کتابخانه های ایران از دوران باستان تا عصر جدید

1398/1/18 ۱۵:۰۳

کتابخانه های ایران از دوران باستان تا عصر جدید

خسرو معتضد، مورخ و تاریخ‌نگار ایرانی چگونگی ساخت اولین کتابخانه در ایران باستان و همچنین ایجاد کتابخانه های مختلف در طول تاریخ تا دوران معاصر را شرح داد.

 

 

خسرو معتضد، مورخ و تاریخ‌نگار ایرانی چگونگی ساخت اولین کتابخانه در ایران باستان و همچنین ایجاد کتابخانه های مختلف در طول تاریخ تا دوران معاصر را شرح داد.

 

کتابخانه تخت جمشید؛ اولین کتابخانه ایرانیان

 خسرو معتضد در مورد اولین کتاب ها و کتابخانه های ایرانیان توضیح داد: اولین کتابخانه ما قبل از اسلام کتابخانه تخت جمشید بود. این کتابخانه که در زیر زمین های تخت جمشید واقع شده بود حاوی خشت های خام بود. تمام دستورها، فرامین و گزارش های آن زمان بر روی خشت خام نوشته می شد. این خشت ها را زیر آفتاب خشک می کردند و در کتابخانه های تخت جمشید حفظ می نمودند.  زمانی که اسکندر تخت جمشید را آتش زد این الواح خشک شده تبدیل به آجر شد. یعنی بر اثر حرارت زیاد تخت جمشید، خشت های خام که بر روی آن ها مطالب مختلف نوشته شده بود سفت شد و به این شکل تا به امروز باقی ماند. این کتابخانه نقش بسیار مهمی در شناسایی تاریخ ایران باستان دارد.

او در مورد دلیل ساخت الواح گِلی گفت: در آن زمان کاغذ وجود نداشت. در چین کاغذی از گیاه پاپیروس تولید می شد که بسیار گران بود و به ایران نمی فروختند. به همین دلیل  ایرانیان بر روی خاک یعنی خشت های گِلی می نوشتند. یکی دیگر از ابزارهای مورد استفاده برای نوشتن چوب بود و در زمان هایی از تخته و چوب برای نوشتن استفاده می شد. چوب درخت را می بریدند تمیز می کردند و روی آن می نوشتند.

به گفته وی، آتش زدن پرسپولیس به وسیله اسکندر کمک زیادی به حفظ کتابخانه هخامنشیان کرد. امروز  بیش از ۷۰ هزار خشت از آن دوران باقی مانده است. این الواح بازمانده از دوران هخامنشیان در سال ۱۳۱۲ از ایران خارج شد و اکنون پس از حدود هشتاد سال به تدریج به ایران باز می گردند. «اریک اشمیت» و «ارنست هرتسفلد» از دانشگاه دانشگاه سیراکیوز آمریکا (مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو)  این ۷۰ هزار لوح را به آمریکا برده بودند تا نوشته های آنها را بخوانند. «آلبرت تن آیک اومستد»،  خاورشناس آمریکایی و موّرخ و متخصّص شناسایی خط پهلوی و میخی نوشته های الواح را ترجمه کرد. تصاویر این الواح حفظ شده در کتابخانه هخامنشیان در کتاب او به نام «شاهنشاهی هخامنشی» آمده است. این کتاب توسط محمد مقدم ترجمه شده و در سال  ۱۳۴۰ به چاپ رسیده است.

 معتضد افزود: این کتابخانه ویژگی مثبتی داشت و آن اینکه تمام اسناد آن زمان در آن موجود بود. اطلاعات بی نظیری از این الواح که اکنون ترجمه شده اند، به دست می آید. در واقع این اطلاعات برای آینده نگهداری می شده و خوشبختانه همه این اطلاعات نیز باقی مانده است. در حال حاضر ۳۰۰ لوح وجود دارد که در آنها درباره دولت هخامنشیان مطالب مفیدی درج شده است. مثلا ما الان با استفاده از این اسناد می فهمیم که تخت جمشید را غلامان نساختند و بر خلاف دیوار چین و اهرام ثلاثه مصر توسط بردگان ساخته نشده، بلکه تخت جمشید توسط کارکنانی که حقوق دریافت می کردند ساخته شده است. در یکی از این لوح ها نوشته شده که کارگران چقدر حقوق دریافت می کردند. همچنین در لوح های دیگر اطلاعاتی از ساز و برگ سپاهیان آمده است و این که به سرباز ها چقدر حدود حقوق پرداخت می شده، سربازان ایران چه نوع اسلحه ای استفاده می کردند و چه غذایی می خوردند. در این الواح ذکر شده است که به کارگران هفته ای یک گوسفند و  نوشیدنی داده می شد.  همچنین با آنان حقوق می دادند که به آن «شِکل» گفته می شود. در حال حاضر نیز رژیم صهیونیستی سکه های خود را «شِکل» می نامد.

طبق توضیحات این تاریخ دادن، کتاب ها بیشتر به زبان ایلامی و در دوره ای هم به خط یونانی نوشته می شد و چون رنگ جوهر از بین می رود حروف را بدون جوهر و با استفاده از میخ ایجاد می کردند.

 او در مورد بازگرداندن این اسناد تاریخی به ایران توضیح داد: اسرائیل ادعا می کرد که این الواح را باید به آنها تحویل دهیم و آنها را به عنوان غرامت انفجار بمب در لبنان و تلاویب طلب می کردند.  در این الواح به وجود یهودیان در ایران اشاره شده است و برای مثال در مورد اینکه کوروش یهودیان را مورد عنایت قرار داده بود، مطالبی آمده است. در تورات نیز به کوروش اشاره شده است. یهودی ها می خواستند از این الواح استفاده تاریخی کنند. آنها این الواح را برای اثبات واقعیت وجودی خود در گذشته نیاز داشتند و آنرا اثباتی برای وجود دولت یهود می دانستند تا برای خود تاریخ درست کنند. اما خوشبختانه دادگاه آمریکا این الواح را به ایران داده است و در حال حاضر آنها را به تدریج به ایران باز می گردانند.

وی ادامه داد:  در آن زمان ایران به عنوان کشوری بزرگ و متمدن، مورد توجه همه دنیا بود. یکی از پایتخت های مهم آن نیز شهر بابل بود. زمانی که بابل را از بابلی ها گرفتند این شهر تبدیل به پایتخت اقتصادی ایران شد. پایتخت سیاسی آن زمان ایران نیز شوش بود.

 

ساسانیان مذهبی نوشته های اشکانیان بی دین را نابود کردند

معتضد در مورد نوشته های دوره اشکانیان توضیح داد: تا قرن نوزدهم، دوران اشکانیان مشهود نبود و اطلاعات زیادی از آن آن دوران وجود نداشت. چرا که ساسانیان اطلاعات مربوط به آن دوره را از میان برده بودند. اشکانیان بر خلاف ساسانیان اهل مذهب نبودند و ساسانیان به همین دلیل نوشته های آنان را نابود کردند. برای ساسانیان مذهب بسیار اهمیت داشت. در دوره ساسانیان «اوستا» جمع آوری شده و به دستور «اردشیر بابکان» دین زرتشتی دین رسمی ایران اعلام شده بود. قبل از آن دین ایرانیان «مزدیسنا» بوده است. پادشاهان هخامنشی نیز اغلب زرتشتی بودند. با ورود سلوکیان یعنی یونانی ها  به ایران که مذهبی نداشتند، ایرانیان نیز بدون مذهب شدند. در زمان اشکانیان عده بسیاری مهر پرست (آفتاب پرست، میترائیسم) بودند. مذهب میترائیسم  مورد علاقه رومیان واقع شد. دولت ساسانی تمامی مذاهب دیگر به جز زرتشتی را ممنوع کرده بود و به این ترتیب مذهب میترائیسم به رم و یونان رفت و از ایران خارج شد و ایرانیان به مذهب زرتشت روی آوردند. دین زرتشتی ایرانیان را متحد کرد و مانند مذهب شیعه در زمان صفویه، اتحاد ایجاد کرد. ایرانیان با این اتحاد شکست های بسیاری به دولت روم وارد کردند.

او ادامه داد: یکی از امپراتورهای روم به نام «الکساندر» که خود میترائیسم و بسیار اهل مطالعه بود، مهر را به حضرت مسیح تبدیل کرد. او در حدود سال ۳۰۰ میلادی اعلام کرد که حضرت مسیح در آسمان بر من ظهور کرد در حالی که در دست خود صلیب داشت و از من خواست به دنبال او بروم.  دلیل این کار او وجود تفرقه میان رومیان بود و با ایجاد وحدت مذهبی این تفرقه را از میان برداشته شد. او که خود نیز میترائیسم بود، علامت ضربدر (نشان میترائیسم) را به صلیب تبدیل کرد.  این اتحاد بسیار به ضرر ایران تمام شد چراکه ارامنه (ایرانیانی که داخل ایران نبودند ولی همسایه ایران بودند) نیز مسیحی شده و به دنبال رومیان رفتند. دولت ایران مشکلات بسیاری با آنان پیدا کرد.

 

کتابخانه تیسفون حاوی کتاب هایی نفیس با کاغذ چینی

وی ادامه داد: پس از آن کاغذ کم کم وارد ایران شد. در زمان ساسانیان از کاغذ چینی که به ایران وارد شد استفاده کردند و کتابخانه ای بزرگ در  تیسفون (به یونانی: کتیسفون) ایجاد شد. این کتابخانه بسیار مفصل و بزرگ بود. بنابراین کتابخانه در زمان ساسانیان نیز وجود داشت اما به علت گرانی کاغذ و گران بودن کتاب هر کسی به آن دسترسی پیدا نمی کرد.

معتضد در مورد کتاب های معروف این کتابخانه توضیح داد: در زمان ساسانیان ۶۰۰ کتاب عالی نوشته شده بود. در کتابخانه «تیسفون» کتابی حاوی تصاویر پادشاهان ساسانی وجود داشت که شامل تصویر ۲۵ پادشاه مرد و دو پادشاه زن به نام های «پوراندخت» و «آذرمیدخت» بود. این تصاویر به صورت نقاشی بر روی کاغذ کشیده شده بود. این کتاب در کتابخانه بنی امیه موجود بود تا اینکه در سال ۱۳۰۰ هجری ناپدید شد. نویسندگان عرب از وجود این کتاب خبر داده اند. تصاویر «اردشیر» پسر «شاپور» و تمام پادشاهان دیگر ساسانیان در این کتاب آمده بود. تصویر پادشاهی را که در جنگ کشته شده بود به صورت ایستاده و تصویر پادشاهی را که در رختخواب درگذشته بود به صورت نشسته بر روی صندلی کشیده بودند. کتاب نقاشی های بسیار خوب با رنگ آمیزی های بسیار زیبا داشت.

او ادامه داد: یکی از کتاب هایی که به خوبی نیز دست‌نویس شده، کتاب «ارژنگ» است. گفته می شد که «ارژنگ» متعلق به پیامبری دروغین به نام «مانی» است. (در آن زمان «مانی» را پیامبر دروغین می نامیدند.)  وی در زمان «شاپور اول» ظهور کرد و تمام کتاب او شامل عکس و نقاشی هایی زیبا بود.

وی افزود: یکی دیگر از این کتاب ها «ماتیکان هزار داتیستان» است؛ یعنی هزار ماده حقوقی.  در این کتاب هزار ماده حقوقی وضع شده برای مسائل جزایی، جنایی، ازدواج، طلاق، جنایت و غیره آمده بود. مجازات بعضی جرایم اعدام بود، بعضی زندان، بعضی تبعید و غیره.

معتضد گفت: «خسرو کواتان و ریدَک» کتاب بعدی بود که معنای آن می شود خسرو پسر کوات (قباد) و غلام او ریدک. در این کتاب «خسرو» با غلام خود صحبت کرده و برای مثال از او پرسیده است: بهترین غذا چیست؟ یا بهترین زن چگونه باید باشد؟

طبق توضیحات این مورخ، بعد از اسلام این کتاب ها بررسی و ترجمه شده اند.  برای مثال کتاب شاهنامه بر اساس آنچه که فردوسی از زبان پهلوی ترجمه می کرد نوشته شده است (مانند گاهنامه).

او ادامه داد: در آن زمان در ایران نیز مانند چین تقویم و سالنامه وجود داشت. در حال حاضر چینی ها سالنامه های گذشته خود را حفظ کردند. در آن سال نامه ها اطلاعاتی درباره ایران نیز وجود دارد و برای مثال نوشته شده که چینی ها سفیری به ایران فرستاده اند و پادشاه ایران برای امپراطور چین نامه ای ارسال کرده است و نامه ای بسیار زیبا از  ایران به چین رسیده است.

 

سواد در انحصار اشراف

طبق توضیحات معتضد، کتاب های زیادی قبل از اسلام وجود داشته است اما مردم باسواد که بتوانند آنها را بخوانند کم بودند. به طور کل نمی توان گفت در ایران همه بی سواد بودند ولی سواد امتیازی متعلق به طبقات بالا بوده است. اشراف نیز خود چندان باسواد نبودند؛ بلکه گروهی وجود داشته به نام «دبیران» یعنی کارکنان دولت و یا میرزاها یا مستوفی ها که می توانستند بخوانند. «دبیران» کسانی بودند که نامه می نوشتند و پول جمع می کردند.  قبل از آنها نیز طبقه ای وجود داشته به نام «مگوپتان» یعنی موعبدان. «هرپتان» (هیربدان) نیز طبقه زیر دست آنان بودند و سواد در انحصار این دو گروه بود.

او ادامه داد: مردم طبقات پایین نیز شامل دو گروه می شدند: «واستریوشان» (روستاییان) و «هوتخشان» (صنعتگران و تجار).  اغلب به این دو گروه اجازه باسواد شدن داده نمی شد. در داستان های تاریخی آمده است که یک کفاش درخواست کرد تا فرزند او باسواد شود و گفت حاضر است ۳۰۰ هزار دینار برای درس خواندن فرزندش پرداخت کند. اما «انوشیروان» مخالفت کرد چرا که به نظر او طبقات پایین نباید درس می خواندند.

معتضد گفت: اگر کتاب «ایران در زمان ساسانیان» نوشته «آرتور امانوئل کریستن سن»، ایران شناس و لغت شناس اهل دانمارک را مطالعه کنید متوجه می شوید که ایرانیان علاوه بر داشتن کتابخانه های بسیار مفصل و بزرگ، هنرمند، نقاش و مجسمه ساز نیز بودند.

 

معتضد در ادامه توضیحات خود به ساخت کتابخانه ها در دوران پس از اسلام پرداخته است.

او در مورد سرنوشت کتاب های ایرانی گفت: برخی می گویند که اعراب کتابخانه ها را سوزاندند و برخی نیز  اعتقاد دارند که کتابخانه ها در جنگ های میان ایران و روم از بین رفته است.

 

بخارا؛ شهری برای اهالی علم در دوره سامانیان

وی ادامه داد: قبل از اسلام ایجاد کتابخانه ها در ایران شروع شده بود اما بعد از اسلام سامانیان بزرگترین کتابخانه ها را داشتند. از خواندن شرح کتابخانه های ایران در تاریخ سامانیان لذت می برید. این سلسله ایرانی کتابخانه هایی بزرگ ساختند که تا ۲۰۰ هزار جلد کتاب در آنها نگهداری می شد.  «ابوعلی سینا» کتابخانه سامانیان در بخارا را دیده و در آن بسیار مطالعه کرده بود و آنجا را کتابخانه ای فوق العاده توصیف کرده است.

طبق توضیحات این تاریخ‌نگار، اولین سلسله ایرانیان که بسیار به دانش و زبان فارسی و زبان دری علاقمند بوده سامانیان بودند. در آن زمان همه برای مطالعه به شهر بخارا می رفتند. دولت های ایرانی در زمان سامانیان بسیار به کتاب علاقه مند بودند و به ترجمه کتاب های زمان ساسانیان علاقه نشان می دادند. در آن زمان به اندازه ای کتاب نوشته شد که ناچار شدند کتابخانه ایجاد کنند.

 

ترجمه آثار ساسانیان به زبان عربی

به گفته او، بعد از اسلام نیز بقایای فرهنگ و تمدن ساسانی باقی ماند و بیشتر به زبان عربی ترجمه شد. این تاریخ‌دان در مورد نویسندگان و کتاب های معروف دوره پس از اسلام گفت: یکی از بزرگترین افرادی که به ترجمه آثار ساسانیان اقدام کرد «عبدالله بن موقفع» بود که بعدها  توسط «بنی عباس» در تنور سوزانده و اعدام شد. او فردی بسیار باسواد و نویسنده کتاب «ادب الکبیر ادب الصغیر» بود که بهترین کتاب او محسوب می شود.  این کتاب به زبان عربی نوشته شده است زیرا در آن زمان زبان اصلی ایران عربی شده بود و همه بزرگان به این زبان می نوشتند. «ادب کبیر» یعنی ادبی که باید در حضور پادشاه رعایت کرد و «ادب صغیر» ادب خانوادگی است؛ مثلا رفتار مرد با زن و زن با شوهر  و اینکه مرد باید چگونه به زن خود احترام بگذارد، توهین و بی ادبی نکند، با او دوست باشد، ازدواج مجدد نکند و غیره.

 معتضد افزود: یکی از بزرگترین نویسندگان ایران «محمد بن جریر طبری» است.  وی از اهالی طبرستان مازندران بود. او در کتاب «تاریخ عالم» آنچه از نوشته های دیگران تا به دوران ساسانیان را درک کرده، آورده است.

 

ایجاد نهضت ترجمه آثار اروپایی به زبان عربی

بر اساس توضیحات معتضد، یکی از خلفای عباسی که علاقه داشت با اروپا رابطه پیدا کند «هارون الرشید» بود. وی در حدود سال ۸۰ میلادی زندگی می کرد و با «شارلماین» (کارل کبیر)، امپراتور فرانسه و آلمان رابطه ایجاد کرد. پسر او «مامون» نیز تعداد زیادی کتاب از امپراطور روم درخواست نمود و کتاب هایی در موضوع های پزشکی، نجوم، و علم را از آن دولت دریافت کرد. وی دارالترجمه ای ایجاد نمود که در آن این کتاب ها ترجمه می شدند. در آن زمان بازار ترجمه کتب یونانی بسیار رونق یافت. یونانیان در علم پزشکی بسیار مطالعه کرده بودند و در علوم اجتماعی نیز مطالعه بسیاری داشتند. در میان آنان دانشمندان بسیاری وجود داشت که کُروی بودن زمین را نیز دریافته بودند. یعنی در زمان «مامون» بود که نهضتی ادبی ایجاد و کتاب های یونانی و رومی ترجمه شد.

به گفته معتضد، «جرجی زیدان» در کتاب معروف خود «تاریخ تمدن اسلام» در مورد اقدامات خلفای عباسی در آن دوره نوشته است.

وی گفت: در زمان «بنی عباس» ساخت کاغذ از چین به خراسان منتقل شده بود. در خراسان و مرو کاغذ نیز به سبک چینی ساخته می شد.  برای مثال از آن زمان حتی در مورد پزشکی زنان کتاب هایی رنگی در دست داریم. اختراع کاغذ باعث رونق بسیار کتاب در ایران شد.

او افزود: در آن زمان تا ۵۰۰ کتابخانه خصوصی در ایران وجود داشته است.  یکی از این کتابخانه ها متعلق به «صاحب بن عباد» بود.  وی وزیر سلاطین «آل بویه» در ری بود و گفته می شد که در زمان سفر باید حدود ۵۰۰ شتر کتاب های او را حمل می کردند. در آن زمان همه کتاب ها دستنویس بودند.

 

رونق کتابخانه های ایران در دوره تیموریان

این مورخ ادامه داد: آنچه کتابخانه های ایران را رونق داد دولت «تیموری» بود. در دولت «تیموریان» که بعد از «چنگیزخان» زمام امور را در ایران به دست گرفت، هنرمندان بسیاری وجود داشتند. آنها نقاشی های رنگی را به کتاب ها اضافه کردند. برخی از آن نقاشی ها هنوز هم در کتاب های شاهنامه وجود دارند. هر ورق آن تصاویر  در حال حاضر در حراج های تشکیل شده در سطح دنیا با قیمت های گزاف و گران به فروش می رود. «تیموریان» کتاب ها را رنگ، تصویر سازی و نقاشی کردند و جلد هایی محکم برای آنها ساختند. همه این کارها نیازمند هنرمندی و  ظرافت بود. در آن زمان در ایران کاغذ نیز  ساخته می شد. در ایران کتاب های مینیاتوری هم تهیه می کردند و بسیاری نیز از هرات به ایران آورده می شد.

او گفت: اگر دقت کنید بیشتر تصاویر ترسیم شده در نقاشی های شاهنامه مغولی است چون تصویرگری بعد از اسلام  در ایران ممنوع شده بود. با ورود مغولان به ایران تصویر زنان چینی و مردان چینی در نقاشی های مینیاتور کشیده می شد. شخصی به نام «بایسنقر» زحمت زیادی در راه کتاب کشید. وی که منسوب به خاندان تیموری بود کتابخانه ای بسیار بزرگ و مفصل در هرات داشت و کتاب های بسیاری از نویسندگان بزرگ در آن موجود بود.

 

داستان هایی از هند تا چین در کتاب های ایرانی

او در مورد کتاب های مشهور ایران توضیح داد:  یکی از کتاب های بسیار شیرین آن زمان کتاب «هزار و یک شب» است. اصل کتاب از هندوستان به ایران آورده شده و به زبان عربی ترجمه شده است. بیشتر داستان های کتاب نیز مربوط به خود هندوستان می شود و اسامی ایرانی دارد. یکی از شخصیت های کتاب «سندباد» (سنباد) است. در عربی چنین نامی وجود ندارد و این نام ایرانی است. «سنباد» یکی از قهرمانان استقلال ایران بوده است .

 او ادامه داد: کتاب دیگر به نام «عجایب الهند» درباره اقیانوس هند است که به زبان عربی نوشته شده اما نویسنده آن «ناخدا بزرگ» شهریار رامهرمزی است. این کتاب حدود ۱۴۰ داستان از دریانوردان را شامل می شود.  همه نام های آن نیز ایرانی است و حاوی داستان سفرهای دریانوردان ایران در اقیانوس هند تا ژاپن و چین و ماچین است. در آن زمان ایرانیان دریانوردان خوبی بودند. این کتاب نیز نشان دهنده قدرت دریانوردی ایران در آن زمان است. در کتاب در مورد تمام جزایر سر راه دریانوردان نیز توضیح داده شده است.

او با اشاره بر از بین رفتن بسیاری از کتاب های دست نویس ایرانی گفت: متاسفانه دشمنانی که به ایران حمله می کردند کتاب ها را از بین می بردند. ساده ترین راه نابودی کتاب ها نیز انداختن آنها درون آب بود. با این کار حروف مرکب از روی صفحات کتاب ها پاک می شد. مرکب اختراع چینی ها بود و از آنجا می آمد. با این اقدامات  دشمنان کتاب های ایران تقریبا نابود شد.

 

ورود اولین چاپخانه به ایران

معتضد افزود: در زمان صفویه به تدریج کتابخانه های سلطنتی نیز راه افتاده بود و پس از آن اغلب سلاطین و بزرگان ایران کتابخانه هایی بسیار مفصل داشتند در بغداد، اصفهان، تبریز، شیراز و هرات کتابخانه هایی عالی درست شده بود. یکی از محققان سال ها پیش ۵۵۰ کتابخانه بزرگ را نام برده است که تا اواخر دوره قاجاری وجود داشته اند و هر کدام از ۵۰۰ تا ۲هزار کتاب در خود جای داده بودند. از مشهورترین آنها «کتابخانه مستنصریه» در بغداد است.

 معتضد در ادامه در مورد اختراع دستگاه چاپ و ورود آن به ایران صحبت کرد و گفت: چاپخانه توسط  «یوهانس گوتنبرگ» آلمانی در قرن پانزدهم میلادی اختراع شد. «گوتنبرگ» دستگاهی ساده ایجاد کرده بود که به وسیله فشار و پرس بر روی کاغذ کار می کرد؛ اما این اختراع ساده دنیا را عوض کرد. ایرانیان در آن زمان از اختراع این دستگاه بی خبر بودند. در زمان صفویه، ارامنه جلفا یک دستگاه چاپ دستی به ایران آوردند که برای اولین بار کتاب «زبور» داوود را به خط ارمنی چاپ کرد. «شاه عباس» بسیار علاقمند بود که چاپخانه را به ایران وارد کند اما موفق نشد. در قرن نوزدهم در زمان عباس میرزا (قاجار) اولین چاپخانه وارد تبریز شد که به آن چاپ سنگی می گفتند. در آن زمان کتاب هایی را در علوم نظامی، سواره نظام، پیاده نظام، توپخانه و غیره از زبان فرانسه ترجمه و به صورت چاپ سنگی چاپ می کردند. آنها ناچار بودند فنون نظامی و مهندسی و همین طور استحکامات، طرز ساخت توپ و تفنگ و غیره را بیاموزند. به این شکل چاپخانه در تبریز اولین بار به زبان فارسی مطالبی را در این موضوعات چاپ می کرد.

او ادمه داد: چاپ کتاب که ۴۰۰ سال پس از اختراع آن وارد ایران شد، به وسیله دستگاه هایی که بسیار کثیف  و آغشته به مرکب بود، انجام می گرفت. داستان اولین چاپ در ایران در کتاب خاطرات «عبدالرحیم جعفری» به نام «در جست و جوی صبح» نوشته شده و تمام مشکلات چاپخانه ها عنوان شده است.

وی افزود: «دارالفنون» چاپخانه تهران بود. سپس اداره انطباعات (چاپ)  ایجاد شد. «امیرکبیر» زحمت زیادی در این خصوص کشید و روزنامه منتشر و کتاب چاپ کرد. اولین روزنامه چاپی ایران نیز در دورهً سلطنت «محمد شاه قاجار» به وسیله «میرزا صالح شیرازی کازرونی» که دوره آموزش روزنامه نگاری را در انگلستان گذارنده بود و تاپوگرافی می دانست، در تهران تأسیس شد. در آن دوره کتاب تقریباً در ایران راه افتاده بود. علاوه بر چاپ کتاب در «دارالفنون» که متعلق به دولت بود کمکم کتابخانه های خصوصی نیز باز شدند.

 

به ۱۵۰ سال پیش بازگشته ایم!

خسرو معتضد افزود: به نظر من اوج کتاب در ایران پس از انقلاب است. چون در اوایل انقلاب سانسور را کم کرده بودند و کتاب های بسیاری به چاپ می رسید. در آخرین سال سلطنت پهلوی به ۶۰۰ عنوان کتاب اجازه چاپ داده شده بود.

وی در ادامه سخنان خود با اعتراض به وضعیت موجود کتاب و نشر در ایران گفت: تیراژ کتاب حدود ۱۵۰ سال پیش ۵۰۰ نسخه بود. متاسفانه در حل حاضر نیز پس از این همه سال به همان ۱۵۰ سال پیش بازگشته ایم و کتاب های ما در ۵۰۰ یا حتی ۳۰۰ نسخه چاپ می شود. البته در حال حاضر نیز گاه در یک سال تا ۴۰ یا حتی ۵۰ هزار کتاب منتشر می شود. هرچند مردم به علت مسائل مالی چندان کتاب نمی خرند اما همچنان ناشران در نمایشگاه کتاب فروش خوبی دارد. در حال حاضر نیز کتاب های خوب خریداری می شود و گاه حتی نایاب هستند. خود من گاه مجبور می شوم کتاب های نایاب را از دلالان تهیه کنم.

 

رابطه ما با گذشتگان به وسیله کتاب ها ایجاد می شود

این مورخ و تاریخ دان در ادامه کتاب هایش را مانند فرزندان خود توصیف نمود و با تاکید بر اهمیت کتاب خواندن بیان کرد: در  طول تاریخ بشر همیشه به دنبال علم بوده است. اگر این کتاب ها وجود نداشتند ما هیچ خبری از گذشته و علم و دانش پیشینیان خود نداشتیم. هرگروهی از بیگانگان که بر ایران حاکم می شد سعی می کرد کتاب های ایرانیان را از بین ببرد تا از گذشته خود خبری نداشته باشند. رابطه ما با گذشتگان به وسیله همین کتاب ها ایجاد می شود. برای مثال از طریق همین کتاب هاست که می توانیم بفهمیم در زمان «شاه عباس» مردم چگونه زندگی می کردند؟ یا از طریق همین سنگ نوشته ها می فهمیم که «داریوش» دچار سرطان چشم شده است. از طریق نوشته ها می فهمیم که «نادرشاه» مبتلا به سرطان معده بوده است و علت عصبانیت های او زخم معده شدیدی بود که داشت به سرطان تبدیل می شد و باعث می گشت تا در یک روز ۲۰۰ نفر را سر ببرد. ما از طریق کتاب ها می فهمیم که در گذشته ما چه روی داده و دلیل آنها چه بوده است.

 او در پایان سخنان خود با انتقاد از سانسور کتاب در ایران گفت: چرا انتشار کتاب هایی را که در اروپا راجع به ایران نوشته می شود ممنوع می کنند؟ این کتاب ها باید منتشر شود تا ببینیم در رابطه با ما و کشورمان چه می گویند و چه نوشته اند. بسیاری از خارجی ها خاطرات خود در ایران را تالیف کرده اند. این خاطرات به نفع ایران است. ما از طریق همین خاطرات دلایل سقوط دولت شاهنشاهی و مشکلات درون این خاندان را می فهمیم یا از نقش آمریکا در ایران اطلاع می یابیم.

منبع: لیزنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: