1393/7/1 ۱۱:۲۶
شیفتگی به ایران او را بارها به این سرزمین باستانی کشاند و هربار گوشهای از این فرهنگ دیرپا او را مجذوب خود کرد. وی کتاب «ایران و ایرانیان» را نوشت تا این فرهنگ غنی را به جهانیان معرفی کند؛ فرهنگی که هر جهانگرد و سیاحی را شیفته و مجذوب غنا و ژرفای خود میکند.
«ايرانی، با استعداد فوقالعاده و سريع الانتقال و سريع الادراک است و اين سرعت انتقال و تيزفهمی در مراحل اوليه زندگی و ايام جوانی در آنها آشكار میشود. فعاليت فكری ايرانی طوری است كه پيوسته او را به تفكر در مطالب فلسفی، بيشتر از امور پوچ و بيهودهای كه جزو مظاهر زندگی عملی ما به شمار میرود، متمايل میگرداند. هر ايرانی كمابيش شاعر است و قريحه و هوش و استعداد شاعرانه در او موجود است. شايد هيچ زبانی مانند فارسی به آن درجه روان نباشد كه از سلک نثر به رشته نظم كشيده شود.»
این وصف ایرانیان از زبان خاورشناسی است که شیفته فرهنگ ایرانی بود و همین شیفتگی او را بارها به ایران کشاند و هربار گوشهای از این فرهنگ دیرپا او را مجذوب خود کرد. سرادوارد دنیسون راس، خاورشناسی است که «ایران و ایرانیان» را بر قاب کتاب نشاند و جهانیان را در سفر به این سرزمین کهن با خود همراه کرد. امروز سالروز درگذشت این مستشرق صاحبنام انگلیسی است که به همین مناسبت کتاب او را که در توصیف ایران و ساکنانش نوشته شده ورق میزنیم.
«ایران و ایرانیان» با همه کوچکی و اختصار یکی از معدود آثاری است که خواننده را با اوضاع و احوال ایران در عصر پهلوی آشنا میکند و تصویری جامع از این روزگار ارائه میدهد. راس در هر پاراگراف از هرآنچه دیده، ذکری به میان آورده و آنچنان که خود مینویسد قصد داشته «در نظر خوانندگانی که در وطن خود نشسته و این دیار را به رایالعین ندیدهاند دورنمایی از صحنه نمایش ایران تجسم دهد.»
او در ادامه از ایراندوستانی همچون موربر، پولاک، گوبینو، مادام دیولافوا و ادوارد براون نام میبرد و نمایش صورت واقعی ایران در بخشهای گوناگون تاریخی و جغرافیایی را هدف و مقصود واقعی خود از نگارش «ایران و ایرانیان» میداند. او درنظر داشت تا دوستداران فرهنگ و تمدن ایران آن را سرزمینی عجیب و فراواقعی تصور نکنند و مانند سایر کشورها آن را سرزمینی زنده، پویا و واقعی بدانند.
توصیف راس از راهها، رودها و کوههای ایران
دنیسون راس در مقدمه «ایران و ایرانیان» فقدان کتاب جامع و در عین حال مختصر درباره ایران را عاملی برای انتشار چنین کتابی ذکر میکند و یادآور میشود که انتشار این کتاب همزمان با برگزاری نمایشگاه بینالمللی صنایع ظریفه ایران در لندن در سال 1931 است. در ادامه به توضیح مختصری از کتاب لرد کرزن که اولین و تنها کتابش در باب ایران بود پرداخته و بیان میکند، با اینکه از انتشار کتاب لرد کرزن تا «ایران و ایرانیان» که حدود 40 سال با یکدیگر فاصله دارند، بسیاری از اتفاقات سرنوشتساز چون مشروطه و احداث جادهها و راههای جدید و غیره باعث تغییرات گستردهای در ایران شده بود اما همچنان تنها کتاب راهنما برای سیاحان، جهانگردان و مطالعه محصلان به شمار میرفت.
«مملکت و ملت» آغازین فصل کتاب راس است. فصلی که در آن موقعیت جغرافیایی ایران ترسیم میشود. راس در این فصل، ایران را سرزمینی با آبوهوای خوب و زمینهای مرغوب معرفی میکند. سرزمینی که رودخانههای فراوان ندارد و کارون تنها رود قابل کشتیرانی آن است. مملکتی که با وجود کمبود وسایل حمل و نقل، جزو آخرین ممالکی است که خط راهآهن در آن احداث شده است. وی بر اساس آخرین تخمین جمعیت ایران را حدود 10 تا 12 میلیون ذکر میکند که 300هزار نفر آن در پایتخت یعنی تهران سکونت دارند و در این میان اصفهان، شهر پلها و عمارتهای تاریخی، جایگاه دوم جمعیت را از آن خود کرده است.
دنیسون راس نداشتن دامنه در اطراف شهرها را یکی از ویژگیهای شهرهای ایران دانسته و مینویسد: «شهرهای ایران در میان دیوارهای دروازهداری واقع شدهاند به طوریکه مسافر به طور غیر منتظره خود را در مقصد میبیند بدون آنکه در اطراف و حوالی شهر مزارع، باغات و خانههای ییلاقی چنانکه در اروپا معمول است مشاهده کند. در اغلب نقاط فاصله مابین شهرها را بیابان یعنی طبیعت با تمام کیفیت طبیعیاش که دست آدمی به آن نخورده گرفته است.»
ارابههای چهار چرخ، شتر، قاطر و الاغ که در پیچ و خم جادهها در رفت و آمد بودند، توجه دنیسون راس را به خود جلب کردهاند و موجب شدند تا وی به بیان شیوههای مسافرت ایرانیان بپردازد. وی طریقه مسافرت ایرانیان را به دو شکل میداند یا آهسته و با کاروان یا چارپا همانند پستچیهای ایران که دائما اسبهای تازهنفس در اختیار داشتند. توصیف مناظر طبیعی ایران و تغییر چهره کوهها در ساعات مختلف روز و پهنای دشت و آسمان با صفا و هوای مصفای آن از دیگر مواردی است که در این فصل کتاب به آنها اشاره شده است.
باغها و حوضهای ایرانی از نگاه یک بریتانیایی
دنیسون راس در بیان جزییات نیز بیتفاوت نبوده و نه به تفصیل، بلکه مختصر و مفید به توصیف دروازههای ورودی شهرهای مختلف ایران پرداخته است. وی با دقت نظر بالایی که داشته در کنار سایر مشاهدات خود به توصیف باغها و باغچهها و آداب باغچهبندی ایران پرداخته و به تحسین ذوق و علاقه وافر ایرانیان به طبیعت و حفظ آن در قالب باغ و باغچه در جوار منازل سکونتیشان میپردازد.
بازارهای ایران از دیگر اماکنی است که توجه دنیس راس را به خود جلب کردهاند. وی بر این باور است کسانی که مشرق زمین را ندیدهاند هرگز نمیتوانند دریابند که انسان وقتی به دیدن «کوچه ها و راههای فرعی بیپایان و دکاکین مخصوص بقال و جواهر فروش و فرش فروش و غیره به نظاره و تماشای مسگر و نجار و بافندگان فرش که همه در ملاء عام و منظر عمومی به کار و کسب مشغولند میپردازد از مشاهدات خود محظوظ میشود.»
دنیسون راس ایران را سرزمینی توصیف میکند که با همه آشوبها و فراز و فرودها، تسلسل و دوام خود را حفظ کرده و این ثبات در صنایع ظریفهاش نیز منعکس شده است. وی ایرانی را دارای استعداد ویژهای میداند و معتقد است: «ایرانی سریع الانتقال و سریع الادراک است و این سرعت انتقال و تیز فهمی در مراحل اولیه و ایام صباوت در او آشکار میشود.» اعتقاد به سرنوشت و مقاومت در برابر مشکلات بدون گشودن لب به شکوه و لطف و رافت نسبت به خدمه و زیردستان و بذلهگویی و شوخ طبعی از دیگر ویژگیهای ایرانیان از نظر این خاورشناس است.
راس در انتهای فصل اول به لباس ایرانیان نیز گذری زده و آن را اروپاییمآب دانسته و معتقد است که لباس روستائیان در حال از بین رفتن است. وی به اجبار به سر کردن کلاه پهلوی توسط دولت اشاره کرده و ذکر میکند که طبقه عالیه زنان با اینکه لباسهای اروپایی میپوشند اما همچنان چادرسیاه بر سر میگذارند، پیچه بر صورت میزنند و هنگام مواجهه با افراد غریبه پایین صورت خود را با چادر میپوشانند.
فراز و نشیبهای تاریخ ایران به روایت خاورشناس انگلیسی
راس دومین فصل کتابش را «تاریخ ایران» اختصاص میدهد و آن را به دو دوره تقسیم میکند. قبل از اسلام و دوره اسلامی و حد فاصل این دو را دوره انقراض ساسانیان بهدست اعراب میداند. او قدیمیترین پیغمبر ایران باستان را زرتشت دانسته و عنوان میکند که وی در قرن 6 قبل از میلاد میزیسته و در ادامه به تحلیل آئین وی میپردازد. از شیوه پرستش و چگونگی تدفین مردگان سخن به میان آورده و به کتاب مقدسشان، اوستا اشاره میکند.
راس در این فصل از کوروش بهعنوان نخستین پادشاهی یاد میکند که روح وحدت ملی را در ایرانیان شعلهور کرد و بعدها نیز با تمام مصائب و مشکلاتی که برای ایرانیان در نتیجه استیلای خارجیان پیش آمد این روح در آنان باقی ماند. «ایران و ایرانیان» پس از بررسی فراز و نشیبهای دوره باستان و بهویژه دوران فرمانروایی ساسانیان به ظهور حضرت محمد (ص) اشاره میکند.
راس در عهد اسلامی به حکومتهایی که روی کار میآیند چون امویان که 80 سال بر ایران حکومت کردند، عباسیان که به مناسبت نام عموی پیامبر(ص)، عباس به این نام معروف شدند، طاهریان، صفاریان، سامانیان و غزنویان میپردازد و اشاراتی نیز به داستان سلطان محمود غزنوی و فردوسی میکند. وی همچنین به روی کار آمدن سلاجقه میپردازد و دوره آنها را یکی از مهمترین ادوار تاریخ تمدن ایران میداند. راس از روی کار آمدن خوارزمشاهیان و ایلخانان سخن میگوید تا به دوره تیموریان میرسد و این دوره را «دوره ملیت پروری و بیدار شدن احساسات ملی ایرانیان» میداند.
دنیسون راس از شاهان معروف و مشهور چون شاه اسماعیل و شاه عباس نام میبرد و به شورش افغانها و در نتیجه آن به انهدام حکومت صفویان اشاره میکند. وی پس از توصیف مختصری از دوره حکومت نادرشاه به دوره زند و قاجار نیز اشاراتی میکند و از فرقه بابیه که در زمان سلطنت ناصرالدین شاه رواج مییابد سخن به میان میآورد. فصل دوم این کتاب که به طور کلی و گذرا تاریخ ایران را تحلیل میکند با روی کار آمدن رضاشاه پهلوی که مقارن با حضور مولف در سرزمین ایران بود، بسته میشود.
همسفر با دنیسون راس در ایران مسافرت کنید
اما جذابترین فصل کتاب دنیسون راس، فصلی است که «مسافرت در ایران» نام گرفته است. به عقیده راس این فصل «به خوانندگان کمک میکند که نه تنها از جغرافیای مملکت اطلاع حاصل کنند بلکه تاریخ مملکت را نیز بیاموزند زیرا راههای ایران از معدود تجاوز نمیکنند و از لحاظ قدمت به اندازه خود کشور ایران قدیمی هستند.»
دنیسون راس سفر هیجانانگیز خود را از خطه سرسبز شمال ایران آغاز میکند و در مسیر انزلی تا قزوین به توصیف دیدهها و مشاهداتش میپردازد. مسیر انزلی تا رشت را طی میکند و به گیلان میرسد. توصیف مناظر طبیعی و جنگلهای انبوه و رودهای میان راه جذابیتهای این فصل را دوچندان میکند.
راس پس از رسیدن به قزوین تاریخ این شهر را بیان میکند و قدمت آن را به دوره ساسانیان نسبت میدهد. از مسجدی که توسط هارونالرشید ساخته شده سخن میگوید و مهمترین قلعه این شهر را که قلعه الموت است توصیف و به حسن صباح نسبت میدهد. پس از حرکت از قزوین به طرف غرب از سلطانیه ذکری به میان میآورد و پس از آن به زنجان میرسد و این شهر را آخرین شهر غرب ایران میداند که مردمانش به زبان فارسی حرف میزنند، پس از آن به قریه میانه و سپس به قریه ترکمانچای میرسد که معاهده معروف ترکمانچای در همین روستا بسته و به واسطه آن شهرهای ایروان و نخجوان به روسیه واگذار شد. سپس وارد شهر تبریز میشود و این شهر را از جمله شهرهایی میداند که در اثر زلزله، بسیاری از آثار تاریخی آن از بین رفته است.
همقدم با راس در خیابانهای سنگفرش طهران
سفر دوم از قزوین به سمت جنوب شرق رو به تهران است. وی پس از توصیف مسیر از دروازههای تهران نام میبرد و به توضیح ویژگیهای معماری و کاشیکاریهای آن میپردازد. راس جلال و جبروت تهران را محصول حضور قله دماوند میداند و عظمت تهران را نیز مرهون ناصرالدین شاه. تهران با خیابانهای سنگفرش شده، بنای مجلس شورای ملی، خانههای شخصی زیبا، بنای مجلل و با شکوه کالج آمریکایی، کاخ گلستان، تخت طاووس، کره جواهرات ناصرالدین شاه، مقبره شاه عبدالعظیم و توصیف خرابههای ورامین از دیگر دیدههای مستشرق انگلیسی در طی این سفر است.
اما مسیر سوم حرکت از قزوین به سمت همدان است، دنیسون راس همدان را شهر مقبره فیلسوف و طبیب بزرگ ایرانی ابن سینا دانسته و یادآور میشود که این شهر محل شهر قدیم اکباتانا است. بعد از گشت و گذار در همدان از گردنه اسدآباد به سمت کرمانشاه رهسپار میشود و پس از عبور از محلی که جنگ بزرگ نهاوند در آن روی داده بود در دو نقطه مهم طاقبستان و بیستون توقف کرده و از کتیبههای باقی مانده بر روی صخرهها و حجاری روی آنها صحبت میکند. راس بانی کرمانشاه را بهرام چهارم پادشاه ساسانی میداند و بیان میکند که از کرمانشاه به تهران، تبریز، اصفهان و بغداد راههای خوبی وجود دارد.
پس از بازگشت به تهران از سمت شرق راهی مشهد میشود و از شهرهایی چون سمنان، دامغان، شاهرود، سبزوار و نیشابور گذر میکند. دنیس راس سبزوار را مهمترین شهر در دوران سلاجقه و نیشابور را مهمترین شهر و دارای بالاترین رتبه در تاریخ و ادبیات ایران میداند.
اما ششمین سفر از تهران به سمت اصفهان است که از قم رد میشود و ذکر میکند که قم به دست امیر تیمور منهدم شد تا اینکه توسط شاهان صفوی بازسازی شود. این شهر مقدس و مقبره با عظمت حضرت معصومه در آنجا بنا شده است. پس از قم رهسپار کاشان میشود و به توصیف صنایع دستی زیبا و سایر هنرها و آثار باقی مانده از آن میپردازد. در مسیر از خرابههای نائین سخن به میان میآورد و پس از رسیدن به اصفهان این شهر را قشنگترین شهر ایران و پایتخت دوم شاه عباس میداند و خود را یارای توصیف زیبایی و عظمت آن شهر نمیبیند. از میدان نقش جهان و پلهای اصفهان و مساجد زیبای آن صحبت میکند.
کعبه زرتشت افسانهآمیزترین نقطه ایران از دیدگاه راس
پس از اصفهان به سمت بوشهر رفته و در این مسیر از یزدخواست، بیابانهای نمک، پاسارگاد، نقش رستم، نقش رجب و کعبه زرتشت عبور کرده و این نقاط را افسانهآمیزترین و جالب توجهترین نقاط ایران مینامد. پس از رسیدن به شیراز به توصیف آن پرداخته و معتقد است اهل شیراز افرادی تیزهوشند و در هیچ کجا افرادی که در محاوره و سخنوری با استعدادتر از مردم شیراز باشند، یافت نمیشود.
راس پس از رسیدن به بوشهر با کشتی به بصره میرود و در بصره نیز با قایقی بزرگ در شط العرب حرکت میکند و در محمره سوار کشتی میشود و بعد از طی مسیری به دارالخزینه میرسد، از دارالخزینه به سمت شوشتر و سپس وارد دزفول شده و این شهر را دارای 34 مسجد و پل درازی میداند که تاریخ آن متعلق به دوره ساسانیان است و در نهایت پس از دزفول به شوش رسیده و با توصیف شهر شوش که محل شهر قدیم متروپولیس بوده به سفر خود خاتمه میدهد.
باشکوهترین معماری اسلامی در دوره تیموریان
صنایع ظریفه ایران در فصل بعد مورد توجه دنیس راس قرار میگیرد. در این فصل راس به معماری ایران میپردازد و هر واقعه ناگوار و انهدام جویانهای را زمینه احداث بناهای جدید و شگفتانگیز میداند. همانند مغولها که با وجود صدمه و خسارتهای عظیم دست به احداث مدارس و مساجد درخشانی زدند که از آن جمله میتوان سلطانیه را نام برد. وی از نادرشاه بهعنوان فردی که دارای ذوق و روحیه هنری بوده نام میبرد و وی را پیشقدم در تعمیر و مرمت ابنیه قدیمی مانند حرم مطهر حضرت رضا(ع) میداند.
دنیسون راس معماری ایران را به سه بخش تقسیم میکنـد: «اول قصرهای هخامنشیان دوم قصرهای ساسانیان که امروزه فقط نشان و علامت این دو قصر مشتی خرابه است و سوم عبارت است از معماری اسلامی» کتاب به معماری عصر هخامنشی بهویژه تخت جمشید اشاره میکند، به آثار اولیه دوره اسلامی چون مسجد نائین میپردازد. از مشخصات معماری عمده بعد از عصر مغول و ایوانهای مقرنس در وسط اطاقهایی که در طرفین حیاط و حصار امتداد دارد، یاد میکند و دوره تیموریان را با عظمت و باشکوهترین عصر معماری اسلامی میداند.
راس یگانه نقاشی اولیه ایران اسلامی را باقیمانده در روی ظروف سفالی بهویژه ظرفهای گلی میداند که از خرابههای ری استخراج شدهاند. وی فراز و فرود نقاشی ایرانی را توصیف میکند. به مینیاتورهای دوره اسلامی اشاره میکند و تاریخ قدیمیترین مینیاتورهایی که به دست ما رسیده را اواخر قرن چهارده میداند.
دنیس راس از استاد بهزاد و رضا عباسی نام میبرد و شیوه کارشان را توضیح میدهد و معتقد است که در مینیاتورهای ایرانی «چیزی که بیشتر از همه جلب توجه میکند و چشمان را جذب خود میکند دورنمایی است که برحسب قواعد و اصول نقاشی ساخته میشود»
دنیسون اولین حرکت اساسی را در دوره تیموریان و در زمان سلطنت شاهرخ میداند که با تاسیس یک آکادمی در هرات این هنرها مورد مطالعه واقع شدند. راس مشهورترین نقاشان زمان شاه عباس را معرفی و در نهایت با اظهار امیدواری به حفظ روح صنعت و رونق بازار صنایع ایران فصل هنر ایرانی را به انتها میرساند.
شعر و ادب ایرانی در نگاه دنیسون راس
ادبیات ایرانزمین از دیگر موضوعاتی بود که دنیسون راس به آن توجه ویژهای کرده و برهمین اساس آخرین فصل کتاب خود را به آن اختصاص داده است. راس در این فصل ادبیات ایران قبل از اسلام را مرکب از «کتب مقدس زرتشتیان، زبان قدیم اوستایی که اتحاد و نزدیکی زیادی با سانسکریت دارد و تفاسیر کتب مزبور در زبان پهلوی یا زبان قرون وسطی ایران میداند.»
او کتابهایی که ایرانیان به زبان عربی به رشته تحریر درآوردهاند را «مرحله اول ادبیات جدید ایران» میخواند. راس از نفوذ فرهنگ و زبان عرب صحبت میکند و معتقد است که ایرانیان خدمت بزرگی به ادبیات عرب کردهاند و به گفته پروفسور ادوارد براون اشاره میکند که «اگر تالیفات مولفین ایرانی را از ادبیات عرب جدا کنیم ادبیات عرب خیلی کم باقی خواهد ماند.»
دنیسون راس در این فصل از رودکی سخن به میان میآورد و داستان شعر رودکی را که تاثیر ژرفی بر نصر بن احمد سامانی گذاشت و وی را به ترک هرات و حرکت به سمت بخارا سوق داد، بیان میکند و شعرای بارز و مهم ایران چون فردوسی، انوری، خیام، نظامی، خاقانی، سعدی، حافظ و جامی را معرفی میکند. وی حتی به توضیح درباره ویژگیهای غزل و قصیده و مثنوی نیز پرداخته و مشهورترین کتاب نثر فارسی را «گلستان» سعدی و بزرگترین کتاب عرفانی را «مثنوی جلالالدین رومی» ذکر میکند و علاقه و اشتیاق ایرانیان به ادبیات، مخصوصا شعر را امری باطنی و فطری میداند که در همه اعصار بوده و همچنان نیز باقی خواهد ماند.
ادوارد دنیسون راس در یک نگاه
ادوارد دنيسون راس، زبانشناس و خاورشناس انگليسی در ششم ژوئن 1871م در لندن متولد شد. وی خاورشناسی است که به زباندانی شهره بود و تسلط وی بر 30 زبان و لهجه دنیا گواه این مدعا است. فارسی، عربی، تركی، تبتی، سانسكريت، اردو، فرانسوی، انگليسی، آلمانی و ايتاليايى برخی از زبانهایی هستند که راس در درک و فهم آنها تبحر داشت.
ادوارد راس ریاست مدارس و مراکز مهمی را برعهده داشت. از رياست مدرسه كلكته در هندوستان تا مدیریت دانشكده شرقی و آفريقايى. شیوه ریاست وی نقش بهسزایی در رونق دادن به اين موسسات علمی و مجذوب كردن مردم به فراگيری زبانهای شرقی و متمركز كردن استادان زبانهای مشرق زمين داشت.
وی در طول عمر خود سفرهای فراوانی به شرق جهان کرد و در طول این سفرها ضمن آشنايى با آثار شرق، با استادان بزرگ زبان فارسی و تركی نيز ديدار كرد. از راس آثار متعددی بر جای مانده كه از جمله آنها كه با محوريت اسلام، شرق و يا ايران نگاشته شده، میتوان به كتاب «اسلام» ،«ایران و ايرانيان»، «هند و اديبان شرقی» و ترجمههایی از اشعار تركی و فارسی و كتابهای تاريخی اشاره کرد. ادوارد دنيسون راس سرانجام در 23 سپتامبر 1940م در 69 سالگی دیده از جهان فروبست.
خبرگزاری ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید