1393/9/10 ۱۱:۰۳
کمتر کسی میداند موسس موزه مردمشناسی چه کسی است؛ شخصیتی که بسیاری از باستانشناسان پیشکسوت امروز، شاگردان او بودهاند. تالیف و ترجمه کتاب در زمینه باستانشناسی و هنر و انتشار صدها مقاله در نشریههای مختلف تنها بخشی از خدمات زندهیاد عیسی بهنام در شناساندن فرهنگ و تاریخ دیرپای این سرزمین به جهانیان است.
9 آذر برابر با سالروز درگذشت عیسی بهنام، باستانشناس برجسته ایرانی و بنیانگذار موزه مردمشناسی است. پژوهشگری که عمر خود را وقف تحقیق و پژوهش کرد اما عده اندکی تا به حال نام او را شنیدهاند.
بهنام سال 1285 خورشیدی زاده شد، وی یکی از چهرههای سرشناس بینالمللی در باستانشناسی و هنر بود. فردی که دانشگاههای معتبر جهان بارها از او قدردانی و به بهانههای مختلف او را برای شرکت در همایشها و سمینارهای جهانی دعوت کرده بودند. پژوهشگری که با وجود شهرت جهانی، در سرزمین مادری خود کمتر کسی او را میشناخت و از خدماتش به باستانشناسی کشور اطلاع داشت.
کمتر کسی میداند او موسس موزه مردمشناسی است و بسیاری از باستانشناسان پیشکسوت امروز شاگردان او بودهاند. زندهیاد بهنام در طول حیات علمی خود آثار زیادی را نیز به رشته تحریر درآورد. تالیف و ترجمه هشت کتاب در زمینه باستانشناسی و هنر و انتشار صدها مقاله در مجلات هنر و مردم، سخن، پیام نو، مجله دانشکده ادبیات، راه نو، جهان نو و ژورنال دو تهران تنها بخشی از خدمات او در شناساندن فرهنگ و تاریخ دیرپای این سرزمین به جهانیان است.
«با ابنیه باستانی کشورمان آشنایی بیشتر پیدا کنیم»، «پرده از روی تاریخ کهن جنوب فلات ایران برداشته میشود»،«نخستین جامعههای انسانی در سرزمین ایران»، «مسیری در سرزمین ایران در شش هزار سال پیش»، «شهر سوخته»، «آثار هفتهزار ساله دشت قزوین»، «آشنایی با چند نقاش ایرانی و هندی در اوایل قرن یازده هجری»، «در هر گوشهای از سرزمین ایران بخشی از تاریخ کهن نهفته است»، «کاوشهای گنجدره»، «گنبد سرخ مراغهای»، «یزد پس از اصفهان»، «گرگان مهد تمدنهای کهن»، «طاق کسری کجا و چگونه ساخته شد؟»، «در جستوجوی شهرهای گمشده» مقالههای بهنام را تشکیل میدهند.
«تاثیر هنر کمالالدین بهزاد در صفحات مصور نسخههای خطی دوران شاه اسماعیل اول»، «پارسهگرد»، «تاریخ ماد»، «آشنایی با چند نقاش ایرانی و هندی در اوایل قرن یازده هجری»، «مردم گیلان و مازندران از چه قومی هستند؟»، «نقش هنرهای تزیینی درمیان مردم ایران»، «انعکاس روحیات ایرانیان در نقشهای تختجمشید»، «مساجد ایرانی از ابتدای دوران اسلامی»، «زندگی مردم سرزمین ایران در 10 هزار سال پیش»، «پارسهگرد آرامگاه کوروش بزگ»، «بحث درباره نقش یکی از پارچههای ابریشمی مکشوف در ری» و «پیکر برنزی اسکندر که در کاوشهای مالامیر بدست آمده» برخی دیگر از مقالات علمی این باستانشناس است که پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی بارها در آثار خود به آنها استناد کردهاند.
کتابشناسی برای باستانشناس ایرانی
از بهنام هشت کتاب به یادگار مانده است که از این میان سه اثر، ترجمه آثار برجستهترین باستانشناسان جهان و پنج کتاب نیز به قلم خود اوست. با وجود این تالیفات او دیگر بازچاپ نشد و امروز تنها در کتابخانههای تخصصی میتوان آنها را یافت.
• باستانشناسی ایران باستان
پدیدآورنده: لیوی وندن برگ؛ مترجم: عیسی بهنام، دانشگاه تهران، موسسه انتشارات و چاپ، 290 صفحه، رحلی (شومیز)، چاپ چهارم 1391، 1000نسخه، 125000 ریال.
• تمدن ایرانی
خاورشناسان فرانسوی؛ مترجم: عیسی بهنام، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 400 صفحه، وزیری (شومیز)، چاپ چهارم 1386، 2000 نسخه، 45000 ریال
• هنر ایران در دوران ماد و هخامنشی
پدیدآورنده: رومن گیریشمن؛ مترجم: عیسی بهنام، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، 416 صفحه، چاپ دوم سال 1371، 5000 نسخه، 15000 ریال.
• تاریخ صنایع اروپا در قرون وسطی
عیسی بهنام؛ تهران: دانشگاه تهران، 1327.
• تمدن ایران پیش از شروع تاریخ
عیسی بهنام، تهران: وزارت فرهنگ و هنر، 1320.
• راهنمای موزه ایران باستان
عیسی بهنام
• راهنمای آثار باستانی پاسارگاد
• صنایع دستی ایران
باستانشناسی که زندگی را وقف تحقیق و مطالعه کرد
از مرحوم بهنام خاطرات مکتوبی به یادگار مانده است. او در این خاطرات از دوران تحصیل خود و علاقه به تاریخ سخن میگوید و مینویسد: «وقتی من در کلاس اول ابتدایی مدرسه آلیانس که بهوسیله فرانسویان در تهران تاسیس شده بود، تحصیل میکردم تاریخ ایران را از روی کتاب کوچکی که مرحوم ذکاءالملک فروغی نوشته بود اینطور شروع کردم: ما ایرانی هستیم و پدران ما ایرانی بودهاند، سرزمین ما ایران است. و سپس نام پادشاهان پیشدادی و کیانی برای ما برده میشد و معلم ما توضیح میداد که کیومرث آتش افروختن و غذا پختن را به مردم یاد داد و جمشید بر جهان حکومت میکرد. بنابراین در آن زمان اینطور به ما فهمانده میشد که پدران ما نخستین انسانهای مولود در این سرزمین بودهاند و صحبت از این نبود که از جای دیگر به این نقاط آمده باشند.
وقتی به دبیرستان رسیدیم لحن معلمان ما تغییر یافت. درآن زمان راولینسن موفق به خواندن کتیبههای بیستون شده بود و در نتیجه کتیبههای دیگری که به خط میخی بود و در تختجمشید یا در نقاط دیگر پیدا شده بود، خوانده شد و دانشمندان باستانشناس کوشش کردند که آن متون را با نوشتههای بعضی از مورخان یونانی تطبیق دهند و به این طریق یکباره پیشدادیان و کیانیان و کیومرث و جمشید و ایرج و سلم و تور و تمام آن پادشاهانی که از سن 6 سالگی در ذهن من نقشبسته بودند و به آنها علاقه فراوان پیدا کرده بودم ازمیان رفت و نام کوروش و داریوش بزرگ جای آنها را گرفت.
مدتی دانشمندان سرگرم تفحصات در تختجمشید و شوش شدند و کتاب مشیرالدوله که خلاصهای از تاریخ مملکت ما از نقطه دید تاریخنویسان قدیم یونان مخلوط با پارهای از اطلاعات کسب شده در کاوشهای اخیر بود، منتشر شد و من به دانشگاه رسیده بودم و هنوز تصویرهای زیبای ایرج و سلم و تور و کیومرث و جمشید که روی پردههای قلمکار اطاق من نقش شده بود کاملا از ذهنم بیرون نرفته بود و از خود سوال میکردم چگونه ممکن است این پادشاهان مقتدر که از روز اول خلقت حتی آتش افروختن را به ما یاد داده بودند همه دروغین بوده باشند و چگونه یکباره کوروش از آسمان به تختجمشید پیاده شد و جهانی را بنا برگفته خشایارشا از صلح و آرامشی که بهوجود آورده بود مستفیض کرد.»
خبرگزاری ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید