1393/6/29 ۱۲:۵۸
در نشست «عصری با سهراب سپهری در ایتالیا» گفته شد: سهراب چون به آینده خوشبین بود در مقابل مورد تمسخر قرار گرفتن شعرهایش مقاومت میکرد. یکی دیگر از سلسله نشستهای رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا با عنوان «عصری با سهراب سپهری» در محل کتابخانه وزارت فرهنگ ایتالیا و با حضور فرهنگدوستان و علاقهمندان به ادبیات فارسی برگزار شد. در این نشست که در روز شعر و ادب فارسی در ایران و روز بزرگداشت استاد محمدحسین شهریار برگزار شد استادانی از دانشگاه بلونیا و دانشگاه لسآنجلس آمریکا ابعادی از شعر نو در ایران را بررسی کردند و در خصوص شخصیت سهراب سپهری و سبک شعری او سخن گفتند.
در نشست «عصری با سهراب سپهری در ایتالیا» گفته شد: سهراب چون به آینده خوشبین بود در مقابل مورد تمسخر قرار گرفتن شعرهایش مقاومت میکرد.
یکی دیگر از سلسله نشستهای رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا با عنوان «عصری با سهراب سپهری» در محل کتابخانه وزارت فرهنگ ایتالیا و با حضور فرهنگدوستان و علاقهمندان به ادبیات فارسی برگزار شد. در این نشست که در روز شعر و ادب فارسی در ایران و روز بزرگداشت استاد محمدحسین شهریار برگزار شد استادانی از دانشگاه بلونیا و دانشگاه لسآنجلس آمریکا ابعادی از شعر نو در ایران را بررسی کردند و در خصوص شخصیت سهراب سپهری و سبک شعری او سخن گفتند.
**
در ابتدای این نشست پروفسور ساکونه استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه بلونیا، سخنان خود را با تشکر از رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در رم آغاز کرد و گفت: ما امروز در خصوص ادبیات ایران صحبت میکنیم؛ کشوری که متاسفانه از مدتها قبل، هدف آماج حملات رسانههای گروهی در دنیا بالاخص غرب قرار گرفته است که البته امروز تا حدودی از شدت این حملات کاسته شده است . ما امروز از شعر و ادبیات صحبت میکنیم که در سطح جهانی از تاریخی بسیار طولانی بهره مند است و شکوهمندی این ادبیات تا حد زیادی مرهون زبان و ادبیات فارسی است. اسلام حدود سالهای ۶۰۰ میلادی بود که وارد ایران شد ولی تفاوت این کشور با دیگر کشورهایی که اسلام را در خود پذیرفتند این است که این کشور تبدیل به یک کشور عربی نشد و زبان خود را حفظ کرد. البته زبان عربی تا حدودی وارد این زبان شد ولی نتوانست ماهیت این زبان را تغییر دهد. نکته مهم دیگری که شاید زیاد هم مورد توجه قرار نگرفته ، این است که زبان فارسی بعد از ورود اسلام به این کشور مختص به مرزهای جغرافیایی آن نماند و شروع به افزایش گستره خویش در دیگر کشورهای منطقه کرد. این گسترش، از شرق به سمت هند و از غرب به سمت آناتولی پیش رفت .در دربار عثمانی شاعرانی بودند که هم به زبان ترکی و هم به زبان فارسی شعر مینوشتند و به عنوان مثال میتوان به بزرگترین مفسر شعرهای حافظ اشاره کرد که یک بوسنیایی بود و در قلمرو عثمانی زندگی میکرد. این ویژگی تا مدتها ادامه یافت و حتی تا در قرن معاصر به عنوان مثال شاعر بزرگ پاکستانی به نام اقبال لاهوری علاوه بر زبان اردو به زبان فارسی هم شعرهای زیادی نوشته است و در سالهای اخیر، مثلاً والدین تاگور شاعر بزرگ هندی که همه ما او را میشناسیم ، مجلهای به زبان فارسی را منتشر میکردند.
پروفسور ساکونه ضمن بیان خاطراتی از حضور خود در ایران، در خصوص علاقهمندی ایرانیان به شعر گفت: ما از مردمی صحبت میکنیم که شیفته و عاشق شاعران خود هستند. من سال گذشته جهت شرکت در سمینار حافظ به تهران سفر کردم. بعد از پایان سمینار سوار تاکسی شدم که به هتل برگردم. راننده تاکسی از محل سمینار تا هتل، چندین غزل حافظ را از حفظ برای من خواند و تفسیر کرد. برای من باورکردنی نبود که او این قدر در خصوص حافظ اطلاعات داشته باشد . در محل هتل پیشخدمتی که چای میآورد ، وقتی متوجه شد که من ایتالیایی هستم و برای سمینار حافظ به تهران دعوت شدم، به مدت سه ساعت و نیم در خصوص فردوسی شاعر بزرگ ایران با من صحبت کرد و صحبتهای او آنقدر برای من شیرین بود که دلم میخواست باز هم بتوانم ایشان را ببینم تا بحثمان را ادامه دهیم .
او به انتشارات آراکنه اشاره کرد که ناشر کتاب ناهید نورزوی به نام «تا گل هیچ» است که شامل ترجمه ۹۹ شعر از سهراب سپهری است و گفت: این انتشاراتی مجموعهای در لیست انتشاراتی خود به نام جندی شاپور ایجاد کرده و کتابهای مربوط به فرهنگ و تمدن ایران را در این لیست میگنجاند و کتاب اشعار سهراب سپهری را در لیست این مجموعه قرار داده است.
او افزود: برای روشن شدن ذهن شما بایستی بگویم که جندیشاپور دانشگاهی است که در ایران در سال ۲۷۰ میلادی توسط سلسله ساسانیان تأسیس شد و تا ورود اسلام به ایران فعال بود. در این دانشگاه از کلیه زبانهای زنده دنیا در آنروز مطالبی از یونانی و لاتین گرفته تا زبانهای چینی و ژاپنی به زبان فارسی ترجمه میشد، در این دانشگاه ستاره شناسی و سایر علوم هم تدریس میشد ولی با تأسیس بیت الحکمه در بغداد این دانشگاه به نحوی به دانشگاه بغداد منتقل میشود.
پروفسور ساکونه دانش و علم موجود در اروپای امروز را مدیون وجود دو مرکز علمی بزرگ در شرق دانست و گفت: دانشگاه جندی شاپور و بیت الحکمه در دنیای ایران زمین سرچشمه علومی بودند که بعدها از طریق مرکز علمی تولدو در اسپانیا در دنیای غرب منتشر شد. این امر برخلاف آن چیزی است که تصور میشود که مراکز علمی موجود در یونان و رم منبع علم دنیای غرب هستند. یکی دیگر از کتابهایی که در آینده قرار است توسط این انتشاراتی به چاپ برسد نوشته فرانچسکو فورلان است که در خصوص تصویر امام مهدی (عج) در سه دین بزرگ یکتاپرستی است.
سخنران بعدی این جلسه پورمرجان رایزن فرهنگی کشورمان در ایتالیا بود که با تشکر از مسئولین کتابخانه وزارت میراث فرهنگی ایتالیا به خاطر میزبانی این جلسه و استادان شرکتکننده در این برنامه ادبی و فرهنگی، گفت: غنای فرهنگ و ادبیات فارسی با چند هزار سال قدمت مدیون شعرا، عارفان و بزرگانی است که گنجینههایی از اخلاقیات عرفانی، تهذیب نفس، الهیات و غیره را در ادبیات شعری خود گنجاندهاند و از نسلی به نسل دیگر منتقل کردهاند و عمده آنها از تعالیم قرآن کریم و معارف دینی بهره مند شده و در اشعار خود از آن استفاده کردهاند. این اشعار تحت عنوان اشعار کلاسیک و یا اشعار سنتی با شکل ظاهری مثل ثابت بودن ارکان عروضی شعر در محور عمودی و تکرار قافیه در اشعار، بنا به نوع ادبی (مثل غزل، رباعی و مثنوی) در فرهنگ قدیمی ایران جا افتاد و به تبع آن در سراسر دنیا شناخته شده است و لذا اسامی شاعرانی همچون حافظ، مولوی، فردوسی، رودکی، نظامی گنجوی و غیره در همین ایتالیا برای اکثر فرهنگشناسان و دوستداران ادبیات فارسی شناخته شده است و از گنجینه تعالیم و دانشهای موجود در آنها بهره میبرند.
او افزود: با ورود به عصر جدید بالاخص شروع جنبش مشروطهخواهی در ایران، حرکتهای ادبی و فرهنگی جدیدی در ایران نضج گرفت که بینش حاکم بر آن با دورههای قبلی و قالبهای شعر کلاسیک متفاوت بود. بر پایه این بینش، عصر استبداد سیاسی به پایان رسیده و در حوزه فرهنگی و ادبیات دنبال مضامین جدید زیباشناسی و سرودن اشعاری بودند که با شعر گذشته فارسی (کلاسیک) متفاوت بود. در این میان آشنایی روشنفکران ایرانی با ادبیات اروپایی بالاخص ادبیات فرانسه بی تأثیر نبود. در این نوع نگرش، شاعر به تاسی از رخدادهای بیرونی و با نگرشی عاطفی و شاعرانه به اشیای پیرامونی و دوری گزیدن از تقلید از گذشتگان و با الهام از تخیل آزادانه شاعر، دنبال بیان مطالب است که دیگر قالبهای شعر کلاسیک و مشکل قافیه و غیره سراینده را محدود نمیکند. این نوع از سرودهای شعری در ایران با نیما یوشیج نضج گرفت و در ابتدای امر برخی از طرفداران ادبیات کلاسیک گارد دفاعی در برابر آن گرفتند و شعر نو را هجمهای برای شعر فارسی به عنوان مهمترین نماد فرهنگی ایران دانستند و انتشار شعر نو را تسلیم فرهنگی در برابر بیگانگان میدانستند ولی از دهه ۴۰ به بعد این نوع نگرشها کمتر شد و کسانی مثل مهدی اخوان ثالث، سهراب سپهری، احمد شاملو و دیگران از آن حمایت کردند چرا که اینها معتقد بودند که قبل از شعر، نثر فارسی هم این دگرگونی را در خود تجربه کرده است و شعر نو به دنبال بیان واقعیات و نیازهای اجتماعی ایران مدرن است در حالی که شعر کلاسیک چنین نیست.
پورمرجان گفت: یکی از شاعران سبک جدید، سهراب سپهری است که اهل کاشان بود و در ابتدای انقلاب اسلامی از دنیا رفت. سهراب نه تنها شاعر بلکه نویسنده و نقاشی زبردست بود که روح خلاقانه وی موجب سرایش صدها بیت شعر و خلق دها اثر هنری کمنظیری است که اینک در موزههای مطرح جهان نگهداری میشوند . او به فرهنگ مشرقزمین علاقه مند بود و با سفر به هند و چین و ژاپن با اشعار کهن آنها آشنا شد و برخی از اشعار کهن چینی و ژاپنی را به فارسی برگرداند. سفر وی به کشورهای غربی مثل فرانسه و ایتالیا، انگلیس و اسپانیا، در افزایش آگاهیهای هنری بالاخص نقاشی، بسیار مؤثر بود چرا که وی هنرمندی جستوجوگر، کمالطلب، متواضع و بسیار خجالتی بود تا جایی که وی حتی در افتتاحیه نمایشگاههای نقاشی حضور نمییافت و پای آثار هنری خود را امضا نمیکرد و لذا برخی افراد، از این رویه و اخلاق سهراب انتقاد داشتند و او را منزوی میدانستند در حالیکه او میگفت مخاطب برای آثار من به نمایشگاه میآیند نه خود من . اثر هنری هم اگر باارزش و ماندنی باشد، ماندگار میشود و با هزار بوق و کرنا نمیتوان آنرا به خورد مردم داد.
او افزود: قدرت خلاقانه سهراب در نقاشی، او را به یک اسطوره هنری در شرق تبدیل کرد و اکثر نقاشیهای وی از طبیعت الهام گرفته و بر روی رنگ و روغن کار میکرد و بیشتر رنگها را هم خود میساخت. حیات سهراب سپهری زمانی بود که امواج شعر و نقاشی مدرن ایران را دربر گرفت و او هم تحت تأثیر تلاطمهای آن رفت. اشعار وی هم که در انجمن شعرا خوانده میشد مورد تمسخر قرار گرفت ولی سهراب چون به آینده خوشبین بود مقاومت کرد و گاهی هم به دیدار نیما یوشیج میرفت. نقاشی مدرن هم اینگونه بود و حتی نخستین نمایشگاه گروه نقاشی مدرن در انجمن «خروس جنگی» که سهراب هم در آن شرکت داشت شکست خورد و دیدارکنندگان با چوب و سنگ به تابلوها یورش برده و نقاشان از محل فرار کردند. بعدها با عقبنشینی حامیان اشعار کلاسیک، این تنشها فروکش کرد و یک آشتی بین شعر کلاسیک و شعر نو ایجاد شد. خود سهراب علاقهمند به شعر کهن بود و مولوی را بزرگترین شاعر و عارف تمام دورانهای تاریخ شرق میدانست و شیفته اشعار دیوان شمس بود. وی همچنین تحت تأثیر ایجاز و فصاحت و بلاغت کلام قرآن کریم بود و میگفت قرآن گذشته از جنبه الوهیت و تقدسش از باارزشترین شاهکارهای ادبی جهان است. با این رویکرد بود که شعر نو فارسی در جهان معرفی شد و جهان پیام آن را دریافت تا جایی که خانم کارلا خانس مترجم اسپانیایی کتاب سهراب میگوید سرودههای سپهری شعر عرفانی ایران را به شعر امروز جهان پیوند میدهد.
رایزن فرهنگی ایران در ایتالیا اظهار کرد: امروز هم شاعران زیادی در ایران سبک نیمایی و روش سهراب سپهری را در پیش گرفتهاند و حتی بعد از انقلاب اسلامی ایران با عنایت به حوادث مهمی که در کشور رخ داد، شاعران جوانی با همان سبک توانستند آن حوادث را به تصویر بکشند. همچنین دگرگونیها در قالبها، شکلها و احساس شعرای بعد از انقلاب تأثیر گذاشت و اشعار سرودهشده، متأثر و بازتابی از جریانها و عوامل سیاسی و اجتماعی شده بود و لذا شعر انقلاب و شعر دفاع مقدس به تناسب فضا، زمان و مقتضیات اجتماعی در ایران رشد کرد و مثل اوایل نضج شعر نو، شعر انقلاب هم به صورت جوششی از مردم کوچه و بازار برخاست و به بهترین و زیباترین وجه خود را نمایان ساخت و خواست مردم مثل عدالت، آزادی، استقلال و ... را از لابهلای این اشعار میتوان فهمید. در این گونه اشعار، شاعر به پیام، بیش از هر چیز میاندیشد و بدون درگیری ذهن با صور خیال تنها با تکیه بر عنصر تفکر و پیامهای اجتماعی و سیاسی به سرودن میپردازد که البته ممکن است در اینگونه اشعار عرصهای رشد کند ولی عرصه دیگر محدود شود. ولی به هر حال، مضامین اینگونه اشعار در دورههای متفاوت با همدیگر مختلف است.
امروز مفتخریم که تعدادی از اشعار سهراب سپهری به عنوان شعر نو توسط خانم دکتر نوروزی به زبان ایتالیایی ترجمه شده ودر معرض دید شما علاقهمندان قرار گرفته است و اگر چه عمر سهراب برای دیدن اتفاقات بعد از انقلاب اسلامی مجال نیافت ولی امیدواریم جلسات دیگری برگزار شود و ادامه مسیر شعری سهراب سپهری را در کلام شعرای جدید ایران معاصر بررسی کنیم. و صد البته، به فال نیک میگیریم برگزاری این جلسه را در چنین روزی که در ایران به روز شعر و ادب فارسی لقب گرفته و سالروز بزرگداشت استاد سیدمحمد حسین شهریار است که یکی از گرانسنگترین شعرای معاصر ایران زمین است که برخی از اشعارش بالاخص اشعار ترکی حیدربابای وی به زبان ایتالیایی ترجمه شده است .
پروفسور دومنیکو اینجنیتو استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه لسآنجلس سخنران پایانی این جلسه بود که ضمن تشکر از برگزارکنندگان این جلسه گفت: این جلسه فرصتی را به من داد که یک بار دیگر اشعار سهراب سپهری، یکی از شاعرانی را که علاقه خاصی به اشعار وی دارم بخوانم . من در اوایل دوره تحصیلیام با اشعار این شاعر آشنا شدم و از همان ابتدا علاقه خاصی به آن پیدا کردم چرا که او میتواند احساس درونی ما را که گاهی برای بیان آن قادر به یافتن کلمات مناسب نیستیم با استفاده از واژههای ساده ولی پرمعنا بیان دارد. اشعار او به گونهای نوشته شده که هرکسی میتواند با آن ارتباط برقرار کند حتی وقتی به زبانهای دیگر ترجمه شود. وقتی شما که فارسی نمیدانید تحت تأثیر ترجمه اشعار او به زبان خودتان قرار بگیرید میتوانید تصور کنید فارسی زبانان و یا آنانی که زبان فارسی را میشناسند چه احساسی خواهند داشت (وقتی اشعار او را میخوانند). یکی از ویژگیهای اشعار سهراب این است که در آثار او هیچ اثری از وقایع سیاسی زمانی که او میزیسته وجود ندارد. همانگونه که آقای پورمرجان اشاره کردند، این شاعر سالهای پایانی عمر خویش را در اوج تحولات عظیمی که در ایران در حال رخ دادن بود گذراند. انقلاب اسلامی در ایران درست همان سالی به ثمر نشست که او از دنیا رفت پس میتوانید تصور کنید که او چه تغییر مهمی را در کشور شاهد بود ولی این تحولات در شعر او تاثیری نداشت و برعکس دیگر شاعران همدوره خویش در اشعارش هیچگونه تعهد و اشارهای به جریانهای سیاسی که آن روز در ایران حضور داشتند وجود ندارد. این به نظر من یکی از زیباییها و ویژگیهای شعر این شاعر است و شاید به همین دلیل است که در بین شاعران معاصر از معدود شاعرانی است که اشعارش در بین قشر جوان رواج داشته است. قشری که از سالهای اول انقلاب در ایران خبری ندارد و درست به همین دلیل است که شعرهای سهراب همیشه برای خواننده خصوصاً قشر جوان از طراوت و تازگی برخوردار است.
او افزود: ولی این گفته من در خصوص عاری بودن شعر سهراب از جریانهای سیاسی به این معنا نیست که برای او این مسائل اهمیت نداشته است، بلکه او به ماهیت این تحولات در زمان خویش پی برده بود و به نظر من اشعار سهراب با ظرافت خاص به ماهیت اسلامی این تحولات اشاره میکند. در اشعار او احساس رسیدن به حق و خداوند و محوریت خدا در تمامی اعمال بشری قابل مشاهده است.
همین ویژگی را به گونهای دیگر در اشعار استاد شهریار میتوانیم ببینیم. بد نیست در این جلسه به مناسبت گرامیداشت روز شعر و ادب پارسی در ایران از شهریار یکی دیگر از شاعران گرانقدر دوران معاصر ایران نیز یاد کنیم. او موفق شد از ادبیات غنی ایران بهره گرفته و اشعار خود را به زبان آذری به جامعه ایرانی ارائه کند. با خواندن شعر معروف او به نام حیدر بابا قلب هر خوانندهای از احساس لطیف این شاعر که در شعر خود آورده به لرزه میافتد.
در ادامه پروفسور اینجنیتو ترجمه شعری از سهراب سپهری را به نام «هنوز در راهم» به زبان ایتالیایی خواند و گفت: این شعر سهراب هنوز به زبان ایتالیایی ترجمه نشده ولی شما در این شعر متوجه میشوید که سهراب در طول زندگی نه چندان طولانی خویش چه تحولاتی را گذرانده است. این شعر همچنین به ما نشان میدهد چگونه روحیه هنری این شاعر، شعر او را متحول کرده است چرا که او همانگونه که آقای پورمرجان اشاره کردند، نقاش زبردستی هم بوده است و همین نقاش بودن وی باعث شده بود که نگرشش به دنیای اطراف با دیگر شاعران همدوره خویش متفاوت شود. او توانست به گونهای اعجابانگیز این نگرش را به درون شعر خویش منتقل کند.
اینجنیتو در خصوص حضور شعر نو در جامعه ایران گفت: شعر در جامعه ایران جایگاه ویژهای دارد. ایرانیان با شعر رابطه خاصی دارند و شعر بخشی از زندگی آنان است و با آداب و سنت آنان در هم آمیخته است. پس اگر شعر نو میخواهد از قالب و فرم دست و پاگیر شعر کلاسیک خارج شود و به گونهای آزادانه خود را مطرح سازد بایستی مواظب باشد که از چهارچوب آداب و سنت خارج نشود چرا که با خارج شدن از آن، این خطر وجود دارد که از سوی جامعه پذیرفته نشود پس هر شعر نویی نمیتواند وارد جامعه ایران شود. مردم این کشور با فرهنگ غنی خودشان، حتی در شعر نو هم بایستی ریشههای خود را ببینند تا آن را بپذیرند. به نظر من مدرنیسم در شعر فارسی با ورود نیما یوشیج به عرصه شعر آغاز نشد بلکه با یک بیت از شاعر بزرگ کلاسیک ایران که برای همه دنیا شناخته شده است آغاز شده یعنی مولانا. مولانا یکی از غزلیات خویش را با این بیت آغاز میکند:
رستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل / مفتعلن مفتعلن مفتعلن کشت مرا
قافیه و مغلطه را گو همه سیلاب ببر / پوست بود پوست بود درخور مغز شعرا
مولانا در این بیت از قاعده شعر کلاسیک خارج نمیشود ولی از اینکه این قواعد باعث محدود شدن او میشوند شکایت دارد.
این استاد زبان و ادبیات فارسی افزود: بعضی وقتها برای توضیح دادن و اثبات اینکه شعر نو، پدیده قرن نوزدهم است ماهیت اصلی فراموش میشود یعنی به نظر میرسد که شعر نو و کلاسیک به عنوان دو عنصر همیشه در حال تضاد با یکدیگر هستند در صورتی که اینگونه نیست .به نظر من شعر کلاسیک، خود زمینه ایجاد شعر نو بوده است چرا که شاعران کلاسیک هم چنان رابطه خوبی با قواعد دست و پاگیر شعر کلاسیک نداشتند و از هر فرصتی برای فرار از آن استفاده میکردند. اگر شعر کلاسیک در ایران ارتباط مستقیم با معنویت دارد، همین ارتباط در شعر نو نیز وجود دارد ولی فقط نحوه استفاده از کلمات تغییر یافته است. سهراب در اشعار خویش خواننده را چندین بار دعوت میکند که چشمهایت را بشوی و جور دگر بین. این به نظر من همان ارتباط مستقیم با معنویت است که در اشعار کلاسیک ایران وجود دارد.
پروفسور اینجینیتو سخنان خود را با بیان جملهای از سهراب سپهری به پایان برد: شاعران وارثان آب، خرد و نور هستند.
در پایان این نشست برخی از شعرهای سهراب سپهری توسط نوروزی، مترجم شعرها، به زبان فارسی و متن ایتالیایی آنها توسط پروفسور اینجنیتو خوانده شد.
خبرگزاری ایسنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید