سخنرانی فتح الله مجتبایی درباره ي فردوسي

1391/11/7 ۰۱:۲۷

سخنرانی فتح الله مجتبایی درباره ي فردوسي

سخنرانی فتح الله مجتبایی درباره ي فردوسي

سیروس علی نژاد

شهر کتاب در تهران عصر چهارشنبه پنجم دی ماه شاهد نخستین سخنرانی از سلسله سخنرانی هایی بود که قرار است از این پس در طول یک سال با عنوان "درس گفتارهایی در باره فردوسی" برگزار شود.
این درس گفتارها به مناسبت هزار و صدمین سال تولد فردوسی به حساب تقویم قمری برگزار می شود که در سال ۳۲۹ هجری قمری به دنیا آمده است. نخستین درس گفتار با سخنرانی فتح الله مجتبایی استاد دانشگاه تهران و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار شد.
فتح الله مجتبایی در آغاز سخنان خود مواریث فرهنگ ایرانی را به علت گستره جغرافیایی آن که از مرزهای چین تا کوههای قفقاز ادامه می یابد، و گستره تاریخی آن که دو سه هزاره را در بر می گیرد، استثنایی قلمداد کرد و یادآور شد که این فرهنگ دارای چند چهره استثنایی است.
وی گفت: "یکی از این چهره ها نظامی گنجوی است که نقاش و نمایشگر حالات عاطفی و خلجان های عاشقانه مردم ایران است، یکی دیگر از آنها مولوی است که بیانگر حالات عقلانی ما ایرانی ها بویژه در مثنوی است، دیگری حافظ است که آیینه تمام نمای روحیات ما و دشمنی با دروغ و ریا و تزویر و عشق به راستی و حقیقت و صداقت است و کیفیات روحی ما را به روشنی بیان می کند."
اما به گفته سخنران، فردوسی در میان این چهره ها امتیاز دیگری دارد؛ زیرا که "او با بود و نبود ما سروکار دارد. فردوسی تاریخ ما را زنده کرد، رابطه ما را با گذشته محکم کرد، و ایران پیش از اسلام را به ایران بعد از اسلام پیوند داد."
آقای مجتبایی گفت که "اگر فردوسی و یکی دو چهره دیگر نبودند ما هم مثل برخی اقوام دیگر هویت ملی و فرهنگی خود را از دست می دادیم. شاهنامه که از ابتدای خلقت - بنا به اندیشه ما ایرانی ها - شروع می شود و تا پایان حیات یزدگرد ادامه می یابد، تداوم فکری و معنوی ما را به هم ربط می دهد و یک واحد فرهنگی از ما می سازد. اگر فردوسی نبود من گمان می کنم ما هم مثل مصر می شدیم."
استاد دانشگاه تهران آنگاه با یادآوری سخنانی که یک سال پیش در همین مکان درباره ایلیاد و اودیسه هومر بیان کرده بود، گفت شعر فردوسی حماسه است و حماسه های بزرگ در برخوردگاه های بزرگ و موقعیت های بزرگ تاریخی به وجود می آید. ایلیاد و ادیسه هومر در چنین موقعیتی به وجود آمده است؛ در برخورد فرهنگی ساکنان اولیه یونان با فرهنگ آریایی هایی که به منطقه وارد شده بودند. مهابهاراتا هم به همین شکل به وجود آمد. شاهنامه هم در یک چنین بزنگاه تاریخی به وجود آمده است. ایران پیش از اسلام با حمله عرب سقوط کرد و یک فرهنگ نویی آمد که به راحتی می توانست زبانهای ایرانی را بکلی از میدان به در ببرد. کما اینکه در مصر و شامات و آفریقای شمالی چنین کرد.
اما اگر در ایران چنین نشد به گفته سخنران علتش وجود فردوسی ها بود. نه یک فردوسی. فردوسی از دید سخنران اوج جریانی بود که با مقاومت ایرانیان در مقابل اعراب شکل گرفت. زبان فارسی از دوره طاهریان و صفاریان شروع به زنده شدن کرد، و در دوره سامانی ها به جایی رسید که جای خود را گشود.
"ما غالبا فکر می کنیم که در دوره پیش از اسلام در ایران خبری نبوده است، اما فهرست ابن ندیم نشان می دهد که چه تعداد کتاب متعلق به پیش از اسلام، از زبان پهلوی به زبان عربی ترجمه شده است. به موازات اینها کسانی از مزدا پرستان آثار دینی و فرهنگی خود را به زبان پهلوی در همان دوران اولیه اسلامی نوشتند. نود درصد آنچه از زبان پهلوی به جا مانده، در قرن سوم و چهارم هجری نوشته شده است."
سخنران درس گفتار فردوسی یاد آور شد که پس از حمله اعراب، ایرانی ها اسلام را با آغوش باز پذیرفتند و از همان اوایل بسیار به اسلام خدمت کردند. اولین فرهنگ زبان عربی را ایرانی ها نوشتند، اولین دستور زبان عربی را ایرانی ها نوشتند، و اولین آثار مهم زبان عربی را ایرانی ها پدید آوردند. "اینها همه به علت حرمتی بود که برای زبان عربی و برای دین اسلام داشتند. ایرانی ها اسلام را با آغوش باز پذیرفتند اما پذیرش هژمونی و سلطه عرب برای شان دشوار بود، نمی پذیرفتند. این مقاومت با احیای زبان فارسی و احیای تاریخ گذشته ایران شروع شد. از اواخر قرن سوم شاهنامه هایی به وجود آمد."
وی در ادامه افزود: "کسی به نام مسعودی مروزی، دور و بر سال ۳۰۰ هجری شاهنامه ای به نظم نوشت، و بعد شاهنامه های دیگر به فارسی نوشته شد و کتابهایی که از زبان پهلوی به عربی ترجمه شده بود، خدای نامه ها و گاهنامه ها و داستانهای بسیار مثل رستم و سهراب و بیژن و منیژه، دوباره به زبان فارسی نوشته شد. این خط ادامه داشت و این جوش و خروش که از سوی کسانی مثل ابومسلم خراسانی و یعقوب لیث صفاری برای مقابله با سیطره عرب آغاز شده بود، به صورت نهضت هایی روز به روز قوی تر شد. اوج این جریان را در شاهنامه فردوسی می بینیم. چون تمام وظیفه ای را که باید انجام بدهد، انجام داد. شاهنامه توانست تمام مناطق ایران را به هم ارتباط و پیوند بدهد. این است که شاهنامه اهمیت ویژه ای در استمرار تاریخ و فرهنگ ما دارد."
سخنرانی فتح الله مجتبایی یک نکته بسیار با اهمیت و یک ویژگی ممتاز داشت. نکته با اهمیت آن این بود که روشن کرد زبان دری از دربار ساسانی شروع به رشد کرد و در دربار سامانی بالید. غالبا چنین تصور می شود که زبان دری از دربار سامانیان در ماوراء النهر شروع می شود اما دکتر مجتبایی گفت که زبان دری به معنی زبان دربار است که همان دربار ساسانی است. زبان فارسی از منطقه فارس و در غرب ایران که دربار شاهان ساسانی در آنجا بود، شروع شد و بعدها به دربار سامانیان انتقال یافت.
"مجموعه سنت از دربار ساسانی به سیستان و دربار صفاریان منتقل شد ولی چون آنجا دوامی نکرد همان سنت و همان زبان و همان فرهنگ، به دربار سامانیان در بخارا انتقال یافت. در واقع زبان دری از غرب ایران منتقل شد به دربار شاهان سامانی و در آنجا احیا شد و در آنجا شعر گفته شد و کتاب نوشته شد و کتابهایی از زبان عربی ترجمه شد و تاریخی مثل تاریخ بلعمی پدید آمد و این حرکت ادامه یافت."
اما ویژگی سخنرانی دکتر مجتبایی این بود که به مدت یک ساعت و اندی درباره فردوسی سخن گفت بی آنکه حتا یک بیت از فردوسی استمداد کند. غالباً سخنرانانی که درباره شعرای بزرگ سخن می گویند از شعر آنها استمداد می کنند و در واقع بی مغزی سخنان خود را به کمک شعر که پر طنین و برانگیزاننده احساسات است، می پوشانند. یا به کمک شعر، سخنان خود را مهمتر از آنچه هست جلوه می دهند اما دکتر مجتبایی آنقدر حرف داشت که نیازی به توسل به شعر برانگیزاننده و پر طنین فردوسی ندید.


منبع: بي بي سي فارسي

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: