1399/10/22 ۱۰:۲۴
کند و کاوی در سه سفرنامه کم نظیر عصر قاجار
اشاره: در بخش اول این مقاله ملاحظاتی کلی درباره مشترکات سفرنامههای نجمالدوله بیان شد، اکنون جداگانه و با تفصیل بیشتر، به ارائه و تحلیل مندرجات آنها پرداخته می شود.
۱- سفرنامه حج
این سفرنامه در شرح مسافرت نجمالدوله به مکه معظمه است که متجاوز از ۹ ماه ـ از شعبان ۱۲۹۶ تا جمادی الاولی۱۲۹۷ه..ق ـ به طول انجامیده است. این سفرنامه نه تنها حاوی انواع اطلاعات سودمند درباره نقاط مسیر سفر نجمالدوله ـ در ایران، عراق و حجاز ـ در رفت و برگشت است، بلکه به منزله آئینه تمام نمایی است از اوضاع و احوال اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و آداب و رسوم سرزمینهای یاد شده که در جایجایِ آن، رهنمودها و پیشنهادهای مفیدی برای رفع نارساییها و دشواریهای گوناگونِ موجود در شئون مختلف کشور و به منظور بهبود وضع معیشت مردم و ترقی و تعالی مملکت ارائه شده است.
«سفرنامه حج» بدینگونه آغاز میشود: «خانزاد [= خانه زاد] بعد از استیذان از خاک پایِ مبارکِ همایون اعلی در بیستودوم ماه شعبان ۹۶ به عزم زیارت بیتاللهالحرام، بیرون رفت و در چهاردهم جمادی الاخری ۹۷ به طهران بازگشت نمود…»
نجمالدوله در مسیر رفت، به ترتیب از شهرهای قم، اراک، همدان، کرمانشاه و قصرشیرین عبور میکند و با پشت سر گذاردن مرز ایران و عراق ـ در خانقین ـ وارد خاک عراق ـ که آن زمان جزء مستملکات دولت عثمانی محسوب میگردید ـ شده و سپس به بغداد میرسد. نجمالدوله، چند روزی را به زیارت عتبات عالیات سپری میکند و سپس برای ادامه سفر خود تا حجاز، مسیر دریایی را برمیگزیند: در بغداد برکشتی کوچکی سوار شده، از روی دجله به صوبِ بصره حرکت میکند. بعد از چند روز، به کشتی دیگری انتقال یافته، و در ۲۲ شوال به بصره وارد میشود. بعد از سه روز اقامت در این شهر، بر کشتی بزرگتری نشسته به سوی بندر بوشهر عزیمت و در مسیر راه از کنار محمّره (= خرمشهر کنونی) عبور میکند و در ۲۸ شوال به بوشهر می رسد. سه روز بعد، از این شهر، با کشتی، به مقصد جده حرکت میکند و در عرض راه از کنار بندر عباس، جزیره قشم، تنگه هرمز و سپس مسقط و عدن و تنگه بابالمندب میگذرد و در ۱۸ ذیقعده وارد جده میشود. بقیه راه را تا مکه، از طریق زمینی، طی کرده و سرانجام در ۲۶ ذیقعده ـ پس از گذشت دو ماه از زمان عزیمت از طهران ـ به مکه معظمه میرسد.
نجمالدوله، برای بازگشت به ایران مسیری متفاوت ـ راه خشکی ـ را انتخاب میکند و پس از سپری کردن روزهای متمادی (حدود ۸۰ روز) در صحاری بیآب و علف عربستان و تحمل مصائب و مرارتهای فراوان به نجف اشرف میرسد. وی چند زمانی، در شهرهای نجف، کربلا، کاظمین و سامرا، به منظور زیارت بِقاع متبرکه ائمه اطهار اقامت میگزیند و سپس از بغداد، از راهی که احتمالاً، کم و بیش، مطابق با مسیر آمدن اوست، عازم ایران میشود.
سفرنامه کوتاه ولی پر محتوا و خواندنیِ نجمالدوله درباره مسافرت به بیتالله الحرام، حداقل، دارای دو ویژگی شاخص و شایان تحسین است:
یک ـ فرصتجوییِ نویسنده سفرنامه از لحظه به لحظه این مسافرت برای گردآوری و کسب انواع اطلاعات سودمند و دست اول درباره امور و شئون گوناگون شهرها، قصبهها و روستاهای واقع در مسیر راه در زمینههای جغرافیایی، تاریخی، اقتصادی، اجتماعی و غیر آن، همراه با انتقادهایی دلسوزانه از نابسامانیها، نارساییها و نارواییهای موجود در این مناطق و ارائه رهنمودهایی به مسئولان برای رفع آنها. شایان توجه است که نجمالدوله، حتی درباره شهرها و نقاطی که از کنار آنها با فواصلی عبور کرده است (نظیر خرمشهر، بندرعباس، قشم، هرمز، عدن، ….) نیز از ارائه آگاهیهای مختصر، ولی موثق دریغ نکرده است.
دو ـ ملاحظات میهندوستانه و عواطف بیشائبه نامبرده نسبت به هممذهبان و هموطنانش و اظهار تأسف و تأثر مکررِ وی از اعمال اقسام خشونت، اجحاف و تبعیض درباره ایرانیان و شیعیان در طول سفر حج و بهویژه توهینها و تحقیرهایی که در جریان این مراسم به آنها می شود.
۲- سفرنامه خوزستان(سفرنامه اوّل نجمالدوله)
این سفرنامه شرح و تفصیل نخستین سفر نجمالدوله به خوزستان، مورخ ۱۲۹۹ه..ق است که به دستور ناصرالدین شاه و به قصدِ بررسیِ امکان بازسازیِ سد باستانی اهواز و برآوردِ هزینههای ترمیم آن انجام گرفته است. این سفر در بیستودوم ذیالحجه ۱۲۹۹قمری آغاز و در چهاردهم رمضان همان سال پایان پذیرفته؛ بنابراین ۸ ماه و ۲۲ روز طول کشیده است.
سفر مزبور از تهران آغاز شده و از راه قم و کاشان و اصفهان و بروجرد و خرمآباد و دزفول به خوزستان منتهی شده و در مسیر بازگشت از راه بختیاری و اصفهان و کاشان و قم، باز در تهران پایان یافته است. متن این سفرنامه، نخستینبار به تصحیح و اهتمام استاد فقید دکتر سید محمّد دبیر سیاقی منتشر شده و چندی پیش توسط مرکز آثار و مفاخر فرهنگی ایران، با اضافات و الحاقات جدید، مجدداً به زیور طبع آراسته گردیده است.
تا آنجا که نگارنده تحقیق کرده است، از سفرنامه اول خوزستان، حداقل چهار نسخه خطی به شرح زیر وجود دارد:
یک ـ نسخه اصلی سفرنامه همراه با نقشههای ترسیمی متعددِ ضمیمه آن که به استناد گفته مرحوم احمد کسروی در «تاریخ پانصد ساله خوزستان» به کتابخانه سلطنتی تعلق داشته است.
دو ـ نسخه رونویسی شده از نسخه اصلی که در کتابخانه وزارت دارایی، جزء هشت مجلد «مجموعه ناصری» بوده است.
سه ـ نسخه متعلق به استاد فقید سعید نفیسی مورخ ۱۳۱۵ه..ق که به موجب دست نوشته خود آن مرحوم، آن را در خرداد سال ۱۳۱۳ خورشیدی، در حراج کتابهای مرحوم جهانگیر خان ناظمالملک، به قیمت ۱۲ قران! خریداری کرده است.
چهارـ نسخه خطیِ متعلق به کتابخانه و موزه ملک که به خط نستعلیق زیبا و خوانایی نگاشته شده و ضمناً حاوی کتابچه دستورالعمل ناصرالدین شاه به نجمالدوله درخصوصِ سفر اول به خوزستان نیز هست. این نسخه، بنابه دست نوشته شادروان احمد سهیلی خوانساری، توسط خود نامبرده، در حراج کتابهای مرحوم خلخالی، در سال ۱۳۲۸ خورشیدی، برای کتابخانه ملک خریداری شده است. شایان ذکر است که روانشاد حاج آقا حسین ملک ـ بانی کتابخانه و موزه ملک ـ در ذیلِ نوشته مرحوم سهیلی خوانساری یادداشتی به شرح زیر نگاشته است:
«بسیار کتابِ مفید و جامعی است که بهتر از این نمیتوان در اقتصادیات و سیاست و وقوفِ به احوال و اشخاص و امکنه واستعدادِ اراضیِ آن صفحات به دست آورد.»
ناگفته نماند که استاد ارجمند دکتر سید محمد دبیر سیاقی، چنان که خود نگاشتهاند، به رغم تلاشها و تفحصهای بسیار، موفق به دستیابی به نسخه اصلی سفرنامه نشده و ناگزیر، نسخه متعلق به شادروان استاد سعید نفیسی را که تقریباً کامل بوده است مآخذ قرار داده و آن را با رونویسِ نسخه اصلی که در کتابخانه وزارت دارایی مضبوط بوده، مقابله و مقایسه کردهاند.
چنان که پیش از این نیز اشاره شد، مقصد و مأموریت اصلی نجمالدوله در سفر به خوزستان، بررسی امکان بازسازی سد باستانی اهواز و برآورد هزینه آن بوده؛ ولی این امر، به هیچوجه، مانع از آن نشده است که وی، علاوه بر توجه و پرداختن به هدف و منظور اصلی، از فرصتهای کمیابی که در مسیرهای رفت و برگشت و نیز ضمنِ اقامت در مناطق مختلف خوزستان برای مطالعه و تحقیق در شئون گوناگون زندگی مردم فراهم میآمده است، به نحو احسن استفاده کند.
به گفته استاد دبیرسیاقی، نجمالدوله، این مسافر دقیق و خستگیناپذیر، آسان آسان، از شهرها، قصبهها، روستاها، راهها، بناها، مزرعهها، مرتعها و ساکنان هر ناحیه و آداب و عاداتِ هر طایفه، دیده برنگرفته و تا آگاهیها و دانستههایی گرانبها در هر زمینه به چنگ نیاورده و گزیده و نخبه آنها را در یادداشتهای روزانه خود منعکس نکرده است، از نگریستن باز نایستاده و با تحمل انواع رنجها و دشواریها توانسته است نقشی هر چه بدیعتر و تصویری هر چه واقعیتر از دیدهها و شنیدههای خود برصفحات کاغذ مصور کند. از اینرو، در سفرنامهای که بر اساس مأموریتِ بازدید سدِّ اهواز است، با کمال شگفتی، شاهد گرد آمدن انبوهی از انواع اطلاعات گرانبها هستیم که برای کسب و ثبت و ضبط آنها، هیچ انگیزهای جز کنجکاوی عالمانه و عِرق وطندوستی نویسنده آن قابل تصور نیست.
از جمله اطلاعاتِ مضبوط در سفرنامه میتوان به موضوعات و موارد زیر اشاره کرد: بهای زمین در هر منطقه، آبیاری، دیمکاری، کاریزها، رودها، سدها، بناهای تاریخی، تاریخچه و بانیان آنها و کیفیت حفظ آن آثار، فرآوردهها، صنایع، مالیاتها و عوارض، عادات و آداب و رسوم و مراسم، لباس و رفتار و عقاید مردم، وضع مأموران دولت و چگونگی رفتار آنان و آثارِ مترتب براعمال آنها، رجال و شخصیتهای برجسته و بازرگانان شهرها و قصبات میان راه و از همه مهمتر موضوع مالکیت اراضی و مسأله مهمِ علاقهمندی و وابسته کردنِ کشاورزان به زمین از طریق تقسیم اراضی و واگذاری آنها به زارعان با تنظیم سند معتبر به ازای دریافت بهای آن به اقساط طویلالمدت.
با توجه به آنچه گفته شد، اگر سفرنامه مزبور را(همراه با سفرنامه دوم) به منزله دایره المعارف مختصر و مفیدی برای منطقه خوزستان در آن عصر و نیز نقاط واقع در مسیرِ رفت و برگشتِ نجمالدوله تلقی کنیم، شاید، سخنی بهگزاف نگفته باشیم.
۳- سفرنامه دوم نجمالدوله به خوزستان
این سفرنامه که نگارنده از حسن تصادف و بهصورتی کاملاً غیرمنتظره، به نسخه خطی مغفول مانده آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران دست یافت و با مساعدتها و رهنمودهای بیدریغ استاد فقید جناب آقای دکتر سید محمد دبیر سیاقی ـ مصححِ سفرنامه اول نجمالدوله به خوزستان ـ توفیقِ تصحیح و انتشار آن را حاصل کرد، شرح دومین سفر نجمالدوله به خوزستان ـ در سال ۱۳۰۶ه..ق ـ است که این بار نیز، به دستور ناصرالدین شاه و به قصد بازسازی سد اهواز صورت گرفته است. نجمالدوله خود در بخشی از این سفرنامه درباره انگیزه مسافرتهایش به خوزستان چنین نگاشته است:
«… [حقیر] طبعاً مایل به هیچ شغل غیرعلمی نیستم و اینکه دو سفر، با کمال رغبت، به سمت عربستان! رفتم جداست. چون سدّ اهواز از بناهای قدیم و بزرگ عالم بوده و امروز صحبت او در افواهِ تمام بزرگان دنیا پیچیده است. حقیر به ملاحظه خدمت به دولت و آبادانی مملکت و بقای نام نیک سالهای دراز در دنیا اقدام نمودم».
سفر دوم نجمالدوله به خوزستان در ششم ربیعالثانی ۱۳۰۶ه..ق از تهران آغاز شده و از راه قم، اراک، بروجرد، خرمآباد و دزفول به خوزستان منتهی گردیده و سپس، در مسیر بازگشت، از طریق دریا تا بوشهر و از آنجا به کازرون، شیراز، آباده، اصفهان، کاشان و قم ادامه یافته و در هشتم شوال همان سال در تهران پایان پذیرفته است. بدین ترتیب مسافرت مزبور، جمعاً حدود ۶ ماه طول کشیده است.
از آنجا که مسیرهای رفت و برگشت نجمالدوله در این سفر، از نقاط کوهستانی و گردنههای سخت و صعبالعبور زاگرس وکُتَلهای دهشتناکِ فاصلِ بین بوشهر و کازرون(در آن زمان) میگذشته و نیز با ملاحظه وضعِ بسیار نامناسبِ راهها و وسایل حمل و نقل و نبود تسهیلات لازم در آن ایام، نجمالدوله، در طول این سفر، همانند سفر اول، متحمل شداید فراوان و مصائب و خطرات سهمگینی شده که شرح مفصل آنها در متن سفرنامه آمده است و در اینجا از دو مورد آن یاد میشود:
«… چند روز علیالاتصال جمعی عمله پارودار راه را [در حوالی زاغه از توابع خرمآباد] میرُفتند و میکوبیدند و گاو انداخته، با وجود آن، ارتفاع برف از یک ذرع تا دو ذرع بود. قاطرهای باردار، هر دو قدم میافتادند و فرو میرفتند… مکرر در برف فرو رفتیم و افتادیم. هرکس میافتاد، احدی ملتفت نمیشد. نوکر به آقا اعتنا نداشت چرا که او خود گرفتار بود… [خلاصه] قیامتی بود! امیدِ نجات نداشتیم. …. چشمها و دستها غالب معیوب شد. هزار مرتبه توسل جستم به ارواح اولیاء».
و نیز:
«… خلاصه مدت دو ماه سفر طول کشید از طهران اِلی دزفول و اقسامِ صدمات دیدیم از رنج و برف و پرتگاه و خطرِ دزد و خطرِ غرق [در] آب و غیره و الحمدالله به سلامت گذشتیم».
در جای جایِ سفرنامه دوم نجمالدوله به خوزستان ـ همانند دو سفرنامه قبلی ـ بارها به واقعنگریهایی محققانه، ملاحظاتی عالمانه و هشدارهایی دلسوزانه برمیخوریم که جملگی از وجدان بیدار، انساندوستی و وطنخواهیِ بیشائبه و احساسِ مسئولیت شایان تحسین نویسنده آن حکایت میکند. در اینجا چند نمونه از آنها را میآوریم: «… در ساعت ۵ به غروب [مانده] سوار شده، رفتیم به تخت جمشید عجب بنایی است! حقیر که خود را قابل توصیف آن نمیداند… آن قدر عرض میکند که چنین عالی بنایی امروز در هیچ مملکتی، از آثار قدیم، باقی نیست. سزاوار این است که از هرگونه جواهر گرانبها عزیزترش بداریم. [متأسّفانه] حال بیصاحب و بدون مستحفظ سالیان دراز است افتاده و فرنگیها میآیند و آنچه ممکن [باشد] و بتوانند، میکَنَند و میشکنند و میبرند و آنچه نتوانند از [فرطِ] حسادت و خبث ذات … دستی میشکنند و میریزند؛ چنانچه بسیاری از مجسمه[های] جمشید و سایر[ین] را شکسته و [و یا] حک کردهاند … (نسخة خطی سفرنامه، ص ۱۵۰-۱۶۰)
«… امروز صبح … رفتیم … سقف شیروانی چهل ستون را تماشا کنیم و در حقیقت تعلیم بگیریم. در طولِ ۳۰ ذرع و عرضِ ۲۰ ذرع شیروانی زده [و ستونهای] حمّال … به کار بردهاند که انسان و هر مهندس مبهوت میشود [راستی] چه مردم بزرگی داشتهایم! مهندسین و علمای فرنگی زیاد میآیند [و] به تماشای این سقف همه مبهوت میشوند. آثار صنعت قدیم ما از روی چنین ابنیه معلوم میشود…»(همان، ص ۱۸۱)
«… دو نفر از طایفة قلاوند که والیِ پشتکوه غارت[شان] نموده و ۲۳ نفر [از آنها را] اسیر برده، از آن جمع گریخته [و] آمدهاند به دادخواهی … حکایت میکردند که والیموازیِ چهل هزار گوسفند و چهارهزار ماده گاو و سه هزار تومان نقد و شصت راس مادیان و به قدرِ ده هزار تومان جل و پلاس از آنها غارت نموده…»(همان، ص ۲۸)
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید