1399/10/20 ۰۹:۱۰
اسناد و مدارک اصیلترین ماخذ تاریخ هر دورهاند،متونو پژوهشهای تاریخی در صورتی مقبول و مورد تایید محققان و مورخان دقیق قرار میگیرند که بر مبنای اسناد معتبر تدارک شده و به تفسیر اسناد مذکور پرداخته باشند.طبعا برای بررسی و مطالعهی یک شخصیت تاریخییا تاریخ دورههای معیّن از جوامع بشری، نخست بایداسناد آن دوره را تحت مطالعه قرار داد.برای این کار ابتدا ضروریست که اسناد دوره ی مذکور شناسایی،گردآوری و به چاپ رسانده شود،سپس اطلاعات مندرج در،نها را با دادههای سایر منابع سنجید،کار محقق دقیق اساسا آن است پژوهش خود را با سنجش اسناد ومنابع مکتوب دیگر به دست آورد.
در ایران همچون برخی کشورها بنا به دلایل سیاسی و اجتماعی،هیچگاه بایگانیها یا مراکز حفظ اسناد وجود نداشته و اگر داشته در دسترس همگان نبوده است.اصولا چنین نهادهایی در ایران سابقهی دیرینه ندارد.شاید تغییر مکرر پایتخت کشور و تهاجم اقوام گوناگون ایجاد آرشیو ثابت را غیرممکن ساخته بوده است.در اینجا هر چه به دوران پیشین بازمیگردیم از میزان اسناد موجود کاسته میشود.اما آنچه به نام مکتوبات،منشات و نامهها باقی مانده و بیشتر به قلم دبیران سلاطین و حکام محلی نگارش یافته، هر چند در اثر کتابتهای مکرر،تحریفات و تغییراتی در آن راه یافته،لیکن هنوز میتوان به عنوان ماخذی اساسی از آنها بهره برد و مندرجات آنها را همراه با سنجش با منابع دیگر به سود تاریخ مورد استفاده قرار داد.
بیش تر اسناد باقی مانده در ایران مربوط به عصر تیموریان تا دوران معاصر است.به خصوص از عصر صفویه مدارک ارزندهی بی شمار و معتبر بر جای مانده است و چند مجلّد آنها به اهتمام استاد فقید دکتر عبد الحسین نوائی گردآوری و به چاپ رسیده است،اما معالاسف از محتوای این اسناد برای بازنگاری تاریخ صفویان استفادهی منظم نشده است.
اسناد مربوط به عصر قاجار از کثرت فراوان برخوردار است و بسیاری از آنها ضمن مقالات یا کتابها یا در آثاری مستقل به طور جداگانه جمعآوری و به چاپ رسیده،اما هنوز هم بیشتر آنها پزاکنده و به مرحلهیگردآوری و چاپ و انتشار نرسیده است.از جمله در مورد شخص میرزا تقی خان امیر کبیر،مدارک پرشماری در دست است که تعدادی از آنها هم در اختیار پژوهشگران قرار نگرفته است.
همگان آگاهی دارند که دربارهی این شخصیت معتبر عصر قاجار که از بنیان گزاران ایران نو به شمار میرود،چند کتاب به چاپ رسیده،اما به جز یکی دو عنوان،در بقیه از اسناد موجود استفاده نشده است.
اسناد،نامهها و مدارک موجود از امیر کبیر را میتوان در ردیفهای زیر جای داد:
1-نامههای امیر کبیر خطاب به ناصر الدین شاه
2-پاسخهای ناصر الدین شاه به مکتوبات امیر.[بیشتر اسناد مربوط به این دو بخش در کتاب خانه مجلس نگهداری میشود.]
3-اسناد موجود در سازمان اسناد ملی ایران و مدارک متفرقه در گنجینهی کتابخانهها و مجموعههای دولتی.
4-اسناد وزارت خارجهی ایران.
5-اسناد موجود در وزارت خارجهی انگلیس،روسیه و آرشیو عثمانی در استانبول.
6-داستانهای تاریخی و افسانههای ذایج دربارهی امیر کبیر. این افسانه ها در افواه مردمان آنعصر رایج بوده و سپس به منابع مکتوب وارد شده،برخی از آنها برگرفته از شایعات مردمیست اما بهرهیی از حقیقت در این افسانهها دیده میشود.
اینک در باب هر یک از این قسمتها به اختصار توضیحی ارائه میشود:
1-اسناد وزارت خارجهی ایران
در آرشیو وزارت خارجه به اسناد و مدارک متعددی از امیر کبیر در دست است.اما متاسفانه تا کنون فهرست این مدارک به شیوهی علمی و دقیق منتشر نشده است،در پارهیی مجموعههای اسناد این وزارتخانه که در سالهای اخیر نشر یافته،متن حروفی برخی از این اسناد به چاپ رسیده،اما دقیق نیست و اشتباهات و بدخوانیها فراوان در آن دیده میشود و ضرورت دارد اصل آنها با دیگر به صورت عکس انتشار یابد تا محققان بتواند بر محتوای دقیق آنها دسترسی پیدا کنند.
چند دههی پیش از این،تعدادی از اسناد وزارت خارجه،در دسترس عباس اقبال آشتیانی که پژوهش تازهیی را در باب امیر کبیر شروع کرده بود،قرار گرفت.اقبال در دوران وزارت علی اصغر حکمت فرصت یافت،برخی اسناد را وارسی و برای خود رونوشت بردارد.مجموعهی گردآوردههای او در چند کتابچه جای گرفته که هم اکنون اصل خطوط اقبال در کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران نگهداری میشود.این اسناد بیشتر شامل مکاتبات امیر در دوران صدارت او به سفرای کشورهای روسیه،انگلیس و عثمانیست و گاه پاسخ سفرای مذکور نیز در کنار نامهها استنساخ شده است.
اقبال چنانکه میدانیم قصد داشت کتاب تحقیقی معتبری راجع به امیر کبیر تألیف کند.همراه و همکار او در این کار شادروان دکتر قاسم غنی بود.مقدمات کار تالیف فراهم شده بود،اسناد موجود در وزارت خارجه را اقبال بررسی و رونویسی کرد و دکتر غنی از نامههای موجود امیر کبیر در کتابخانهی مجلس دفتری به خط خود پرداخت.اما پژوهش با سفر غنی به امریکا و مرگ اوو و سفر اقبال به ایتالیا ناتمام باقی ماند.اما برخی مقالات اقبال در مجلهی یادگار به طبع رسید،دفاتر برجای مانده همه به کتابخانه مرکزی دانشگاه انتقال یافته و اکنون در تملک آن سازمان است.
محقق دیگری که اسناد وزارت خارجهی ایران را ملاحضه و از آنها بهرهبرداری کرده،دکتر فریدون آدمیت است که خود عضو آن وزارتخانهی بوده،او در مواقعی که در ایران اشتغال داشت،اجازهی استفاده از اسناد را به دست آورده و در اثر مهم خود بسیار به آنها استناد کرده است،اما شیوهی ارجاع او به منابع وزارت خارجه برای محققان راهگشا نیست.او به همین اکتفا کرد که این مطلب را از اسناد وزارت خارجه استخراج کرده،اما آدرس دقیق را به دست نداده است.لاجرم مراجعه مجدد به اسناد مورد اشاره او اغلب ممکن نیست.اما اقبال در مقالات خود به شمارهی کارتنها و صندوقها در آرشیو اشاره و تصریح میکند.
2-کتابخانهی مجلس
در این کتابخانه دو مجموعهی اصلی و تعدادی اسناد متفرقه از امیر کبیر وجود دارد:
1-مجموعهی اول متشکل از 160 نامهی امیر است که آنها را دوستعلی خوان معیر الممالک گردآوری کرده و در آلبومی جداگانه قرار داده است.
2-مجموعه دوم که عنوان«مکاتبات درباری»دارد و هم اکنون ذیل شمارهی 13334 در کتابخانه جای دارد،حاوی 286 نامهی امیر و بیشتر آنها مکاتبات روزانهی امیر کبیر با ناصر الدین شاه است.شیوهی امیر آن بود که هر روز پس از ورود به در خانه[ دربار]و مشخص شدن کارهای روزانه،گزارشی از همانجا به شاه که در اندرون بود،میفرستاد و ضمن ارائهی کارهای انجام شده،تکالیف و وظایف شاه جوان را معیّن میکرد.متاسفانه نامههای امیر کبیر تاریخ ندارد و منظم کردن آنها برحسب روز مشکل و بلکه ناممکن است.اما مقدار اندکی از نامههای ناصر الدین شاه به امیر تاریخ دارند و براساس آن میتوان تاریخ تقریبی برخی مکتوبات امیر را نیز به دست آورد.از محتوی این نامهها هرچند همهی آنها به اختصار نوشته شده،میتوان تاریخ درست دوران سه سالهی نخست پادشاهی ناصر الدین شاه را استخراج کرد و تصویری صحیح از آن زمانه ارائه داد.شاه در مدت صدارت امیر،ابدا راحت و آسوده نبود،هر روز برنامه و وظایف معیّن داشت و نمیتوانست آنها را انجام ندهد.در غیر این صورت مورد مواخذهی امیر قرار میگرفت.چند نامه در این مقوله وجود دارد که امیر،شاه جوان را ازگرایش به عیاشی و تنپروری بر حضر داشته است.
3-کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران
در این کتابخانه به جز چند برگ از اصول اسناد امیر کبیر خبری نیست.اما چند دفتر از گردآوردههای مرحومان عباس اقبال و دکتر قاسم غنی به تملک این کتابخانه درآمده که اصل آنها در وزارت خارجه و بیوتات سلطنتی و کتابخانهی مجلس است.اما مادامی که اسناد بیوتات و اسناد آرشیو وزارت خارجه انتشار نیافته به ناگزیر از این رونویسها باید به عنوان سند اصل استفاده کرد.دفاتر مذکور به این شرحند:
1-دفتر اول حاوی 154 صفحه و ذیل شمارهی 5413 نگهداری میگردد.
این دفتر به خط دکتر قاسم غنیست و حاوی نامههای روزانهی امیر به ناصر الدین شاه است و غنی آن را از روی مجموعهی موجود در کتابخوانهی مجلس رونویسی کرده است.
2-دفتر دوم حاوی 560 صفحه و ساختهی مرحوم اقبال است.در این دفتر جمعا 244 سند و نامه درج شده که حدود نیمی از آن به امیر تعلق دارد و اقبال آنها را از میان اسناد وزارت خارجه برگزیده و استنساخ کرده است،اصل این مدارک هنوز هم در دسترس محققان قرار نگرفته است.
3-دفتر سوم باز هم به خط عباس اقبال و حاوی مکاتیب امیر به ناصر الدین شاه در دوران صدارت اوست و اقبال آنها را در مجموعهی بیوتات سلطنتی یافته و استخراج کرده است.این مجموعه،ذیل شمارهی 5411 این کتابخانه نگهداری میگردد.
4-اسناد موجود در آرشیو استانبول
اسناد ایران دورهی قاجار در آرشیو عثمانی سابق اکنون در مرکزی به نام«آرشیو دولتی استانبول»نگهداری میشود و در میان آنها چند سند راجع به امیر کبیر موجود است.
بخشی از اسناد مذکور به همت دکتر محمد رضا نصیری در دو مجلد به نام مکاتبات سیاسی ایران و عثمانی به چاپ رسیده است.
5-اسناد وزارت خارجهی انگلیس و روسیه
این اسناد شامل نامههای امیر به سفرای دول نام برده و پاسخ آنان است.این گزارشها اکنون در آرشیو وزارت خارجهی دول مذکور نگهداری میشود و برخی از آنها در اختیار و دسترس محققان قرار گرفته،اما انتشار عام در ایران نیافته است.دکتر فریدون آدمیت از اسناد وزارتخارجهی انگلیس در تدوین کتاب خود بهره برده است.
6-داستانهای تاریخی
حکایت و افسانههای تاریخی که دربارهی شخصیتها در زمان حیات و به خصوص پس از مرگ آنان رواج میگیرد در صورتی که به درستی مورد تحلیل قرار گیرد،نیز در زمزمهی اسناد تاریخی به شمار آید.اما استفاده از آنها کار محقق و مورخ تیزبین و نکتهیاب است که از ورای آنها به حقایق دست یابد.در باب میرزا تقی خان امیر کبیر، روحیهی ملت خواهی و مردم دوستی او افسانههای فراوان رایج است که برخی جنبهی واقیت داشته و برخی ساختهی مردمیست که به او عشق میورزیدند.
بعضی از این افسانهها را،محمد حسن خان اعتماد السلطنه در صدر التواریخ و دیگران در آثار خود نقل کردهاند،اما کسی به نام شیخ امشایخ امیر معزی که از مشایخ گنابادی بود و سالیان متمادی ریاست کتابخانهی سلطنتی را در اواخر دورهی قاجار و اوایل عصر پهلوی داشت،تعداد زیادی از داستانها را گردآوری کرد و کتابی به نام نوادر الامیر تدوین کرد.نوادر الامیر را این بنده سالها پیش به انضمام مجلد اول نامههای امیر کبیر به چاپ رسانده است.
حقیقتی که از ورای این افسانهها به دست میآید،همان آرزوها و امیال تودهی مردم در رساندن ایران به کشوری متمدن و مترقی بوده که برآوردن آن را فقط در عهدهی شخصیت توانای امیر کبیر دانسته و با قتل او آرزوهای خود را بر باد رفته،میدانستند.
7-گردآوری و چاپ اسناد امیر کبیر
این بنده از سالیان پیش به تشویق روانشاد دکتر عباس زریاب بر گردآوری و تدوین اسناد امیر کبیر روی آوردم.مرحوم دکتر زریاب، زمانی که در کتابخانهی مجلس در حوالی سالهای 1329.ش به کار پرداخته بود به آلبومی از اسناد امیر کبیر دست یافت که آن را دوستعلی خان معیر الممالک از نوادگان دختری ناصر الدین شاه جمعآوری کرده و بر اوراق دفتر چسبانده بود.این آلبوم بعدها به تملک کتابخانهی مجلس درآمد و زریاب کپی همهی صفحات آن را برای خود فراهم آورده بود.لیکن چون مجال انتشار آنها را پیدا نکرد به ایراد یک سخنرانی در دانشگاه تهران اکتفا کرد و اصل آن اوراق را به من سپرد تا در فرصتی آنها را تدوین و به طبع برسانم.مجموعهی مدارک اهدایی روانشاد زریاب که بیش از 300 نامه بود،دستمایهی مجلد اول کتابی شد که با نام نامههای امیر کبیر در حیات آن مرحوم به چاپ رسید و مورد توجه آن دانشمند شادروان قرار گرفت.در مجلد مذکور به جز نامههای فوق مقداری از مکتوبات سیاسی امیر خطاب به سفرا و وزرای خارجه دول خارجی و پاسخ آنها به همراه رسالهی نوادر الامیر شیخ المشایخ درج گردیده است.
پس از انتشار جلد اول نامههای امیر کبیر،نگارنده از کوشش باز نایستاد،هر جا مدرکی و نامهیی از امیر دیده شد یا نشانی از آن به دست آمد با مراجعه به محل نگهداری،عکسی از آنها را فراهم آورد.سپس اطلاع حاصل شد که تعدادی از آلبومهای اسناد بیوتات سلطنتی در سالهای دههی شصت از کتابخانهی گلستان به سازمان اسناد ملی ایران انتقال یافته است،لیکن چون موضوع مناقشه بین دو سازمان دولتی واقع گردیدهبود از دسترس جویندگان و اهل تحقیق به دور مانده با این وصف اینجانب توفیق به دست آورد و بالطف خاص آقای دکتر شهرستانی،ریاست وقت سازمان به گنجینهی مذکور دسترسی پیدا کرد.مدت شش،هفت ماه اکثر روزها به تورق در این دفاتر پرداخت که تعداد آنها بالغ بر 360 آلبوم بود.متاسفانه حاصل این تلاش چندان امید بخش نبود.معهذا از میان آلبومهای شمارهی 122،170،263 و 241 اسناد بسیار مهمیبه دست آمد که تا آن وقت کسی از وجود آنها اطلاعی نداشت.
جز آن سازمان اسناد به مجموعهیی از مدارک و اسناد امیز کبیر در تبریز دست یافت و آن را برای شعبه خود در آن شهر خریداری کرد. این اسناد که اکنون میکروفیلم آن در مرکز سازمان موجود است، همگی متعلق به امیر کبیر و فرزند او میرزا احمد خان ساعد الملک دارد و ظاهرا نزد بازماندگان این فرزند در تبریز نگهداری میشده است.
از جملهی اسناد مهم این مجموعه،نامهییست که ناصر الدین شاه در سال 1300.ق خطاب به عضد الملک ایلخانی قاجار و نایب السلطنه بعدی نوشته و ضمن آن در خصوص نگهداری از بازماندگان امیر سقارش بلیغ و موکد صادر کرده است.
در زمرهی دفاتر مهم دیگر که در این جمله شناسانده شده، کتابچهییست مشتمل بر وضعیت پست،راهها و شرح منازل بین راههای کشور،این کتابچه به دستور امیر فراهم آمده بود تا اجزای این سازمان در تسریع انتقال اشیای پستی توجه،دقت و سرعت بیشتر اعمال کنند.
جز اینها،تصاویر پارهیی اسناد که تا کنون مضمون آنها مورد استفاده محققان و شرح حال نویسان امیر قرار گرفته،ولیکن به تصاویر آنها دسترسی نبود در قسمت انتهای این مجلّد آورده شده است.
این بنده اکنون در حال گردآوری بقیهی مکتوبات و اسناد مربوط بهامیر است و به تعدادی دیگر در طی این دو سه سال دست یافته است و امید دارد با دستیابی به همهی اسناد و انتشار آنها در مجلد سوم، مجموعهیکاملی از اسناد،مکتوبات و اوراق مربوط به میرزا تقیخان امیر کبیر را یکجا به دست علاقهمندان و پژوهشگران تاریخ معاصر ایران عرضه و تقدیم دارد.
به یک تصویر
دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی
دیدمت میانِ رشتههای آهنین:
دست بسته،
در میانِ شحنهها.
در نگاهِ خویشتنـ
شطّی از نجابت و پیام داشتی.
آه!
وقتی از بلندِ اضطراب
تیشه را به ریشه میزدی،
قلبِ تو چهگونه میتپید؟
ای صفیرِ آن سپیدهی تو
خوشترین سرودِ قرن!
شعرِ راستینِ روزگار!
وقتی از بلندِ اضطرابـ
مرگِ ناگزیر را نشانه میشدی،
وز صفیرِ آن سپیدهدم جاودانه میشدی،
شاعرانِ سبکِ موریانه،جملگی،
با:«بنفشه رسته از زمین
به طرفِ جویبارها»،
با:«گسسته حور عینـ
ز زلفِ خویش تارها»،
در خیال خویش،جاودانه میشدند!
آنچه در تو بو،گر شهامت و جنون،
با صفیر آن سپیده،
خوشترین چکامههای قرن را
سرود.
منبع: حافظ ، نیمه دوم بهمن 1384، شماره 24
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید