1397/7/28 ۰۸:۴۹
اندرو ریپین، استاد مطالعات اسلامی دانشگاه ویکتوریا و یکی از برجستهترین خاورشناسان معاصر است. زمینه اصلی مطالعات و پژوهشهای وی مطالعات قرآنی و تفسیر است و مقالات متعددی در حوزة قرآنپژوهی در نشریات و دایرهالمعارفهای معتبر به چاپ رسانده است.
ترجمه: مرضیه سلیمانی
اشاره: اندرو ریپین، استاد مطالعات اسلامی دانشگاه ویکتوریا و یکی از برجستهترین خاورشناسان معاصر است. زمینه اصلی مطالعات و پژوهشهای وی مطالعات قرآنی و تفسیر است و مقالات متعددی در حوزة قرآنپژوهی در نشریات و دایرهالمعارفهای معتبر به چاپ رسانده است. ریپین در سال ۱۹۵۰ در لندن متولد شد و پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و دبیرستان، در سال ۱۹۶۸ به دانشگاه تورنتو رفت و تا ۱۹۷۴ در این دانشگاه در رشتة علوم دینی تحصیل کرد. پایاننامة وی در ۱۹۷۴ با عنوان «رابطة من و تو در اندیشة مارتین بوبر و تأثیر آن بر کلام مسیحی» پذیرفته شد. در همان سال برای ادامة تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد به دانشگاه مکگیل رفت. در آنجا به مطالعة اسلامشناسی پرداخت و تحقیق در علوم قرآنی را در رأس پژوهشهای خود قرار داد. پایاننامة کارشناسی ارشد او با عنوان «حرم و اصطلاحات مترادف و هممعنی آن در قرآن، تحلیلی از کاربردها و معانی» در سال ۱۹۷۷ عرضه شد و مورد پذیرش قرار گرفت. آنگاه از ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱ در همان دانشگاه به مطالعه اسلامشناسی ادامه داد و در ۱۹۸۱ پایاننامة دکتری خود را با عنوان «متون اسبابالنزول قرآنی: بررسی کاربرد و تحول آن در تفسیر» به پایان رساند. ریپین در سال تحصیلی ۸۹ ـ ۱۹۷۸ در دانشگاه شرقشناسیـ آفریقاشناسی لندن (SOAS) زیر نظر جان ونزبرو به تحقیق پرداخت و پس از اخذ مدرک دکتری، به عضویت جمعیت دینشناسی کانادا، آکادمی آمریکایی دین و جمعیت مطالعات خاورمیانة انگلستان درآمد. دلمشغولی اصلی وی از سال ۱۹۷۹ بدینسو تدریس در دانشگاههای مختلف و نگارش مقالات قرآنی بوده است.
او طی دو دهة اخیر مقالات متعددی در حوزة قرآنپژوهی به چاپ رسانده و ویراستاری دو مجموعه مقاله «رهیافتهایی به تاریخ تفسیر قرآن» (اکسفورد ۱۹۸۸) و «پیدایش تفسیر قرآن» (آمریکا ۱۹۹۹) را برعهده داشته است. در سال ۲۰۰۰ به عنوان رئیس دپارتمان علوم انسانی در دانشگاه ویکتوریا مشغول به کار شد و تا سال ۲۰۱۰ در این سمت باقی ماند. وی به دو زبان انگلیسی و فرانسه صحبت میکند و به زبانهای عبری، عربی و آلمانی تسلط دارد. از دیگر مشغولیتهای ریپین میتوان به شرکت در سمینارهای مختلف قرآنی اشاره کرد که از آن جمله، دومین سمینار بینالمللی قرآن در دهلی نو و عرضة مقاله مهم «وضعیت کنونی مطالعات قرآنی» در سال ۱۹۸۲ است. وی همچنین در سال ۱۹۸۵ بانی برگزاری کنفرانس مهمی در دانشگاه کالگاری بود که هدفش، جایگزین کردن متنی در تاریخ تفسیر، به جای کتاب گلدزیهر با نام «گرایشها در تفسیر قرآن» (لیدن ۱۹۲۰) بود. در کنفرانس «رهیافتهایی به سوی قرآن» که در سال ۱۹۹۰ در لندن برگزار شد، ریپین مقاله «تفسیر انجیل از طریق قرآن» را نوشت. او به عنوان استاد ممتاز تاریخ اسلام و تاریخ تفسیر قرآن در گفتگوها و کنفرانسهای بسیاری شرکت کرده و کتابهای زیادی در این زمینه تألیف کرده است که از میان آنها میتوان به عناوین زیر اشار کرد:
ـ عقاید و اعمال دینی مسلمانان، جلد ۱: دوران تکوین (۱۹۹۰)
ـ عقاید و اعمال دینی مسلمانان، جلد ۲، دوران معاصر (۱۹۹۳)
ـ قرآن و سنت تفسیری آن (۲۰۰۱)
ـ منابع متنی برای مطالعة اسلام (۱۹۸۶)
ـ اسلام سنتی: متن درسی ادبیات دینی (۲۰۰۳)
ـ مطالعات قرآنی: منابع و شیوههای تفسیر متن مقدس (۲۰۰۴)
ـ تفاسیر اولیة قرآن (۱۹۹۹، ویرایش)
ـ سبک و مفهوم قرآن (۲۰۰۱، ویرایش)
ـ راهنمای قرآن بلکول (۲۰۰۶، ویرایش)
ـ تعریف اسلام (۲۰۰۷، ویرایش)
ـ جهان اسلام (۲۰۰۸، ویرایش)
«اسلامیکردن انبیای کتاب مقدس» عنوان سخنرانی او در دانشگاه یوسی ال ای و «تفسیر تفسیر» نام مقالهای است که در سمینار مؤسسه مطالعات اسماعیلی در لندن عرضه کرده است. گفتگوی زیر را با موضوع مطالعات قرآنی، عبدالرحمن ابوالمجد انجام داده است.
*******
پیش از هر چیز مایلم بدانم چه چیز باعث شد بر روی قرآن و مطالعات قرآنی متمرکز شوید؟
رشته تحصیلی من مطالعات دینی به طور کلی بود و علاقهام به قرآن هم از همان جا ناشی میشود. قرآن را بهعنوان یک متن مقدس مهم، موضوع پایاننامهام قرار داردم؛ چون در آن زمان در محافل دانشگاهی چندان مورد توجه نبود. تحقیق در این زمینه را همچون فرصتی میدیدم که به مسئلهای متفاوت بپردازم، به متن مقدسی که با کتاب مقدس ما که من با آن آشنایی بیشتری داشتم، متفاوت بود.
نقطة شروعتان برای مطالعات قرآنی کجا بود؟
پایاننامة کارشناسیام را به واژة «حرم» در قرآن اختصاص دادم. این هم مسئلة مشترکی بین مطالعات دینی بود، البته از منظر مقدس و نامقدس٫ در ابتدا تفاسیر را خواندم که به نظرم جالب و عجیب بودند و دریافتم که از مطالعة آثار مربوط به گذشته و از معانی و مفاهیمی که نویسندگان آن آثار از کلمات قرآنی استخراج میکردند، لذت زیادی میبرم. فهمیدم که مفسران قرآن، دارای خلاقیتی عظیم، هوش و نبوغ بودهاند. این مسئله برایم جالب بود.
مطالعات قرآنی امروزه در چه وضعیتی قرار دارد؟
اکنون زمان شگفتانگیز و البته دشواری برای پرداختن به مطالعات قرآنی است. تعداد افراد دانشگاهی که موضوع تحقیقات خود را قرآن و تفسیر قرار دادهاند، بسیار افزایش یافته و آثار زیادی هم در این زمینه منتشر شده است؛ در عینحال، این توجه عمومی به اسلام نگرانیهایی را نیز به وجود میآورد و باعث جذب برخی از نویسندگانی میشود که به تحقیقات دانشگاهی علاقهای ندارند، بلکه قصدشان پیش بردن آثار تبلیغی خودشان است (چه در موافقت با اسلام و چه در مخالفت با آن). این امر، دانشپژوهی آکادمیک را به امری سیاسی بدل میکند و گاه سخن گفتن در این باره را دشوار میسازد.
مسئله دیگری که در سالهای اخیر تغییر کرده و تأثیر زیادی بر مطالعات قرآنی گذاشته، این است که ما دانشگاهیان در دانشگاههای مختلف و گاه دورافتاده از هم، دیگر در تنهایی و برای مخاطبان محدود کار نمیکنیم. تحقیقات مشترک انجام میدهیم. من همچنان از اینکه آثارم در اطراف جهان و بهویژه کشورهای مسلمان مورد توجه قرار میگیرد، شگفتزدهام.
لطفا در مورد پژوهشهای قرآنی خود توضیح بدهید.
علاقة اصلی من همواره «تفسیر» بوده است، اگرچه در حوزههای دیگر قرآنی و اسلام به طور کلی نیز مطلب نوشتهام. تخصص و تمرکز من بر کهنترین نوشتجات عربی پیرامون قرآن، در مورد جایگاه و مرجعیت قرآن در میان مسلمانان اطلاعات زیادی در اختیارم قرار داده است. همچنین این تمرکز، در مورد «تفسیر» فینفسه نیز چیزهایی زیادی به من آموخته است.
من میدانم که تفسیر بخشی ضروری در خوانش هر نوع متنی است و زمینهها و بسترهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تاریخی را تغییر میدهد؛ یعنی بسته به نوع تفسیرمان، مفاهیم دیگر نیز تغییر میکند. این درسها دیدگاه خاصی در مطالعات من ایجاد کرده است و آن این که تفسیر نه تنها فعالیتی مهم در گذشته بود، بلکه اهمیت آن تا روزگار حاضر نیز ادامه پیدا کرده است.
فکر میکنید تمام قرآن دربارة شمشیر و قتل و مبارزه است و چیز دیگری ندارد؟!
البته که نه! باید تمام یا حداقل بخش اعظم قرآن را خواند تا گسترة وسیع موضوعات گوناگون آن را درک کرد. درست است که در قرآن دربارة جنگ و شمشیر و اینگونه مسائل سخن رفته است و برخی از اصحاب رسانة غربی میگویند: «بعضی از عبارتهای آن با اصول زندگی مدرن سازگاری ندارد»؛ اما باید چگونگی فهم مسلمانان از این آیهها و نحوة به کارگیری آنها در زندگی روزمره را نیز در نظر بگیریم و این همان کاری است که تفسیر انجام میدهد. واقعیت این است که مسلمانان خودشان چنین برداشتی ندارند؛ یعنی به کارگیری آیات توسط مسلمانها، به تفسیر آن آیات و شرایط انسانی جوامع وابسته است.
چرا برخی نویسندگان مسیحی که دربارة اسلام و مطالعات قرآنی تحقیق کردهاند، در مورد هر دوی آنها دیدگاه منفی دارند؟
فکر نمیکنم به این صورت بتوان این حکم را به تمام نویسندگان مسیحی تعمیم داد. برخی از نویسندگان علنا و صراحتا مسیحی هستند، اما آثار بسیار هوشمندانهای دربارة قرآن تألیف کردهاند. به طور کلی فکر میکنم باید در مقابل چنین اظهارنظرهایی بسیار دقیق باشیم؛ زیرا براساس مفاهیم سطحی و کم عمق نوشته شدهاند. فقط به این دلیل که کسی در کانادا یا جایی دیگر زندگی میکند و دارای اسمی است که ظاهراً نشان از نامسلمانی او دارد، نمیتوان گفت که او مسیحی است. به همین ترتیب، تنها به این دلیل که کسی نام اسلامی دارد، نمیتوان گفت که دیدگاه بهتری دربارة اسلام و قرآن دارد. فکر میکنم مناسبتر این است که نویسندگان آکادمیک را از کسانی که دانش سطحی دارند و بان این حال خود را مستحق میدانند که دربارة اسلام مطلب بنویسند، متمایز نماییم. در حقیقت همین گروه اخیر هستند که گاه (و البته نه همیشه) دیدگاهی منفی را ابلاغ میکنند، چرا که به دنبال تبلیغ عقاید خاص خود هستند. قبول دارم که در جهان آکادمیک شبهدانشمندهایی وجود دارند؛ اما سرشت تحقیقات دانشگاهی آن چنان است که چنین انسانهایی عموماً و نسبت به جریان اصلی فعالیتهای پژوهشی در حاشیه هستند.
من به کتابهایی مثل «آنچه هر امریکایی باید دربارة قرآن بداند» برخوردهام که ویلیام جی. فدرر نوشته است و عبارات غلطی از قرآن نقل میکند. شما به این گونه آثاری که به اسلام و مسلمانان حمله میکنند، چه نگاهی دارید. این یک کتاب غیرعلمی و غیر مستند است، آیا به نظر شما این رسوایی نیست؟
من کتاب فدرر را ندیدهام، اما به صفحة او در ویکیپدیا نگاهی انداختهام. براساس آنچه در آنجا نوشته، دلیل ندارد که باور کنیم کتاب او با ارزشتر از بقیة مطالب اوست. باعث شوربختی است که چنین کتابهایی در میان بخش خاصی از جمعیت آمریکا توزیع میشود. این نوع آثار فقط به تأئید کلیشهها و پیشداوریهای موجود میپردازند. متأسفانه ما دانشگاهیان در این که نتیجة تحقیقاتمان را در اختیار همگان قرار دهیم، چندان موفق نبودهایم.
آیا میتوانید از مفسرانی نام ببرید که شما آثارشان را خواندهاید و بر جریان تفسیر معاصر اثر عمقی داشتهاند؟
همواره از آثار قدیمی لذت بردهام. بیش از همه از مُقاتل، الفَرّاء، ابوعبید و ابوعبیده که دیدگاههایشان در تفسیر طبری انعکاس یافته است. پایاننامة دکتری من دربارة آثار اسبابالنزول بوده و دربارة ناسخ و منسوخ زیاد کار کردهام.
آیندة مطالعات قرآنی را چگونه میبینید؟
آینده بسیار روشنی دارد. یکی از دلایلش، نسل جدید دانشوری است که امروزه به مطالعات دینی میپردازند و دانش خود را به دیگران منتقل میکنند. آنها مشتاقند، شور و هیجان دارند، چشمانداز انتقادی دارند، مهارتهای پیشرفته دارند و درک فرهنگی عمیقی را از قرآن دارند.
اروپاییها از کی به مطالعات قرآنی روی آوردند؟
برمبنای آثار به جا مانده، بهویژه ترجمهها، میتوان گفت قرن دوازدهم تا شانزدهم آنچه اصطلاحا «قرائت فقه اللغه» نامیده میشود، وجود داشته است. علاقه به فهم قرآن وجود داشت، اما مشکلات زبانی هم بود. در قرون وسطی بیشتر بر فهم متن تکیه شد.
واژه «تفسیر» به عنوان اصطلاحی تخصصی از چه زمانی به فرهنگ اسلامی راه یافت؟
در قرآن که فقط یک بار در آیة ۳۳ سورة فرقان آمده است و درباره علت نزول تدریجی وحی به پیامبر است. تا پایان قرن سوم هجری تقریبا هیچ تفاوتی بین «تفسیر»، «تأویل» و «معنا» وجود نداشت؛ اما بعدها تفسیر از تأویل متمایز شد.
اصلا تفسیر یعنی چه؟
یعنی کتاب یا متنی که الفاظ و عبارات متن عربی را شرح و توضیح میدهد. معمولا اجزای متن قرآن به ترتیب، کلمه به کلمه یا آیه به آیه توضیح داده میشود. گاهی فقط بخشهایی از قرآن را در بر میگیرد و گاهی کل آن را. در هر صورت، هدف، روشنکردن یک متن با تمرکز بر آن متن است.
تفسیر با چه علومی ارتباط دارد؟
تقریبا با همه علوم بهویژه علوم ادبی، فقه، کلام، تاریخ و شاید از همه مهمتر عرفان.
چرا از همه مهمتر؟
چون عارفان در تفاسیر خویش از رمز، تمثیل، ابهام، آرایههای ادبی و تجربههای عرفانی استفاده میکنند.
مسلما شرایط زمان مفسران هم در نوع تفسیر مؤثر بوده است…
البته، مثلا در دورة پیدایش، تفاسیری مثل فرّاء، صنعانی و فیروزآبادی را داریم. در دورة کهن تفسیر معروف طبری، تفسیر هود بن محکم، تفسیر فرات کوفی، تفسیر العیاشی و تفسیر تستری معروفتر از بقیه هستند. در دورة بلوغ یا بالندگی، تفسیر ثعلبی، حقایقالتفسیر سلمی، تفسیر ماوردی، تفسیر طبرسی، تفسیر بیضاوی، تفسیر زمخشری و تفسیر ابن کثیر از مشهورترین تفاسیر هستند. و در دورة جدید تفسیر المنار، تفسیر سید قطب، تفسیر طنطاوی جوهری و تفسیر بنت الشاطی در میان دیگر تفاسیر حائز اهمیتاند.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید