1393/5/15 ۰۸:۳۲
اصناف و بازار در طول تاریخ تحولات سیاسی و اقتصادی کشورمان، از بازیگران اصلی به شمار میروند. در انقلاب مشروطه نیز که از مهمترین حوادث سرنوشتساز در تاریخ معاصر ایران است نقش اصناف بسیار پررنگ و کلیدی است. به مناسبت سالگرد انقلاب مشروطه، برای بررسی جایگاه اصناف در این نهضت، گفتوگویی با علی فاضلی، رییس اتاق اصناف ایران انجام دادیم.
***
برای شروع سخن، توصیفی اجمالی از شرایط مهم اقتصادی که زمینهساز انقلاب مشروطه شد، بیان کنید.
با مطالعه کتب تاریخی بهروشنی میتوان دریافت که اقتصاد ایران در دوره مشروطه اوضاع نابسامانی داشته و به سمت وابستگی بیشتر حرکت میکرده است. عمدهترین شاخصهای سوقیافتن روند تحولات اقتصادی ایران در سده نوزدهم بهسمت وابستگی را چنین میتوان برشمرد: تبادل مواد خام و اولیه ایران (برنج، پنبه، توتون، تنباکو، ابریشم، پشم و...) با فرآوردههای صنعتی اروپا، کنترل اروپاییان بر تجارت، کسب امتیازات اقتصادی و معافیتهای گمرکی توسط دولتهای استعماری. در این میان اقدامات نابخردانه شاهان قاجار به وابستگی ایران بیشتر دامن میزد. در این شرایط اصناف و تجار به دلایل زیر از لحاظ اقتصادی احساس امنیت نمیکردند؛ مصادره و غصبسرمایه آنها، خودداری حکام و عمال بلندپایه حکومتی از پرداخت وامهایی که از تجار و اصناف دریافت میکردند، خودداری از پرداخت بهای کالاهای خریداریشده از تجار، غارت کاروانها و بازارها از سوی شاهزادگان و قشون دولتی، اخاذی از تجار و اصناف به عناوین و علل مختلف دیگر.
جرقههای نارضایتی اقتصادی انقلاب از چه زمانی زده شد و چرا توده مردم را درگیر انقلاب کرد؟
با توجه به شرایطی که توصیف شد مردم گویا منتظر اتفاقاتی بودند که اعتراضشان را به شکل گسترده از عملکرد حکومت قاجار اعلام کنند. من در اینجا به چنداتفاق مهم اقتصادی که زمینهساز نهضت مشروطه بود اشاره میکنم.
واگذاری انحصار توتون و تنباکو: ناصرالدینشاه امتیازاتی را به بیگانگان به ویژه انگلستان اعطا کرد که معروفترین آن امتیاز توتون و تنباکو بود. مردم نگران از نفوذ بیگانگان در کشور در بیشتر شهرهای ایران به رهبری علما دست به اعتراض زدند؛ سرانجام، میرزا حسن شیرازی حکم تحریم استعمال توتون و تنباکو را صادر کرد. این اعتراضات در نهایت منجربه لغو قرارداد اعطای امتیاز تنباکو شد و از عواقب آن ترور ناصرالدینشاه توسط میرزای کرمانی بود.
ماجرای گمرکات؛ استخدام نوز بلژیکی: از سال 1900 تا 1905 اعتراضهای جمعی بر محور خواست تجار بزرگ برای جلوگیری از افزایش درآمد گمرکات، بهسبب کارآیی و مدرنیزهشدن ادارات گمرک بهدست روسای بلژیکی گمرکات ایران، دور میزد. مساله دیگر برکناری «نوز» بود. در سال 1237هـ.. ش. امینالدوله صدراعظم وقت، سهنفر بلژیکی را به استخدام دولت ایران درآورد و امور گمرکی کشور را به آنان سپرد. یکی از این سهنفر «نوز» نام داشت؛ نوز با سمت مدیر کل گمرکات ایران شروع به کار کرد و سال بعد وزیر گمرکات ایران شد. وی بهدلیل خارجیبودن، اهانت به مقدسات مسلمانان و تبعیضقایلشدن بین بازرگانان مسلمان و مسیحی مورد خشم علمای اسلامی قرار گرفت. در نهایت بر اثر فشار وقایع بعدی که در این رابطه اتفاق افتاد، دولت مجبور به برکناری نوز شد.
ماجرای به فلک بستن تاجر قند: در اثر جنگ روسیه و ژاپن، قند که از روسیه به ایران میآمد، گران شد. حاکم تهران یکی از بازرگانان نیکوکار تهران به نام «سیدهاشم هاشمی» معروف به سیدقندی را مسوول این گرانی شناخت و وی را به فلک بست. بازاریان در اعتراض به این ستمگری شاه اجتماع کردند. اتفاقات دیگری از جمله شهادت یک طلبه و شهادت عدهای دیگر در مراسم تشییع جنازه وی، منجر به اجتماع مردم در مسجد شاه شد. به دنبال سرکوب اجتماعکنندگان در مسجد شاه، آنها مجبور به خروج از تهران و بستنشستن در قم شدند.
جایگاه بازار را در عصر قاجار چگونه تحلیل میکنید؟
فضای اقتصادی دوران مشروطه به این صورت بود که شهر اسلامی شامل ارگ، بازار و مسجد جامع (آدینه) که نزدیک بازار بنا شده بودند، میشد و بازارهای دوران مشروطه شاهد مشاغلی چون تجار، کسبه و پیشهوران، کدخدایان و ریشسفیدان و اصناف بود. هر حرفه کسبوکاری در بازار از سه رده مشخص تشکیل شده بود: استادان، صاحبان دکان و در نهایت کارگران و شاگردان.
بازار، نبض تپنده و مرکز «حیطه عمومی» جامعه شهری ایران بود. مراکز مهم مثل قهوهخانهها، حمامهای عمومی، مساجد، تکیهها، مکتبها، سازمانهای صنفی، موسسات خیریه، همه در بازار قرار داشتند و بازاریها، گرداننده اصلی آنها بودند. علاوه بر فعالیتهای اقتصادی، آموزشهای مذهبی و فرهنگی نیز در بازار صورت میگرفت. همچنین بازار جایی برای شکلگیری فعالیتهای اصناف با تشکیلات مجزا، سلسلهمراتب، رسوم و تشریفات خاص خود و حتی در برخی موارد با زبان ویژه هر صنف بود.
آیا نزدیکی بازارها و مساجد جامع توانسته بود تاثیر سازندهای در ارتباط روحانیت و اصناف داشته باشد؟
همینطور است؛ مساجد اماکنی بودند که صنوف بازاری به طور طبیعی در آن گرد میآمدند و اغلب آنها در موقعیتهای مذهبی بهعنوان یکی از همکاران فعالیت کردند و این موضوع، آنان را در ارتباط نزدیک با علما قرار میداد. هر دو گروه تجار و صنعتگران برای حمایت به علما چشم دوخته بودند و در مواقعی که مشکلی بروز میکرد اغلب در خانه یک مجتهد بست مینشستند. اصناف با جامعه روحانیت رابطه تنگاتنگ داشتند و حتی در ساعات بیکاری نظرات علما را بین خود به بحث و نظر میگذاشتند که برای جوانترها در حکم یک نوع تربیت مکتبی مذهبی تلقی میشد. از طرف دیگر جامعه بازاریان که به داشتن ایمان معروف هستند با پرداخت وجوهات شرعیه و در موارد لزوم با کمکهای اضافی روحانیت را در بیشتر برنامههای مذهبی و سیاسی یاری رساندند.
رابطه دولت و اصناف را در این دوره چگونه ارزیابی میکنید؟
دولت به دو دلیل عمده به بازار نیاز داشت: اول اینکه در کنار مالیات از اصناف، در مواردی از بازار وام میگرفت و دوم اینکه، حوزه عمومی جامعه متعلق به بازار بود. به سبب شبکه روابط اجتماعی قوی در بازار و به خصوص جایگاه ویژه علمای مذهبی در تنویر افکار عمومی، این حوزه از قدرت بسیجکنندگی تودهای بالایی علیه دولت برخوردار بود.
به عقیده آبراهامیان در کتاب «مقالاتی در جامعهشناسی سیاسی ایران»، ساختار سیاسی شهرها حاصل موازنه پیچیده قدرت ما بین پادشاه و بازار بود. هرگاه پادشاه اقتدار داشت، روسای اصناف را خود منصوب میکرد و گماشتگان وی، مثل شیخالاسلامها، مقتدرترین قدرت مذهبی در شهرها محسوب میشدند و امامجمعهها، کلانتران (که نظارت بر اصناف را به عهده داشتند) و محتسبها (که مسوولیت نظارت بر اوزان و مقادیر، قیمتها و امور کلی بازار را برعهده داشتند) بر زندگی شهری مسلط بودند. اما هرگاه پاداش ضعیف بود، روسای اصناف را پیشکسوتان صنف انتخاب میکردند و مجتهدین (که قدرتهای مذهبی غیروابسته به حکومت بودند) با کسبه و تجار پیوند تنگاتنگی داشتند، پرچم استقلال برمیافراشتند و بهعنوان رقیبی در برابر دولت قدعلم میکردند.
اصناف به چه ترتیب جنبش مشروطه را یاری رساندند؟
در شرایط اقتصادی- سیاسی آن زمان، بستن بازار وسیله سیاسی پرقدرتی تلقی میشد. بستن بازار شیوهای بود که همواره در مسیر جنبش، از آن در جهت پیشبرد اهداف بهره میبردند. وقتی در شهر شایعه میشد: «دکانها را بستند» یا «بازار به حال تعطیل درآمده»، مردم متوجه میشدند که اعتراضی در بین و ماجرایی در حال وقوع است. بستن بازار در طول جریان مشروطه هم موجب نمایش قدرت روحانیت و هم مقاومت مردم بود و همچنین اقتدار نظام حاکم را متزلزل کرد.
در واپسین اعتراضی که منجر به مشروطه شد نیز نقش موثر اصناف شایانذکر است. تحصنی است که در محل سفارت انگلستان در تهران رخ داد و در آن اصناف، تجار، محصلان، اعضای جمعیتهای مخفی، گروههای مختلف سیاسی و... حضور داشتند.
حضور بازاریان در انجمنها و تشکیلات صنفی که بعدها به تشکیل انجمن مرکزی اصناف انجامید، عامل موثری بود برای پیشبرد اهداف اصلی انقلاب مشروطیت. به اینترتیب بازاریان ایران با تاسیس انجمنهای صنفی و حضور گسترده خود در تظاهرات و تحصنهای عمومی و به عهدهگرفتن بخش اعظم مخارج نهضت مشروطیت و تعطیل کردن بازارها، سراها و مغازهها نقش مهمی در دفاع از مجلس و مشروطیت بهعهده گرفتند.
شواهد تاریخی حاکی از آن است که در انقلاب مشروطه، بازرگانان یکپارچه نبودند و تا آخر امر نیز تزلزل داشتند، روحانیان نیز مثل بازرگانان بودند و برخی به تدریج در برابر انقلاب ایستادند. ایلخانها و روسای قبایل و عشایر نیز در دو طرف مبارزه دیده میشدند و طبقههای پایین شهری نیز چنین بودند.
پیشهوران- صنعتگران، وردستها و شاگردها و دکانداران خردهپا- و طبقه کارگر شهری در حال پیدایش پشتوانه تودهای انقلاب بودند. از بستنشینی بزرگ 1906م/ 1285ش تهران تا مقاومت بیهوده در برابر روسها در تبریز در سال 1911م/ 1290ش همهجا پیشهوران پیشگام انقلاب بودهاند. مغازهها را میبستند، در انجمنها حضور مییافتند، با نیروهای مسلح درگیر میشدند و انبوه جماعت مشروطهخواهان را تشکیل میدادند. ستارخان که شغلش خریدوفروش اسب بود و باقرخان، بنای سنگکار، مقاومت مسلحانه تبریز را سازماندهی و رهبری کردند، اینان به پیشهوران و مغازهداران که پایگاه تودهای مجاهدین بودند اتکا داشتند.
برخی تنها انگیزه اصناف را در حمایت از انقلاب مشروطه، اوضاع نابسامان اقتصادی قلمداد میکنند و سیل واردات کالاهای اروپایی که همهشان را بیکار کرده بود، نظر شما چیست؟
عواملی نظیر وجود رقیب خارجی در تجارت ایران و عدم توانایی آنها در رقابت با آن، عدم حمایت دولت از تجار برای مقابله با بازرگانان خارجی، عدم امنیت سرمایه، جادههای نامناسب، سیستم حملونقل فرسوده و وجود عوارض گمرکی سنگین و اعطای امتیازات مختلف که تمام تجارت ایران را در دست دولتهای روسیه و انگلیس قرار میداد، در نارضایتی اصناف موثر بود اما اگر قصد تجار و اصناف را در شرکت و همراهی مشروطه تنها جلب حمایت دولت از آنها و واگذاری امتیازات و اختیارات تجاری به آنها بدانیم، قصوری در حق آنها خواهد بود. برخی از تجار این دوره خود از صاحبان علم و تحصیلکردگان حوزهها بودند که با علمای بزرگ مرتبط و متأثر از آنها بودند. علاوه بر این انگیزه تجار و بازرگانان در همراهی با مشروطهخواهان و حمایت از آنها که متاثر از رهبری علمای بزرگ بود، همان انگیزه عدالتطلبی و استبداد و استعمارستیزی بود و کاملا با انگیزه علما و مراجع همسویی داشت و آنچه تجار و بازرگانان را به تحصن وادار میکرد فتوای علما و مراجع بود و آنها تابعی از راه علما بودند.
همچنین اگر خواسته تجار و اصناف در مشروطه، نیل به اهداف مادی بود، باید پس از مشروطه این صنف در رویدادهای دیگر حضور فعال نداشتند در هر صورت، یا بهخاطر نیل به هدفشان در مشروطه و جلب توجه دولت یا بهخاطر عدم رسیدن به آرمانهای تجاری خودشان و شکست نباید در رویدادهای اجتماعی بعدی شرکت فعال داشته باشند و با علما نیز نباید همکاری میکردند چون علما آنها را در نیل به اهداف یاری نکرده بودند. و از این پس بهخاطر عدم موفقیت در مشروطه نباید به علما سهم امام میپرداختند اما تاریخ ایران تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن بهخوبی نشاندهنده این واقعیت است که وابستگی و همکاری و اطاعت تجار از علما و مراجع دین برخاسته از یک نهال سبز مذهبی است.
کمکهای مادی تجار به ملیون و آزادیخواهان، نقش تعیینکنندهای در پیروزی انقلاب مشروطه بازی کرد، در کل بار مالی تحصنها بر عهده بازاریان بود. اسلحه و مهمات مبارزان مشروطهطلب و مخارج خانواده آنان به کمک حاجی مهدی کوزهکنانیها و حاجی میرزا آقافرشیها و دیگر تجار تهیه و تامین میشد. از سوی دیگر دارابودن بیشترین نقدینگی موجود در دست تجار بزرگ حکومت را به آنان محتاج میکرد. بهعنوان نمونه میتوان از قرض عباس میرزا پس از شکست روسها و از قرض ناصرالدینشاه و مظفرالدینشاه هنگام حرکت به تهران برای احراز مقام سلطنت نام برد که از تجار مراغه گرفته شد.
در مجلس اول که اصناف حضور قابلتوجهی داشتند، چه میزان توانستند در تصمیمگیریهای مجلس موثر واقع شوند؟
تعداد نمایندگان اصناف در مجلس اول بیش از نمایندگان تجار است که نشان از جایگاه اجتماعی آن دارد. بیش از یکسوم نمایندگان مجلس اول را بازاریان (28نفر تجار و 29نفر از اصناف) تشکیل میدادند. احمد اشرف در کتاب «موانع تاریخ رشد سرمایهداری در ایران قاجاریه» آورده است که: در مجلس نمایندگان اصناف بسیار فعال بوده و جمعا 1214بار در مجلس اول درباره مسایل گوناگون سخن گفتهاند که یکپنجم کل دفعات سخن نمایندگان در این مجلس است. از نمایندگان اصناف ششنفر جمعا 1071بار که 88درصد مجموع دفعات سخن اصناف بوده است، در دوران مجلس اول در مباحثات مجلس مشارکت کردهاند.
در طرح تاسیس بانک ملی، کوتاهکردن دست موسیو نوز بلژیکی از گمرک و حل مساله گمرک، مخالفت با وام خارجی و تصویب اصولی در قانون مبنی بر احترام به مالکیت خصوصی و غیرقانونیبودن مصادره اموال و تصویب قوانینی برای ساماندادن امور قضایی، اصناف در مجلس نقش کلیدی و سازندهای ایفا کردند.
روزنامه شرق
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید