مقالات همایش خویشاوندی در ایران و کشورهای همسایه 2

1391/11/7 ۰۱:۲۷

مقالات همایش خویشاوندی در ایران و کشورهای همسایه 2

مقالات همایش خویشاوندی در ایران و کشورهای همسایه2

به گزارش مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی ، همایش خویشاوندی در ایران و کشورهای همسایه در تاریخ 1 تیر ماه سال 1387 در این مرکز برگزار شد و مقالات ارائه شده در این همایش در زمینه های خویشاوندی و تحولات اجتماعی، خویشاوندی و آینده ی آن در شرایط مهاجرت بود به قرار زیر است




بررسی انسان‌شناسی تحولِ ازدواج در ایران
مرتضی منادی

آیا شکلِ ازدواج در ایران تغییر کرده است؟ در حال حاضر ازدواج در ایران چگونه شکل می‌گیرد؟ در پاسخ می توان ازدواج‌هایی که صورت می‌گیرد را به دو نوع سنتی و مدرن تقسیم کرد.
منظور از ازدواج سنتی, زمانی است که والدین بر اساس فرهنگ و سطح اقتصادی خود و احیاناً خواسته‌های فرزند خود به خواستگاری دختری می‌روند. در حالی که ازدواج مدرن, زمانی است که دختر و پسری در محیطی اجتماعی اعم از خصوصی (مجالس میهمانی و یا پارتی‌های جوانان) و عمومی (محل کار، دانشگاه، پارک و سینما) با یکدیگر آشنا شده و آشنایی‌شان به ازدواج ختم می‌شود.
نتایج پژوهش‌هایی (منادی، 1384) که به صورت مصاحبه با تعدادی از خانواده‌ها صورت گرفته و مشاهدات مردم نگارانۀ پژوهشگر (منادی، 1380) در سطح تهران حاکی است که ازدواج‌های سنتی موفق‌تر بوده و کمتر از ازدواج‌های مدرن به طلاق ختم شده‌اند. چرا ازدواج‌های سنتی موفق‌تر هستند؟ یا چرا ازدواج‌های مدرن بیشتر به طلاق ختم می‌شوند؟
بر اساس نتایج پژوهش‌های کیفی (منادی، 1385) و نظریه‌های بوردیو می‌توان اینگونه مطرح کرد که در ازدواج سنتی والدین بر اساس فرهنگ خود یا به تعبیر بوردیو (1989) عادت واره‌های خود به سراغ دختری می‌روند. از آنجایی که غالبا عادت واره‌ها محصول فضاهای فرهنگی (بوردیو، 1380) هستند، لذا تقریباً شکل فرهنگ عادت واره‌ها به مانند شکل فضاهای فرهنگی غالب بر خانواده‌ها می‌باشد. بنابراین, در ازدواج سنتی که والدین بر اساس عادت واره‌های خود به سراغ خانواده‌هایی که دارای عادت واره‌های مشابه هستند می‌روند، دختر آن خانواده نیز دارای عادت واره‌ای مشابه بوده از این‌رو، ارتباط دو عادت وارۀ مشابه باعث رضایت زناشویی و استحکام زندگی مشترک می‌شود. در ازدواج مدرن دختر و پسر بر اساس مشابهت‌هایی (کاری، هم رشته بودن) در مکانی با یکدیگر آشنا می‌شوند. مثلاً در دانشگاه دانشجو بودن و یا هم رشته بودن دختر و پسری که از عناصر سرمایۀ فرهنگی نهادی شده اشان است، با یکدیگر آشنا می‌شوند. اما زمانی که این دو در زیر یک سقف قرار می‌گیرند، این بخش از سرمایۀ فرهنگی کمتر در زندگی روزمره (برجه و لوکمان، 1986) عینیت یافته، برعکس بخش درونی شدۀ سرمایۀ فرهنگی یعنی، عادت واره‌ها در زندگی روزمره بیشتر متبلور می‌شوند. تفاوت و یا تضاد در عادت واره‌ها تولید اختلاف بین زن و مرد کرده که به مرور زمان زندگی مشترک را به خطر می‌اندازند. در حالی که، در ازدواج سنتی تشابه عادت واره‌ها زن و مرد را به یکدیگر نزدیک کرده و اختلاف در سرمایه‌های فرهنگی نهادی شده چندان تأثیرگذار نمی‌باشند. زیرا برای مثال یک پزشک ممکن است که در زندگی روزمره فقط بهداشت را بیشتر رعایت کند. در حالی که, دو پزشک در صورتی که عادت واره‌های مشابه نداشته باشند، در زندگی روزمره دچار مشکل می‌شوند.
کلید واژگان: ازدواج سنتی، ازدواج مدرن، عادت واره، سرمایۀ فرهنگی و فضاهای فرهنگی.







تحول ساختار خانواده و روابط خویشاوندی در جامعه ی تاجیکی
خانم زلیخا عثمانوا
بررسی تحولات ساختار سنتی خانواده و روابط خانوادگی در جامعه تاجیک در دوره‌های قبل و بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، محور اصلی مقاله حاضر را تشکیل می‌دهد. خانواده‌های سنتی تاجیک معمولاً خانواده‌هایی پدرسالار، پدر ـ بوم، پدر ـ تباو گسترده اند که در شاخه‌های منشعب از تنه اصلی، هسته های کوچکتری را دربر می‌گیرند. اما با این وجود، یافتن خانواده‌ای «مطلقاً» پدرسالار، در حوزه‌های شهری امکان‌پذیر نیست. در این مقاله حداقل دو جریان اصلی جامعه تاجیک و در تناظر با این دو جریان، دو شکل از سیر تحول و بالیدن ساختار خانواده در تاجیکستان، مورد بررسی قرار می‌گیرد؛ این دو عبارتند از: جریان «سنتی‌سازی»، که محصول ارتقا جایگاه و افزایش نقش اسلام در این منطقه است، و جریان «نوسازی»، که محصول وجود روابطی کاملاً متفاوت است و گاه به فروپاشی پیوندهای استوار خانوادگی می‌انجامد. در این بررسی جایگاه زن تاجیک در خانواده نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد. دریافت نوع و میزان تاثیر برنامه‌های فراگیر اتحاد شوروی در موقعیت اجتماعی زن تاجیک مستلزم اتخاذ منظرهای مناسب تاریخی است. تلاش حاکمیت اتحاد جماهیر شوروی برای نیل به آنچه که «[کشف حجابِ سنت از] زنان» و «رهاسازی آنها از قیود روابط ظالمانه داخل خانواده» نامیده می‌شد، عملاً چه اثری در جهان‌نگری زنان تاجیک داشته است؟ واکنش زنان تاجیک به این برنامه‌ها چه بوده است؟ و تحت فشارهای سیاسی و ایدئولوژیک دوره مذکور، چه نوع آرمانها و باورهایی در ذهن زن تاجیک شکل گرفته است؟ ... این مقاله بر اساس مجموعه مطالعاتی که میان سالهای 2005 تا 2007 در حوزه‌های فرهنگ عامه و قوم‌نگاری انجام گرفته، تدوین شده است.





تأثیر جریان نوسازی، همگانی شدن آموزش و دگرگونی شالوده‌های اقتصادی ـ اجتماعی بر ساختار خانواده و الگوهای خویشاوندی یک روستای ایرانی
خانم مری- الت هگلند

هجده ماه تحقیقات میدانی در طول سالهای 1978 و 1979 به علاوه چهار و نیم ماه مشارکت در یک مطالعه و بررسی گروهی، میان سالهای 2003 تا 2006، در روستای علی‌آباد واقع در جنوب غربی استان فارس، نشان‌دهنده کاهش اهمیت پیوندهای خانوادگی گسترده و طایفه‌های خویشاوند ـ محور است. به لحاظ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، دیگر وجود چنین پیوندهایی، حتی برای رفع نیازهای اولیه معیشتی و نیز برای احراز حداقل تأمین و جایگاه اجتماعی، ضروری به نظر نمی‌رسند. تغییر شالوده اقتصادی که در گذشته مبتنی بر کشاورزی و خرده تجارتهای مبتنی بر خویشاندی گسترده و اعتبار و قدرت طایفه شکل می‌گرفت، به اقسامی از مشاغل جدید، مانند مشاغل اداری، خدماتی و آموزشی که مستقل از روابط خویشاوندی هستند، یکی از عوامل مهم تغییر ساختار خانواده از خانواده گسترده به خانواده هسته‌ای است. افراد برای تأمین شغلی و اجتماعی نیازمند حمایت سران طایفه و بزرگان خانواده نیستند و بیشتر افرادی با هویتهای مستقل هستند که خود روابط شغلی و اجتماعی شان را تنظیم می‌کنند و هویت اجتماعی آنها وابسته به جایگاه آنها در شبکه صلب پیوندهای خویشاوندی خانواده گسترده یا مرجعیت درونی جامعه بسته روستا نیست. حتی زوجهای جوان جدا از خانواده مرد زندگی می‌کنند. به غیر از تغییر شالوده اقتصادی، عواملی چون وجود آموزش همگانی، سهولت نسبی رفت و آمد به مرکز استان و سایر شهرهای بزرگ، فراگیری استفاده از رسانه‌های جمعی نیز در این جریان تأثیر شایان توجهی داشته‌اند. منابع، انرژی و زمان در خدمت مصالح خانواده هسته‌ای است، بنابراین خانواده هسته‌ای به مهمترین واحد اجتماعی در جامعه روستا بدل شده است و این به معنی تزلزل قدرت و مرجعیت نسلهای پیشین در روند فراگیر نوسازی است.









تحلیل اجتماعی پیوندهای خویشاوندی در عصر فنّاوریهای کمک باروری (در حوزه اسلام شیعی)
خانم شیرین گرمارودی

جهان اسلام شیعی استفاده از فنّاوریهای نوین کمک باروری را به عنوان یکی از روشهای درمان ناباروری، به لحاظ فقهی و شرعی مجاز دانسته است. در واقع اکنون بسیاری از پزشکان کشورهای اسلامی روشهایی چون رحم جایگزینو اهدای گامت یا جنین را برای درمان ناباروری به بیماران خود توصیه می‌کنند.
فنّاوریهای کمک باروری (ARTs) مسیرهای جایگزین تازه و متفاوتی را برای باروری و توالد و تناسل و حتی برای نظامهای خانواده، پیش رو نهاده‌اند. این روشها با گشودن چشم‌اندازهای نوین به ترکیب الگوهای اولیه و طبیعی سازگانهای خویشاوندی و الگوهای مفهومی کهنه در روابط پدر ـ فرزندی، مادر ـ فرزندی و خواهر ـ برادری، محققان را به بازاندیشی روابط خویشاوندی وا داشته‌اند. در این مقاله سعی دارم تا به چگونگی تطابق و تعادل فهم فقهی و فرهنگی اسلام از مفهوم سنتی خویشاوندی با یافته‌ها و واقعیتهای زیست‌شناختی حاصل از این فنّاوریهای نوین بپردازم.








موارد استفاده ، مخاطرات و بحران‌های فامیلی:مثال ترکیه
بونوآ فلیش
کولژ دو فرانس، CNRS-EHESS
مطالعات ترکیع و عثمانی

قصد دارم مقالۀ خود را از موضوعی شروع کنم که ممکن است جای آن در شماره EJTS ویژۀ موارد استفاده از روابط خویشاوندی، خالی باشد. (http//www.ejts.org/document629.html). در این شماره بیشتر پرداخته شده است به شرایط بسیج جمعی و فردی و به اقداماتی که خویشاوندی را ممکن یا غیرممکن می‌سازد. در عوض بازتاب‌های این اقدامات بر گروه‌های خویشاوند، ناشناخته مانده‌اند؛ حال آن که برای درک دینامیک‌های گروه‌های فامیلی اهمیتی بنیادین دارند. ایجاد شرکت‌ها، مهاجرت و خطر کردن الزاماً به پدید آمدن تنش در روابط خانوادگی می‌انجامد. هنگام بروز «بحران» فامیلی چه اتفاقی می‌افتد؟ مقالۀ حاضر به این موضوع، بحران فامیلی می‌پردازد و هدف دریافتن این موضوع است که چگونه در جامعۀ ترک، استفاده از روابط خویشاوندی ممکن است باعث بروز بحران شود و سپس چگونه این بحران از طریق میانجگری و یا خروج یکی از اعضای از گروه فامیلی و حتا قتل پایان می‌پذیرد.






«كريب خواندگي» ‏شكلي از رابطۀ خويشاوندي براساس حقوق عرفي
علی بلوک‌باشی
دائرةالمعارف بزرگ اسلامی

در قانون مدني ايران سه نوع رابطۀ خويشاوندي بنابر موازين حقوق اسلامي شناخته و تصريح شده است. اين سه نوع رابطه عبارتند از: رابطۀ خوني يا قرابت نسبي، رابطۀ اجتماعي يا قرابت سببي و رابطۀ حقوقي شرعي يا قرابت رضاعي يا شيري. در برخي از جامعه‌هاي روستايي و ايلي ايران مانند روستاهايي از مازندران و گرگان و طايفه‌هايي از ايل شاهسون در آذربايجان نوعي رابطۀ خويشاوندي ديده شده كه برموازين حقوق عرفي و سنتي پديد آمده و به لحاظ حقوق شرعي ناشناخته مانده و قانون مدني آن را به رسميت نشناخته و ذكري از آن نكرده است.
اين نوع رابطه ي خويشاوندي معمولاً ميان مردان دو خانوادۀ از پيش تعيين شدۀ مشخص،كه از دو نياي متفاوت هستند، برقرار مي‌شود. به اين ترتيب كه مرد يكي از دو خانواده مرد خانوادۀ ديگر را فرا مي‌خواند تا در مراسم ختنه كردن پسرش حاضر و «كريب»، يا «كروه»، يعني پدرخواندۀ فرزندش شود. اين مرد به هنگام ختنۀ پسر دست و پاي او را مي‌گيرد. با بريدن پوست حشفه و ريختن خون ختنه‌گاه پسر بر دامن مرد فرا خوانده شده، كريب خواندگي او رسميت مي‌يابد و از آن پس كريب يا پدرخواندۀ پسر خانواده به شمار خواهد آمد.
ازآن پس ميان دو خانوادۀ كريب و پسرخوانده وحدتي پديد مي‌آيد و پسر متعهد و موظف مي‌شود تا در سراسر عمر خود قيودات و التزاماتي را نسبت به كريب خود و خانواده‌اش مراعات كند. از جملۀ اين قيودات حفظ حرمت كريب در جامعه و فرمانبري از او، و در برخي جامعه‌هاي روستايي منع ازدواج پسر خوانده بادختر كريب است. حفظ مقام و حرمت كريب درجامعه آن چنان اهميت دارد كه بنا بر ضرب‌المثلي، جامعه‌اي كه كريب خواندگي در آن رسم است، روي گرداني پسرخوانده از خداوند را مي‌پذيرد، وليكن روي گرداني او از كريب يا كروه‌اش را نمي‌تواند قبول كند.
نگارنده نخستين‌بار در ١٣٤٥ش/١٩٦٦م در پژوهش ميداني در روستاي مرزبن در مازندران با رسم كريب يب خواندگي آشنا شد و گزارشي از آن را در مقاله‌اي با عنوان «فرهنگ، جامعه و ساخت اجتماعي» در مجلۀ مردم‌شناسي و فرهنگ عامۀ ايران، شمارۀ ٢، پاييز ١٣٥٤ش/١٩٧٥م ارايه داد. در اين سخنراني شرح و تحليلي از اين رابطۀ عرفي خويشاوندي و الزامات اخلاقي، اجتماعي و اقتصادي كريب و پسرخوانده نسبت به يكديگر، همچنين دامنۀ پراكندگي جغرافيايي اين رسم در ايران وكم‌رنگ شدن اين شكل ميثاق اجتماعي ميان كاربران آن به سبب تحولات اجتماعي در ايران، خواهم داد.








استفان کروننبرگر
پرستو شجری

مدتها پدیدۀ مهاجرت از لحاظ بُعد مسافت توضیح داده می‌شد و یا بر حسب نظریۀ push and pull factors که مهاجرت را تنها متغیری برای سازگاری می‌دانستند. چند سالی است که جای بیشتری به رویکردهای ریزتاریخی (ملهم از انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی) اختصاص داده شده است. این تغییر روش شناختی با توجه بیشتر به نقش جوامع مبداء در روند مهاجرت همراه است. در این مقوله، خانواده چه در مفهوم بسیط آن، خویشاوندی و چه در مفهوم محدودتر آن یکی از اصلی‌ترین میدان‌های مطالعه و مشاهده است.
در مقالۀ حاضر به بررسی خانوادۀ ایرانی، چه در روند آغازین مهاجرت در کشور مبداء (دستیابی به یک شبکۀ مهاجرتی)، چه در بطن جامعۀ مقصد (مکان موقت تا یافتن مسکن یا امکانات دیگر) خواهیم پرداخت. سرانجام بهره‌هایی را که اقوامی که در کشور مبداء مانده‌اند از بعضی از خویشان مهاجر بررسی خواهیم کرد.
تأکید ما بر نشان دادن این نکته است که مهاجرت قطعی تنها شامل خانواده‌های فقیر نمی‌شود بلکه خانواده‌های طبقۀ متوسط و بالاتری را نیز در بر می‌گیرد که کاملاً در پدیدۀ جهانی شدن مستحیل گشته‌اند. در ضمن یادآور اهمیت رو به فزونی نقش دختران در این روند می‌شویم.







بحران روابط بین جنسیتی و تحول نهاد ازدواج و خانواده در روند توسعه فرهنگ شهری ایران
ناصر فکوهی
دانشیار گروه انسان‌شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران

جامعه ایران با سرعتی خارق‌العاده در حال شهری شدن است، نتایج آخرین سرشماری (1385) جمعیت شهری ایران را حدود 70 درصد اعلام می‌کند، در حالی که 30 درصد باقیمانده جمعیت نیز به شدت زیر تأثیر کنش‌ها و رفتارهای شهری قرار گرفته‌اند و با برخورداری از شبکه‌های الکترونیک و مخابراتی، به بخشی از روند جهان محلیت فرهنگی (Cultural Glocalization) بدل شده‌اند که تبادلات اجتماعی ـ فرهنگی سال هاست آنها را در سطح شهرها آغاز کرده‌اند. در این شرایط، برخی از مؤلفه‌های مربوط به تحول خانواده و ازدواج درایران که به صورت جهان‌شمول مولفه‌هایی مثبت ارزیابی می‌شوند، برای نمونه بالا رفتن سن ازدواج، کاهش نرخ باروری و کاهش نرخ افزایش جمعیت و همچنین برخی از مولفه‌هایی که در مورد زنان به طور خاص مثبت تلقی می‌شوند نظیر افزایش شدید نرخ تحصیلات دانشگاهی و افزایش حضور اجتماعی زنان در بعضی از مشاغل دارای حیثیت اجتماعی نسبتاً بالا (پزشکی، هنری، دانشگاهی...) در تضادی که با رشد نابرابر همین مولفه‌ها در تنوع فرهنگی ـ اجتماعی (قومی، منطقه‌ای، اقتصادی، سبک زندگی...) و همچنین با ساختارهای حقوقی، قانونی و واقعیت جامعه ایرانی دارند (برای مثال در اشتغال بسیار پایین زنان)، از سالهای پس از جنگ تا امروز به بحرانی در روابط بین جنسیتی منجر شده است که به نظر ما در سالهای آینده در صورت عدم اندیشیدن به یافتن بدیلی برای خرج از آن هر روز تشدید شده و می‌تواند نظام خانوده و خویشاوندی ایران و از آن راه سایر نظام‌های اجتماعی و فرهنگی را دچار تهدیدی جدی کند. در این مقاله، نویسنده تلاش کرده است پیش از هر چیز به دلایل عمیق بروز این بحران که ریشه‌هایی عمیق‌تر از سه دهه اخیر دارد، بپردازد و به خصوص بر اشکال جدید بروز آن: روابط مبهم و متناقض بین جنسیتی، افزایش شدید ایدز، گسترش شدید سایت‌های پورنوگرافیک و پورنوگرافی زیرزمینی (لوح‌های فشرده، س ام اس ها، ....) و محتوای آنها، خشونت علیه زنان و کودکان و سوء استفاده از آنان پرداخته و در نهایت راه حل‌هایی نسبتاً عملی را برای کوتاه و میان مدت پیشنهاد کند که اساس آنها نیاز به تغییر نگرشی جدی به روابط بین جنسیتی پیش از هر کجا در نسل گذشته و در سطح خانواده‌های ایرانی و در کنار این امر تغییرات ساختاری ـ حقوقی و اقتصادی در چارچوب برنامه‌ریزی‌های اجتماعی است. افزون بر این در این مقاله تلاش می‌شود بر لزوم سیاستگزاری پویا و چندگانه در این زمینه با توجه به موفعیت‌های بسیار متفاوت خانواده‌های ایرانی تأکید شود.
 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: