ضیافت عالمان در مدرسه جعفری / دکتر منصور پهلوان محمدعلی

1397/9/3 ۰۹:۰۹

ضیافت عالمان در مدرسه جعفری / دکتر منصور پهلوان محمدعلی

بعد از شهادت امام حسین(ع) و یاران وفادارش آن هم توسط کسانى که داعیه خلافت و جانشینى پیامبر اکرم(ص) را داشتند ائمه ما به اقدامات فرهنگى گسترده‌اى روى آوردند تا از اسلام راستین پاسدارى کنند و از تحریف و مسخ این آیین الهى جلوگیرى به‌عمل آورند.

 

تأملی بر نهضت فرهنگى امام صادق(ع)

بعد از شهادت امام حسین(ع) و یاران وفادارش آن هم توسط کسانى که داعیه خلافت و جانشینى پیامبر اکرم(ص) را داشتند ائمه ما به اقدامات فرهنگى گسترده‌اى روى آوردند تا از اسلام راستین پاسدارى کنند و از تحریف و مسخ این آیین الهى جلوگیرى به‌عمل آورند.

امام سجاد(ع) به دور از جنجال‌هاى سیاسى و فتنه‌هاى اجتماعى در قالب راز و نیاز با خداوند یکتا، برترین معارف توحیدى را آفرید و بحق، «صحیفه سجادیه» او را همتاى کتب آسمانى دانسته‌اند و آن را «زبور آل محمد» خوانده‌اند.

امام باقر(ع) که بحق ایشان را شکافنده علوم اولین و آخرین نامیده‌اند در سال‌هاى سستى و فتور حکومت امویان به تبیین عقاید و احکام حقه پرداخت و از خرمن علوم و معارف خویش هزاران خواستار علم و ایمان را بهره‌مند ساخت. اما اقدامات فرهنگى امام جعفر صادق(ع) درخشان‌تر بود از جمله اینکه؛

 از درس و بحث او قریب چهار هزار تن استفاده ‌کردند و او را استاد وحید دانشگاهى برشمردند که چهار هزار فارغ‌التحصیل داشت. اسامى این شاگردان در کتب رجال و از جمله «رجال ابن عقده» و «رجال شیخ طوسى» آمده است.

 او در تدوین و عرضه تعالیم امامیه که همان تعالیم پیامبر اکرم(ص) بود مجدانه کوشید به نحوى که دیگران مذهب امامیه را «مذهب جعفرى» نامیده‌اند.

 ائمه چهارگانه اهل تسنن به طور مستقیم یا با واسطه از شاگردان حضرتش بودند و به تبعیت از او، مذاهبى براى خویش تأسیس کردند.

 شخصیت علمى و والاى او را تمامى امت اسلامى به دیده احترام مى‌نگرند و عامه و خاصه در مرجعیت علمى ایشان اتفاق‌نظر دارند.

 بسیارى از مشایخ روایت «بخارى» و «مسلم» که معتبرترین کتب روایی عامه به شمار مى‌روند، از شاگردان امام جعفر صادق(ع) بودند چنانکه تفصیل این مطلب در کتاب «الامام الصادق و المذاهب الاربعه» آمده است.

 بسیارى از مؤلفان اصول چهارصدگانه امامیه که مأخذ اصلى کتب اربعه حدیثى امامیه محسوب مى‌شود از شاگردان امام جعفر صادق(ع) بودند.

اما این ائمه هدى که «پیامبرانِ اقدامات فرهنگى» بشمار مى‌آیند با قیام و جنگ و خونریزى براى به‌دست آوردن خلافت و حکومت موافق نبودند و خودشان هم از اقدامات چریکى و مبارزه مسلحانه- چنانکه بعضى مى‌پندارند- به دور بودند. در زیر بعضى از شواهد این بحث آمده است:

١- در کتاب «عیون اخبار الرضا» امام رضا(ع) از قول امام کاظم(ع) و او از قول امام صادق(ع) درباره زید شهید فرزند امام سجاد و قیام او چنین روایت کرده است: «خدا عمویم زید را رحمت کند او به رضاى آل محمد فرا مى‌خواند و اگر پیروز مى‌شد به قولش وفادار بود. او با من در قیام کردنش مشورت کرد و من به او گفتم: اى عمو جان اگر راضى هستى که کشته شوى و در کناسه کوفه به صلیب کشیده شوى خود دانى.» (ج٥١٦/١)

از این عبارت به روشنى پیداست که زید شهید تحت نظر امام معصوم قیام نکرده و امام او را تأیید نفرموده است.

٢- امام صادق با قیام محمد بن عبدالله محض یا نفس زکیه (١٠٠-١٤٥) نیز مخالف بود و این مخالفت را در ابواء که براى بیعت با او در آن مکان گرد آمده بودند به صراحت به عبدالله محض ابراز داشت و فرمود: چنین مکنید که هنوز وقت این کار (ظهور مهدى) نیست و به عبدالله گفت: اگر مى‌پندارى پسرت مهدى است، او مهدى نیست و اکنون هنگام ظهور مهدى نیست و اگر براى خدا و امر به معروف و نهى از منکر قیام مى‌کنى، به خدا تو را که شیخ ما هستى نمى‌گذاریم تا با پسرت بیعت کنیم. عبدالله خشمگین شد و گفت: به خدا سوگند خدا تو را از غیب آگاه نساخته و آنچه مى‌گویى از روى حسدى است که به پسرم دارى. (مقاتل الطالبیین/٢٣٣)

٣- در حدیث دیگرى از امام صادق(ع) آمده است: «از ما اهل بیت تا قیام قائم آل محمد کسى قیام نکند براى آنکه حقى را بستاند یا ستمى را دفع کند مگر آنکه بلایا او را درهم شکند و قیام او بر اندوه ما و شیعیان ما بیفزاید.» (مقدمه صحیفه سجادیه)

٤- در کتاب کمال‌الدین صدوق و غیبت نعمانى از عبدالله بن عطا روایت کند که گوید به امام باقر(ع) عرض کردم: شیعیان شما در عراق بسیارند و در اهل بیت پیامبر کسى به مانند شما یافت نمى‌شود، چرا شما قیام نمى‌کنید؟ امام فرمود: به سخنان حشو و مبتذل گوش فرا داده‌اى، من صاحب شما نیستم، گفتم پس صاحب ما کیست؟ فرمود صاحب شما منتقم حقیقى قائم‌ آل محمد است.

5- سید بن طاووس در کتاب «مهج الدعوات و منهج العبادات» هفت مجلس از مجالس ملاقات امام صادق با منصور عباسى را نقل کرده است، در بیشتر این مجالس امام به صراحت اعلام مى‌فرمایند که مشى او مخالفت با امیران بنى‌امیه و بنى‌عباس نبوده و نیست و از جمله یکبار در پاسخ به اتهامات منصور مى‌فرمایند:

اى امیر! به خدا سوگند من این کارهایى را که تو می‌گویى نکرده‌‌ام. من به بنى‌امیه که تو مى‌‌دانى دشمن‌‏ترین مردم براى ما و شما بودند و خلافت را به ناحق گرفته بودند، ستم نکردم - با اینکه آنان خیلى به ما ستم مى‌‌کردند - تا چه رسد به شما که پسر عمو و خویشاوند نزدیک ما هستید و درباره ما احسان و نیکى مى‌‌کنید.

اصولاً حکومت در نگاه ائمه(ع) امرى نیست که مشروعیت آن با سلاح و شمشیر تأمین شود، بلکه خواست عمومى براى برقرارى آن شرط است، چنانکه مولى على(ع) در کلام (لولا حضور الحاضر) بدان تصریح فرموده‌اند، تازه بعد از آن هم امام مخیر است درخواست عموم را بپذیرد یا از پذیرش آن استنکاف ورزد.

منبع: روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: