تعزیه؛ جدال موافق‌خوانان و مخالف‌خوانان معاصر/ احسان زیورعالم

1399/7/28 ۱۰:۳۸

تعزیه؛ جدال موافق‌خوانان و مخالف‌خوانان معاصر/ احسان زیورعالم

جمشید ملك‌پور در كتاب «درام ایرانی» می‌نویسد «آیین‌های عزاداری محرم كه تعزیه را شكل داده در جریان انقلاب در بسیج احساسات ایرانیان علیه رژیم پهلوی نقش مهمی ایفا كردند. هرچند تعزیه در رژیم اسلامی ایران از آزادی و پشتوانه مردمی بیشتری بهره‌مند است اما باید پاسخگوی چالش منتقدانی باشد كه علیه نمایش‌های مذهبی داد سخن سر می‌دهند.

 

 

نگاهی به جدال تاریخی بر سر تعزیه

جمشید ملك‌پور در كتاب «درام ایرانی» می‌نویسد «آیین‌های عزاداری محرم كه تعزیه را شكل داده در جریان انقلاب در بسیج احساسات ایرانیان علیه رژیم پهلوی نقش مهمی ایفا كردند. هرچند تعزیه در رژیم اسلامی ایران از آزادی و پشتوانه مردمی بیشتری بهره‌مند است اما باید پاسخگوی چالش منتقدانی باشد كه علیه نمایش‌های مذهبی داد سخن سر می‌دهند.

 این منتقدان، رهبران مذهبی‌ای هستند كه نمایش چهره امامان- اصلی‌ترین شخصیت‌های مقدس تعزیه - را روی صحنه درست نمی‌دانند... با توجه به سنت سیصدساله و مستمر تعزیه می‌توان گفت تعزیه از آن‌چنان غنای تاریخی و فرهنگی و مذهبی‌ای برخوردار است كه می‌تواند علیه چنین مخالفت‌هایی بایستد. بازیگران تعزیه آموخته‌اند كه چگونه مبارزه كنند، پیروز شوند و مراسم را اجرا كنند و چگونه ببازند، پنهان شوند و خود را برای جنگ بعدی آماده كنند. آیا این همان داستان همیشگی ایران و ایرانیان نیست؟»

گفته‌های جمشید ملك‌پور اشاره به پستی و بلندی‌هایی دارد كه مهم‌ترین گونه نمایش ایرانی طی یك‌صد سال گذشته متحمل شده است. از منكوب شدنش توسط مشروطه‌خواهان، تعطیلی آن توسط رضاشاه، بدل شدن به یك كالای موزه‌ای در دوره محمدرضا پهلوی تا در نهایت رویكرد دوگانه در دوران پس از انقلاب؛ گویی تعزیه گزینه جذابی است برای بررسی تحلیلی تاریخ معاصر ایران. كافی است تعزیه را به عنوان درون‌مایه یك پژوهش برگزینید و آن را در زمینه‌های (Context) تاریخی قرار دهید تا دریابید چگونه تعزیه و سیاست در مقام تز و آنتی‌تز به ما داده‌های جذاب می‌دهند. اینكه چگونه یك سنت تاریخی و البته گره خورده با نگاه دینی مردم در سیصد سال گذشته سنتزهای متفاوتی تولید كرده است.

نكته جذاب آن است كه تعزیه در حالی با آنتی‌تز سیاسی خود در جدال بوده است كه در دل خود وجهی دیالوگ‌محور دارد. اولیا و اشقیا با تمام اختلافات دینی، مذهبی و اخلاقی مدام با هم در حال گفت‌وگویند. هر چند این گفت‌وگو به زبان رجز و مصیبت‌گویی است اما در نهایت پرسشی پرسیده می‌شود و پاسخی داده می‌شود. قرار نیست كسی مونولوگی بگوید و خود را بر فرش اجرا، قهرمان جلوه دهد. قهرمان از پیش معین است اما اینجا تنها فرصتی است كه دریابیم چگونه اشقیا و یزیدیان به مومنان امام حسین(ع) حسادت می‌ورزند. حداقل ما می‌دانیم این دشمنی از كجا می‌آید و تحلیلی از این وضعیت داریم.

با این حال تعزیه در بیرون از خود موفق به ایجاد گفت‌وگو نمی‌شود. برای مثال پس از انقلاب با وجود باز شدن برخی فضاها – حداقل نسبت به ممنوعیت‌های دوره پهلوی – هنوز امكان گفت‌وگو میان موافقان و مخالفان تعزیه رخ نداده است. با اینكه دولت خود را در حفظ تعزیه موظف دانسته است اما در اشاعه آن شانه خالی می‌كند. هنوز در دانشگاه‌هایی با دپارتمان هنرهای دراماتیك چیزی به نام رشته تعزیه وجود ندارد یا واحدهای درسی، به گفته شخصیت‌هایی چون داوود فتحعلی بیگی، كفاف آموزش تعزیه را نمی‌دهند. به عبارتی دولت در كشاكش موافقان و مخالفان موضعی را اتخاذ كرده كه نه به این برخورد و نه به آن. یك وضعیت انفعالی كه هم تعزیه داریم و هم نداریم. اگر هم باب گفت‌وگویی شكل گرفته است، این باب صرفا برای موافقان بوده است. این جدال بی‌گفت‌وگو نتایج مثبتی به بار نمی‌آورد.

احمد جاسبی، یكی از باتجربه‌ترین تعزیه‌گردانان معاصر ایران در مصاحبه‌ای با ماهنامه نمایش می‌گوید «من، اگر حمل بر خودستایی و فضل‌فروشی نباشد، اقرار می‌كنم كه تنها وارث میراث گرانقدر تعزیه اصیل ایرانی در این دیار هستم. بیش از چهل مجلس تعزیه را به خوبی از حفظم، با موسیقی اصیل ایرانی آشنا هستم و تقریبا تمامی دستگاه‌ها و گوشه‌های موسیقی را می‌شناسم.

بسیاری از نسخه‌های خطی و دست‌نویس زمان ناصرالدین‌شاه را در اختیار دارم و گنجینه‌ای از دقایق تعزیه را در سینه دارم اما می‌دانم كه قراردادهای تعزیه را با خودم به گور خواهم برد. همان‌طور كه معین البكای قمی برد.»

واقعیت تلخ ماجرا آن است كه چنین حرفی رخ می‌دهد و با مرگ هر یك از میراث‌های تعزیه، بخشی از یك هنر از میان می‌رود چراكه شیوه گذشتگان دیگر در عصر حاضر كارایی ندارد. تنها وجه مثبت ماجرا تلاش‌های شخصیت‌هایی چون جمشید ملك‌پور و داوود فتحعلی‌بیگی و دیگران است كه اقدام به تصحیح و جمع‌آوری نسخ كرده‌اند.

 با این حال با نگاهی به مكتوبات حوزه تعزیه باز می‌توان دید نسبت آن با تئاتر غربی هیچ است. میلی به نوشتن درباره تعزیه نیست و كماكان مهم‌ترین كتاب در حوزه تعزیه «كتاب تعزیه: آیین و نمایش در ایران» نوشته پیتر جی. چلكووسكی است و این بدان معناست كه طی چهل سال گذشته میل عمومی پژوهشگران تئاتر به سمت و سوی میراث ملی نیست. می‌توان با دقت‌نظر بر عناوین پایان‌نامه‌ها نیز دید چند درصد دانشجویان متمایل به كار در حوزه تعزیه‌اند. فارغ از اینكه با نگرش محافظه‌كارانه امكان دسترسی به تعزیه نیز برای پژوهشگر سخت‌تر شده است.

بخش مهمی از اختلافات میان موافقان و مخالفان تعزیه در محتوا و داستان‌هایی است كه در دل تعزیه گنجانده شده است. برای مثال همواره بر سر ملا حسین واعظ كاشفی و كتاب روضه‌الشهدای او اختلافاتی وجود دارد؛ از صحت گفتارش تا مذهب او. یكی از نمونه‌های تاریخی اختلافی كه كاشفی ایجاد كرده است داستان عروسی قاسم در كربلاست كه به زعم بسیاری از علما صحت ندارد و تحریفی در تاریخ است و همین اختلاف موجب تلاش‌های مرحوم شیخ هادی نجم‌آبادی در راضی كردن ناصرالدین‌شاه برای تعطیل كردن تعزیه «عروسی قاسم» می‌شود.

 ماجرای این رویداد را حسین عسگری، مورخ چنین نگاشته است «گفته‌اند: روزی ناصرالدین‌شاه به دیدن او [شیخ هادی نجم‌آبادی] رفت و به او گفت‌: چرا مردم را دور خودتان جمع می‌كنید و راجع به اصلاحات صحبت می‌كنید؟ هر چه می‌خواهید مستقیما به خودم بگویید تا دستور دهم آن را انجام دهند. شیخ گفت: حالا كه چنین قولی مرحمت می‌كنید، از همین تعزیه تكیه دولت شروع كنیم. خوب است امر بفرمایید امسال تعزیه‌خوانی را موقوف كنند.

شاه گفت: حرفی ندارم به شرطی كه میرزا علی خان امین‌الدوله هم كه مرید شما است، روضه‌خوانی منزل خودش را موقوف كند. حاج شیخ گفت: مانعی ندارد. پس از اینكه شاه رفت، امین‌الدوله را خواست و جریان را به او گوشزد كرد. امین‌الدوله هم قبول كرد اما فردای آن روز خدمت شیخ رسید و گفت: قربان با آنكه من از صمیم قلب مایلم روضه‌خوانی را موقوف كنم متاسفانه والده بچه‌ها به هیچ‌وجه موافقت ندارد و الم‌شنگه به پا كرده است و به این ترتیب از موقوف كردن روضه‌خوانی خود معذرت خواست. ناصرالدین‌شاه پس از شنیدن خبر تعطیل نشدن روضه‌خوانی خانه امین‌الدوله، برای شیخ این پیام را می‌فرستد: حضرت آقا! مرید شما امین‌الدوله برای موقوف كردن روضه‌خوانی تشریفاتی منزل خود، زورش به زنش نمی‌رسد و از عهده یك زن برنمی‌آید، پس چگونه ممكن است من بتوانم تعزیه‌خوانی‌های تكیه دولت را موقوف كنم و از عهده ده‌ها زن دایمی و غیردایمی خود و هزارها زن تهران برآیم؛ زنان در طول سال روزشماری می‌كنند تا ماه محرم بیاید. از یك ماه قبل از محرم، هر روز به سبزه‌میدان سر می‌زنند تا ببینند تكیه دولت برای تعزیه‌خوانی آماده می‌شود یا نه؟ اگر بفهمند ما آن سال تعزیه نخواهیم گرفت، شمس‌العماره را روی سر من خراب خواهند كرد!»

نكته مهم ماجرا آن است در تعزیه آنچه پررنگ است میل عمومی بر یك رویكرد دراماتیك برای نیل به هدف مذهبی است، هرچند این میل در مسیر یك انحراف باشد. البته می‌توان دریافت چگونه ناصرالدین‌شاه از این میل برای مشروعیت بخشیدن به قدرت سیاسی خود بهره جسته است. كما اینكه با كشته شدنش بلافاصله در تكیه دولت برایش مجلس شهادت ناصرالدین‌شاه ترتیب دادند و میرزارضا كرمانی را در قامت اشقیا بازنمایی كردند. با این وجود، تعزیه كماكان یك میل عمومی است، فیلم‌های منتشر شده از تعزیه‌های نه چندان باكیفیت در روستاها و شهرهای كوچك نشان می‌دهد چگونه مردم كماكان نگاهی آیینی به تعزیه دارند و شاید لازم است مخالفان و موافقان به گفت‌وگو بنشینند تا هم تعزیه از تحریف تاریخی در امان بماند و هم از تحریف هنری.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: