فردی نیستند، بلکه نیازمند هیئتعلمی ویژه و نیروهای کارآزمودهاند و بحث کار سازمانی و بحث تأمین مالی آنها هم مطرح است. اگر بخواهیم کاری دنبالهدار و اثرگذار ارائه دهیم، باید بتوانیم افراد آن سازمان را از نظر مالی تأمین کنیم تا صرفاً برای آن سازمان کار کنند؛ در غیر اینصورت پراکندهکاری زیاد میشود و برای رسیدن به نتیجۀ مطلوب تمرکز لازم صورت نمیگیرد. اگر بخواهیم به روند کار سرعت ببخشیم، نیازمند این است که هم بتوانیم نیروهای متخصصمان را حفظ کنیم و هم از آنها بهره ببریم.
از سالها پیش پروژههایی در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی تعریف شده که دیگر بودجۀ لازم برای انجامشان وجود ندارد، در حالی که اگر تأمین مالی آن فراهم میبود، عملی میشد و نیمهکاره نمیماند. البته این نکته را هم فراموش نکنیم که همین طرحهای فعلی هم با محدودیتهای مالی فراوان به سرانجام میرسد که اگر عشق و علاقۀ کلیۀ اعضای مرکز و صبوریشان نباشد، همین هم عملی نمیشد.
بسیار ممنونم از توضیحات روشنگر شما و همینطور از دیگر مهمانان گرامی که ما را در این گفتگو همراهی کردند، امیدواریم بتوانیم در آینده باز هم به این موضوعات بپردازیم.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید