1391/11/7 ۰۱:۲۷
به اختصار و فشرده بگویم که دایرةالمعارف یا دانشنامهنویسی در ایران به روش و اسلوب سنتی پیشینه دراز دارد که به سده سوم هجری قمری میرسد. نخستین و کهنترین اثر در این مجموعه، آنچنان که میدانیم دینکرت، دایرةالمعارف گونهای دینی زرتشتی است که در سده سوم هجری قمری فراهم آمده است.
رویکرد انسانشناسی در دایرهالمعارفنویسی ایران علی بلوکباشی «عضو شورای عالی علمی، مدیر بخش مردمشناسی دایرةالمعارف بزرگ اسلامی و ویراستار». تشکیل بخش مردمشناسی در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی نخستین رویداد مهم در دوران دانش شناختی (مردم شناسی) در دایره المعارفنویسی در تاریخ ایران بوده است، تا چند دهه پیش پژوهشهای مردم شناسی در جامعه دانشگاهی و برخی سازمانها و نهادهای علمی _ پژوهشی دولتی و به صورت پراکنده در میان جمعی از ایرانیان علاقهمند به جامعه، مردم و فرهنگ ایران جریان داشت. در نوشتار زیر میکوشم تا مطالبی درباره دایرةالمعارف نویسی، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ورود و شروع کار در مرکز دایرةالمعارف اسلامی، تشکیل بخش مردمشناسی در مرکز و وظایف و فعالیتهای بخش مردمشناسی این مرکز را به اختصار بیان کنم. دایرةالمعارفنویسی: به اختصار و فشرده بگویم که دایرةالمعارف یا دانشنامهنویسی در ایران به روش و اسلوب سنتی پیشینه دراز دارد که به سده سوم هجری قمری میرسد. نخستین و کهنترین اثر در این مجموعه، آنچنان که میدانیم دینکرت، دایرةالمعارف گونهای دینی زرتشتی است که در سده سوم هجری قمری فراهم آمده است. از سده چهارم هجری قمری به این سو دانشنامه گونههایی به زبان فارسی و عربی بهکوشش دانشمندان ایرانی تدوین یافتهاند که در آن میان برای نمونه به چند تا از کهنترین و بنامترین آنها اشاره میکنم. احصاءالعلوم از ابونصر فارابی به زبان عربی، در نیمه نخست سده چهارم، در علوم و معارف عصر فارابی. مفاتیح العلوم به زبان عربی، در نیمه دوم سده چهارم، در علوم گوناگون و اصطلاحات خاص هر یک از علوم متداول در آن زمان، دانشنامه علایی یا حکمت علاییه از ابنسینا به زبانفارسی در اوایل سده پنجم. این دانشنامه گونه در فلسفه اسلامی است و موضوعات مربوط به منطق و الهیات و طبیعیات را دربرمیگیرد. نخستین و قدیمترین دانشنامه گونهای هم که در خارج از ایران و دربارۀ تاریخ و فرهنگ ایران باستان، فراهم آمده، فرهنگ ایرانباستان است این دانشنامه را فردریک اشپیگل در سالهای میان 1878-1871 تهیه کرده است و موضوعات مربوط به تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران از کهنترین زمان تا پایان دوره ساسانی را شامل میشود. دایرةالمعارفنویسی به سبک و شیوه نوین در ایران با نوشتن دایرةالمعارف فارسی، زیرنظر غلامحسین مصاحب در 1333 شمسی شروع شد. مقالات این دایرةالمعارف ترجمه و تألیف است. ترجمهها، مقالاتی هستند که از دایرةالمعارف یک جلدی وایکینگ، از نشریات دانشگاه کلمبیا، ترجمه شدهاند مقالات تألیفی نیز همه به قلم گروهی از دانشمندان سرشناس ایرانی نوشته شدهاند. نخستین جلد این اثر در 1345 شمسی و جلد دوم آنکه بیشتر مقالاتش، بهویژه مقالات مربوط به ایران تألیفی هستند در دو بخش، بخش نخست در 1356 و بخش دوم در 1374 چاپ شدند. احسان یارشاطر در 1348 شمسی طرحی برای ترجمه دایرةالمعارف اسلامی به زبان عربی ریخت اما چون افزون بر کم و کاستیهای محتوای مقالات آن، جامعه و فرهنگ ایران کمتر مورد نظر نویسندگان مقالات قرار گرفته بود، آن را کنار نهادند و طرحی دیگر برای نوشتن دایرةالمعارفی به نام دانشنامه ایران و اسلام تهیه کردند که دربرگیرنده مقالاتی جامع درباره ایران بود. از این دانشنامه 11 مجلد تا پایان مدخلهای حرف «الف» به زبان فارسی و زیرنظر احسان یارشاطر منتشر شد. نخستین مجلد این دانشنامه شامل مدخلهای حرف «آ» در 1354شمسی و مجلد یازدهم آن در 1370 درآمد. با عزیمت یارشاطر به آمریکا، نشر دانشنامه متوقف شد. در آمریکا، او تألیف دانشنامه را با طرحی تازه و به زبان انگلیسی با عنوان ایرانیکا آغاز کرد. در ایران نیز اثر نیمه کاره دانشنامه ایران و اسلام در بنیاد دایرةالمعارف اسلامی با عنوان دانشنامه جهان اسلامی پی گرفته شد. در این دانشنامه، تألیف مقالات را با مدخلهای حرف «ب» آغاز کردند و تاکنون 15 مجلد آن چاپ و منتشر شده است. دایرةالمعارف بزرگ اسلامی: در سال 1362 به همت و عزم و اراده استوار آقای کاظم موسوی بجنوردی، نهادی غیردولتی و غیرانتفاعی به نام مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی برای اهدافی بزرگ و عالی و به قصد دایرةالمعارف نویسی عمومی و تخصصی در حوزههای گوناگون علمی ـ فرهنگی بنیانگذاری شد. پس از بنیانگیری مرکز، آقای بجنوردی، سرپرست علمی و سرویراستار مرکز، با روشنبینی، جبلی و قدرت اجرایی فوقالعاده خود در جذب نیروهای علمی توانست گروهی بزرگ از زبدهترین اندیشورزان و اصحاب قلم در رشتههای علمی ـ فرهنگی ایران و جهان اسلام را با هر نوع گرایش و ذوق و سلیقه برای تحقق بخشیدن به این کار سترگ ایرانی جذب کند و در مرکز گرد هم بنشاند و با بهرهگیری از توان علمی و قلمی آنان در عرصهای دور از سیطره اندیشه و عمل تنگناساز نظام دولت و در فضایی آرام و علمی و خردورزانه موتور محرک دایرةالمعارف نویسی ایرانی ـ اسلامی را به گردش درآورد. این اثر که تاکنون 18 مجلد آن تا پایان حرف «ج» درآمده با هزاران صفحه مطلب، مرجعی است که میتواند در رشد بنیادی دانشها، معارف انسانی و شناساندن و ترویج دانشهای بومی در ایران نقشی مؤثر ایفا کند.دایرةالمعارف بزرگ اسلامی همه انباشتههای علمی در تاریخ، جغرافیا، دین، جامعه، زبان، ادبیات، فرهنگ، هنر، فلسفه و تمدن سرزمین ایران و جامعههای اسلامی جهان را در فرآیند تاریخی با ملاکها و معیارهای دایرهالمعارفنویسی رایج در جهان امروز به صورتی مدون در دسترس همه کسانی که بخواهند درباره موضوعاتی خاص با صرف کمترین وقت، اطلاعاتی درست و جامع به دست آورند، میگذارد. دانشجویان و پژوهشگرانی هم که بخواهند درباره موضوعی خاص رساله تحصیلی بنویسند یا پژوهش بکنند و کتاب تألیف کنند، یا بخواهند دانش و آگاهیهای خود را درباره حوزهای از حوزههای علمی اعتلا و غنا بخشند، میتوانند با مراجعه به این دایرةالمعارف موضوع مورد نظر را در ذیل عنوان مدخل مربوط به آن موضوع بیابند. همچنین میتوانند همراه آشنا شدن با ماهیت دامنه، قلمرو و پیشینه تاریخی موضوع تحقیقی خود به کمک منابع ارجاعی درک تابشناسی آن، با تحقیقات پیشین محققان و نویسندگان ایرانی و خارجی درباره آن موضوع آشنا شوند. ورود به مرکز: با نوشتن مقاله بلند مدخل «آسیا» همکاریم را با مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی شروع کردم. مقاله را زمانی نوشتم که با دو نهاد غیر دولتی، یک شورای کتاب کودک و دیگری دفتر پژوهشهای فرهنگی همکاری میکردم. شورا در آن زمان مشغول فراهم کردن کتابی مرجع به نام فرهنگنامه کودکان برای کودکان ایران بود که مقالات مربوط به مردمشناسی آن زیرنظر من تألیف و تدوین میشد. اگر اشتباه نکنم در سال 1366 بود که از مرکز دایرةالمعارف با من تماس گرفتند و نگارش مقاله آسیا را به من پیشنهاد کردند. این مقاله که بر چند بخش اشتمال داشت، در نخستین مجلد دایرةالمعارف در 1367 چاپ و منتشر شد. پس از این تألیف، برای همکاری با مرکز و نوشتن مقالات برای دایرةالمعارف دعوت شدم. چون در آن زمان هنوز بخشی با عنوان مردمشناسی در مرکز وجود نداشت، در بخش هنر نزد دوستان و همکاران دیرینم آقایان محمدحسن سمسار و شادروان یحیی ذکاء مشغول تحقیق و تألیف شدم. چندی بعد پیشنهاد تأسیس بخش مردمشناسی را به آقای بجنوردی، سرپرست و سرویراستار مرکز دادم. آقای بجنوردی، بنا بر علاقه خاصشان به مردمشناسی و حوزه مطالعات اجتماعی و فرهنگی این دانش نوین، از این پیشنهاد به گرمی استقبال و این بخش را در مرکز بنیاد کردند. تشکیل بخش مردمشناسی در مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی نخستین رویداد مهم در ورود دانش انسانشناختی (مردمشناسی) در دایرةالمعارفنویسی در تاریخ ایران بوده است. تا چند دهه پیش، پژوهشهای مردمشناسی در جامعه دانشگاهی و برخی سازمانها و نهادهای علمی ـ پژوهشی دولتی و به صورت پراکنده در میان جمعی از ایرانیان علاقهمند به جامعه، مردم و فرهنگ ایران جریان داشت. طی تشکیل دپارتمان مردمشناسی در مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، برای نخستینبار نگرش انسانشناختی در عرصه دایرهالمعارفنویسی در ایران راه یافت و موضوعات مربوط به حوزه تحقیقات مردمشناسی در معرفی جامعه، فرهنگ، هنر و مذهب ایران و جوامع اسلامی صورت دایرهالمعارفی گرفت. تنوع عناوین مدخلها و نگاه فراگیر و جامعنگر انسانشناسی در بخش مردمشناسی و تألیف و چاپ حدود 200 مقاله در 18 مجلد دایرةالمعارف که تاکنون چاپ شده است، گستره بررسی و پژوهش در دانش مردمشناسی را در زمینههای اجتماعی، دینی ـ مذهبی، قومی ـ ایلی، عوام و فنون و هنرها مانند اقوام، ایلات و عشایر، دانش و فنون، پزشکی، علوم غریبه، اقتصاد، جمعیت، خانواده، خویشاوندی، شهرشناسی، روستاشناسی، هنر آیینی؛ نمایشی و تجسمی، آیینها و مناسک جشن و سوگ، ورزش، بازی و سرگرمی و مانند آنها توسعه داده است. هر یک از این مقالات به یقین میتواند کم و بیش چشماندازی تازه به پژوهشهای انسانشناسی بگشاید و مرجعی معتبر و سودمند برای مردمشناسان و پژوهشگران باشد. نویسندگانی که در تألیف مقالات بابخش مردمشناسی همکاری میکنند، بنا بر سنت نهادینه شده دایرةالمعارف نویسی در مرکز، موظفاند در نوشتن مقالات از روش علمی نظاممند جاری در مرکز و ضوابط علمی بخش مردمشناسی پیروی کنند. رویکرد تاریخی و اجتماعی به موضوع و ملاحظه و بررسی تمامی منابع مکتوب معتبر تاریخی و معاصر موجود به زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی، فرانسه و دیگر زبانها و بهرهگیری از کلیدیترین اطلاعات بنیادی آنها در تألیف و تدوین مقالات مردمشناسی به همه نویسندگان مقالات توصیه میشود. شمار بزرگی از مقالههایی که در بخش مردمشناسی نوشته و در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی چاپ شدهاند، صورت و محتوایی نو و بدیع دارند و برخی از آنها نیز در دایرةالمعارفهایی دیگر نیامدهاند. پارهای از مقالات هم، جدا از آنها نیز در دایرةالمعارفهای دیگر نیامدهاند. پارهای از مقالات هم، جدا از بهرهگیری از تحقیقات اسنادی و کتابخانهای، از حاصل پژوهشهای میدانی مؤلفان نیز بهرهمند شدهاند. این مقالات بهسبب نزدیکی حوزه تحقیقی انسانشناسی یا مردمشناسی با فرهنگشناسی بیش از هر رشته دیگر علوم اجتماعی و انسانی، بازتابنده دقیق و ژرف الگوهای رفتاری،ذهنی و عملی مردم در جامعه است. بخش مردمشناسی در کارنامه فعالیتهای علمی ـ فرهنگی خود کارهای جنبی دیگر هم داشته است که به یکی از آنها، برپایی همایش بینالمللی «خویشاوندی در ایران و کشورهای همسایه» اشاره میکنم. این همایش در خرداد 1387/ژوئن 2008 با همکاری انجمن ایرانشناسی فرانسه در مرکز تشکیل شد. در این همایش بنا بر دعوت بخش مردمشناسی مرکز دایرةالمعارف و انجمن ایرانیشناسی فرانسه، دهها نفر از استادان و پژوهشگران انسانشناس و مردمشناس ایرانی و خارجی از کشورهای اروپایی، آمریکا و آسیا برای ارایه مقالات خود شرکت کردند. یک خاطره: خاطرات بسیاری از سالها حضور در مرکز دایرةالمعارف و نشست و برخاست با اعضای مرکز در کارنامه زندگی خود دارم که در اینجا فقط به یکی از آنها اشاره میکنم. مرکز تألیف و چاپ مقالات مربوط به عنوانهایی که حروف آغازینشان «الف و ب»، «الف و پ» و «الف و ث» بودند، به پایان رسانده بود و به سرعنوانهایی با حروف آغازین «الف و ث» رسیده بود. یک روز به نشستی که در دفتر ریاست مرکز ترتیب داده شده بود، دعوت شدم. مرکز دایرةالمعارف هنوز در ساختمان قدیمی خود در خیابان شهید آقایی بود. در این جلسه به جز ریاست مرکز، چند نفر دیگر از جمله آقایان دکتر آذرنوش آذرتاش (مدیر بخش ادبیات عرب)، محمد خاکی (مدیر بخش ویرایش و چاپ) و عنایتالله مجیدی (مدیر کتابخانه و مرکز اسناد) هم شرکت داشتند. روی میز در برابر آقای بجنوردی چند مجلد پرونده علمی روی هم چیده شده بود. گفت و گوها آغاز شد و پس از قدری سخن در زمینههای مختلف و درباره مطلب جمع و جوری که آقای آذرنوش در پیش از انقلاب اسلامی در زمینه فرهنگ عامه با عنوان آداب و رسوم ملی ایرانی، نوشته و چاپ کرده بودند، آقای بجنوردی رو به من کردند و با نگرانی و تشویشی که در چهره آرام ایشان پدیدار بود، قصد از تشکیل جلسه را روشن کردن، تکلیف نوشتن مقاله مربوط به مدخل «اثاث البیت» که روی دستشان مانده بود، بیان داشتند و گفتند مدتی است که همه مدخلهای «الف و ث» نوشته شده و این مدخل در جلد ششم دایرةالمعارف که آماده چاپ است، همچون حفره باقی مانده است و برای آن نویسندهای نیافتهایم. سپس افزودند که پیشنهاد این است که تألیف این مقاله به شما واگذار شود و با نوشتن آن ـ که پرونده اسناد و منابع علمی آن هم در هفت مجلد در اینجا روی میز من آماده است مشکل به تأخیر افتادن جلد ششم دایرةالمعارف را هر چه زودتر از پیش پا بردارید. در پاسخ عرض کردم مقاله را خواهم نوشت، اما نه در زیرعنوان «اثاث البیث». همه نگاهی تعجبآمیز، به من کردند و منتظر شنیدن استدلال من در رد عنوان بودند. گفتم انتخاب عنوان اثاث البیث، این اصطلاح عربی انتخاب مناسب برای مدخل شدن در دایرةالمعارف فارسی ما نیست. ما اصطلاح زیبا و جا افتاده و پرکاربرد «اسباب خانه» را در فرهنگ خودمان داریم که همه ایرانیان با آن آشنا هستند و آن را در زندگی روزانه خود به کار میبرند و هیچگاه هم نمیگویند اثاث البیت. عنوان «اسباب خانه» را به جای «اثاث البیت» پیشنهاد کردم همه به اتفاق پذیرفتند. آقای بجنوردی که سخت نگران به تأخیر افتادن جلد ششم دایرةالمعارف بودند، با این گزینش که فرصت کافی برای نوشتن مقاله اسبابخانه به دست میداد، نفسی آرام کشیدند و رفع نگرانی خود را ابراز کردند. منبع: روزنامه شرق
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید