نیگل، فیلسوف فرهنگ / پریسا توکلی

1397/7/24 ۰۹:۰۸

نیگل، فیلسوف فرهنگ / پریسا توکلی

تامس نیگل (Thomas Nagel) از نویسندگان و اندیشمندانی است که در مقام استاد فلسفه و حقوق دانشگاه نیویورک، در زمینه فلسفه اخلاق، فلسفه سیاسی و معرفت‌شناسی پژوهش‌های وسیعی انجام داده و آثارش در غرب و به‌خصوص محافل دانشگاهی و روشنفکری، محل بحث و بررسی و مداقه است.

 

 

تامس نیگل (Thomas Nagel) از نویسندگان و اندیشمندانی است که در مقام استاد فلسفه و حقوق دانشگاه نیویورک، در زمینه فلسفه اخلاق، فلسفه سیاسی و معرفت‌شناسی پژوهش‌های وسیعی انجام داده و آثارش در غرب و به‌خصوص محافل دانشگاهی و روشنفکری، محل بحث و بررسی و مداقه است.

 

در ایران هم با همت جواد حیدری، آثاری از او ترجمه شده و به چاپ رسیده که قدم بلندی برای آشنایی با فلسفه‌ای است که از «اصالت فرهنگ» حرف می‌زند؛ کتاب‌هایی همچون: «اخلاق‌شناسی»، «اینها همه یعنی چه»، «برابری و جانبداری»، «ذهن و کیهان» و… آثاری هستند که حیدری در طول چند سال اخیر به فارسی برگردانده است. عموما مباحث فلسفی و مباحث روشنفکری (آمیخته با نگرش فلسفی) برای عامه مردم و حتی دانشجویان و پژوهشگران سخت و دشوار جلوه می‌کند؛ چرا که بعضا اصطلاحات و مفاهیمی در آنها به کار برده می‌شود، پیچیده است و درک مطلب مشکل می‌شود. در ایران اغلب بحثهای فلسفی و روشنفکری از همین نوع است و افرادی که در تلویزیون، مجلات و به طور کلی در سطح عمومی، وارد مباحث فلسفی و میزگردهای فلسفی- روشنفکری می‌شوند، شاید خودشان از حرف‌های یکدیگر سر دربیاورند، ولی بسیاری از شنوندگان، بینندگان و خوانندگان چیز زیادی دستگیرشان نمی‌شود!

 

موضوعاتی هم که در آن محافل جریان دارد، اغلب ربط چندانی به مسائل اساسی زندگی مردم ندارد و اگر هم داشته باشد، در طول بحث، چندان بر مفاهیم تخصصی تأکید می‌شود که برای کمتر کسی ـ غیر از متخصصان فلسفه، جذابیت دارد! اموری از این دست، فلسفه و فلسفه‌ورزی را طاقت‌فرسا جلوه می‌دهد. سخن‌گفتن ساده، روان و عمیق، کمتر در چارچوب مباحث و مقولات فلسفی جایی پیدا می‌کند، گویا هر چه مطالب تخصصی‌تر و فنی‌تر بیان شود، گوینده داناتر به شمار می‌آید!

 

در حالی که وقتی اموری در عرصه عمومی مطرح می‌شود، همه مردم مخاطب قرار می‌گیرند و نه فقط تحصیل‌کردگان. اثر مخرب این شیوه در وهله نخست، گریزان‌شدن مردم از فلسفه و مباحث فکری است. گنگ و مبهم سخن‌گفتن و تکیه بر بازی‌های زبانی، بیشتر نشانه ذهن آشفته و روشن‌نبودن مطلب نزد گوینده و نویسنده است. از چنین منظری است که مطالعه آثار تامس نیگل، اهمیت مضاعفی پیدا می‌کند. وی در آثارش به مهمترین مسائل بشری نظر دارد، بی‌آنکه اصطلاحات تخصصی و یا مفاهیم دشوار به کار ببرد. او با زبانی ساده و قابل‌فهم برای همگان می‌نویسد و بدون کاستن از کیفیت و عمق مطالب، حرفش را می‌زند. نیگل از مغلق‌نویسی و غامض‌گویی می‌پرهیزد و همین موجب می‌شود تا بتواند با مسأله‌پردازی‌های دقیق، خوانندگان را به تکاپوی فکری و استدلال‌گرایی سوق دهد.

 

همسفر فلسفی

جواد حیدری در باره این موضوع می‌گوید: «نیگل فقط به نحوی فلسفه‌ورزی نمی‌کند که ارتباط فلسفه را با مسائلی که ما در زندگی‌مان با آن مواجه هستیم وضوح ببخشد، بلکه به شیوه‌ای می‌نویسد که خواننده را به‌ عنوان همسفر فلسفی، به گونه‌ای درگیر بحث ‌کند. او می‌کوشد تا به لحاظ عقلانی طرح کلی یک مسأله را به خواننده بفهماند و آنگاه تبیین کند که چگونه شخص می‌تواند کورمال کورمال به سمت ‌و سوی یک راه حل پیش برود. او از ارائه‌ راه‌حل شخصی و ترجیحی خودش برای یک مسأله در برابر سایر راه‌حل‌های پیشنهادی محتاط است. نیگل وقتی درباره‌ این موضوعات قلم می‌زند، از خطر ابهام به‌خوبی آگاه هست. او برای اجتناب از ابهام‌، با وضوح و سادگی تحسین‌برانگیزی می‌نویسد و تا آنجا که در توانش هست، از زبان تخصصی و فنی فیلسوفان حرفه‌ای پرهیز می‌کند. از این لحاظ او در میان فیلسوفانی که در روزگار ما فلسفه‌ورزی می‌کنند و نیز از لحاظ صداقت فکری‌، جایگاه برجسته‌ای دارد. غالباً این‌گونه نیست که فیلسوفی در مکتوباتش بپذیرد که نمی‌داند در باب موضوعی چه باید بگوید؛ اما مکتوبات نیگل مملو از چنین تعابیری است: نمی‌دانم چگونه باید این سخن را اثبات بکنم، یا به ‌نظر می‌رسد که در باب این موضوع چیزی که راه به حقیقت ببرد، ننوشته‌ام. و در پایان کار (یا استدلال)، در باب نقشی که شهود غریزی در فلسفه ایفا می‌کند، صادق است. تواضع فکری نیگل را نباید با ضعف فکری خلط کرد. تواضع نوعی تصدیق است که شخص نمی‌تواند همه‌ پاسخ‌ها را در اختیار داشته باشد و مسأله حقیقتاً دشوار است.»

 

در جهان فکری نیگل، فرهنگ اهمیت ویژه‌ای دارد. او به «اصالت فرهنگ» معتقد است و به همین سبب، بزرگترین مشکل و عامل اصلی مشکلات یک جامعه را نه در سیاست و نه در اقتصاد، بلکه در فرهنگ جستجو می‌کند. از دیدگاه او اگر در باورها، احساسات و عواطف و خواسته‌های شهروندان جامعه‌ای تغییری پدید آید و اصلاحی صورت بگیرد، در سایر عرصه‌ها و نهادهای اجتماعی نیز تغییراتی ایجاد خواهد شد و جامعه به سمت سعادت پیش خواهد رفت.

 

به نظر او فرد‌ هر چه بیشتر از بالا نگاه می‌کند، بیشتر درمی‌یابد که هیچ تفاوتی با سایر انسان‌ها ندارد و بنابراین اگر من حق دارم نعمتی را داشته باشم، همه حق دارند از آن برخوردار باشند؛ در این صورت همه را مساوی می‌بینیم و این موجب می‌شود که همنوع‌مان را هم دوست بداریم. و اینجاست که نفع دیگران هم به اندازه نفع خودمان اهمیت پیدا می‌کند. به اعتقاد او آرمانشهرهایی که در تاریخ عرضه شده‌اند، انتظاراتی از انسان‌ها داشته‌اند که از برآورده‌کردن آنها عاجز بوده‌اند و این ثمرة پشت‌کردن به خود بوده است.

 

میل به تغییر

به باور نویسنده کتاب «برابری و جانبداری»، وقتی که ما از پایین به جهان می‌نگریم، خواستار بیشترین تغییر در جهان هستیم و میل بیشتری به تغییر داریم و وقتی از بالا نگاه می‌کنیم، به تغییرات کمتری میل داریم؛ مثلا وقتی در اتاقی هستیم و احساس می‌کنیم گرم است، در اتاق را باز می‌کنیم، ولی در نگاه از بالا، وقتی در نظر بگیریم که شخص دیگری که بیمار هم هست در پشت دیوار است و صدای ما ممکن است برایش ایجاد مزاحمت کند، به تغییر کمتری فکر می‌کنیم:

 

«هر چه آدمی از دیدگاه شخصی خودش به جهان نگاه می‌کند، میلش به تغییر جهان بیشتر است و هر چه بالاتر می‌روید و به کاروان بشری نگاه می‌کنید، میل به تغییر جهان کمتر می‌شود. به زبان ساده‌تر، هرچه قطبیت و محوریت تو در جهان بیشتر می‌شود، جهان بیشتر باید عوض بشود تا موافق میل تو باشد و هر چه خودت را از قطبیت بیندازی، کمتر طالب تغییر جهانی. از این نظر است که به زبان ساده‌تر هر چه آدمی از بالا نگاه می‌کند، محافظه‌کارتر می‌شود. آن‌وقت این است که در تصمیم‌گیری‌های اجتماعی‌می‌گوید کمترین تغییر را ایجاد کنیم.»

 

تامس نیگل فیلسوف آمریکایی در آثارش به موضوع فرهنگ و اخلاق توجه ویژه‌ای دارد. به نظر او، تا زمانی که ما چنین هستیم و تغییری در ما رخ نداده، در وضع بیرونی ما نیز تغییری نخواهد داد. او فیلسوفی است که در پرداختن به مسائل زندگی و اجتماعی به سراغ ریشه‌ها می‌رود و نگاهی اخلاقی دارد. تلاشی که دکتر جواد حیدری در این سالها برای ترجمه آثار نیگل در ایران انجام داده، بسیار ارزشمند است؛ زیرا ما را با نقدها و اندیشه‌های یکی از فیلسوفان برجسته دنیای امروز درباره موضوع اصالت فرهنگ، معنای زندگی، عدالت و… آشنا می‌کند. ما چنان‌که باید با عمق این مفاهیم آشنایی نداریم، ولی نیگل با زبانی ساده و عمیق به واکاوی آنها می‌پردازد که این بسیار آموزنده و راهگشاست.

 

حرف اصلی نیگل در «امکان دیگرگزینی» این است که اخلاقی‌زیستن تصدیق این دو گزاره است: به غیر از من، انسان‌های دیگری در این عالم وجود دارند، یعنی اخلاق مخالف «خودتنهاانگاری» است؛ دوم این که همه انسان‌ها «اهمیت برابر» دارند. از این دو گزاره نیگل به امکان دیگرگزینی‌ای می‌رسد که هستة اصلی اخلاق است.

 

تمام روایت‌هایی که از اخلاق عرضه شده، به نظر نیگل تفسیر این اهمیت برابر داشتن انسان‌هاست. مهمترین نکته فلسفی موضع او این است که منطق ارزش‌ها با منطق واقعیات فرق دارد و صدق در علم، صدق در ریاضیات یا صدق در تاریخ باید در یک نظام سازگاری با هم تلفیق شوند. ما واقعا نمی‌توانیم درخصوص یکی از این حوزه‌ها نظام سازگاری از باورها داشته باشیم؛ اما اگر دلایل خوبی برای باور داشتن به دو چیز پیدا کنیم که با یکدیگر ناسازگار از آب درآیند، بر ماست که به‌ دنبال راه‌حلی باشیم تا این ناسازگاری را مرتفع کند، چه بسا غیرممکن باشد که به‌صورت موفقیت‌آمیزی این کار را انجام دهیم. ما باید یکی از باورها را تعدیل کنیم یا از آن دست بکشیم. می‌توانیم به این مسئله با تفسیر مجدد نسبی‌انگارانه یا ذهنی‌انگارانه بپردازیم، اما مجبوریم با درنظرگرفتن جهان واحد که مجموعه باورهای ناظر به واقع ما آن را توصیف می‌کند، کاری انجام دهیم.

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: